من زنی هستم که با فشار خانواده با شوهری که هیچوقت دوستش نداشتم ازدواج کردم همان زمان به فرد دیگری علاقه داشتم البته الان فرزندانی نیز دارم . شوهرم خیلی مرد خوبی است اما نمی توانم دوستش داشته باشم . مدتی با پسری آشنا شده و کم کم روابطمان نزدیک شد . اما بعداز مدتی این آقا تصمیم به ازدواج گرفت و ازدواج کرد. واقعا برایم سخت و دردناک بود. نیمه های شب از خدا می خواستم که گناهانم رو عفو کنه و به من کمک کنه که این آقا رو فراموش کنم، از خدا خواستم که منو ببخشه. امام حسین و امام علی علیهم السلام رو واسطه قرار دادم که من رو ببخشه و مهر این آقا رو از دلم بیرون کنه اما بعد از گذشت چند ماه هنوز این آقا رو نتونستم فراموش کنم. فکر می کنم چون مجبور شدم ، رفتم سراغ خدا به خاطر همین خدا من رو نمی بخشه . چه کنم تا خدا از من راضی باشد؟ تو رو به خدا کمکم کنید؟
سرمایه اصلی در زندگی مشترک، علاقه و محبت همسران به یکدیگر است. هر مرد و زنی باید از ابتدا با همسر مورد علاقه خود ازدواج کند و برای دوام و استحکام بنیان خانواده سعی کند این علاقه و محبت را روز به روز تقویت و بیشتر نماید. حتی اگر مرد و زنی در ابتداء به هم علاقه نداشته اند اما به هر دلیل به ازدواج با یکدیگر تن داده اند، برای تداوم زندگی خود چاره ای جز ایجاد عشق و علاقه به همدیگر ندارند. زیرا در غیر این صورت زندگی برای هر دوی آنها تلخ و کشنده خواهد شد. ایجاد عشق و علاقه در این مرحله کار بسیار سختی نیست. مگر اینکه یکی از طرفین مشکل حادی داشته باشد.   بر این اساس توصیه ما این است که اکنون که مدت زیادی است با همسر خود ازدواج کرده و زندگی مشترک داشته اید و ثمره این ازدواج فرزندی است که خداوند به شما عطا کرده است.! سعی کنند حتی اگر عیب و نقصی هم در همسر فعلی خود می بینید به خاطر فرزندانتان که امانت الهی در نزد شما هستند و با توجه به نقاط مثبتی که در شوهر خود سراغ دارید و به آن اذعان کرده اید ، علاقه به او را در خود ایجاد و تقویت کنید. حتماً توجه دارید که هیچ انسانی (به جز معصومین ) بی عیب و نقص نیست. بر این اساس همه افراد مورد علاقه شما و همه مردانی که فکر می کنید با ازدواج با آنها می توانید خوشبخت باشید ممکن است دارای عیب و نقص هایی باشند که شما الان از آنها بی خبر هستید، اما زمانی که از همسر فعلی خود جدا شده و با آنان ازدواج کنید به عیوب آنان پی خواهید برد و خواهید یافت عاملی که باعث عشق شما به فرد مورد نظر شده، ارزش چندانی نداشته و عوامل بهتری برای عشق ورزیدن در شوهر فعلی شما وجود داشته که شما آنها را ندیده اید.   شبیه آنچه گفتیم در روایات و متون دینی با خطاب به مردان آمده است که پیامبر (ص) فرمود: إِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَی الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ الَّذِی مَعَهَا مِثْلُ الَّذِی مَعَ تِلْکَ؛ وقتی چشم شما به زنی افتاد و در شگفت شدید بیائید پیش زن خود در نزد او نیز مانند آنچه در آن زن دیده‏اید، وجود دارد.[1]   امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرمود: إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا، فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَی امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّمَا هِیَ امْرَأَةٌ کَامْرَأَتِهِ؛ ... پس هر یک از شما به زنی نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکی باید، که او نیز زنی چون زن وی نماید.[2]   بنا براین سعی کنید قدر زندگی فعلی خود را بدانید تا دچار پشیمانی نشوید.   اینکه گفته اید که به فلان مرد یا فلان پسر علاقمند بوده یا علاقه مند هستید و هر چه تلاش کرده اید نتوانسته اید این علاقه را از دل خود بیرون کنید. گرچه علاقه یک امر قلبی است و تا زمانی که به مرحله عمل نرسد و اقدامات عملی به دنبال آن نباشد انسان مرتکب گناه نشده است اما باید توجه داشت با فکر و اندیشه درست در اطراف افراد مورد علاقه خود و تعقل در علت و ریشه و آثار و نتایج خوب و بد آن می توان به عشق و علاقه خود جهت داده و آن را کنترل کرد.   اگر انسان توجه داشته باشد که علاقه و عشق قلبی به افراد نامحرم می تواند علت بسیاری از انحرافات و اقدامات و کارهای نامشروع شود و بین زن و شو هر هایی جدایی بیندازد و خانواده هایی را از هستی ساقط کند و موجب حضور فرزندان طلاق با همه عوارض نامطلوب آن در جامعه شود، در می یابد که چنین عشقی قطعاً حرام و گناه است. همچنین اگر انسان توجه داسته باشد که ازدواج یک پیمانی است که تعهداتی را برای زن و شوهر به همراه دارد و هر کدام از آنان که به این تعهدات عمل نکنند مدیون دیگری خواهد بود، قطعاً قبول نخواهد کرد برای یک امر بی ارزش و جزئی و برای یک عشق زود گذرخود را در دنیا و آخرت مدیون همسر و فرزندان خود ساخته و زندگی آنان را تباه سازد.   یکی از اموری که می تواند جلو انحراف انسان را بگیرد و به او در مقابله جدی با انحرافات انگیزه بدهد توجه هر انسانی به مقام و ارزش و قیمت خود است کسی که خود و شخصیت خود را با ارزش بداند به آسانی تسلیم هیچ دشمنی از جمله دشمن درونی خود (هوا نفس) نخواهد شد.   ما نقاط مثبت زیادی در شما می بینیم که با استفاده از آنها می توانید از عشق های ویران گر و کاذب رها شده و زندگی خود و همسر و فرندان تان را نجات داده و به آن صفای دو باره ای ببخشید. از نقاط مثبت و قابل اعتماد شما ایمان شما به خداوند متعال و اهمیت دادن به انجام واجباتی مانند نماز و روزه و... است . علاقمندی شما به ائمه اطهار (ع) و ارتباط قلبی با آنها و علاقه و توفیق زیارت قبور مطهر آنان و توجهی که آنان به زائران و علاقه مندان خود دارند ویژگی مثبت و با ارزش دیگر شماست.   بنا براین با توجه به ایمان و اعتقادی که به خدواند قادر متعال دارید با استعانت و کمک از او سعی کنید علاقه و محبت هر نامحرمی را از دل خود بیرون کنید این کار گر چه کار مشکلی است اما با استمداد از خدای مهربان محال نیست و شما می توانید با فکر کردن در باره علت و ریشه و آثار سوء و مخرب چنین علاقه هایی، با آنها مبارزه و آنها را از دل خود بیرون کنید . مطمئن باشید با اراده قوی و محکم و با توکل بر خداوند متعال می توانید بر این عشق های کاذب و مخرب فائق آئید.   در پایان لازم است گفته شود مطالعه نمایه هایی که در باره توبه در همین سایت وجود دارد، خالی از لطف نیست.     [1] . الکافی، ج 5، ص 494. [2] . صبحی صالح، ص 550.  
عنوان سوال:

من زنی هستم که با فشار خانواده با شوهری که هیچوقت دوستش نداشتم ازدواج کردم همان زمان به فرد دیگری علاقه داشتم البته الان فرزندانی نیز دارم . شوهرم خیلی مرد خوبی است اما نمی توانم دوستش داشته باشم . مدتی با پسری آشنا شده و کم کم روابطمان نزدیک شد . اما بعداز مدتی این آقا تصمیم به ازدواج گرفت و ازدواج کرد. واقعا برایم سخت و دردناک بود. نیمه های شب از خدا می خواستم که گناهانم رو عفو کنه و به من کمک کنه که این آقا رو فراموش کنم، از خدا خواستم که منو ببخشه. امام حسین و امام علی علیهم السلام رو واسطه قرار دادم که من رو ببخشه و مهر این آقا رو از دلم بیرون کنه اما بعد از گذشت چند ماه هنوز این آقا رو نتونستم فراموش کنم. فکر می کنم چون مجبور شدم ، رفتم سراغ خدا به خاطر همین خدا من رو نمی بخشه . چه کنم تا خدا از من راضی باشد؟ تو رو به خدا کمکم کنید؟


پاسخ:

سرمایه اصلی در زندگی مشترک، علاقه و محبت همسران به یکدیگر است. هر مرد و زنی باید از ابتدا با همسر مورد علاقه خود ازدواج کند و برای دوام و استحکام بنیان خانواده سعی کند این علاقه و محبت را روز به روز تقویت و بیشتر نماید. حتی اگر مرد و زنی در ابتداء به هم علاقه نداشته اند اما به هر دلیل به ازدواج با یکدیگر تن داده اند، برای تداوم زندگی خود چاره ای جز ایجاد عشق و علاقه به همدیگر ندارند. زیرا در غیر این صورت زندگی برای هر دوی آنها تلخ و کشنده خواهد شد. ایجاد عشق و علاقه در این مرحله کار بسیار سختی نیست. مگر اینکه یکی از طرفین مشکل حادی داشته باشد.   بر این اساس توصیه ما این است که اکنون که مدت زیادی است با همسر خود ازدواج کرده و زندگی مشترک داشته اید و ثمره این ازدواج فرزندی است که خداوند به شما عطا کرده است.! سعی کنند حتی اگر عیب و نقصی هم در همسر فعلی خود می بینید به خاطر فرزندانتان که امانت الهی در نزد شما هستند و با توجه به نقاط مثبتی که در شوهر خود سراغ دارید و به آن اذعان کرده اید ، علاقه به او را در خود ایجاد و تقویت کنید. حتماً توجه دارید که هیچ انسانی (به جز معصومین ) بی عیب و نقص نیست. بر این اساس همه افراد مورد علاقه شما و همه مردانی که فکر می کنید با ازدواج با آنها می توانید خوشبخت باشید ممکن است دارای عیب و نقص هایی باشند که شما الان از آنها بی خبر هستید، اما زمانی که از همسر فعلی خود جدا شده و با آنان ازدواج کنید به عیوب آنان پی خواهید برد و خواهید یافت عاملی که باعث عشق شما به فرد مورد نظر شده، ارزش چندانی نداشته و عوامل بهتری برای عشق ورزیدن در شوهر فعلی شما وجود داشته که شما آنها را ندیده اید.   شبیه آنچه گفتیم در روایات و متون دینی با خطاب به مردان آمده است که پیامبر (ص) فرمود: إِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَی الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ الَّذِی مَعَهَا مِثْلُ الَّذِی مَعَ تِلْکَ؛ وقتی چشم شما به زنی افتاد و در شگفت شدید بیائید پیش زن خود در نزد او نیز مانند آنچه در آن زن دیده‏اید، وجود دارد.[1]   امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرمود: إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا، فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَی امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّمَا هِیَ امْرَأَةٌ کَامْرَأَتِهِ؛ ... پس هر یک از شما به زنی نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکی باید، که او نیز زنی چون زن وی نماید.[2]   بنا براین سعی کنید قدر زندگی فعلی خود را بدانید تا دچار پشیمانی نشوید.   اینکه گفته اید که به فلان مرد یا فلان پسر علاقمند بوده یا علاقه مند هستید و هر چه تلاش کرده اید نتوانسته اید این علاقه را از دل خود بیرون کنید. گرچه علاقه یک امر قلبی است و تا زمانی که به مرحله عمل نرسد و اقدامات عملی به دنبال آن نباشد انسان مرتکب گناه نشده است اما باید توجه داشت با فکر و اندیشه درست در اطراف افراد مورد علاقه خود و تعقل در علت و ریشه و آثار و نتایج خوب و بد آن می توان به عشق و علاقه خود جهت داده و آن را کنترل کرد.   اگر انسان توجه داشته باشد که علاقه و عشق قلبی به افراد نامحرم می تواند علت بسیاری از انحرافات و اقدامات و کارهای نامشروع شود و بین زن و شو هر هایی جدایی بیندازد و خانواده هایی را از هستی ساقط کند و موجب حضور فرزندان طلاق با همه عوارض نامطلوب آن در جامعه شود، در می یابد که چنین عشقی قطعاً حرام و گناه است. همچنین اگر انسان توجه داسته باشد که ازدواج یک پیمانی است که تعهداتی را برای زن و شوهر به همراه دارد و هر کدام از آنان که به این تعهدات عمل نکنند مدیون دیگری خواهد بود، قطعاً قبول نخواهد کرد برای یک امر بی ارزش و جزئی و برای یک عشق زود گذرخود را در دنیا و آخرت مدیون همسر و فرزندان خود ساخته و زندگی آنان را تباه سازد.   یکی از اموری که می تواند جلو انحراف انسان را بگیرد و به او در مقابله جدی با انحرافات انگیزه بدهد توجه هر انسانی به مقام و ارزش و قیمت خود است کسی که خود و شخصیت خود را با ارزش بداند به آسانی تسلیم هیچ دشمنی از جمله دشمن درونی خود (هوا نفس) نخواهد شد.   ما نقاط مثبت زیادی در شما می بینیم که با استفاده از آنها می توانید از عشق های ویران گر و کاذب رها شده و زندگی خود و همسر و فرندان تان را نجات داده و به آن صفای دو باره ای ببخشید. از نقاط مثبت و قابل اعتماد شما ایمان شما به خداوند متعال و اهمیت دادن به انجام واجباتی مانند نماز و روزه و... است . علاقمندی شما به ائمه اطهار (ع) و ارتباط قلبی با آنها و علاقه و توفیق زیارت قبور مطهر آنان و توجهی که آنان به زائران و علاقه مندان خود دارند ویژگی مثبت و با ارزش دیگر شماست.   بنا براین با توجه به ایمان و اعتقادی که به خدواند قادر متعال دارید با استعانت و کمک از او سعی کنید علاقه و محبت هر نامحرمی را از دل خود بیرون کنید این کار گر چه کار مشکلی است اما با استمداد از خدای مهربان محال نیست و شما می توانید با فکر کردن در باره علت و ریشه و آثار سوء و مخرب چنین علاقه هایی، با آنها مبارزه و آنها را از دل خود بیرون کنید . مطمئن باشید با اراده قوی و محکم و با توکل بر خداوند متعال می توانید بر این عشق های کاذب و مخرب فائق آئید.   در پایان لازم است گفته شود مطالعه نمایه هایی که در باره توبه در همین سایت وجود دارد، خالی از لطف نیست.     [1] . الکافی، ج 5، ص 494. [2] . صبحی صالح، ص 550.  





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین