در حال حاضر درباره نظریه فلاسفه اسلامی در زمینه سیاسی تحقیق می کنم. لطفاً مرا راهنمای فرمایید تا بتوانم منابع را بشناسم و استفاده کنم. ضمنا چند تا سؤال دارم که می خواهم از محضر شما بپرسم:1. آیا فلاسفه اسلامی بر این نظر دارند که سیاست و قدرت به فساد میل دارد؟ ( POWER TENDS TO CORRUPT)2. فلاسفه اسلامی کدام نحو سیاست را ترجیح و کدام مدل سیاست را پیشنهاد می دهند؟3. آیا تا به حال کسی از میان فلاسفه مسلمان موفق شده است نظریه فلسفی خود را در زمینه سیاست و اداره حکومت عملی کند؟
منابع دسته اول موجود برای تحقیق در باب دیدگاه فلاسفه اسلامی نسبت به مقوله سیاست عبارتند از:   1.(آراء اهل المدینة الفاضلة )، (السیاسة المدینة )، (التنبیه علی سبل السعادة ) و (فصوص الحکمة) از فارابی   2.(سیاسیات شفا) از ابن سینا   3. (تجرید الاعتقاد) از خواجه نصیر الدین طوسی   پاسخ سؤال اول: تمایل ذاتی سیاست و قدرت به فساد موضوعی است جدید در مباحث فلسفه سیاست اسلامی که با کتاب (تنبیه الامة و تنزیه الملة) نوشته میرزای نائینی برای اولین بار به طور جدی در عالم اسلام طرح شد. سابقه این مبحث به آرای فلاسفه غربی در دوره رنسانس می رسد. البته در میان فلاسفه اسلامی هم اشاراتی غیر مستقیم وجود دارد، مثل مدینه ضاله ای که فارابی در مقابل مدینه فاضله طرح می کند. ملاصدرا نیز در چند موضع، ضرورت وجود شریعت و وحی و مداخله انسان کامل به عنوان (ولی) را در امور سیاسی و اجتماعی یادآور می شود و اثبات می‌کند چگونه سیاست و اداره امور معاش مردم توسط کسانی که بیگانه از حقائق معنوی‌اند، امت را به سوی جامعه‌ای مرده و بی‌روح و مملو از فساد و تباهی سوق می‌دهد.   پاسخ سؤال دوم: فیلسوفان مسلمان در نگاهی خوش بینانه معمولا منشی محتاطانه را در قبال قدرت سیاسی پیش می گرفته اند.   از مهم‌ترین فیلسوفان مسلمان که به فلسفه سیاست پرداخته اند، می‌توان ابونصر فارابی، ابن سینا، ابن رشد و ابن خلدون را نام برد.   در این نوشته به جهت مجال اندکمان تنها به شرح و بسط اندیشه های سیاسی دوتن از فلاسفه اسلامی می پردازیم. این دو تن فارابی و ملاصدرا هستند. فارابی به خاطر پیشگام بودن و درجه اهمیت اندیشه هایش در این مقام و ملاصدرا صرفا بخاطر ارتباط اندیشه هایش با پاسخ سؤال سوم.   پاسخ سؤال سوم: از میان فیلسوفان مسلمان(متألهین) تنها امام خمینی این اقبال را یافت تا فلسفه سیاسی خود را در اجتماع بطور عملی پیاده نماید. فلسفه سیاسی ایشان در ادامه سنت فلسفی فارابی - صدرائی و مکتب حکمت متعالیه شکل گرفته است.   ایشان شاید تنها کسی بودند که شرایط شخصیتی و عرفانی مورد نظر فارابی را در میان صنف روحانیون شناخته شده، برای رهبری مدینه فاضله به نسبت دارا بودند.
عنوان سوال:

در حال حاضر درباره نظریه فلاسفه اسلامی در زمینه سیاسی تحقیق می کنم. لطفاً مرا راهنمای فرمایید تا بتوانم منابع را بشناسم و استفاده کنم. ضمنا چند تا سؤال دارم که می خواهم از محضر شما بپرسم:1. آیا فلاسفه اسلامی بر این نظر دارند که سیاست و قدرت به فساد میل دارد؟ ( POWER TENDS TO CORRUPT)2. فلاسفه اسلامی کدام نحو سیاست را ترجیح و کدام مدل سیاست را پیشنهاد می دهند؟3. آیا تا به حال کسی از میان فلاسفه مسلمان موفق شده است نظریه فلسفی خود را در زمینه سیاست و اداره حکومت عملی کند؟


پاسخ:

منابع دسته اول موجود برای تحقیق در باب دیدگاه فلاسفه اسلامی نسبت به مقوله سیاست عبارتند از:   1.(آراء اهل المدینة الفاضلة )، (السیاسة المدینة )، (التنبیه علی سبل السعادة ) و (فصوص الحکمة) از فارابی   2.(سیاسیات شفا) از ابن سینا   3. (تجرید الاعتقاد) از خواجه نصیر الدین طوسی   پاسخ سؤال اول: تمایل ذاتی سیاست و قدرت به فساد موضوعی است جدید در مباحث فلسفه سیاست اسلامی که با کتاب (تنبیه الامة و تنزیه الملة) نوشته میرزای نائینی برای اولین بار به طور جدی در عالم اسلام طرح شد. سابقه این مبحث به آرای فلاسفه غربی در دوره رنسانس می رسد. البته در میان فلاسفه اسلامی هم اشاراتی غیر مستقیم وجود دارد، مثل مدینه ضاله ای که فارابی در مقابل مدینه فاضله طرح می کند. ملاصدرا نیز در چند موضع، ضرورت وجود شریعت و وحی و مداخله انسان کامل به عنوان (ولی) را در امور سیاسی و اجتماعی یادآور می شود و اثبات می‌کند چگونه سیاست و اداره امور معاش مردم توسط کسانی که بیگانه از حقائق معنوی‌اند، امت را به سوی جامعه‌ای مرده و بی‌روح و مملو از فساد و تباهی سوق می‌دهد.   پاسخ سؤال دوم: فیلسوفان مسلمان در نگاهی خوش بینانه معمولا منشی محتاطانه را در قبال قدرت سیاسی پیش می گرفته اند.   از مهم‌ترین فیلسوفان مسلمان که به فلسفه سیاست پرداخته اند، می‌توان ابونصر فارابی، ابن سینا، ابن رشد و ابن خلدون را نام برد.   در این نوشته به جهت مجال اندکمان تنها به شرح و بسط اندیشه های سیاسی دوتن از فلاسفه اسلامی می پردازیم. این دو تن فارابی و ملاصدرا هستند. فارابی به خاطر پیشگام بودن و درجه اهمیت اندیشه هایش در این مقام و ملاصدرا صرفا بخاطر ارتباط اندیشه هایش با پاسخ سؤال سوم.   پاسخ سؤال سوم: از میان فیلسوفان مسلمان(متألهین) تنها امام خمینی این اقبال را یافت تا فلسفه سیاسی خود را در اجتماع بطور عملی پیاده نماید. فلسفه سیاسی ایشان در ادامه سنت فلسفی فارابی - صدرائی و مکتب حکمت متعالیه شکل گرفته است.   ایشان شاید تنها کسی بودند که شرایط شخصیتی و عرفانی مورد نظر فارابی را در میان صنف روحانیون شناخته شده، برای رهبری مدینه فاضله به نسبت دارا بودند.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین