از جمله نجاسات، سگ و خوکی هستند که در خشکی زندگی می کنند، مو، استخوان، پنجه و ناخن و حتی رطوبت های این دو حیوان نیز نجس است.[1] بنابراین با بودن موی سگ بر لباس ها و انتقال نجاست به وسیله رطوبتی که در لباس یا موی سگ بوده است، لباس ها نجس می شود. در همین رابطه به سوال مشابه دقت نمایید: سؤال: اگر موی گربه یا سگ به لباس ها چسبیده باشد و پس از شستشو با دست یا لباسشویی موقع پهن کردن لباس ها هنوز همراه لباس ها باشد چه حکمی دارد؟ آیا لباس ها نجسند؟ چه باید کرد؟ پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است: 1. موی گربه پاک است، هر چند همراه داشتن آن در هنگام نماز، باعث بطلان نماز می شود. یعنی اگر موی گربه به لباس شخص نماز گزار چسبیده باشد، نماز وی باطل است و تنها کافی است، مو را جدا کند و آب کشیدن لباس لازم نیست. 2. موی سگ نجس است، و اگر با رطوبت به چیزی برخورد کند، آن را نجس می کند و اگر در این امر شک باشد، آن چیز پاک محسوب می شود. 3. در مورد سؤال ظاهراً تماس موی سگ با لباس مرطوب مسلم است، اگر چنین است، باید مو را جدا و لباس های برخورد کرده با آن را آب کشید. [1] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج1، ص 75.
سلام خواهش میکنم سوال مرا کامل جواب دهید تا برایم کاملا" رفع ابهام شود .اگر به لباسهای ما موی سگ چسبیده باشد و آنها را با لباسشوئی بشوئیم و موقع پهن کردن لباسها متوجه شویم که هنوز موی سگ به آنهاست تکلیف شرعی چیست؟ (البته قبل از شستشو آنها را بررسی کردم ولی متاسفانه پس از شستشو باز موی سگ به آنها بود آیا لباس ها نجسند؟(
از جمله نجاسات، سگ و خوکی هستند که در خشکی زندگی می کنند، مو، استخوان، پنجه و ناخن و حتی رطوبت های این دو حیوان نیز نجس است.[1] بنابراین با بودن موی سگ بر لباس ها و انتقال نجاست به وسیله رطوبتی که در لباس یا موی سگ بوده است، لباس ها نجس می شود. در همین رابطه به سوال مشابه دقت نمایید: سؤال: اگر موی گربه یا سگ به لباس ها چسبیده باشد و پس از شستشو با دست یا لباسشویی موقع پهن کردن لباس ها هنوز همراه لباس ها باشد چه حکمی دارد؟ آیا لباس ها نجسند؟ چه باید کرد؟ پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است: 1. موی گربه پاک است، هر چند همراه داشتن آن در هنگام نماز، باعث بطلان نماز می شود. یعنی اگر موی گربه به لباس شخص نماز گزار چسبیده باشد، نماز وی باطل است و تنها کافی است، مو را جدا کند و آب کشیدن لباس لازم نیست. 2. موی سگ نجس است، و اگر با رطوبت به چیزی برخورد کند، آن را نجس می کند و اگر در این امر شک باشد، آن چیز پاک محسوب می شود. 3. در مورد سؤال ظاهراً تماس موی سگ با لباس مرطوب مسلم است، اگر چنین است، باید مو را جدا و لباس های برخورد کرده با آن را آب کشید.
[1] توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج1، ص 75.
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم ***نیاز فوری به جواب*** سلام علیکم و رحمة الله بنده فارغ التحصیل کارشناسی حقوق و کارمند هستم. پدر و مادرم مرحوم شده و فقط یک برادر دارم. ضمن عرض احترام و خداقوت،بنده به خواستگاری دختر خانمی مذهبی رفتهام ایشان به رغم پایبندی به مسایل شرعی بعلت اعتیاد پدر و طلاق گرفتن مادرشان سالهاست که با پدرشان قطع رحم کردهاند و با مادر خود زندگی میکنند و به دیگران هم میگویند که پدر فوت شده است اما او زنده است. با در نظر گرفتن شرایط خاصشان که تحت فشار روحی بودهاند آیا این عملشان شرعا جایز است؟ آیا راه حلی سراغ دارید یا گزینههای دیگری را برای ازدواج بررسی کنم؟ خواهش میکنم مرا در انتخاب همسر راهنمایی فرمایید چون ملاک اصلی بنده ایمان و پایبندی به احکام شرع است. ایشان تا الان راضی به برقراری ارتباط مجدد با پدر حتی تلفنی هم نشده اند.
- [سایر] سلام من یک بار هم این سوال را از شما پرسیده بودم و خیلی منتظر جواب بودم ولی نمیدونم چرا جوابی داده نشد من از 13 سالگی موهای سرم و ابروم رو میکنم ولی چون موهای من خیلی پرپشت بودن و همیشه دوستام مسخره ام میکردن بخاطر همین خانواده ام اولش متوجه نشدن و فکر میکردن که من بخاطر اینکه موهام کمتر بشن اونا رو میکنم ولی بعد که متوجه شدن یعنی 1سال بعد منو پیش یه روانپزشک بردن و من از همون موقع تا 2سال پیش دارو مصرف میکردم(البته توی اون 8سال پیش 3روانپزشک رفته بودم) ولی بخاطر اینکه هم داروها خیلی خواب آور بودن و از درسم عقب میموندم و هم دیگه خسته شده بودم من اونارو قطع کردم. و تا حالا پیش چندین روانشناس هم رفتم ولی موثر نبود حالا سوال من اینه که: 1. آیا ممکنه که من بخاطر تمسخر دوستام به این کار دست زده باشم ویا واقعا ریشه اش استرس بود؟ 2. اگه من مصرف داروهام رو ادامه میدادم احتمال خوب شدنم بود؟ 3. راه حلش چیه؟و اقعا چیکار باید بکنم؟ خواهش میکنم کمکم کنید چون دیگه خیلی خسته شدم!!!
- [سایر] سلام بعد از خداوند یکی از امیدهای من کمک شماست اقای مرادی من حالم خوب نیست و دچار بیماری وسواس فکری عملی میباشم خواستگاری دارم و چند ماه است که به بررسی هم ÷رداخته ایم نظر خواستگارم نسبت به ازدواج با من مثبت است اما حالا قرار شده که من فکرهای نهایی رو انجام بدم و نتیجه رو اعلام کنم و اینکه من راجع به وسواسم چیزی به خواستگارم نگفته ام با توجه به اینکه فکر میکنم مناسب هم هستیم حالا با توجه به این شرایط چند تا سوال دارم:1-ایا مطلع کردن خواستگارم کار درستی هست یا نه؟با اینکه این کار برای من خیلی سخته.2-ایا ابتدا باید به فکر درمان باشم و بعد ازدواج؟3-ایا هم زمان می توانم هم به درمانم برسم و هم ازدواج؟ سوال دیگرم این است که انچنان حس خوبی نسبت به خواستگارم ندارم با این حس چه کار کنم؟ با یک روانشناس مشاوره کرده ام و نظر ایشان این است که با توجه به ماهیت افکار وسواسی ام که جنسی و مذهبی هستند میتواند در سایه ی ازدواج حل شود.اقای مرادی شما را به احترام این ماه لطفا جواب مرا سریعتر بدهید و خواهش میکنم دعایم کنید.
- [سایر] سلام بنده دختری 27 ساله هستم که در یک مؤسسه قرآنی که مشغول به فعالیت هستم . مؤسسه ما واقع در فرهنگسرایی است که گروه های مختلفی فعالیت دارند. حدوداً سه هفته است که از طریق نرم افزار موبایل یک رابطه پیامی بین بنده و یکی از کارمندان اداری فرهنگسرا ایجاد شده است. ایشان فردی با ظاهر مذهبی و آنطور که من 3 ساله ایشون رو دیدم ، آدم قابل اعتمادی است ولی بازهم نمیتوانم با یقین بگویم.بنده تا به حال به هیچ وجه تجربه چنین رابطه ای را نداشتم. قبل از ایجاد این رابطه ، قبلاً نیز متوجه رفتارها و نگاه های غیرعادی او شده بودم. درطول این سه هفته هیچگونه پیام عاشقانه و تحریک کننده ای بین ما رد و بدل نشده است. صبح بخیر و فرستادن عکس گل ، از سارکارکه برمیگردم منزل پیام خسته نباشید و شب ها شب بخیر و یکسری گفتگو ی خیلی عادی درباره مسائل دیگر.بعد از چند روز درباره مداح مورد علاقه اش گفت و چندین مداحی برایم فرستاد و گفت خیلی صدای این مداح را دوست دارد. درآخرپیام ها همیشه جمله مواظب خودت و خوبیهایت باش را می گوید. جمله عاشقانه و ... هیچ چیز دیگری تابه حال نگفته و بنده اصلاً هدفش را از این رابطه نمیدانم. دو سه روز بعد همان روزی که فردا یش قرار بود مثلا برایم خواستگار بیاید به او گفتم نمیخواهم دیگر رابطه ما ادامه پیدا کند و اوگفت هرچی توبگی من نمیخوام باعث دلخوری باشم.من گفتم بحث دلخوری نیست هررابطه ای هدفی داره و من احساس میکنم رابطه ما هدفمند نیست . همون موقع پیام داد که من سرم خیلی شلوغه شب بهت پیام میدم. و وقتی شب بهم پیام داد گفتم نظرتو بگو گفت الان حالم خوب نیست و حالم گرفته اگه اجازه بدی بعداً با هم صحبت کنیم . یک هفته گذشت و جواب فکرش را نگفت ، بعد به او گفتم توبرای حرفم ارزش قائل نشدی و حتی جواب فکرت را به من نگفتی. گفت زود قضاوت نکن فکر کردم . گفتم جوابشوبگو گفت : فکرکردم ولی الان نمیگم بهت گفتم که نمیخواهم رابطه ادامه داشته باشد ولی علاقه به او دارم قبل از شروع رابطه هم این علاقه را داشتم ولی الان بیشترشده. الان هم پیام که میده سعی میکنم جوابشو ندم . الان نمیدونم چکارکنم رابطه ام دوست ندارم ادامه داشته باهاش و از این رابطه ها میترسم. واز طرفی هم نمیخوام از دستش بدم. درضمن من متولد 66 و او 67 است . ومن سنم رابه او نگفتم . چندبارسؤال کرد ولی من بهش نگفتم. خانم بوالحسنی من باید چکارکنم؟ چه رفتاری باهاش داشته باشم ؟ به خدا وضع روحیم خیلی به هم ریخته .خودم و لعنت میکنم که چرا جواب پیاماشو دادم. احساس گناه و عذاب وجدان میکنم . کاش اجازه نمیدادم این رابطه شروع میشد. اول برام خیلی دعا کنید .بعد خواهش میکنم من و راهنمایی کنید.ازتون ممنونم.
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.
- [سایر] این جانب دختری 23 ساله ،ساکن قم ، دارای مدرک کارشناسی در رشته ریاضی از دانشگاه تهران و بزرگ شده در خانواده ای مذهبی هستم و البته چند ماهی است که نامزد کرده ام . قبلا از راهنمایی و کمک شما نهایت تشکر و سپاس را دارم . اما مادرم اگرچه شخصی است که مسائل پاکی و نجسی را به دقت مراعات می کند ، اما به هیچ وجه در این زمینه وسواس ندارد و اگر جایی یا چیزی نجس باشد به سرعت و البته به طور صحیح آن را آب می کشد و هیچ وقت در این زمینه سخت گیری نمی کند . خود من هم تا قبل از ورود به دانشگاه و قرار گرفتن در محیط خوابگاه وضعی شبیه مادرم داشتم . یعنی خیلی به خوبی و به دقت این مسائل را رعایت می کردم و اگر چیزی نجس می شد یا برای مثال قسمتی از بدنم نجس بود ، خیلی به راحتی و به سرعت آن را آب می کشیدم و به هر حال در برخورد با این مسائل راحت بودم و به هیچ وجه وسواس نداشتم . اما زمانی که وارد دانشگاه شدم و در محیط خوابگاه قرار گرفتم ، همه چیز عوض شد . در خوابگاه با کسانی هم اتاق شدم که افرادی بی بند و بار بودند و اصلا اهل نماز و روزه نبودند و به طور کلی می دیدم که مسائل مربوط به نجاست و پاکی را به هیچ وجه رعایت نمی کنند . همین موضوع باعث شد که از آنها کناره گیری کنم . برای مثال تا جایی که امکان داشت با آنها هم غذا نمی شدم و اگر هم با آنها غذا می خوردم ، حتما دهانم را آب می کشیدم . چون به چشم خودم می دیدم که اصلا این مسائل برایشان مهم نیست و رعایت نمی کنند یا تا جایی که امکان داشت در خوابگاه لباس نمی شستم و اگر هم گاهی مجبور می شدم در خوابگاه لباس بشویم ، روی بندی که آنها لباسهایشان را پهن می کردند ، لباسهایم را پهن نمی کردم . همین طور برای وضو گرفتن و ظرف شستن همیشه مشکل داشتم . چون با خودم می گفتم آنها هم از همین ظرف شویی ها و دست شویی ها استفاده می کنند و لذا صد در صد اینها نجس هستند و مثلا اگر موقع وضو گرفتن از داخل دست شویی به لباسم آب می پاشید ، دیگر آن لباس را نجس می دانستم و یا موقع نماز خواندن در خوابگاه اگر چه روی سجاده نماز می خواندم ، اما از پرزها و موهایی که به هر حال به چادر نمازم می چسبید اجتناب می کردم و به طور کلی اگر لباسی نجس باشد خیلی با احتیاط آن را جا به جا می کنم و از پرزهای آن و یا حتی اگر ذرات گرد و غباری روی آن باشد از آن دوری می کنم .در دانشگاه هم وضعیتم تا حدود زیادی به همین شکل بود و چون این افراد در دانشگاه هم رفت و آمد می کردند آن جا را هم نجس می دانستم و مثلا موقع وضو گرفتن در دانشگاه هم همین مشکل را داشتم . همین طور موقع غذا خوردن در دانشگاه ؛ برای مثال اگر گوشه ای از میز غذا کمی خیس بود و آستین مانتویم به آن برخورد می کرد ، آستین مانتویم را آب می کشیدم و .... و البته من هر هفته روزهای آخر هفته به قم ( خانه ) می آمدم و زمانی که به خانه می آمدم تمام بدن و لباس ها و حتی گاهی اوقات کیف و کفش و مداد و خودکارهایم را هم آب می کشیدم . اما باز هفته بعد وضع به همین منوال بود و دوباره وقتی به خانه می آمدم همه چیز را آب کشی می کردم . اما اواخر سال دوم بود که پدر و مادرم فهمیدند که دچار وسواس شده ام . خلاصه به یک مرکز مشاوره در قم که البته وابسته به حوزه بود مراجعه کردم . در آن جا مرا به یک متخصص اعصاب و روان معرفی کردند . ایشان هم قرص های فلوکستین را برایم تجویز کرد . حدود یک سال این قرص ها را مصرف کردم . در طول مدتی که قرص ها را مصرف می کردم احساس کردم که وضعیتم خیلی بهتر شده و هم به نظر خودم و هم به نظر پدر و مادرم دیگر حالت وسواس در من وجود نداشت و حالتی شبیه گذشته پیدا کرده بودم و دیگر این مسائل تقریبا برایم عادی بود و وسواس نداشتم . خلاصه بعد از یک سال که دوباره به پزشک مراجعه کردم ، ایشان از من خواست تا چند ماه دیگر هم مصرف قرص ها را ادامه دهم و اگر هم چنان وضعیتم خوب بود ، قرص ها را قطع کنم . من هم مدتی مصرف قرص ها را ادامه دادم و البته زودتر از موعدی که دکتر گفته بود ، آنها را قطع کردم . بعدا از قطع قرص ها تا حدود 2-3 ماهی وضعیتم مانند قبل بود، اما بعد از 2-3 ماه احساس کردم که دوباره همان حالات دارد به سراغم می آید و همین اتفاق هم افتاد و به تدریج وسواس در من شدید تر شد . البته چون باز هم با محیط خوابگاه و دانشگاه سروکار داشتم فکر می کردم با تمام شدن درسم و نبودن در محیط خوابگاه و دانشگاه مشکلم هم حل خواهد شد اما الان حدود یک سالی است که درسم تمام شده و دیگر با محیط خوابگاه و دانشگاه در ارتباط نیستم ؛ اما هم چنان مشکل وسواس در من وجود دارد و حتی نسبت به قبل شاید شدیدتر هم شده باشد . البته من در خانه خودمان خیلی راحت ترم . چون در خانه خودمان همه چیز و همه جا پاک است . مثلا دست شویی خانه ما کاملا پاک است ؛ به طوری که اگر برای مثال گوشه لباسم به زمین برخورد کند و تر شود ؛ نمی گویم نجس است . به هر حال در خانه خودمان وضعیتم خیلی بهتر است و خیلی راحت تر هستم و به همه جا دست تر می زنم و اصلا احساس بدی ندارم . البته در آب کشیدن جای نجس یا لباس نجس خیلی مشکل دارم و هم وقت زیاد و هم آب زیادی برای این کار صرف می کنم و در آخر هم انواع و اقسام سوالات برایم پیش می آید که آیا لباسم کاملا پاک شد ؟ آیا به فلان جا آب نپاشید ؟ آیا آن قسمت را آب کشیدم ؟ و هزاران سوال دیگر و خلاصه ذهنم به شدت مشوش می شود . به طوری که همان طور که گفتم اگر لباس نجسی را بشویم و بعد بخواهم لباس و به هر حال زمینی را که لباس را آن جا شسته ام و یا به آن جا آب پاشیده است آب بکشم ، معمولا اضطراب دارم و وقت بسیار زیادی و هم چنین آب زیادی صرف این کار می کنم وگاهی آخر سر هم خیلی اطمینان به پاک شدن آن پیدا نمی کنم و انواع سوالات به ذهنم خطور می کند و ذهنم را مشوش می کند . و یک مسئله دیگر هم که برای من به شدت ایجاد مشکل کرده مسئله برفی است که در زمستان گذشته آمد . با توجه به این که در زمستان گذشته برف شدیدی آمد و من بارها دیدم که افراد مسائل پاکی و نجسی را رعایت نمی کنند و مثلا روی برف گوسفند می کشتند و خونش را رها می کردند و گاهی آدم در جایی قرار می گرفت که مجبور می شد روی این خون ها هم پا بگذارد و خلاصه با این کفش به همه جا می رفت و همه جا به این ترتیب نجس می شد . حتی چند بار اتفاق افتاد که در حالی که برف آمده بود ، از داخل کوچه یمان سگ رد شده بود و به هر حال بعد هم که خواستیم از خانه بیرون برویم ته کفش ها و لاستیک های ماشین با این برف ها برخورد کرد و خلاصه جاهای دیگر را هم نجس کرد و همین طور خیلی اوقات این برف ها و آب و گلی که در خیابان جمع می شد به لباسهایم می پاشید و خلاصه وضعیت طوری بود که همه جا نجس می شد و اگر انسان واقعا می خواست رعایت کند ، خیلی سخت بود و یا حتی غیر ممکن . البته من و هم چنین پدر و مادرم تا جایی که امکان داشت مراقب بودیم و رعایت می کردیم ؛ اما دیگران که مثل ما رعایت نمی کردند و در واقع این برای من مشکل ساز بود . البته زمانی هم که من نامزد کردم زمانی بود که وضعیتم خیلی بهتر شده بود و فکر نمی کردم که دوباره این مشکل برایم ایجاد شود ؛ وگرنه اگر در آن زمان هم مشکلم به این شکل و به این شدت بود مطمئنا ازدواج نمی کردم . چون من اصلا دوست ندارم که با این کارم باعث ناراحتی و سختی دیگران شوم. لطفا در این زمینه مرا راهنمایی بفرمایید .