مفسران بسیاری «یم» را به معنای بحر گرفته اند. بنابر این معنا، اختلافی بین این کلمه و کلمه بحر نیست و هر دو به یک معنا هستند و تنها برای تنوع از دو لغت متفاوت استفاده شده است. البته برخی از تفاسیر «یم» را به معنای دریای عمیق آورده اند که بنابر این معنا نیز یم نوعی از دریاست و اختلافی بین دو تعبیر وجود ندارد. اما در علت اینکه چرا از یم در آیه 136 سوره اعراف استفاده کرده، شاید بتوان گفت که در آنجا مقام بحث در غرق کردن فرعونیان است، لذا استفاده از کلمه دریای عمیق برای تشریح دریایی که گروهی را در آن غرق شده اند، بسیار فصیحانه خواهد بود و به این جهت خداوند در آیه نخست از کلمه یم استفاده کرده است. از اهداف اصلی بنی اسراییل از کوچ از مصر، رسیدن به سرزمین موعود بوده که قرآن نیز آن را بیان داشته است. البته بنابر حوادثی که در طول سفر برای بنی اسراییل واقع شد و ناسپاسی هایی که آنها انجام دادند، رسیدن به سرزمین موعود به سال ها بعد به تأخیر افتاد. اما در این که آنها دقیقا در چه سرزمینی هایی بوده اند، نمی توان چندان واضح و مشخص بیان داشت.
در داستان حضرت موسی (ع) و گذر بنی اسراییل از دریا در آیه 136 سوره اعراف از تعبیر یم استفاده شده و در آیه 138 همان سوره کلمه (بحر) آمده است؟ چه تفاوتی میان یم و بحر وجود دارد؟ آیا این نظر که آنها از دریای احمر عبور کردند نه رود نیل درست است؟ بعد از عبور از رود نیل یا دریا به کجا رفتند ؟
مفسران بسیاری «یم» را به معنای بحر گرفته اند. بنابر این معنا، اختلافی بین این کلمه و کلمه بحر نیست و هر دو به یک معنا هستند و تنها برای تنوع از دو لغت متفاوت استفاده شده است. البته برخی از تفاسیر «یم» را به معنای دریای عمیق آورده اند که بنابر این معنا نیز یم نوعی از دریاست و اختلافی بین دو تعبیر وجود ندارد. اما در علت اینکه چرا از یم در آیه 136 سوره اعراف استفاده کرده، شاید بتوان گفت که در آنجا مقام بحث در غرق کردن فرعونیان است، لذا استفاده از کلمه دریای عمیق برای تشریح دریایی که گروهی را در آن غرق شده اند، بسیار فصیحانه خواهد بود و به این جهت خداوند در آیه نخست از کلمه یم استفاده کرده است. از اهداف اصلی بنی اسراییل از کوچ از مصر، رسیدن به سرزمین موعود بوده که قرآن نیز آن را بیان داشته است. البته بنابر حوادثی که در طول سفر برای بنی اسراییل واقع شد و ناسپاسی هایی که آنها انجام دادند، رسیدن به سرزمین موعود به سال ها بعد به تأخیر افتاد. اما در این که آنها دقیقا در چه سرزمینی هایی بوده اند، نمی توان چندان واضح و مشخص بیان داشت.
- [سایر] آیا حضرت موسی (ع) بنی اسرائیل را از دریای سرخ عبور داد یا رود نیل؟
- [سایر] سلام لطفا توضیح دهید. با یکی از دشمنان شیعه بحث و گفت و گویی داشتم و سر انجام به بحث حدیثی درباره موسی (ع) رسیده که در حالت عریان به دنبال یک سنگی می گشت. آنچه برای من جالب توجه است این است که او می گفت این حدیث مورد پذیرش شیعه است که در کتب آنها آمده است. از باب مثال: قمی این حدیث را از ابی بصیر از عبد الله در تفسیر خود نقل می کند که بنی اسرایل پیامبر موسی (ع) را به عدم آلت رجولیت متهم کردند؛ زیرا به هنگام شست و شوی بدن خویش و یا انجام غسل خلوت میکرد که کسی او را نبیند. یک روز موسی برای غسل به کنار رود خانه می رفت و لباس خود را روی سنگ گذاشت. خداوند به سنگ دستور داد که از موسی به دور شود تا بنی اسرائیل او را بیبنند. سپس آنها متوجه شدند که پندار آن درست نبود و خدواند آیه ای را نازل فرمود که: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَی فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا"؛ هان ای مردم با ایمان! بسان آن کسانی نباشید که با بافتههای ناروا و ناسنجیده خود موسی (ع) را رنجانیدند و خدا او را از بافتهها و پندارهای ناروا و ظالمانه آنان پاک و پاکیزه معرفی کرد. مرحوم طبرسی در مجمع البیان، این حدیث را ثابت و تقریر کرده که حضرت موسی بسیار انسان با حیا و آبرومندی بود، به گونهای که به هنگام شست و شوی بدن خویش و یا انجام غسل خلوت میکرد، و بهانهجویان برایشان این دروغ را ساختند و پخش کردند که او در بدن خویش عیب و نقصی دارد و از سلامت و زیبایی اندام بیبهره است، و به همین جهت خویشتن را به هنگام نظافت و شست و شو از چشمها نهان میدارد؛ زمانی که از آنان پرسیدند، او چه عیب و نقصی دارد؟ به دروغ و ناروا گفتند: او به بیماری (برص) و یا ناراحتی بیضه و باد فتق گرفتار است. پس از این بافتههای ظالمانه و ناروای آنان، روزی موسی در گوشهای لباس خود را برای انجام غسل بیرون آورد و روی سنگی نهاد، آن سنگ درغلطید و لباس وی را برد، او آمد تا لباس خود را برگیرد که چشم گروهی از بنیاسرائیل بر اندام برهنه او افتاد و دیدند که او زیباترین و متناسبترین اندامها را دارد؛ و بدین وسیله خدا دروغ و بافته بیاساس آنان را افشا ساخت و موسی را از تهمتهای آنان پاک و پاکیزه معرّفی نمود. آیا این حدیث حقیقت دارد که مرحوم طبرسی در مجمع البیان و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر القمی این روایت را نقل فرمودند؟ آیا تفسیر دیگری از مفسران شیعه در مورد آیه مورد بحث وجود دارد؟ در واقع تفسیر این آیه چگونه است؟ و کدام تفسیر از آن باید مورد پذیرش ما باشد؟