آنچه را که از واژه "تأهل" در اصطلاح و عرف جامعه به ذهن می رسد، ازدواج دائم است، نه از دواج موقت. به بیان دیگر، اگر مردی ازدواج موقت کرده باشد، در جامعه به او متأهل نمی گویند و این می تواند به دلایلی باشد؛ مانند: 1. این که از شرایط احصان[1] ازدواج دائم است، و با ازدواج موقت احصان حاصل نخواهد شد؛ بر این اساس نمی توان به فردی که در حال ازدواج موقت مرتکب زنا شده، به او متأهل گفت. 2. نفقه همسر که بر مرد واجب است، شامل همسر موقت نمی شود؛ از این جهت نیز همسر در عقد موقت، اهل شوهر به شمار نمی آید تا عنوان متأهل بر او صادق باشد. 3. همچنین آثار مادی و حقوقی که به افراد متأهل تعلق می گیرد، شامل ازدواج موقت نمی شود. خلاصه آنچه را که در این مقال می توان گفت؛ این است که اصطلاح متأهل به خودی خود غیر از موارد یاد شده، اثر حقوقی ندارد؛ یعنی امروزه در جامعه آثار مادی که به افراد متأهل تعلق می گیرد، شامل ازدواج موقت نمی شود، اگر چه برخی از پاداش های معنوی که برای ازدواج در نظر گرفته شده -برای کسانی که توانایی ازدواج دائم را ندارند- با ازدواج موقت محفوظ خواهد بود. گفتنی است که استفاده از اصطلاح تأهل و متأهل در روایات و منابع اولیه نیز مشاهده نشده است. [1] در زنای محصنه یکی از شرایط تحقق احصان این است که مرد زناکار دارای همسر دائمی باشد.
آنچه را که از واژه "تأهل" در اصطلاح و عرف جامعه به ذهن می رسد، ازدواج دائم است، نه از دواج موقت. به بیان دیگر، اگر مردی ازدواج موقت کرده باشد، در جامعه به او متأهل نمی گویند و این می تواند به دلایلی باشد؛ مانند: 1. این که از شرایط احصان[1] ازدواج دائم است، و با ازدواج موقت احصان حاصل نخواهد شد؛ بر این اساس نمی توان به فردی که در حال ازدواج موقت مرتکب زنا شده، به او متأهل گفت. 2. نفقه همسر که بر مرد واجب است، شامل همسر موقت نمی شود؛ از این جهت نیز همسر در عقد موقت، اهل شوهر به شمار نمی آید تا عنوان متأهل بر او صادق باشد. 3. همچنین آثار مادی و حقوقی که به افراد متأهل تعلق می گیرد، شامل ازدواج موقت نمی شود. خلاصه آنچه را که در این مقال می توان گفت؛ این است که اصطلاح متأهل به خودی خود غیر از موارد یاد شده، اثر حقوقی ندارد؛ یعنی امروزه در جامعه آثار مادی که به افراد متأهل تعلق می گیرد، شامل ازدواج موقت نمی شود، اگر چه برخی از پاداش های معنوی که برای ازدواج در نظر گرفته شده -برای کسانی که توانایی ازدواج دائم را ندارند- با ازدواج موقت محفوظ خواهد بود. گفتنی است که استفاده از اصطلاح تأهل و متأهل در روایات و منابع اولیه نیز مشاهده نشده است. [1] در زنای محصنه یکی از شرایط تحقق احصان این است که مرد زناکار دارای همسر دائمی باشد.
- [سایر] علت جواز ازدواج موقت (صیغه) برای مرد متأهل و بدون اجازه همسر خود چیست؟
- [سایر] علت جواز ازدواج موقت (صیغه) برای مرد متأهل و بدون اجازه همسر خود چیست؟
- [سایر] چرا ازدواج موقت برای مردان متاهل جایز است؟
- [سایر] آیا مرد متأهل میتواند در مسافرت، بدون اجازه همسرش با زنان اهل کتاب ازدواج موقّت کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] دوست داشتن یا عاشق شدن بعد از ازدواج نسبت به فرد متأهل یا مجرد دیگر چه حکمی دارد؟
- [سایر] آیا مرد متأهل میتواند در مسافرت، بدون اجازه همسر خود با زنان اهل کتاب ازدواج موقّت کند؟
- [آیت الله مظاهری] آیا مردان متاهل در دوران حاملگی همسر خویش می توانند به خاطر وضع خاص همسر خود ازدواج موقت کنند؟
- [آیت الله سیستانی] اگر یک مرد متأهل بنا به مسائل پزشکی با زن خود که حامله است. بمدت یکسال نزدیکی نکند آیا بعد از زایمان زنش می بایست صیغه را مجدد بخوانند؟ یا خیر و در طول مدت یکسال خواهر همین زن را که خود مطلقه می باشند را می توان صیغه کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] از نظر شرعی آیا مرد متاهل برای ازدواج موقت نیاز به اجازه همسرش دارد؟ از نظر شرعی برای ازدواج دوم چطور؟
- [سایر] برای ازدواج موقت آیا می توان از فردی غیر روحانی برای جاری کردن صیغه عقد استفاده کرد؟ و شرایط لازم برای این عمل چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] صیغه عقد بیمه را می توان با هر زبانی اجرا کرد و یا قرارداد بیمه را روی کاغذ آورد و آن را امضاء نمود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] صیغه وقف را می توان به عربی یا به هر زبان دیگر خواند، مثلاً اگر بگوید: (خانه خود را برای فلان منظور وقف کردم) کافی است و احتیاج به قبول ندارد، خواه وقف عام باشد یا وقف خاص، هرچند احتیاط مستحب آن است که حاکم شرع در وقف عام و اشخاصی که برای آنها وقف شده در وقف خاص، صیغه قبول بخوانند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (عاریه) را به دو صورت می توان انجام داد نخست این که برای آن صیغه فارسی یا عربی بخواند، مثلاً بگوید: (من این مال را به تو عاریه می دهم) و او هم قبول کند; دیگر این که بدون خواندن صیغه، مال مورد نظر را به قصد عاریه در اختیار دیگری بگذارد، او هم به آن قصد بگیرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کفالت را می توان با صیغه لفظی ادا کرد، مثلاً کفیل به طلبکار بگوید من ضامنم هر وقت بدهکار را بخواهی به دست تو دهم و طلبکار هم قبول نماید، یا کاری انجام دهند که معنی این صیغه لفظی را برساند خواه از طریق امضاء سندی باشد یا غیر آن، کفالت صحیح است.
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر، ترجمه صیغه عقد به فارسی یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربی کافی است، و احتیاط مستحب عربی بودن صیغه است، و برای کسی که آشنا به معنای عربی صیغه نیست و فقط میداند که صیغه عقد، به این لفظ جاری میشود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربی و هم ترجمهاش را بخواند، و اکتفا کردن او به عربی خالی از تأمل نیست، و اگر نمیتوانند صیغه عربی را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافی است.
- [آیت الله خوئی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند، و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند بیکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافیاست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنان صیغه را خوانده است نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند، و گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است، کفایت نمیکند؛ ولی اگر وکیل بگوید: (صیغه را خواندهام) کافی است.
- [آیت الله بروجردی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند به یکدیگر رفتار محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.