همه احکام الهی دارای مصالحی هستند. اعم از اینکه ما در فهم آن ها دقت کنیم یا اینکه توانایی فهم همه مصالحشان را نداشته باشیم. و بحث ازدواج موقت نیز مصالح روشنی برای جوانان ازدواج نکرده و ناتوان در ازدواج دائم دارد. که انکار آن شایسته یک انسان عاقل نیست. و هر کسی اندکی چشمانش را باز کند، در می یابد که ممانعت در این مساله، تنها سبب رواج روابط بدون ضابطه و با هرج و مرج بسیار در جامعه است که علاوه بر جنبه تمرد از دستور الهی، مهم ترین و اصیل ترین کانون جامعه، یعنی خانواده را به نابودی می کشاند. و درباره متاهلان نیز مصالح این جواز با اندک دقتی روشن می شود. و اگر ما بخواهیم حد اعتدال را رعایت کنیم و با درک واقعیت های جامعه، راهکاری مناسب و قابل اجرا برای جامعه طرح کنیم. باید این مساله را بپذیریم. در جامعه معمولا تعداد مردان کمتر از زنان بوده و عامل این قضیه جنگ ها و بعضی بیماری های شایع تر در مردان است.و در نتیجه عده ای از زنان بی همسر مانده که حکم تعدد همسران یا ازدواج موقت، مشکل آن ها را رفع می کند. زنانی در جامعه هستند که به علت مرگ شوهر، یا بهره نبردن از زیبایی، بدون همسر می مانند و در صورت جواز چند همسری، اینان نیز می تواند شوهر کنند. نیروی شهوت سرکش تر در مردان، ممکن است با یک همسر مهار نشود. و به دلیل ایام عادت ماهانه زنان و ... مرد نیاز به همسری دیگر داشته باشد و آن وقت اگر راهی مناسب در مقابل نداشته باشد، ممکن است به ناهنجاری های بسیار منتهی شود. ممکن است مردی از همسر خود فرزند دار نشود، یا فرزندان زیادی طالب باشد که یک همسر نتواند برای او کفایت کند. و عوامل دیگری که معقول و منطقی بودن حکم تعدد زنان برای مرد، یا ازدواج موقت برای آن ها را نشان می دهد. البته روشن است که مجاز بودن، به معنای نیک بودن و ... نیست. و تا مصلحتی خود را نشان ندهد، عمل مرد، در عدول از تک همسری، ممدوح نخواهد بود. در ترجمه کتاب من لا یحضر الفقیه که از مهمترین کتاب های حدیثی است، می نویسد: (از پاره از اخبار استفاده می شود که برای کسی که بی نیاز باشد مکروه است مثل خبر علیّ بن یقطین که در کافی باب (إنّه یجب ان یکفّ عنها من کان مستغنیا) (یعنی واجب است آنان که نیازی ندارند از متعه اجتناب نمایند) آمده که گفت: (از موسی بن جعفر علیهما السّلام راجع به متعه پرسیدم، فرمود: تو را با متعه چه کار خداوند که تو را از متعه بی نیاز کرده است، عرض کردم می خواستم حکم را بدانم، ... و در خبری دیگر فتح بن یزید جرجانی گفت: امام هفتم علیه السّلام را از متعه سؤال کردم، فرمود: حلال است برای کسی که خداوند قدرت گرفتن زوجه دائمی را باو نداده است تا با اختیار متعه عفّت و آبروی خود را نگهدارد (و بفساد نیفتد)، آری اگر زن دائمی داشت و از نزد او غائب بود و دسترسی به او نداشت باز میتواند از متعه استفاده کند. و در خبر سوّم محمّد بن حسن شمّون گوید: (امام هفتم به برخی از شیعیانش نوشت: اصراری بر متعه گرفتن نورزید، و خود را به اشتغال به آن از خانواده و زن و فرزند خود باز ندارید تا سبب آن شود که زنان دائمی شما بکفر گرایند و از حقّ بیزاری جویند، و به آن کس را که به متعه فرمان داد نفرین و ما را لعن کنند)، و بالاخره از مفضّل بن عمر روایت کرده که گفت: (از امام صادق علیه السّلام شنیدم که در باره متعه میفرمود: رها کنید آن را، آیا شخص شرم نمی کند که مردم (منکر متعه) وی را درگیر مسائل جنسی ببینند و آن را بر هم مسلکان او که به متعه معتقدند خورده گیرند)، این اطاله مطلب از آن جهت است که پاره ای از خوانندگان بدانند که ثوابی که برای شخص متعه کننده ذکر شد اطلاق ندارد و همه کس را شامل نمیشود و تنها کسانی را که بجهتی شرعی بدان اقدام کردهاند یا خواهند کرد در بر میگیرد نه هر هوسباز شهوتران که جز برای ارضای غرائز جنسی نظری دیگر ندارد و با این عمل بسا میشود که اساس زندگی چندین ساله خود را متزلزل بلکه نابود میکند).[1] خلاصه اینکه زن باید در مواقع وجود ضرورت و نیاز مطلب را درک کرده و آن را برای خود هموار کند. چون در این موارد منع، آسیب های بسیار دیگری را در پی دارد. و البته قبل از آن تا جایی که می تواند، باید مانع پیش آمدن چنین وضعیتی بشود. مثلا در بسیاری از موارد یک زن در صورت آموختن مهارت های زناشویی می تواند از همه جهت شوهر خود را تامین کند تا شوهر به خاطر عدم تامین عاطفی و روانی و جنسی همسر خویش به سمت این مسائل کشیده نشود. و از سویی مرد نیز باید درک کند که دین، متعه یا چند همسری را برای مواقعی خاص تجویز کرده. و اگر سخن از تنوع طلبی و شهوت رانی باشد، به هیچ عنوان با اسلام سازگاری ندارد. که اسلام دین جهاد اکبر است تا انسان نفس اماره را سرکوب کند، پس چگونه می تواند راه تنوع طلبی و هوسرانی را باز کرده باشد. قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک؛[2] پیامبر (ص) می فرمایند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس اوست. (شهوت بطن و فرج) رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گروهی را برای جنگ بسیج فرمود وقتی که برگشتند فرمود آفرین بسربازانی که جهاد و جنگ کوچک را به پایان رسانیدند و جهاد بزرگتر برای آنان مانده است عرض شد جهاد اکبر کدام جهاد است؟ فرمود جهاد و مبارزه با نفس سرکش- سپس فرمود بهترین جهادها جهاد کسی است که با همان نفسی که همراه او است جهاد نماید.[3] [1]. من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفاری،ج5، ص126. [2]. بحار الأنوار، ج67، ص64. [3]. بحار الأنوار، ج67، ص65.
همه احکام الهی دارای مصالحی هستند. اعم از اینکه ما در فهم آن ها دقت کنیم یا اینکه توانایی فهم همه مصالحشان را نداشته باشیم.
و بحث ازدواج موقت نیز مصالح روشنی برای جوانان ازدواج نکرده و ناتوان در ازدواج دائم دارد. که انکار آن شایسته یک انسان عاقل نیست. و هر کسی اندکی چشمانش را باز کند، در می یابد که ممانعت در این مساله، تنها سبب رواج روابط بدون ضابطه و با هرج و مرج بسیار در جامعه است که علاوه بر جنبه تمرد از دستور الهی، مهم ترین و اصیل ترین کانون جامعه، یعنی خانواده را به نابودی می کشاند.
و درباره متاهلان نیز مصالح این جواز با اندک دقتی روشن می شود. و اگر ما بخواهیم حد اعتدال را رعایت کنیم و با درک واقعیت های جامعه، راهکاری مناسب و قابل اجرا برای جامعه طرح کنیم. باید این مساله را بپذیریم.
در جامعه معمولا تعداد مردان کمتر از زنان بوده و عامل این قضیه جنگ ها و بعضی بیماری های شایع تر در مردان است.و در نتیجه عده ای از زنان بی همسر مانده که حکم تعدد همسران یا ازدواج موقت، مشکل آن ها را رفع می کند.
زنانی در جامعه هستند که به علت مرگ شوهر، یا بهره نبردن از زیبایی، بدون همسر می مانند و در صورت جواز چند همسری، اینان نیز می تواند شوهر کنند.
نیروی شهوت سرکش تر در مردان، ممکن است با یک همسر مهار نشود. و به دلیل ایام عادت ماهانه زنان و ... مرد نیاز به همسری دیگر داشته باشد و آن وقت اگر راهی مناسب در مقابل نداشته باشد، ممکن است به ناهنجاری های بسیار منتهی شود. ممکن است مردی از همسر خود فرزند دار نشود، یا فرزندان زیادی طالب باشد که یک همسر نتواند برای او کفایت کند.
و عوامل دیگری که معقول و منطقی بودن حکم تعدد زنان برای مرد، یا ازدواج موقت برای آن ها را نشان می دهد.
البته روشن است که مجاز بودن، به معنای نیک بودن و ... نیست. و تا مصلحتی خود را نشان ندهد، عمل مرد، در عدول از تک همسری، ممدوح نخواهد بود.
در ترجمه کتاب من لا یحضر الفقیه که از مهمترین کتاب های حدیثی است، می نویسد:
(از پاره از اخبار استفاده می شود که برای کسی که بی نیاز باشد مکروه است مثل خبر علیّ بن یقطین که در کافی باب (إنّه یجب ان یکفّ عنها من کان مستغنیا) (یعنی واجب است آنان که نیازی ندارند از متعه اجتناب نمایند) آمده که گفت: (از موسی بن جعفر علیهما السّلام راجع به متعه پرسیدم، فرمود: تو را با متعه چه کار خداوند که تو را از متعه بی نیاز کرده است، عرض کردم می خواستم حکم را بدانم، ... و در خبری دیگر فتح بن یزید جرجانی گفت: امام هفتم علیه السّلام را از متعه سؤال کردم، فرمود: حلال است برای کسی که خداوند قدرت گرفتن زوجه دائمی را باو نداده است تا با اختیار متعه عفّت و آبروی خود را نگهدارد (و بفساد نیفتد)، آری اگر زن دائمی داشت و از نزد او غائب بود و دسترسی به او نداشت باز میتواند از متعه استفاده کند. و در خبر سوّم محمّد بن حسن شمّون گوید:
(امام هفتم به برخی از شیعیانش نوشت: اصراری بر متعه گرفتن نورزید، و خود را به اشتغال به آن از خانواده و زن و فرزند خود باز ندارید تا سبب آن شود که زنان دائمی شما بکفر گرایند و از حقّ بیزاری جویند، و به آن کس را که به متعه فرمان داد نفرین و ما را لعن کنند)، و بالاخره از مفضّل بن عمر روایت کرده که گفت: (از امام صادق علیه السّلام شنیدم که در باره متعه میفرمود: رها کنید آن را، آیا شخص شرم نمی کند که مردم (منکر متعه) وی را درگیر مسائل جنسی ببینند و آن را بر هم مسلکان او که به متعه معتقدند خورده گیرند)، این اطاله مطلب از آن جهت است که پاره ای از خوانندگان بدانند که ثوابی که برای شخص متعه کننده ذکر شد اطلاق ندارد و همه کس را شامل نمیشود و تنها کسانی را که بجهتی شرعی بدان اقدام کردهاند یا خواهند کرد در بر میگیرد نه هر هوسباز شهوتران که جز برای ارضای غرائز جنسی نظری دیگر ندارد و با این عمل بسا میشود که اساس زندگی چندین ساله خود را متزلزل بلکه نابود میکند).[1]
خلاصه اینکه زن باید در مواقع وجود ضرورت و نیاز مطلب را درک کرده و آن را برای خود هموار کند. چون در این موارد منع، آسیب های بسیار دیگری را در پی دارد. و البته قبل از آن تا جایی که می تواند، باید مانع پیش آمدن چنین وضعیتی بشود. مثلا در بسیاری از موارد یک زن در صورت آموختن مهارت های زناشویی می تواند از همه جهت شوهر خود را تامین کند تا شوهر به خاطر عدم تامین عاطفی و روانی و جنسی همسر خویش به سمت این مسائل کشیده نشود.
و از سویی مرد نیز باید درک کند که دین، متعه یا چند همسری را برای مواقعی خاص تجویز کرده. و اگر سخن از تنوع طلبی و شهوت رانی باشد، به هیچ عنوان با اسلام سازگاری ندارد. که اسلام دین جهاد اکبر است تا انسان نفس اماره را سرکوب کند، پس چگونه می تواند راه تنوع طلبی و هوسرانی را باز کرده باشد.
قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک؛[2] پیامبر (ص) می فرمایند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس اوست. (شهوت بطن و فرج)
رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گروهی را برای جنگ بسیج فرمود وقتی که برگشتند فرمود آفرین بسربازانی که جهاد و جنگ کوچک را به پایان رسانیدند و جهاد بزرگتر برای آنان مانده است عرض شد جهاد اکبر کدام جهاد است؟ فرمود جهاد و مبارزه با نفس سرکش- سپس فرمود بهترین جهادها جهاد کسی است که با همان نفسی که همراه او است جهاد نماید.[3]
[1]. من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفاری،ج5، ص126.
[2]. بحار الأنوار، ج67، ص64.
[3]. بحار الأنوار، ج67، ص65.
- [آیت الله مظاهری] آیا مردان متاهل در دوران حاملگی همسر خویش می توانند به خاطر وضع خاص همسر خود ازدواج موقت کنند؟
- [سایر] علت جواز ازدواج موقت (صیغه) برای مرد متأهل و بدون اجازه همسر خود چیست؟
- [سایر] علت جواز ازدواج موقت (صیغه) برای مرد متأهل و بدون اجازه همسر خود چیست؟
- [سایر] آیا با ازدواج موقت می توان به فرد، متأهل گفت؟
- [سایر] آیا مرد متأهل میتواند در مسافرت، بدون اجازه همسرش با زنان اهل کتاب ازدواج موقّت کند؟
- [سایر] آیا مرد متأهل میتواند در مسافرت، بدون اجازه همسر خود با زنان اهل کتاب ازدواج موقّت کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] از نظر شرعی آیا مرد متاهل برای ازدواج موقت نیاز به اجازه همسرش دارد؟ از نظر شرعی برای ازدواج دوم چطور؟
- [سایر] چه توجیه روانشناسی و اجتماعی جهت امر صیغه کردن زنان توسط مردان وجود دارد؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان کهن سال با دختران جوان جایز است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا ازدواج مردان کهن سال با دختران جوان جایز است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] زنی که متعه شده اگرچه ابستن شود حق خرجی ندارد مگر این که در ضمن عقد متعه یا عقد لازم دیگر شرط کند و همچنین در ضمن عقد جایز مادامی که ان عقد باقی باشد
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر، ترجمه صیغه عقد به فارسی یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربی کافی است، و احتیاط مستحب عربی بودن صیغه است، و برای کسی که آشنا به معنای عربی صیغه نیست و فقط میداند که صیغه عقد، به این لفظ جاری میشود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربی و هم ترجمهاش را بخواند، و اکتفا کردن او به عربی خالی از تأمل نیست، و اگر نمیتوانند صیغه عربی را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافی است.
- [آیت الله خوئی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند، و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند بیکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافیاست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنان صیغه را خوانده است نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند، و گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است، کفایت نمیکند؛ ولی اگر وکیل بگوید: (صیغه را خواندهام) کافی است.
- [آیت الله بروجردی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند به یکدیگر رفتار محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در عقد ازدواج خواه دائم باشد یا موقت، خواندن صیغه لازم است و رضایت طرفین به تنهایی کافی نیست و صیغه عقد را طرفین یا وکیل آنها می توانند بخوانند.
- [آیت الله اردبیلی] در زناشویی، چه دائم و چه موقّت، باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد میخوانند یا دیگری را وکیل میکنند که از طرف آنان بخواند و اگر زن و مرد نتوانند صیغه را صحیح بخوانند، باید وکیل بگیرند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] به واسطه عقد ازدواج زن و مرد به هم حلال می شوند و آن بر دو قسم است: ازدواج دائم که همیشگی است و زنی را که به این عقد در می آید (دائمه) گویند و ازدواج موقت که برای مدت معینی عقد زناشوئی می بندند، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی و آن را (متعه) و (صیغه) نیز می نامند.