در یک متن علمی می خواندم که (ارشادی بودن امر منافات با وجوب آن ندارد، زیرا حکم یک امر ارشادی تابع مرشد الیه است، که اگر ارشاد به واجب شده باشد، آن امر ارشادی هم واجب می شود). در حالی که اصل تقسیم امر، به مولوی و ارشادی بر مبنای وجوب و عدم است؟ چطور ممکن است یک حکم ارشادی، واجب باشد؟ اگر می شود مثالی بزنید؟
امر ارشادی، در واقع، خبر و توجه دادن مکلّف است به منافع و مصالحی که در متعلّق آن وجود دارد. بنابر این، خود اوامر ارشادی از سوی شارع مقدّس در بر دارندۀ الزام به چیزی نیستند، بلکه در الزام داشتن و یا الزام نداشتن تابع آن چیزی هستند که خبر از وجود مصلحت در آن داده شده است. پس اگر مصلحت در آن چیز به قدری باشد که دست یابی آن –به حکم عقل- ضروری و لازم باشد، پیروی از امر ارشادی نیز لازم و واجب خواهد بود؛ مانند امر به اطاعت در آیۀ شریفۀ (أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول‌) ارشاد است نسبت به انجام واجبات الاهی – همچون (أَقیمُوا الصَّلاةَ) (خطاب مولوی)- که دارای اثر و منفعت است؛ در این صورت، دستیابی و رسیدن به اثر و مصلحت در مُرشَدٌ اِلَیه (یعنی نماز) به حکم این امر ارشادی، ضروری و واجب است. و اگر استیفای مصلحت در (مرشد الیه) ضروری و لازم نباشد؛ مانند امر (اطیعوا) از سوی شارع به ارشاد و سفارش به دست یافتن و توجه دادن به مصلحت در نافلۀ شب؛ در این صورت، انجام و امتثال امر ارشادی لازم و واجب نخواهد بود، بلکه حمل بر استحباب می شود. بنابراین، ارشادی بودن امر، منافات با لزوم آن ندارد، در جایی که متعلق ارشاد (مرشد الیه)، مصلحت ملزمه و دست یابی به آن واجب باشد؛ زیرا عقل، لزوم امتثال امر شارع را -در خطابی که از او صادر شده است- درک می نماید، و محتوای خطاب را امتثال و اطاعت می کند.
عنوان سوال:

در یک متن علمی می خواندم که (ارشادی بودن امر منافات با وجوب آن ندارد، زیرا حکم یک امر ارشادی تابع مرشد الیه است، که اگر ارشاد به واجب شده باشد، آن امر ارشادی هم واجب می شود). در حالی که اصل تقسیم امر، به مولوی و ارشادی بر مبنای وجوب و عدم است؟ چطور ممکن است یک حکم ارشادی، واجب باشد؟ اگر می شود مثالی بزنید؟


پاسخ:

امر ارشادی، در واقع، خبر و توجه دادن مکلّف است به منافع و مصالحی که در متعلّق آن وجود دارد. بنابر این، خود اوامر ارشادی از سوی شارع مقدّس در بر دارندۀ الزام به چیزی نیستند، بلکه در الزام داشتن و یا الزام نداشتن تابع آن چیزی هستند که خبر از وجود مصلحت در آن داده شده است. پس اگر مصلحت در آن چیز به قدری باشد که دست یابی آن –به حکم عقل- ضروری و لازم باشد، پیروی از امر ارشادی نیز لازم و واجب خواهد بود؛ مانند امر به اطاعت در آیۀ شریفۀ (أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول‌) ارشاد است نسبت به انجام واجبات الاهی – همچون (أَقیمُوا الصَّلاةَ) (خطاب مولوی)- که دارای اثر و منفعت است؛ در این صورت، دستیابی و رسیدن به اثر و مصلحت در مُرشَدٌ اِلَیه (یعنی نماز) به حکم این امر ارشادی، ضروری و واجب است. و اگر استیفای مصلحت در (مرشد الیه) ضروری و لازم نباشد؛ مانند امر (اطیعوا) از سوی شارع به ارشاد و سفارش به دست یافتن و توجه دادن به مصلحت در نافلۀ شب؛ در این صورت، انجام و امتثال امر ارشادی لازم و واجب نخواهد بود، بلکه حمل بر استحباب می شود. بنابراین، ارشادی بودن امر، منافات با لزوم آن ندارد، در جایی که متعلق ارشاد (مرشد الیه)، مصلحت ملزمه و دست یابی به آن واجب باشد؛ زیرا عقل، لزوم امتثال امر شارع را -در خطابی که از او صادر شده است- درک می نماید، و محتوای خطاب را امتثال و اطاعت می کند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین