1. حدیث مزبور در پرسش، دربارۀ اجتهاد مجتهدان و استباط احکام شرعی از طریق منابع معتبر شرعی (قرآن، سنت، عقل و اجماع) نیست، چرا که نظر به قیاس دارد؛ یعنی اگر کسی به‌وسیلۀ قیاس حکمی را استنباط نماید و فتوا دهد، حتی اگر درست حکم کرده باشد؛ چون از راه صحیح نبوده، پاداشی ندارد، و اگر اشتباه حکم داده باشد، به خدا دروغ بسته است.[1] 2. گفتنی است که رجوع به دانشمندان و عالمان دینی در زمان حضور ائمه اطهار(ع)، نیز رایج بوده است، همان‌طور که برخی از مردم که از مدینه دور بودند و دسترسی به امام (ع) برایشان مشکل بود، فقیهان از ناحیه ائمه(ع) -مانند زکریا بن آدم و یونس بن عبد الرحمن- دستور داشتند که بر کرسی فتوا بنشینند و مسائل حلال و حرام را برای مردم بیان نمایند. از باب نمونه به بیان دو روایت اکتفا می‌شود: 1. علی بن مسیّب می‌گوید: خدمت حضرت رضا (ع) عرض کردم: محل من از شما دور است و به شما دسترسی ندارم، و همیشه نمی‌توانم خدمت شما برسم، مسائل دینی خود را از کدام شخص بگیرم؟ فرمود: از زکریا بن آدم قمّی که دین و دنیایش محفوظ و مورد اطمینان است، راوی می‌گوید: من برگشتم و هر چه احتیاج داشتم از وی سؤال می‌کردم.[2] 2. از عبد العزیز مهتدی که نماینده و از یاران نزدیک امام رضا (ع) در شهر قم بود، روایت شده است که گفت: به امام رضا (ع) گفتم: برای من در هر زمانی، امکان حضور خدمت شما نیست، در مسائل دینی به چه شخصی مراجعه نمایم؟ حضرت فرمود: یونس بن عبد الرحمن.[3] [1] . مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی، الأصول و الروضة، محقق و مصحح، شعرانی، ابوالحسن، ج 2، ص 314، ‏المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1382ق. [2] . شیخ مفید، الإختصاص‏، ص 87، کنگره هزاره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [3] . شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 27، ص 148، ح 34، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1409ق.‏
ابو بصیر میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مطالبی برای ما پیش میآید که حکمش را از قرآن و سنت نمیفهمیم، پس آیا خودمان میتوانیم رأی دهیم؟ آن حضرت فرمود: نه؛ زیرا اگر درست رفتی پاداش نداری، و اگر خطا کنی بر خدا دروغ بستهای (اصول کافی، ج 1، ص 56). بنابر این، اگر مجتهدی در حکمی اشتباه کرد پس دروغگو است. آیا حدیث این را میخواهد بگوید؟
1. حدیث مزبور در پرسش، دربارۀ اجتهاد مجتهدان و استباط احکام شرعی از طریق منابع معتبر شرعی (قرآن، سنت، عقل و اجماع) نیست، چرا که نظر به قیاس دارد؛ یعنی اگر کسی بهوسیلۀ قیاس حکمی را استنباط نماید و فتوا دهد، حتی اگر درست حکم کرده باشد؛ چون از راه صحیح نبوده، پاداشی ندارد، و اگر اشتباه حکم داده باشد، به خدا دروغ بسته است.[1] 2. گفتنی است که رجوع به دانشمندان و عالمان دینی در زمان حضور ائمه اطهار(ع)، نیز رایج بوده است، همانطور که برخی از مردم که از مدینه دور بودند و دسترسی به امام (ع) برایشان مشکل بود، فقیهان از ناحیه ائمه(ع) -مانند زکریا بن آدم و یونس بن عبد الرحمن- دستور داشتند که بر کرسی فتوا بنشینند و مسائل حلال و حرام را برای مردم بیان نمایند. از باب نمونه به بیان دو روایت اکتفا میشود: 1. علی بن مسیّب میگوید: خدمت حضرت رضا (ع) عرض کردم: محل من از شما دور است و به شما دسترسی ندارم، و همیشه نمیتوانم خدمت شما برسم، مسائل دینی خود را از کدام شخص بگیرم؟ فرمود: از زکریا بن آدم قمّی که دین و دنیایش محفوظ و مورد اطمینان است، راوی میگوید: من برگشتم و هر چه احتیاج داشتم از وی سؤال میکردم.[2] 2. از عبد العزیز مهتدی که نماینده و از یاران نزدیک امام رضا (ع) در شهر قم بود، روایت شده است که گفت: به امام رضا (ع) گفتم: برای من در هر زمانی، امکان حضور خدمت شما نیست، در مسائل دینی به چه شخصی مراجعه نمایم؟ حضرت فرمود: یونس بن عبد الرحمن.[3] [1] . مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی، الأصول و الروضة، محقق و مصحح، شعرانی، ابوالحسن، ج 2، ص 314، المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1382ق. [2] . شیخ مفید، الإختصاص، ص 87، کنگره هزاره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [3] . شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 27، ص 148، ح 34، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، 1409ق.
- [سایر] آیا حدیث زیر که در اصول کافی است، درست است؟ اگر درست است از نظر علمی ثابت کنید؟ لطفاً نگویید چون پیامبر بوده است، اینها جواب نمیشود: (عن ابی عبد الله قال: لم یرضع الحسین من فاطمه و لا من أنثی، کان یؤتی به النبی فیضع اصبعه و لسانه فی فمه، فیمص منها ما یکفیه الیومین و الثلاث)؛ امام صادق(ع) فرمود: (حسین نه از پستان فاطمه و نه زنان دیگری شیر نمیخورد، پیامبر انگشت و زبانش را در دهان او میگذاشت و برای سه روزش کافی بود).
- [سایر] کتاب "عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول" در نقد باب "باب الاشارة و النص علی علی بن الحسین" کتاب اصول کافی، این ایرادات را وارد کرده است: حدیث 3 – جالب است که مجلسی حدیث "سیف بن عمیره" که مورد لعن ائمه قرار گرفت، حسن شمرده است! راوی دیگر نیز"علی بن الحکم" است که قبلا معرفی شده است (ص 245). و به باب "الاشارة و النص علی ابی جعفر": مجلسی در باره سند روایت اول یعنی نتیجه آن حضرت، مستقیما از امام می گوید بعید است که خلف سوم حضرت سجاد از باقر حدیث نقل کند. "وشاء" که قبلا با او آشنا شدیم (ص 121) دو حدیث اخیر این باب می گوید: یکی از فرزندان امام حسن، عبدالعزیز گفته است که دفتر موقوفات و صدقات پس از حضرت علی نزد امام حسن و پس از او نزد امام حسین بوده است و پس از او نزد امام سجاد و پس از او نزد حضرت باقر که این ادعا نیز مثبت امامت منصوص من عند الله نیست. لطفا برای بنده اشکالات و ایرادات این نویسنده مجتهد را ذکر کنید.
- [سایر] کلینی در کتابش (کافی، ج 1، ص 239) میگوید: (شماری از اصحاب ما از احمد بن محمد، از عبدالله بن حجال، از احمد بن عمر حلبی، از ابی بصیر روایت میکنند که گفت: پیش امام صادق(ع) آمدم و به او گفتم: فدایت شوم! میخواهم از تو مسئلهای بپرسم. آیا کسی اینجا هست که صدایم را بشنود؟ میگوید: آنگاه ابو عبدالله پردهای را بین دو خانه کنار زد و نگاهی کرد و گفت: هر چه میخواهی بپرس، میگوید: گفتم فدایت شوم ... آنگاه او لحظهای سکوت کرد و سپس گفت: مصحف فاطمه پیش ماست، مردم چه میدانند مصحف فاطمه چیست! میگوید: گفتم مصحف فاطمه چیست؟ گفت: مصحفی است سه برابر قرآنی که در دست شماست، به خدا حتی یک حرف قرآن که در دست شماست، هم در آن نیست، میگوید: گفتم: به خدا علم کامل این است، فرمود: این هم علم است، ولی علم کامل نیست). آیا پیامبر (ص) و اصحاب او قرآن فاطمه را میدانستند و از آن خبر داشتند؟! اگر پیامبر آنرا نمیدانست و از آن خبر نداشت؟ چگونه اهل بیت از آن با خبر بودند؟! در حالی که او پیامبر بود، و اگر آنرا میدانست و از آن خبر داشت چرا آنرا از امت پنهان کرد؟! و حال آنکه خداوند متعال میفرماید: (ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام ندادهای).
- [سایر] با سلام، محدّثین از امام علیّ (ع) حکایت کرده اند: روزی در جمع عدّه ای از اصحاب و یاران نشسته بودیم که حضرت رسول (ص) سؤال فرمود: بهترین چیز برای زن چیست؟ و هیچ یک از افراد جواب مناسبی برای آن نداشتند. هنگامی که من به منزل، نزد فاطمه (س) آمدم، موضوع را برای ایشان، مطرح کردم که امروز پیامبر خدا چنین سؤالی را بیان نموده است؟ حضرت فاطمه اظهار داشت: آیا هیچ کدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟ گفتم: خیر، کسی جوابی نداد. پس از او اظهار نمود: بهترین چیزی که برای زن سعادت بخش و مفید می باشد، آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی نیز او را نبیند. امام علیّ (ع) افزود: چون شب فرا رسید، در جلسه ای با حضور اصحاب و رسول خدا (ص) مشارکت نموده و من گفتم: یا رسول اللّه، از ما سؤال کردی: چه چیزی برای زن بهتر است؟ اکنون جواب آن را آورده ام و آن این که بهترین چیز برای زن آن است که مردی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی هم او را نبیند. حضرت رسول فرمود: چه کسی این پاسخ را گفته است؟ گفتم: فاطمه زهراء. حضرت فرمود: بلی، دخترم راست گفته است، همانا که او پاره تن من می باشد. (احقاق الحقّ: ج 25، ص 350، اعیان الشّیعة: ج 1، ص 322). آیا این حدیث درست است؟ سند درستی دارد؟ معنایش چیست؟
- [سایر] سلام مطلب زیر را در جایی خواندم (خداوند در آیه 158 سوره انعام می فرماید: "یوم یأتی بعض آیات ربک لاینفغ نفسا اینمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرأ، قل النتظروا و إنا منتظرون."(11)؛ آن روز که این آیات و نشانه ها تحقق پذیرد ایمان آوردن افرادی که قبلأ ایمان نیاورده اند و یا عمل نیکی انجام نداده اند، سودی به حالشان ندارد، بگو (اگر که شما چنین انتظارات غلطی دارید) انتظار بکشید، ما هم انتظار (کیفر شما را) می کشیم. علی بن رباب از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت درباره این آیه شریفه فرمود: مراد از آیات، حضرت قائم علیه السلام است، سپس فرمود: در زمان ظهور و قیام حضرت مهدی علیه السلام ایمان آوردن کسانی که پیش از قیام، ایمان نیاورده بودند، سودی ندارد، هر چند که ایمان به امامان قبل از او داشته باشند. ***ینابیع الموده ص 422 ، تفسیر برهان ج 1 ص 564، غایه المرام ص 226 ، بحار الانوار ج 1 ص 51 ) سوال قضیه چیه که از مقطعی به بعد از دوران ظهور، ایمان نفعی به حال آنها (افراد مذکور) ندارد، آیا منظور این است که مثلاً تا قبل از آن اگر ایمان میآوردند از کشته شدن در امان میماندند، اما از آن مقطع به بعد نه؟ یا اینکه در آن مقطع به بعد تحولاتی در دنیا واقع خواهد شد و از طرفی ایمان داشتن چنان منفعتی خواهد داشت (و به نوعی بروز خواهد داشت) که ... چه حقیقتی در این آیه با توجه به حدیث ذیلش هست؟
- [سایر] لطفا به شبهات زیر جواب دهید: آیا کتاب های شیعه گفته اند که فاطمه (س) بر علی (ع) خشمگین شده است؟ بله، 1. شیخ صدوق روایت کرده است که فاطمه (س) و پیامبر خدا (ص) وقتی که علی (ع) خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند ... بر علی خشمگین شدند تا جایی که پیامبر (ص) علی را نصیحت کرد و به او گفت: (ای علی آیا نمی دانی که فاطمه پاره تن من است و من از او هستم، پس هر کسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده است و هر کسی مرا آزار دهد او را آزار داده است، و کسی که در دوران حیاتم او را اذیت کند چون کسی است که بعد از وفاتم او را اذیت کرده است. (علل الشرائع ابن بابویه، ص 185- 186) و پیامبر (ص) فرمود: فاطمه پاره تن من است و روح من است که در بدنم قرار دارد، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه او را شاد کند مرا شاد می نماید.)بحار الانوار مجلسی 27 / 62) 2. و همچنین باری دیگر علی فاطمه را ناراحت و خشمگین کرد و آن وقتی بود که فاطمه دید که علی سرش را در آغوش کنیزش گذاشته است، آنگاه فاطمه چادرش را به خود پیچید و به خانه پدرش رفت و از علی ع نزد پیامبر ص شکایت کرد) . علل الشرائع، ص 163، حق الیقین مجلسی، ص 203-204). 3. لطفا به سؤال زیر هم پاسخ دهید: سید شیعه علی غروی یکی از بزرگترین علمای حوزه می گوید: شرمگاه پیامبر باید وارد دوزخ شود و به ناچار جهنم را می بیند چون او با بعضی از زنان مشرک آمیزش کرده است.) کشف الاسرار موسوی، ص 24).
- [سایر] در روایتی از امام رضا (ع) که شیخ صدوق از استادش علی بن احمد بن محمد بن دقاق در باب صفات ذات در عیون الاخبار، ج 1، ص 114، ح 10، آورده است که (لم یزل خدا عالما قادرا حیا و...) است و هر کس به فعلی بودن این صفات برای خدا قائل شود شیعه نیست. حدثنا علی بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن أبی عبد الله الکوفی عن محمد بن إسماعیل البرمکی قال حدثنا الفضل بن سلیمان الکوفی عن الحسین بن خالد قال سمعت الرضا ع یقول لم یزل الله تعالی عالما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا فقلت له یا ابن رسول الله إن قوما یقولون لم یزل الله عالما بعلم و قادرا بقدرة و حیا بحیاة و قدیما بقدم و سمیعا بسمع و بصیرا ببصره فقال ع من قال ذلک و دان به فقد اتخذ مع الله آلهة أخری و لیس من ولایتنا علی شیء ثم قال ع لم یزل الله عز و جل علیما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا لذاته تعالی عما یقولون المشرکون و المشبهون علوا کبیرا. (عیونأخبارالرضا(ع) ج : 1 ص : 119) در مورد علی بن احمد بن محمد بن عمران سوال دارم که چیزی در کتب رجالی درباره ایشان نیامده است، اما در معجم رجال حدیث آقای خویی او را از مشایخ صدوق می دانند و ما می دانیم که همه ی مشایخ صدوق یکسان نیستند حتی برخی جزء مخالفانند. اما در امالی صدوق همین روایت از علی بن احمد بن موسی نقل شده است (امالی صدوق ،مجلس السابع والاربعون، حدیث 5 ) درباره او نیز در کتب رجالی چیزی نیافتم که آیا او همان دقاق است آیا اینجا تصحیف یا تحریف رخ داده است؟ در مورد فضل بن سلیمان هم که از راویان این حدیث است مطلبی نیامده است، او را هم بفرمایید.
- [سایر] کلینی در کافی باب مستقلی با عنوان "زنان از زمین ارث نمیبرند" آورده است. وی در این مورد از ابی جعفر؛ روایت کرده است که گفت: (زنان از زمین سهمیه ارث ندارند) و طوسی در تهذیب از میسر نقل کرده که گفت: (از أبا عبدالله ؛ در مورد حق ارث زنان پرسیدم؟ او فرمود: قیمت خشت و بنا و چوب و نی به زنان داده میشود، ولی از زمین ارث نمیبرند)، و محمد بن مسلم از ابی جعفر؛ روایت کرده است که گفت: (زنان از زمین ارث نمیبرند)، هم چنین عبدالملک بن اعین از ابو جعفر یا از ابو عبدالله (ع) روایت میکند که گفت: (زنان از خانه، ملک، و زمین سهمیه ارث ندارند). در این روایت فاطمه یا کسی دیگر استثنا نشده است. پس بنابراین طبق روایات مذهب شیعه فاطمه حق ندارد خواهان ارث از پیامبر (ص) باشد. همچنین همه داراییهای پیامبر از آن امام است، محمد بن یحیی از احمد بن محمد و از عمرو بن شمر، از جابر از ابی جعفر؛ روایت میکند که گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: (خداوند آدم را آفرید و دنیا را به عنوان ملک به او داد، پس آنچه از آدم بوده است به پیامبر خدا تعلق دارد و آنچه از آنِ پیامبر خدا است به ائمه آل محمد تعلق دارد). طبق عقیده شیعه اولین امام بعد از پیامبر خدا علی (ع) است، بنابر این علی به مطالبه زمین فدک مستحقتر است نه فاطمه، و علی چنین نکرد، بلکه او گفت: اگر بخواهم راه رسیدن به عسل ناب و گندم و پارچههای ابریشمی را بلدم، ولی هرگز چنین نیست که هوای نفس من بر من غالب آید و آز و طمع مرا به انتخاب خوراکیها بکشاند، در حالی که شاید در حجاز و یمامه افرادی هستند که یک تکه نان گیرشان نمیآید و هرگز سیر نشدهاند).
- [آیت الله جوادی آملی] با عرض سلام و تحیت با توجه به این که مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران در زمینه مسائل مربوط به چاپ و نشر قرآن کریم فعالیت تحقیقاتی مینماید، مستدعی است ما را از نظر شریف خویش درباره روایت ذیل و سؤالات مطرح شده بهرهمند فرمائید. (علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن محمّد بن الورّاق، ال: عرضت علی بن أبیعبدالله (علیهالسّلام) کتاباً فیه قرآن مختّم معشّر بالذهب و کتب فی آخره سوره بالذهب و اریته إیّاه فلم یعب فیه شیئاً إلاّ کتابه القرآن بالذهب، و قال: لایعجبنی أن یکتب القرآن إلاّ بالسواد کما کتب أوّل مرّه) (اصول کافی، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ص 621). 1. با توجه به استنباط حضرت عالی از روایت یادشده، آیا چاپ کل متن قرآن کریم با رنگی غیر از رنگ مشکی را مجاز میدانید یا خیر؟ 2. با توجه به این که در مصاحف چاپ شده در برخی از بلاد اسلامی لفظ جلاله (الله) یا بعضی از حروف به منظور آموزش قرآن، به رنگی غیر از مشکی ملاحظه میشود، آیا این کار را از نظر حضرت عالی مجاز است یا خیر؟
- [آیت الله جوادی آملی] با توجه به این که مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران در زمینه مسائل مربوط به چاپ و نشر قرآن کریم فعالیت تحقیقاتی مینماید، مستدعیست ما را از نظر شریف خویش دربارهی روایت ذیل و سؤالات مطرح شده بهرهمند فرمائید. (علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن محمّد بن الورّاق،ال: عرضت علی بن أبی عبدالله (علیه السّلام) کتاباً فیه قرآن مختّم معشّر بالذهب و کتب فی آخره سوره بالذهب و اریته إیّاه فلم یعب فیه شیئاً إلا کتابه القرآن بالذهب و قال: لایعجبنی أن یکتب القرآن إلا بالسواد کما کتب أوّل مرّه) (اصول کافی، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ص 621). 1. با توجه به استنباط حضرت عالی از روایت یاد شده، آیا چاپ کل متن قرآن کریم با رنگی غیر از رنگ مشکی را مجاز میدانید یا خیر؟ 2. با توجه به این که در مصاحف چاپ شده در برخی از بلاد اسلامی لفظ جلاله (الله) یا بعضی از حروف به منظور آموزش قرآن، به رنگی غیر از مشکی ملاحظه میشود، آیا این کار را از نظر حضرت عالی مجاز است یا خیر؟