نام ابوحنیفه؛ نعمان بن ثابت (80 – 150ه.ق) بوده که مذهب حنفی -یکی از مذاهب اربعه اهل سنّت- برگرفته از نام او است. و پیروان ابوحنیفه را حنفی می‌نامند. ابوحنیفه هر چند در ابتدا سرگرم مباحث کلامی و دارای اندیشه‌های کلامی خاصی بود، ولی بعدها به مباحث فقهی علاقمند شد و شیوه خاصی در مباحث فقهی بنا نهاد. به همین جهت، مکتب خاص ابوحنیفه مربوط به مباحث فقهی است که با عنوان فقه حنفی معروف شده است، و اندیشه‌های کلامی او به عنوان یک مکتب کلامی معروف نیست. با این حال، مشهور است که ابوحنیفه از نظر کلامی به مکتب مرجئه گرایش داشت. اما بعدها پیروان ابوحنیفه از لحاظ اعتقادات غالباً به فرقه کلامی ماتریدی گرایش پیدا کردند. تفاوت میان امامیه و حنفیه را باید در آموزه‌های اعتقادی ماتریدیه جست‌وجو کرد. میان امامیه و ماتریدیه به لحاظ روش، و به لحاظ آموزه‌ها و عقاید، اشتراکات فراوانی وجود دارد؛ مانند این‌که ماتریدیان در مباحث مختلف کلامی از عقل و قرآن و سنت متواتر سود می‌جویند، متکلمان امامی نیز از این سه طریق بهره می‌گیرند و در مقولات حُسن و قبح، اخبار آحاد، تنزیه در توحید، و... دیدگاه‌های مشابهی دارند. هرچند به طور طبیعی اختلافاتی نیز میان آنها به چشم می‌خورد؛ مانند اختلاف در مسئله امامت و رؤیت خداوند متعال.
ابوحنیفه که بود و چه دیدگاهی نسبت به علم انبیا داشت؟ شاگردان ابوحنیفه از کدام مکتب کلامی پیروی میکردند؟ گرایش ابوحنیفه به کدام مکتب کلامی بود؟ چه تفاوتهایی بین دیدگاه کلامی امامیه و ابوحنیفه هست؟
نام ابوحنیفه؛ نعمان بن ثابت (80 – 150ه.ق) بوده که مذهب حنفی -یکی از مذاهب اربعه اهل سنّت- برگرفته از نام او است. و پیروان ابوحنیفه را حنفی مینامند.
ابوحنیفه هر چند در ابتدا سرگرم مباحث کلامی و دارای اندیشههای کلامی خاصی بود، ولی بعدها به مباحث فقهی علاقمند شد و شیوه خاصی در مباحث فقهی بنا نهاد. به همین جهت، مکتب خاص ابوحنیفه مربوط به مباحث فقهی است که با عنوان فقه حنفی معروف شده است، و اندیشههای کلامی او به عنوان یک مکتب کلامی معروف نیست. با این حال، مشهور است که ابوحنیفه از نظر کلامی به مکتب مرجئه گرایش داشت. اما بعدها پیروان ابوحنیفه از لحاظ اعتقادات غالباً به فرقه کلامی ماتریدی گرایش پیدا کردند.
تفاوت میان امامیه و حنفیه را باید در آموزههای اعتقادی ماتریدیه جستوجو کرد. میان امامیه و ماتریدیه به لحاظ روش، و به لحاظ آموزهها و عقاید، اشتراکات فراوانی وجود دارد؛ مانند اینکه ماتریدیان در مباحث مختلف کلامی از عقل و قرآن و سنت متواتر سود میجویند، متکلمان امامی نیز از این سه طریق بهره میگیرند و در مقولات حُسن و قبح، اخبار آحاد، تنزیه در توحید، و... دیدگاههای مشابهی دارند. هرچند به طور طبیعی اختلافاتی نیز میان آنها به چشم میخورد؛ مانند اختلاف در مسئله امامت و رؤیت خداوند متعال.
- [سایر] رسالت خواص شیعه را نسبت به جامعه از دیدگاه قرآن و مکتب حسینی بیان فرمائید.
- [سایر] رسالت خواص را نسبت به جامعه از دیدگاه قرآن و مکتب حسینی بیان فرمائید.
- [سایر] شیعیان برای اثبات ارتداد اصحاب پیامبر (ص) به این حدیث استدلال می کنند که پیامبر فرمود: (یرد علیّ رجال أعرفهم و یعرفوننی، فیذادون عن الحوض، فأقول: أصحابی، أصحابی!، فیقال: إنک لا تدری ما أحدثوا بعدک). (مردانی بر من وارد می شوند که آنها را می شناسم و آنان مرا می شناسند، و آنها از حوض من بازداشته می شوند و آنگاه من می گویم: اصحاب من، اصحاب من هستند!، گفته می شود تو نمی دانی که چه چیزهایی بعد از تو پدید آورده اند)؟! به شیعیان باید گفت: که این حدیث عام است و کسی را به طور خاص نام نبرده است، و عمار بن یاسر و مقداد بن اسود و ابوذر و سلمان فارسی و کسان دیگری که از دیدگاه شیعه مرتد نشده اند در این حدیث استثنا نشده اند. بلکه خود علی بن ابی طالب هم مستثنی نشده است! پس چگونه شما حدیث را مختص بعضی قرار می دهید و بعضی را می گویید که حدیث به آنها تعلق ندارد؟! هر کسی که با فردی از اصحاب کینه و دشمنی داشته باشد می تواند ادعا کند که این حدیث در مورد همان فردی است که او نسبت به وی کینه دارد!