«سلمی» از ریشه «سلم» به معنای سلامت، یعنی دور بودن از آفات ظاهری و باطنی است.[1] این نام ریشه مذهبی دارد و نام‌گذاری به آن مورد تأیید ائمه(ع) است: «قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) لِإِسْمَاعِیلَ حَقِیبَةَ وَ الْحَارِثِ النَّصْرِیِّ اطْلُبُوا لِی جَارِیَةً مِنْ هَذَا الَّذِی یُسَمُّونَهُ کَدْبَانُوجَةَ تَکُونُ مَعَ أُمِّ فَرْوَةَ فَدَلُّونَا عَلَی جَارِیَةٍ لِرَجُلٍ مِنَ السَّرَّاجِینَ قَدْ وَلَدَتْ لَهُ ابْناً وَ مَاتَ وَلَدُهَا فَأَخْبَرُوهُ بِخَبَرِهَا فَأَمَرَهُمْ فَاشْتَرَوْهَا وَ کَانَ اسْمُهَا رِسَالَةَ فَغَیَّرَ اسْمَهَا وَ سَمَّاهَا سَلْمَی وَ زَوَّجَهَا سَالِماً مَوْلَاهُ وَ هِیَ أُمُّ الْحُسَیْنِ بْنِ سَالِمٍ»؛[2] راوی می گوید امام صادق(ع) به من فرمود: برو از خانمی به نام «کدبانوجه» کنیزی برای ام فروه( همسر امام باقر و مادر امام صادق)[3] خریداری کن... من کنیز را خریدم، نام آن کنیز «رساله» بود، امام نامش را به «سلمی»تغییر داد، او را به ازدواج بنده ای به نام سالم درآورد، صاحب فرزند شد و به ام الحسین بن سالم معروف شد. « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یَا سَلْمَانُ اذْهَبْ إِلَی فَاطِمَةَ ع فَقُلْ لَهَا تُتْحِفُکَ بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفِ الْجَنَّةِ فَذَهَبَ إِلَیْهَا سَلْمَانُ فَإِذَا بَیْنَ یَدَیْهَا ثَلَاثُ سِلَالٍ فَقَالَ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَتْحِفِینِی فَقَالَتْ هَذِهِ ثَلَاثُ سِلَالٍ جَاءَتْنِی بِهَا ثَلَاثُ وَصَائِفَ فَسَأَلْتُهُنَّ عَنْ أَسْمَائِهِنَّ فَقَالَتْ وَاحِدَةٌ أَنَا سَلْمَی لِسَلْمَانَ»؛[4] امام صادق(ع) فرمود: امیر المؤمنین علی(ع) به سلمان گفت؟ پیش فاطمه(س) برو و بگو آیا چیزی از تحفه‌‏های بهشت به من لطف نمی‏‌کنی؟ سلمان به حضور فاطمه(س) رفت. پیش آن‌حضرت سه سبد قرار داشت و گفت: ای دختر رسول خدا، آیا تحفه‌ای به من لطف نمی‌‏کنی؟ فرمود: این سه سبد را سه دوشیزه بهشتی آوردند. چون نام‌های ایشان را پرسیدم، یکی از ایشان گفت: من سلمی نام دارم و از آن سلمانم... . [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 421، دارالعلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 197، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [3] . شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 176، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [4] . کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، ص 9، دانشگاه تهران، 1348ش.
آیا سلمی نامی مذهبی است؟ معنای آن چیست؟ درست است که نام فرشتهای است؟
«سلمی» از ریشه «سلم» به معنای سلامت، یعنی دور بودن از آفات ظاهری و باطنی است.[1] این نام ریشه مذهبی دارد و نامگذاری به آن مورد تأیید ائمه(ع) است: «قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) لِإِسْمَاعِیلَ حَقِیبَةَ وَ الْحَارِثِ النَّصْرِیِّ اطْلُبُوا لِی جَارِیَةً مِنْ هَذَا الَّذِی یُسَمُّونَهُ کَدْبَانُوجَةَ تَکُونُ مَعَ أُمِّ فَرْوَةَ فَدَلُّونَا عَلَی جَارِیَةٍ لِرَجُلٍ مِنَ السَّرَّاجِینَ قَدْ وَلَدَتْ لَهُ ابْناً وَ مَاتَ وَلَدُهَا فَأَخْبَرُوهُ بِخَبَرِهَا فَأَمَرَهُمْ فَاشْتَرَوْهَا وَ کَانَ اسْمُهَا رِسَالَةَ فَغَیَّرَ اسْمَهَا وَ سَمَّاهَا سَلْمَی وَ زَوَّجَهَا سَالِماً مَوْلَاهُ وَ هِیَ أُمُّ الْحُسَیْنِ بْنِ سَالِمٍ»؛[2] راوی می گوید امام صادق(ع) به من فرمود: برو از خانمی به نام «کدبانوجه» کنیزی برای ام فروه( همسر امام باقر و مادر امام صادق)[3] خریداری کن... من کنیز را خریدم، نام آن کنیز «رساله» بود، امام نامش را به «سلمی»تغییر داد، او را به ازدواج بنده ای به نام سالم درآورد، صاحب فرزند شد و به ام الحسین بن سالم معروف شد. « عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یَا سَلْمَانُ اذْهَبْ إِلَی فَاطِمَةَ ع فَقُلْ لَهَا تُتْحِفُکَ بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفِ الْجَنَّةِ فَذَهَبَ إِلَیْهَا سَلْمَانُ فَإِذَا بَیْنَ یَدَیْهَا ثَلَاثُ سِلَالٍ فَقَالَ لَهَا یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَتْحِفِینِی فَقَالَتْ هَذِهِ ثَلَاثُ سِلَالٍ جَاءَتْنِی بِهَا ثَلَاثُ وَصَائِفَ فَسَأَلْتُهُنَّ عَنْ أَسْمَائِهِنَّ فَقَالَتْ وَاحِدَةٌ أَنَا سَلْمَی لِسَلْمَانَ»؛[4] امام صادق(ع) فرمود: امیر المؤمنین علی(ع) به سلمان گفت؟ پیش فاطمه(س) برو و بگو آیا چیزی از تحفههای بهشت به من لطف نمیکنی؟ سلمان به حضور فاطمه(س) رفت. پیش آنحضرت سه سبد قرار داشت و گفت: ای دختر رسول خدا، آیا تحفهای به من لطف نمیکنی؟ فرمود: این سه سبد را سه دوشیزه بهشتی آوردند. چون نامهای ایشان را پرسیدم، یکی از ایشان گفت: من سلمی نام دارم و از آن سلمانم... . [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 421، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 197، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [3] . شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 176، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [4] . کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، ص 9، دانشگاه تهران، 1348ش.
- [آیت الله مظاهری] زکات طلا، آیا برای طلای سکّهدار است یا طلای زینتی؟ و حدّ نصاب آن چیست؟
- [آیت الله مظاهری] استفاده از دف و نی و آلات موسیقی و دست زدن به همراه آن در جشن میلاد اهل بیت تا چه حدّ جایز است؟ خصوصاً اگر استفاده از این ابزار باعث جذب بیشتر مردم به جلسات مذهبی گردد.
- [آیت الله مظاهری] برای خرید لوازم سازمان به بازار میروم، مقداری رنگ خریدهام، پول آن را از سازمان گرفتهام ولی به فروشنده چک دادهام، قیمت نقدی و نسیه آن تفاوتی ندارد، نظر مبارک در این مورد چیست؟
- [آیت الله مظاهری] در ایّام محرّم و صفر در برخی نقاط کشور تصاویری به نام حضرت سیّد الشهداء علیه السلام و اصحاب ایشان در کوی و برزن مشاهده میشود. دیدگاه شرع مقدّس نسبت نقّاشی، نصب و ترویج این تصاویر چیست؟
- [آیت الله مظاهری] با توجّه به رواج کلاسهای آموزش موسیقی از سوی خانههای فرهنگ و امثالهم و نیز کشیده شدن جوانان و نوجوانان به سوی آن کلاسها، خواهشمند است حکم شرعی استفاده از آلات موسیقی از قبیل تار، سهتار، سنتور، دایره، تنبور و ویالون را جهت آگاهی مردم متدیّن و مذهبی شهرمان به طور مفصّل در خصوص موارد ذیل بیان فرمایید.
- [آیت الله مظاهری] حدود واجب احترام به قرآن چیست؟ مثلاً قرار دادن قرآن و یا کتب روائی در ناحیه پائینتر از محل نشستن خود یا دیگران و یا درازکردن پا در مقابل قرآن و اموری از این قبیل حرام است و اگر صغیره است تکرار آن کبیره میشود؟
- [آیت الله مظاهری] شبی از شبهای ماه رمضان در حالی که بسیار ادرار داشتم خوابیدم و سحر که بیدار شدم لباس زیرینم کمی خیس بود، بین ادرار و منی شک داشتم ولی گمانم بیشتر به ادرار میرفت تا اینکه اذان صبح را گفتند و چون لباسم خشک شده بود معلوم شد که منی است و برای غسل به حمّام رفتم، حکم روزه آن روزم چیست؟
- [آیت الله مظاهری] آیا مدیری که در یکی از ارگانهای دولتی کار میکند و حقوق اضافه کاری خود را از قسمت مالی زیر مجموعه خود به طور ماهانه دریافت میکند، میتواند در اواسط ماه و یا مواقع ضروری، مبلغی را از مسئول مالی خود به عنوان قرض دریافت کند و آخر ماه پرداخت نماید؟ و اگر مدیری این کار را انجام دهد حکم آن چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اینجانب مادری داشتم که فعلاً در قید حیات نیستند و تا زنده بودند یک بار قسمتشان شده بود و به حجّ رفته بودند و بعد هم ثبت نام کردند که مقداری از پول ثبت نام را برادرم داده بودند و مادرم گفته بودند که اگر تا زندهام خودم رفتم که هیچ، ولی اگر در قید حیات نبودم دخترم برود که اینجانب هستم، حال من هم یک باب مغازه 9 متری واقع در خیابان .... که این مغازه را شوهرم در سال 60 خریداری نموده و به نام من زده است ولی اختیاردار آن خود شوهرم بودهاند و گفتند بعد از فوتم مغازه به جای مهریه شما باشد و در سال 74 شوهرم فوت کردند و من دارای چند بچّه صغیر هستم که این مغازه را کرایه میدهم و از آن خود و بچّههایم امرار معاش میکنیم (در ضمن دختر و پسر دم بخت دارم)، میخواستم بدانم من میتوانم حجّ مادرم را به جا آورم یا اینکه احتیاج به نایب است؟ خود واجب الحجّ هستم یا خیر؟ در ضمن سفر اوّلم به حجّ است) خواهشمندم راهنمایی فرمایید.
- [آیت الله مظاهری] اینجانب تا کنون دو مرتبه سفر حجّ واجب مشرّف شدهام و بسیار علاقهمندم در کار حجّ و مدیریت حجّ خدمتکزار زائران بیت الله الحرام باشم، برای این امر استخاره کردم پیگیر این مسأله باشم بسیار خوب آمد و استخاره کردم بگذارم به حال خودش که خود به خود سفر حجّ قسمت من شود استخاره بد بود، ولی چون یک مادر بیمار و محروم از زندگی موفّق دارم که من تنها فرزند او میباشم اصرار دارد که من دیگر سفر حجّ نروم. استدعا دارم بفرمائید آیا به طور کلّی از این مسأله منصرف شوم بهتر است یا پیگیر آن باشم یا اگر خود به خود درست شد بروم؟