لزوم تطبیق کلام با زمان، مکان و موقعیت اجتماعی، امری مسلّم بوده و امروزه نیز توسط افراد سعی در رعایت آن می‌شود. داستان حضرت ابراهیم(ع) و خطابه‌های او نیز از این امر مستثنا نیست. در قرآن دو نوع برخورد از ابراهیم با مخالفان نقل شده است که هر یک در شدّت و همچنین در نوع برخورد متفاوت هستند: 1. ابراهیم(ع)، پدر[1] خود را این‌گونه مورد خطاب قرار داده و می‌فرماید: «پدرم! چرا چیزی را که نمی‌شنود و نمی‌بیند و نمی‌تواند هیچ آسیب و گزندی را از تو برطرف کند، می‌پرستی!؟ پدرم! همانا برای من [از طریق وحی‏] دانشی آمده که تو را نیامده بنابر این، از من پیروی کن تا تو را به راهی راست راهنمایی کنم. پدرم! شیطان را پرستش مکن؛ زیرا شیطان همواره نسبت به خدا نافرمان است. پدرم! به یقین می‌ترسم که عذابی از سوی [خدای‏] رحمان به تو برسد، و در نتیجه همنشین شیطان شوی».[2] در ادامه، پدر، او را مورد عتاب قرار داده و می‌گوید: «ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی گردانی»[3] و سپس او را تهدید می‌کند: « ... اگر [از بُت‌ستیزی‏] باز نایستی، قطعاً تو را سنگسار می‌کنم، و [تا از من آسیبی به تو نرسیده‏] زمانی طولانی از من دور شو».[4] در پایان این گفت‌وگو، ابراهیم آنها را ترک می‌کند و جز خدای واحد را نمی‌پرستد: «و من از شما و معبودانی که بجای خدا می‌خوانید، کناره می‌گیرم و پروردگارم را می‌خوانم، امید است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بی‌بهره نباشم».[5] 2. بر خلاف مرحله قبل، ادبیات دیگری نیز از ابراهیم(ع) نقل شده است: «[یاد کن‏] زمانی را که (ابراهیم) به پدرش و قومش گفت: این مجسمه‌هایی که شما گرد آنان حلقه زدید، چیست؟ گفتند: پدرانمان را پرستش کنندگان آنها یافتیم [لذا به پیروی از پدرانمان آنها را می‌پرستیم!!] گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری هستید. گفتند: آیا حق را برای ما آورده‌ای یا شوخی می‌کنی؟! گفت: [شوخی نمی‌کنم‏] بلکه پروردگارتان همان پروردگار آسمان‌ها و زمین است، همان که آنها را آفرید و من بر این [حقیقت‏] از گواهی دهندگانم. سوگند به خدا! پس از آن‌که [به بُت‌خانه‏] پشت کردید و رفتید، درباره بت‌هایتان تدبیری خواهم کرد».[6] او حتی به قدری جدّی و مصمّم گشته بود که تهدید خود را عملی کرد: «پس [همه‏] بت‌ها را قطعه ‏قطعه کرد و شکست مگر بُت بزرگشان را تا [برای درک ناتوانی بت‌ها] به آن مراجعه کنند».[7] اما برای درک علت تفاوت آیات، باید نکات زیر توجه کرد: الف. از ظواهر امر این‌گونه به نظر می‌رسد که حضرت ابراهیم(ع) نیز مانند پیامبر اسلام(ص)، رسالت خود را از میان خانواده خود آغاز کرده بود. او بنابر آیات با حفظ ادب و احترام نسبت به پدر، صحبت می‌کرد و حتی از این آیات به دست می‌آید که هنوز پدر با عقائد او آشنا نبوده و تازه از کلام او مردد می‌گردد؛ لذا با حالت تعجب و استفهام می‌گوید: «ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی گردانی؟!». اما در مقابل، گفتار دوم زمانی است که تبلیغ ایشان کاملاً عمومی گشته است و همگان با عقائد او آشنا گشته‌اند. بنابر این، یک علت این تفاوت، زمان بیان است که احتمالاً یکی در ابتدای رسالت و دیگری بعد از گذشت زمان بوده است. ب. کاملاً عقلانی است ابراهیم(ع) در ابتدای رسالت خود نباید با تُندی و جسارت، به تبلیغ دین خود بپردازد، او اگر چه از استدلال‌های قوی استفاده می‌کند، اما هرگز انتظار ندارد که آنان به این زودی از عقائد خود برگردند؛ لذا تهدید و گمراه دانستن آنها، امری نادرست است؛ بلکه حتی در مقابل می‌بینیم او در دسته اول از آیات، برای پدر خود دعا می‌کند، اما در مورد دوم که مدت‌های طولانی با آنان صحبت کرده و دانه توحید را در دل آنان کاشته، به آنان عتاب می‌کند و آنها را گمراه خوانده و حتی تهدیدشان می‌کند. ج. این روش را در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز می‌توان مشاهده کرد. حضرتشان وقتی بستگان خود را به اسلام دعوت کرد، از گفتار و ادبیاتی استفاده کرد که با گفتارهای شدید اللحن بعدی ایشان کاملاً متفاوت بود. د. با این وجود، نظری نیز وجود دارد که گفتار نرم ابراهیم در میان جمع بوده و گفتار تندی که در قرآن بدان نیز اشاره شده است یا در میان جمع محدودی بیان شده و یا حکایت از آن چیزی است که در دل ابراهیم می­گذشته، نه آنکه واقعاً سخنی بر زبان آمده باشد. [8] [1] . در قرآن تعبیر «أب» آمده است، ولی مفسّران شیعه بنابر روایت و ادله‌ای که وجود دارد آن‌را به معنای عمو دانسته‌اند؛ ر.ک:‌ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 303 – 307، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ «موحد بودن پدر حضرت ابراهیم»، سؤال 7745. [2] . مریم، 42 – 45. [3] . مریم، 46. [4] . مریم، 46. [5] . مریم، 48. [6] . انبیاء، 52 – 57. [7] . انبیاء، 58. [8] . طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 28، دار المعرفة، بیروت، 1412 ق.
ماجرای حضرت ابراهیم(ع) در سوره مریم بهطور مشخصی با سوره انبیاء متفاوت است، در حالیکه در سوره انبیاء، ابراهیم پیامبر با مردمش بهطور جدّی مقابله میکند و حتی بتهای آنها را میشکند! در سوره مریم وقتی ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بتها توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود سکوت میکند و نه تنها مقابلهای نمیکند، بلکه گویا منطقه را نیز ترک میکند؛ چرا این گونه عمل کرد؟ و آیا ابراهیم بتها را نابود کرد؟
لزوم تطبیق کلام با زمان، مکان و موقعیت اجتماعی، امری مسلّم بوده و امروزه نیز توسط افراد سعی در رعایت آن میشود. داستان حضرت ابراهیم(ع) و خطابههای او نیز از این امر مستثنا نیست. در قرآن دو نوع برخورد از ابراهیم با مخالفان نقل شده است که هر یک در شدّت و همچنین در نوع برخورد متفاوت هستند:
1. ابراهیم(ع)، پدر[1] خود را اینگونه مورد خطاب قرار داده و میفرماید: «پدرم! چرا چیزی را که نمیشنود و نمیبیند و نمیتواند هیچ آسیب و گزندی را از تو برطرف کند، میپرستی!؟ پدرم! همانا برای من [از طریق وحی] دانشی آمده که تو را نیامده بنابر این، از من پیروی کن تا تو را به راهی راست راهنمایی کنم. پدرم! شیطان را پرستش مکن؛ زیرا شیطان همواره نسبت به خدا نافرمان است. پدرم! به یقین میترسم که عذابی از سوی [خدای] رحمان به تو برسد، و در نتیجه همنشین شیطان شوی».[2] در ادامه، پدر، او را مورد عتاب قرار داده و میگوید: «ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی گردانی»[3] و سپس او را تهدید میکند: « ... اگر [از بُتستیزی] باز نایستی، قطعاً تو را سنگسار میکنم، و [تا از من آسیبی به تو نرسیده] زمانی طولانی از من دور شو».[4] در پایان این گفتوگو، ابراهیم آنها را ترک میکند و جز خدای واحد را نمیپرستد: «و من از شما و معبودانی که بجای خدا میخوانید، کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم، امید است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بیبهره نباشم».[5]
2. بر خلاف مرحله قبل، ادبیات دیگری نیز از ابراهیم(ع) نقل شده است: «[یاد کن] زمانی را که (ابراهیم) به پدرش و قومش گفت: این مجسمههایی که شما گرد آنان حلقه زدید، چیست؟ گفتند: پدرانمان را پرستش کنندگان آنها یافتیم [لذا به پیروی از پدرانمان آنها را میپرستیم!!] گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری هستید. گفتند: آیا حق را برای ما آوردهای یا شوخی میکنی؟! گفت: [شوخی نمیکنم] بلکه پروردگارتان همان پروردگار آسمانها و زمین است، همان که آنها را آفرید و من بر این [حقیقت] از گواهی دهندگانم. سوگند به خدا! پس از آنکه [به بُتخانه] پشت کردید و رفتید، درباره بتهایتان تدبیری خواهم کرد».[6] او حتی به قدری جدّی و مصمّم گشته بود که تهدید خود را عملی کرد: «پس [همه] بتها را قطعه قطعه کرد و شکست مگر بُت بزرگشان را تا [برای درک ناتوانی بتها] به آن مراجعه کنند».[7]
اما برای درک علت تفاوت آیات، باید نکات زیر توجه کرد:
الف. از ظواهر امر اینگونه به نظر میرسد که حضرت ابراهیم(ع) نیز مانند پیامبر اسلام(ص)، رسالت خود را از میان خانواده خود آغاز کرده بود. او بنابر آیات با حفظ ادب و احترام نسبت به پدر، صحبت میکرد و حتی از این آیات به دست میآید که هنوز پدر با عقائد او آشنا نبوده و تازه از کلام او مردد میگردد؛ لذا با حالت تعجب و استفهام میگوید: «ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی گردانی؟!». اما در مقابل، گفتار دوم زمانی است که تبلیغ ایشان کاملاً عمومی گشته است و همگان با عقائد او آشنا گشتهاند. بنابر این، یک علت این تفاوت، زمان بیان است که احتمالاً یکی در ابتدای رسالت و دیگری بعد از گذشت زمان بوده است.
ب. کاملاً عقلانی است ابراهیم(ع) در ابتدای رسالت خود نباید با تُندی و جسارت، به تبلیغ دین خود بپردازد، او اگر چه از استدلالهای قوی استفاده میکند، اما هرگز انتظار ندارد که آنان به این زودی از عقائد خود برگردند؛ لذا تهدید و گمراه دانستن آنها، امری نادرست است؛ بلکه حتی در مقابل میبینیم او در دسته اول از آیات، برای پدر خود دعا میکند، اما در مورد دوم که مدتهای طولانی با آنان صحبت کرده و دانه توحید را در دل آنان کاشته، به آنان عتاب میکند و آنها را گمراه خوانده و حتی تهدیدشان میکند.
ج. این روش را در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز میتوان مشاهده کرد. حضرتشان وقتی بستگان خود را به اسلام دعوت کرد، از گفتار و ادبیاتی استفاده کرد که با گفتارهای شدید اللحن بعدی ایشان کاملاً متفاوت بود.
د. با این وجود، نظری نیز وجود دارد که گفتار نرم ابراهیم در میان جمع بوده و گفتار تندی که در قرآن بدان نیز اشاره شده است یا در میان جمع محدودی بیان شده و یا حکایت از آن چیزی است که در دل ابراهیم میگذشته، نه آنکه واقعاً سخنی بر زبان آمده باشد. [8] [1] . در قرآن تعبیر «أب» آمده است، ولی مفسّران شیعه بنابر روایت و ادلهای که وجود دارد آنرا به معنای عمو دانستهاند؛ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 303 – 307، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ «موحد بودن پدر حضرت ابراهیم»، سؤال 7745. [2] . مریم، 42 – 45. [3] . مریم، 46. [4] . مریم، 46. [5] . مریم، 48. [6] . انبیاء، 52 – 57. [7] . انبیاء، 58. [8] . طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 28، دار المعرفة، بیروت، 1412 ق.