آنچه در سند ازدواج، به عنوان شرط قرار می­گیرد، ممنوعیت ازدواج مجدد نیست، بلکه وکالت دادن به زوجه اول جهت اجرای طلاق در صورت ازدواج مجدد زوج می­باشد و از طرفی هر چند شرط و تعهدی که از روی اجبار صورت گیرد صحیح نیست، ولی اگر مرد، بدون آنکه اجبار و اکراهی در کار باشد، بنا بر ملاحظاتی (گرچه از روی بی میلی) شرط مذکور را بپذیرد و امضا کند، باید به آن عمل کند. ضمن اینکه گاهی عناوین ثانویه ایجاب می‌کند که حکومت، ازدواج مجدد را محدود سازد. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1] حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): در هر صورت اگر بنا بر ملاحظاتی که در نظر مرد است هر چند از روی بی میلی شرط مذکور شود، باید به آن عمل شود. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): این شرط از نظر فقهی صحیح نیست ولی گاهی عناوین ثانویه ایجاب می‌کند که حکومت ازدواج مجدد را محدود سازد. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): تعهد مکره صحیح نیست. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): صحت و لزوم شرط، منوط بر این است که در ضمن عقد لازم بوده و یا عقد نکاح مبنی بر آن واقع شده باشد و با شرط، مرد تکلیفاً موظف است جهت ازدواج مجدد از زوجه خود اجازه بگیرد. [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
امروزه در هنگام عقد محضری از طرف محضر دفترچههایی به زوجین میدهند که باید آنها را امضا کنند. یکی از شروط قید شده در آنها این است که مرد نباید بدون اذن همسر خود ازدواج مجدد کند (اعم از موقت یا دائم). مرد هم مجبور به امضا است و گرنه عقد ازدواج صورت نمیگیرد. با توجه به اینکه چه بسا این امر از روی اجبار انجام میشود، آیا با این امضا، مرد نمیتواند بدون اذن همسر اول ازدواج کند؟ و ازدواج مجدد او باطل است؟ آیا اصلاً چنین شرطی صحیح است؟
آنچه در سند ازدواج، به عنوان شرط قرار میگیرد، ممنوعیت ازدواج مجدد نیست، بلکه وکالت دادن به زوجه اول جهت اجرای طلاق در صورت ازدواج مجدد زوج میباشد و از طرفی هر چند شرط و تعهدی که از روی اجبار صورت گیرد صحیح نیست، ولی اگر مرد، بدون آنکه اجبار و اکراهی در کار باشد، بنا بر ملاحظاتی (گرچه از روی بی میلی) شرط مذکور را بپذیرد و امضا کند، باید به آن عمل کند. ضمن اینکه گاهی عناوین ثانویه ایجاب میکند که حکومت، ازدواج مجدد را محدود سازد.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
در هر صورت اگر بنا بر ملاحظاتی که در نظر مرد است هر چند از روی بی میلی شرط مذکور شود، باید به آن عمل شود.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
این شرط از نظر فقهی صحیح نیست ولی گاهی عناوین ثانویه ایجاب میکند که حکومت ازدواج مجدد را محدود سازد.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
تعهد مکره صحیح نیست.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
صحت و لزوم شرط، منوط بر این است که در ضمن عقد لازم بوده و یا عقد نکاح مبنی بر آن واقع شده باشد و با شرط، مرد تکلیفاً موظف است جهت ازدواج مجدد از زوجه خود اجازه بگیرد. [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
- [آیت الله بهجت] در این زمان برای ثبت ازدواج در دفاتر رسمی شروطی را الزاما قید کرده و مرد را ملزم به رعایت آن شروط می نمایند. آیا این شرایط در خواندن عقد دخالت دارد؟ اگر عقدی بدون این شروط و خارج از محضر خوانده شود و در محضر صرفا این شروط امضا شود، آیا الزام آور خواهد بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجّه به این که در قانون مدنی، نکاح اعمّ از دائم و منقطع می باشد، در صورتی که زوج شروط مندرج در عقد نامه را پذیرفته باشد، و ازدواج مجدّد (اعم از دائم یا منقطع) نماید، آیا زوجه می تواند تقاضای طلاق کند؟ آیا همسر دیگر، شامل نکاح موقّت هم می شود؟ آیا در صورت اثبات و تحقّق تخلّف، دادگاه می تواند حکم فسخ نکاح را صادر نماید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر مردی قبل از جاری شدن صیغه عقد، و به هنگام گفتگوهای مقدّماتی ازدواج، توافقنامه های شروط ضمن عقد کتبی با دختر امضا کند، که متضمّن شروط رفتاری و فعلی باشد. یعنی در زندگی این کار را بکند یا نکند، و مخالف مقتضای عقد هم نباشد. از جمله (با دار و ندار شوهر بسازد) و (تا قبل از بچّه دار شدن و سر و سامان گرفتن زندگی، ما بقی مهریّه را از او مطالبه نکند) و دختر پس از گفتگو و مطالعه آنها، کتباً بنویسد: (من با تمام آنها موافقم) و امضا کند. ولی این شرط در ذیل قباله رسمی نوشته نشود. آیا این شروط اعتبار و سندیّت دارد؟ اگر زن جهت فریب و جلب رضایت مرد آنها را قبول کرده، ولی پس از ازدواج تخلّف و عهد شکنی کند، و آنها را به تمسخر بگیرد، و سه ماه بعد از عروسی مهریّه خود را به اجرا بگذارد، با توجّه به این که با عدم قبول شروط، عقد واقع نمی شد، وضعیّت این عقد چگونه است؟ آیا زوجه تدلیس کرده است؟ آیا وی می تواند علی رغم این که سه دانگ از منزل مسکونی به نام وی شده، و مبالغ هنگفتی طلاجات و جواهرات و بقیّه اقلام مهریّه خود را گرفته، بقیّه آن را طلب کند؟ آیا منزل مسکونی و محلّ کسب شوهر از مستثنیات دین و مهر زوجه محسوب می شود؟
- [آیت الله اردبیلی] منظور از دختر باکره در امر ازدواج که نیاز به اذن و ولایت پدر دارد کیست؟ آیا دختری که به سبب زنا دوشیزگی خود را از دست بدهد نیاز به اذن ولی دارد؟ آیا دختری که با وطی به شبهه دوشیزگی خود را از دست داده در تحت ولایت پدر قرار دارد؟ اگر پس از ازدواج و نزدیکی ازاله بکارت نشود، در ازدواج بعد دختر نیاز به اذن ولی دارد؟ اگر پس از عقد و بدون دخول از شوهر خود جدا شود در ازدواج مجدد نیاز به اذن ولی دارد؟ آیا سن خاصی برای رشیده شدن دختر در ازدواج وجود دارد؟ ازدواج دختر دوشیزه رشیده بدون اذن ولی باطل است یا صحیح؟ در صورت بطلان آیا مرتکب زنا شده است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر زنی علیرغم دریافت تمامی صداقیه و جهازیهاش نه از شوهر تمکین کند و نه به او اجازة ازدواج مجدد بدهد و دادگاه صالحه پس از تأیید نشوز زن و ناتوانیاش در الزام زن به زندگی مشترک، بدون تفهیم عواقب ازدواج مجدد به مرد اجازة ازدواج مجدد بدهد و زن منتظر بماند تا مرد در اثر فشارهای روحی و روانی مجبور به ازدواج شود تا او بتواند با تکیه بر بند 12 شرط ضمن عقد سند نکاحیه که زوج نمیتواند بدون اجازة زوجه، زن دیگری بگیرد، دادگاه را مجاب نماید که اجازة دادگاه اسقاط حق زن در توکیل حق طلاق نمیباشد و به علت تخلف مرد از شرط ضمن عقد، دادگاه حکم به مطلقه شدن زن بدهد، از آنجایی که اینگونه سوء استفاده از قانون جلوة آشکاری از پاداش به زنان ناشزه تلقی میگردد و سوء استفاده از قانون بر اساس مادة 40 قانون اساسی ممنوع میباشد و از آنجایی که مرد به خاطر دفع حرج ناشی از مجردی و نص صریح شرع مقدس اسلام به تشکیل خانواده برای سلامتی دین باید مشمول تنبیه مدنی مطلقه شدن زنش بدون اذن او گردد و از آنجایی که یکی از ترفندهای برخی زنان اخاذی مالی در قالب مهریههای کلان از مردان میباشد، طلاق اینگونه زنان از نظر دین مبین اسلام چه وجهی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر زنی علیرغم دریافت تمامی صداقیه و جهازیهاش نه از شوهر تمکین کند و نه به او اجازة ازدواج مجدد بدهد و دادگاه صالحه پس از تأیید نشوز زن و ناتوانیاش در الزام زن به زندگی مشترک، بدون تفهیم عواقب ازدواج مجدد به مرد اجازة ازدواج مجدد بدهد و زن منتظر بماند تا مرد در اثر فشارهای روحی و روانی مجبور به ازدواج شود تا او بتواند با تکیه بر بند 12 شرط ضمن عقد سند نکاحیه که زوج نمیتواند بدون اجازة زوجه، زن دیگری بگیرد، دادگاه را مجاب نماید که اجازة دادگاه اسقاط حق زن در توکیل حق طلاق نمیباشد و به علت تخلف مرد از شرط ضمن عقد، دادگاه حکم به مطلقه شدن زن بدهد، از آنجایی که اینگونه سوء استفاده از قانون جلوة آشکاری از پاداش به زنان ناشزه تلقی میگردد و سوء استفاده از قانون بر اساس مادة 40 قانون اساسی ممنوع میباشد و از آنجایی که مرد به خاطر دفع حرج ناشی از مجردی و نص صریح شرع مقدس اسلام به تشکیل خانواده برای سلامتی دین باید مشمول تنبیه مدنی مطلقه شدن زنش بدون اذن او گردد و از آنجایی که یکی از ترفندهای برخی زنان اخاذی مالی در قالب مهریههای کلان از مردان میباشد، طلاق اینگونه زنان از نظر دین مبین اسلام چه وجهی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر زنی علیرغم دریافت تمامی صداقیه و جهازیهاش نه از شوهر تمکین کند و نه به او اجازة ازدواج مجدد بدهد و دادگاه صالحه پس از تأیید نشوز زن و ناتوانیاش در الزام زن به زندگی مشترک، بدون تفهیم عواقب ازدواج مجدد به مرد اجازة ازدواج مجدد بدهد و زن منتظر بماند تا مرد در اثر فشارهای روحی و روانی مجبور به ازدواج شود تا او بتواند با تکیه بر بند 12 شرط ضمن عقد سند نکاحیه که زوج نمیتواند بدون اجازة زوجه، زن دیگری بگیرد، دادگاه را مجاب نماید که اجازة دادگاه اسقاط حق زن در توکیل حق طلاق نمیباشد و به علت تخلف مرد از شرط ضمن عقد، دادگاه حکم به مطلقه شدن زن بدهد، از آنجایی که اینگونه سوء استفاده از قانون جلوة آشکاری از پاداش به زنان ناشزه تلقی میگردد و سوء استفاده از قانون بر اساس مادة 40 قانون اساسی ممنوع میباشد و از آنجایی که مرد به خاطر دفع حرج ناشی از مجردی و نص صریح شرع مقدس اسلام به تشکیل خانواده برای سلامتی دین باید مشمول تنبیه مدنی مطلقه شدن زنش بدون اذن او گردد و از آنجایی که یکی از ترفندهای برخی زنان اخاذی مالی در قالب مهریههای کلان از مردان میباشد، طلاق اینگونه زنان از نظر دین مبین اسلام چه وجهی دارد؟
- [آیت الله خوئی] زوجه در اوّل عقد شرط میکند از حالا تا 50 سال دیگر وکیل و صاحب اختیار باشد از جانب زوج که هر گاه بخواهد خود را طلاق دهد زوج هم قبول میکند، آیا چنین شرطی صحیح است یا خیر؟ و نیز زوجه شرط میکند چنانچه طلاق واقع شود و زوجه فرزندی داشته باشد برای همیشه حق حضانت با زوجه باشد؟ و نیز زن بتواند بیاذن مرد به روضهها و مشاهد مشرفه و به خانه خویشان و دوستان برود، با تمام این شروط صیغه عقد جاری شده و زوج هم قبول کرده، آیا این شرایط صحیح است یا خیر؟ و آیا اگر مرد زوجه خود را منع کند چنانچه زن مخالفت کند به رفتن، آیا معصیت کار است یا خیر؟ آنچه حکم است بیان فرمائید البته این نوع مسائل را برای عوام تشریح نمیتوان نمود ولی مورد حاجت است.
- [سایر] السلام علیکم ورحمة الله و برکاته. اللهم صلی علی محمد و آل محمد. پدیده متعه (صیغه) با سرعت پیشرفت کرده نه تنها در ماکسرMakassar)) بلکه در شهر ما پاره پاره Parepare)نیز همین طوری است. صیغه در بین دانشجویان در این شهر می توان گفت نوعی فحشاء و بی بند و باری است. طبق گزارش از یکی از دانشجویان، یکی از هم اتاقی های او در یک زمان با سه زن صیغه کرده. از همان دانشجو شنیدم که پدر یکی از دختران دانشجو وقتی با خبر شد که دخترش به عقد موقت دوستش در آمده بسیار ناراحت شد. و دختر از همسر صیغه ای خود درخواست نکاح دائم کرده تا بلکه بتواند از پدرش را از این ناراحتی نجات دهد. ولی شوهر به دلیل اینکه صرفا عقد موقت بین آن وجود داشته است و تعهد و قرار دادی بر عقد دائم نداشته اند ،این در خواست را رد کرده است. نکته جالب توجه این که یکی از اساتید اینجا به دانشجویان و شیعیان گفته است:" که اگر زنی درخواست متعه مردی را رد کند، در گمراهی است و باید او را ترک کرد. همچنین مرد و زنی که بدانند نکاح متعه مباح و حلال است، واجب است که به آن عمل کنند. این سخنان دست آویزی برای دانشجویان مرد شده است تا با هر دختری که دلشان خواسته باشد متعه کنند. و دختران دانشجو دلیلی برای رد این درخواست نداشته باشند و مجبور باشند تن به این کار بدهند. در حالی که من شنیده ام تنها نکاحی که زن در آن مختار است متعه می باشد. ولی طبق سخنان این فرد زن در رد کردن در خواست متعه اختیاری ندارد و مجبور است بپذیرد. لذا زنان بسیار رنج می برند زیرا از یک طرف می خواهند به آیین اهل بیت (ع) عمل کنند و از طرف دیگر می ترسند با مردی که دوست ندارند متعه کنند. از حضرت عالی درخواست می کنم نظر خود را در باره اعتبار و صحت مطالب و دلائل (نقلی) که این فرد گفته بیان کنید. آیا واقعا مراجع تقلید در ایران همین نظر را دارند ؟ شرایط صحیح متعه چیست؟ والسلام علیکم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تایید کردند که شرایط بسیار خوبی است و می تواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و آن هم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضر دار که یک روحانی هم بود گفت اکثر این ها شرایط خلاف شرع هستند و بدرد نمی خورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس این ها را نوشته قصد دست انداختن خانمها را داشته است و من خیلی ناراحت شدم واقعاً همین مسایل است که باعث می شود ما جوانها دین گریز باشیم چرا نباید به شرایط مورد توافق طرفین احترام قایل شد ؟ من شرایط را هم برایتان ارسال می کنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید از لطف شما هم ممنونم 1.زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه. 2.زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد. 3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است. 4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحله یی که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند . 5- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر می نماید. 6- زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه ، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیر منقول و وجوه نقدی بلا عوض به زوجه منتقل نماید. 7- حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود. 8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود. 9.اختیار زمان بچه دار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود. 10.نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود. 11.اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین می شود) به شماره حساب زوجه واریز نماید با این حال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود. 12.زوج به هیچ عنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت. 13.زوج پس از متارکه به هیچ عنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع. 14.زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می نماید. 15.زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرت المثل را از این حیث نخواهد داشت. 16.زوجه هر گونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط می نماید. 17.درخصوص تربیت اولاد زوجه هر گونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت. 18.ریاست خانواده با زوجه خواهد بود. 19.زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد. 20.زوجه شرط نمود عند اللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد. 21.حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود. 22.نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینه های بهداشتی و داروییٍٍ می باشد شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر زنی مردی را وکیل کند که به مدت و مبلغ معین او را برای خود صیغه نماید؛ چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد؛ یا به غیر از مدت یا مبلغی که معین شده او را صیغه کند؛ وقتی آن زن فهمید؛ اگر اجازه نماید آن عقد صحیح و گرنه باطل است.
- [آیت الله سیستانی] اگر زنی مردی را وکیل کند که به مدت و مبلغ معیّن او را برای خود صیغه نماید ، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد ، یا به غیر از مدت ، یا مبلغی که معیّن شده او را عقد کند ، وقتی آن زن فهمید ، اگر اجازه نماید آن عقد صحیح ، و گرنه باطل است .
- [آیت الله وحید خراسانی] عقد ازدواج چند شرط دارد اول ان که بنابر احتیاط واجب به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند می توانند به غیر عربی بخوانند ولی باید لفظی بگویند که معنی زوجت و قبلت را بفهماند هرچند احتیاط مستحب ان است که اگر ممکن باشد کسی را که می تواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند دوم مرد و زن یا وکیل انها که صیغه را می خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را می خوانند زن به گفتن زوجتک نفسی قصدش این باشد که خودرا زن او قرار دهد و مرد به گفتن قبلت التزویج زن بودن اورا برای خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را می خوانند به گفتن زوجت و قبلت قصدشان این باشد که مرد و زنی که انان را وکیل کرده اند زن و شوهر شوند سوم کسی که صیغه را می خواند باید عاقل باشد و اما کسی که بالغ نیست ولی قادر بر انشاء عقد است در صورتی که بدون اذن و اجازه ولی برای خودش صیغه را بخواند باطل است و با اذن یا اجازه ولی مانعی ندارد و در صورتی که صیغه را به وکالت از غیر بخواند عقدش صحیح است چهارم اگر وکیل زن و شوهر یا ولی انها صیغه را می خوانند در موقع عقد زن و شوهر را معین کنند مثلا اسم انهارا ببرند یا به انها اشاره نمایند پس کسی که چند دختر دارد اگر به مردی بگوید زوجتک احدی بناتی یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را و او بگوید قبلت یعنی قبول کردم چون در موقع عقد دختررا معین نکرده اند عقد باطل است پنجم زن و مرد به ازدواج راضی باشند ولی اگر زن ظاهرا با کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضی است عقد صحیح است
- [آیت الله مکارم شیرازی] عقد ازدواج شرایطی دارد از جمله: 1 احتیاط آن است که صیغه آن به عربی صحیح خوانده شود، ولی در صورتی که مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی بخوانند می توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وکیل برای خواندن صیغه به زبان عربی واجب نیست، ولی باید لفظی بگویند که معنی همان صیغه عربی را بفهماند. 2 کسی که صیغه را می خواند بایدقصد انشاء داشته باشد یعنی قصدشان این باشد که با گفتن این الفاظ همسری در میان آن دو برقرار گردد، زن خود را همسر مرد قرار دهد و مرد این معنی را قبول کند، وکیل نیز باید چنین قصدی را داشته باشد. 3 کسی که صیغه عقد را می خواند باید عاقل و احتیاطاً بالغ باشد هر چند از طرف دیگری وکیل باشد. 4 ولی یا وکیل در اجرای صیغه عقد باید زن و شوهر را معین کند، بنابراین اگر کسی چند دختر دارد نمی تواند به مردی بگوید : (زوجْتک احْدی بناتی) (یکی از دخترانم را به همسری تو درآوردم). 5 زن و مرد باید از روی اختیار به ازدواج راضی باشند ولی اگر یکی از آن دو ظاهراً با کراهت اجازه می دهد، اما می دانیم قلباً راضی است عقد صحیح است. 6 صیغه عقد باید صحیح خوانده شود و اگر طوری غلط بخوانند که معنی آن را عوض کند عقد باطل است، اما اگر معنی عوض نشود اشکالی ندارد.
- [آیت الله بروجردی] عقد ازدواج چند شرط دارد:اوّل:آن که به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، چنانچه ممکن باشد احتیاط واجب آن است کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان میتوانند به غیر عربی بخوانند، امّا باید لفظی بگویند که معنی (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند.دوم:مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزویجَ) زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند زن و شوهر شوند.سوم:کسی که صیغه را میخواند بالغ و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد.چهارم:اگر وکیل زن و شوهر یا ولی آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند، پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید:(زَوَّجْتُکَ اِحَدی بَناتی) (یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را) و او بگوید:(قَبِلْتُ) (یعنی قبول کردم) چون در موقع عقد دختر را معین نکردهاند، عقد باطل است.پنجم:زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که زن خود را طلاق میدهد باید عاقل بوده و کمتر از ده سال نداشته باشد و طلاق بچه نابالغ ممیّز که کمتر از ده سال نداشته باشد صحیح است و نیز باید انسان واقعاً طلاق شرعی و جدا شدن زن از زوجیّت خود را قصد کرده باشد و مجرّد مجبور بودن طلاقدهنده سبب باطل شدن طلاق نمیگردد، البتّه در غالب موارد اجبار، شخص اجبار شده وقوع طلاق شرعی را واقعاً قصد نمیکند بلکه تنها اجراء صیغه طلاق را قصد میکند که در این صورت طلاق واقع نمیگردد، ولی اگر به سبب اجبار، مرد واقعاً قصد طلاق شرعی زنش را داشته باشد طلاق صحیح خواهد بود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] عقد ازدواج چند شرط دارد: اوّل: آن که بنا بر احتیاط مستحبّ به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، بیاشکال به هر لفظی که صیغه را بخوانند و معنای (زَوَّجْتُکَ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند صحیح است و احتیاط مستحبّ آن است که چنانچه ممکن باشد، کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند. دوم: مرد و زن یا وکیل یا ولیّ آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزْویجَ) زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل یا ولیّ مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند یا ولیّ آنها هستند، زن و شوهر شوند. سوم: کسی که صیغه را میخواند ممیّز و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد و اگر ممیّز برای خودش صیغه میخواند، باید با اجازه ولیّ باشد و به احتیاط مستحبّ کسی که صیغه میخواند بالغ باشد. چهارم: اگر وکیل زن و شوهر یا ولیّ آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معیّن کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند؛ پس کسی که چند دختر دارد اگر به مردی بگوید: (زَوَّجْتُکَ اِحدی بَناتی) (یعنی یکی از دخترانم را زن تو نمودم) و او بگوید (قَبِلْتُ) (قبول کردم)، چون در موقع عقد، دختر را معیّن نکردهاند عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضی باشند ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضیست عقد صحیح است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد مرد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با غیر اهل کتاب و مجوس ازدواج کند، نه به صورت ازدواج دائم و نه به صورت ازدواج موقّت و ظاهراً ازدواج دائم یا موقّت با زن یهودی و نصرانی باطل نیست؛ بلکه مکروه و مخالف احتیاط استحبابیست به ویژه ازدواج دائم. ازدواج با زن مجوسی به صورت دائم صحیح نیست و به صورت موقّت مکروه و مخالف احتیاط استحبابیست و در صورتی که مرد و زن کافر با یکدیگر ازدواج کنند و سپس شوهر مسلمان شود و زن وی بر دین مسیحیّت یا یهودیّت یا مجوسیّت باقی بماند ازدواج باطل نمیگردد. در مورد اسلام زن یا شوهر احکام چندی وجود دارد که در کتب مفصّل فقهی آمده است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه طلاق با رعایت شرایط اجرا گردد، موجب انحلال عقد ازدواج و به هم خوردن رابطه زناشویی میگردد و مردی که زن خود را طلاق میدهد، باید عاقل باشد و به اختیار خود طلاق دهد، پس اگر او را مجبور کنند که زن خود را طلاق دهد باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغه طلاق را به شوخی بگوید، صحیح نیست. همچنین کسی که زن خود را طلاق میدهد، باید بالغ باشد، اگرچه بچّهای که به ده سالگی رسیده و خوب و بد را تشخیص میدهد و احکام طلاق را میفهمد نیز چنانچه همسر خود را طلاق دهد، صحیح است.
- [آیت الله نوری همدانی] عقد ازدواج چند شرط دارد : اوّل : آنکه اگر مرد و زن قدرت خواندن صیغة عقد بعربی را داشته باشند ، ، بعربی بخوانند ؛ ولی اگر مرد و زن نتوانند صیغه را بعربی صحیح بخوانند ؛ به هر لفظی که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم هم نیست که وکیل بگیرند امّا باید لفظی بگویند که معنی (زَوَّجْتُ( تاآخر) وقَبِلْتُ) را بفهماند . دوّم : مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را می خوانند ، قصد انشاء داشته باشند ، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را می خوانند ، زن به گفتن ( زَوَّجْتُکَ نَفْسی ) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و با گفتن این لفظ پیمان زناشوئی میان خود و آن مرد ببندد و مرد به گفتن ( قَبِلْتُ التَّزْویجَ )این پیمان و زن بودن او را برای خود قبول نماید ، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را می خوانند ، به گفتن ( زَوَّجْتُ (تا آخر) و قَبِلْتُ ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کرده اند ، زن و شوهر شوند و میان آنها زناشوئی برقرار شود . سوّم : کسی که صیغه را می خواند عاقل باشد ، و بنابر احتیاط مستحّب بالغ باشد چه برای خود بخواند و چه از طرف دیگری وکیل شده باشد ؛ ولی اگر نا بالغ ممیِّز ، با قصد انشاء صیغة عقد را برای دیگری وکالتاً یا فضولتاً اجرا کند و او اجازه دهد یا برای خود با اذن یا اجازه ولّی عقد کند یا بعد از بلوغ ، عقد قبل از بلوغ را ، برای خود قبول کند ، صحیح می باشد . چهارم : اگر وکیل زن و شوهر یا ولّی آنها صیغه را می خوانند ، در عقد ، زن و شوهر را معیّن کنند ، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند ، پس کسی که چند دختر دارد ، اگر به مردی بگوید زَوَجْتُکَ اِحْدی بَناتی ( یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را ) و او بگوید قَبِلْتُ یعنی قبول کردم ، چون در موقع عقد ، دختر معیّن نبوده عقد باطل است . پنجم : زن و مرد با ازدواج راضی باشند ، ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است ، عقد صحیح است .