گفتاری در فضای مجازی نقل شده است که به صورت خلاصه این‌گونه می‌باشد: «امیر مؤمنان علی(ع)، فضیلت نکاح و متعه را بیان می‌فرمود، تا به جایی رسید که فرمود: من از روزی که به تکلیف رسیده‌ام تا حال یک شب بی‌زن نخوابیده‌ام، در باقی عُمر هم یک شب بی‌زن نخواهم خوابید. عُمَر حاضر بود و با خود خیال کرد که با این ادعای او، می‌توانم علی را دروغگو نشان دهم و دروغ او را بر مردم ظاهر گردانم، علی را به خانه خود دعوت می‌کنم تا به مردم نشان دهم که او دروغ گفته است. اما همان شب خواهر عمر خود را تسلیم امام می‌کند و امام او را می‌پذیرند». یک‌بار خواندن این گفتار، همه مسائل را برای انسان آشکار می‌کند و دیگر نیازی به بحث از جزئیات نیست؛ اما به صورت کلی باید گفت: 1. بخش دوم این گفتار با اندکی تفاوت در کتاب «أنوار نعمانیه» تألیف محدث جزائری با عبارت «یحکی» نقل شده است،[1] اما هیچ سندی برای آن، ذکر نکرده است؛ ‌زیرا این کتاب -علاوه بر اشکالات متعددی که بر آن شده- از کتاب‌های متأخر بوده و بدون ذکر سند نمی‌توان روایاتش را پذیرفت. 2. وجود اشکالات محتوایی بسیار زیاد بر این گفتار، مخصوصاً در بخش اول آن، ظن به دروغ و جعلی بودن آن‌را به یقین تبدیل می‌کند و اساساً فرض این‌که در طول زندگی یک انسان جنگ‌جو مانند امام علی(ع)، حضرتشان بتواند حتی یک شب بدون همسر نخوابد، ‌فرضی خلاف واقع بوده و هر شخصی به بطلان آن پی می‌برد. البته روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر(ص) و ائمه اطهار دستور داده‌اند؛ انسان ازدواج کند و وقتی مسلمان به دورانی رسید که باید در آن ازدواج کند، حتی یک شب نیز مجرّد نماند، امام صادق(ع) می‌فرماید: «شخصی به پیش پدرم امام باقر(ع) آمد. پدرم به او گفت: آیا زن داری؟ شخص گفت: نه امام فرمود: دوست ندارم تمام دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد و من شبی را بخوابم در حالی‌که هیچ همسری ندارم. دو رکعت نماز انسان ازدواج کرده بهتر از مردی است که شب را به عبادت و روز را به روزه بگذراند [ولی ازدواج نکرده باشد]. سپس پدرم هفتاد دینار به او داد تا ازدواج کند».[2] البته عبارت «إِنِّی أَبِیتُ‏ لَیْلَةً لَیْسَ‏ لِی زَوْجَةٌ» اشاره به برتری تأهل داشته و این‌که طبیعی است انسان متأهل در بیشتر شب‌ها دسترسی به همسر خود دارد. نه این‌که هر شب عمل زناشوئی را انجام دهد.[3] [1] . «و یحکی فی سبب تحریم عمر لمتعة النساء انه قد طلب امیر المؤمنین علیه السّلام الی منزله لیلة فلما مضی من اللیل جانب طلب منه ان ینام عنده فنام فلما اصبح الصبح خرج عمر من داخل بیته معترضا علی امیر المؤمنین علیه السّلام بأنک قلت انه لا ینبغی للمؤمن ان یبیت لیلة عزبا اذا کان فی البلد، و ها انت هذه اللیلة بتّ عزبا فقال امیر المؤمنین علیه السّلام و ما یدریک اننی بتّ عزبا و انا هذه اللیلة قد تمتعت بأختک فلانة فاسرها فی قلبه حتی تمکن من التحریم فحرمها، فمن اطاعه فی تحریمها او تحریم غیرها فقد عبده‏»؛ جزایری، نعمت الله بن عبد الله‏، الأنوار النعمانیة، ج ‏2، ص 220، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1429ق.‏ [2] . «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ فَقَالَ أَبِی هَلْ لَکَ مِنْ زَوْجَةٍ قَالَ لَا قَالَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِیَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ إِنِّی أَبِیتُ‏ لَیْلَةً لَیْسَ‏ لِی زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ أَبِی رَکْعَتَیْنِ یُصَلِّیهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ یَصُومُ نَهَارَهُ أَعْزَبَ»؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 7، ص 405، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 20، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، چاپ اول، 1413ق؛ ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 282، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق. [3] . ر.ک: «بررسی روایات مربوط به دوستی یا دوری از زنان»، سؤال 2187؛ ازدواج موقت در قرآن و سیره معصومین (ع)، 4355.
آیا اینکه گفته شده؛ امام علی تمام نمازهای صبح خود را با غسل جنابت خوانده و یا آنحضرت با خواهر عمر ازدواج موقت کرد، درست است؟
گفتاری در فضای مجازی نقل شده است که به صورت خلاصه اینگونه میباشد: «امیر مؤمنان علی(ع)، فضیلت نکاح و متعه را بیان میفرمود، تا به جایی رسید که فرمود: من از روزی که به تکلیف رسیدهام تا حال یک شب بیزن نخوابیدهام، در باقی عُمر هم یک شب بیزن نخواهم خوابید. عُمَر حاضر بود و با خود خیال کرد که با این ادعای او، میتوانم علی را دروغگو نشان دهم و دروغ او را بر مردم ظاهر گردانم، علی را به خانه خود دعوت میکنم تا به مردم نشان دهم که او دروغ گفته است. اما همان شب خواهر عمر خود را تسلیم امام میکند و امام او را میپذیرند». یکبار خواندن این گفتار، همه مسائل را برای انسان آشکار میکند و دیگر نیازی به بحث از جزئیات نیست؛ اما به صورت کلی باید گفت:
1. بخش دوم این گفتار با اندکی تفاوت در کتاب «أنوار نعمانیه» تألیف محدث جزائری با عبارت «یحکی» نقل شده است،[1] اما هیچ سندی برای آن، ذکر نکرده است؛ زیرا این کتاب -علاوه بر اشکالات متعددی که بر آن شده- از کتابهای متأخر بوده و بدون ذکر سند نمیتوان روایاتش را پذیرفت.
2. وجود اشکالات محتوایی بسیار زیاد بر این گفتار، مخصوصاً در بخش اول آن، ظن به دروغ و جعلی بودن آنرا به یقین تبدیل میکند و اساساً فرض اینکه در طول زندگی یک انسان جنگجو مانند امام علی(ع)، حضرتشان بتواند حتی یک شب بدون همسر نخوابد، فرضی خلاف واقع بوده و هر شخصی به بطلان آن پی میبرد.
البته روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر(ص) و ائمه اطهار دستور دادهاند؛ انسان ازدواج کند و وقتی مسلمان به دورانی رسید که باید در آن ازدواج کند، حتی یک شب نیز مجرّد نماند، امام صادق(ع) میفرماید: «شخصی به پیش پدرم امام باقر(ع) آمد. پدرم به او گفت: آیا زن داری؟ شخص گفت: نه امام فرمود: دوست ندارم تمام دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد و من شبی را بخوابم در حالیکه هیچ همسری ندارم. دو رکعت نماز انسان ازدواج کرده بهتر از مردی است که شب را به عبادت و روز را به روزه بگذراند [ولی ازدواج نکرده باشد]. سپس پدرم هفتاد دینار به او داد تا ازدواج کند».[2]
البته عبارت «إِنِّی أَبِیتُ لَیْلَةً لَیْسَ لِی زَوْجَةٌ» اشاره به برتری تأهل داشته و اینکه طبیعی است انسان متأهل در بیشتر شبها دسترسی به همسر خود دارد. نه اینکه هر شب عمل زناشوئی را انجام دهد.[3] [1] . «و یحکی فی سبب تحریم عمر لمتعة النساء انه قد طلب امیر المؤمنین علیه السّلام الی منزله لیلة فلما مضی من اللیل جانب طلب منه ان ینام عنده فنام فلما اصبح الصبح خرج عمر من داخل بیته معترضا علی امیر المؤمنین علیه السّلام بأنک قلت انه لا ینبغی للمؤمن ان یبیت لیلة عزبا اذا کان فی البلد، و ها انت هذه اللیلة بتّ عزبا فقال امیر المؤمنین علیه السّلام و ما یدریک اننی بتّ عزبا و انا هذه اللیلة قد تمتعت بأختک فلانة فاسرها فی قلبه حتی تمکن من التحریم فحرمها، فمن اطاعه فی تحریمها او تحریم غیرها فقد عبده»؛ جزایری، نعمت الله بن عبد الله، الأنوار النعمانیة، ج 2، ص 220، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1429ق. [2] . «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ فَقَالَ أَبِی هَلْ لَکَ مِنْ زَوْجَةٍ قَالَ لَا قَالَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِیَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ إِنِّی أَبِیتُ لَیْلَةً لَیْسَ لِی زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ أَبِی رَکْعَتَیْنِ یُصَلِّیهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ یَصُومُ نَهَارَهُ أَعْزَبَ»؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 7، ص 405، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 20، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، چاپ اول، 1413ق؛ ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 282، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق. [3] . ر.ک: «بررسی روایات مربوط به دوستی یا دوری از زنان»، سؤال 2187؛ ازدواج موقت در قرآن و سیره معصومین (ع)، 4355.
- [سایر] آیا ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر نشانه موافقت حضرت با عمر نیست؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) در زمان حکومت خویش، دستور دادند که صورت نماز از حالتی که خلیفه دوم(عمر) ایجاد کرد به حالت قبل برگردد؟ حالت دستها منظور است. همچنین تغییر در اذان را آنحضرت به حالت قبل برگرداندند؟
- [سایر] علی ( ع ) ، ابوبکر و عمر را خائن میداند؟
- [سایر] آیا بعد از نهی عمر در متعه، امام علی(ع) در زمان حکومتشان نص صریحی را در برداشتن این محدودیت فرمودند؟
- [سایر] آیا امام علی علیه السلام با لشکر کشی ابوبکر و عمر به سایر کشورها برای توسعه اسلام موافق بود؟
- [سایر] آیا ذکر مکرر جمله لولا علی لهلک عمر از سوی خلیفه دوم نشانه تواضع و فروتنی وی بوده است؟
- [سایر] آیا خلیفه دوم داماد حضرت علی (ع) بود؟
- [سایر] آیا فرزند عمر (عبدالله بن عمر) در حوادث تاریخی دوران خلافت عثمان و حکومت حضرت علی(ع) تأثیرگذار بود؟ یا پس از مرگ پدر از سیاست فاصله گرفت؟
- [سایر] آیا ابوبکر عمر را پس از خود به خلافت تعیین نمود (برخلاف پیامبر) نظر حضرت علی در مورد عمر چه بود؟
- [سایر] امام علی ع در جریان انتخاب ابوبکر به عمر چه فرمود؟
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را به مهری که معین شده) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل زن خطاب به وکیل مرد با قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ)، یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل تو احمد در آوردم به مهری که معین شده) و بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ لِمُوَکِّلِی أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معین شده)، عقد صحیح میباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند، مثلاً چنانچه اسم زن فاطمه باشد و مالی را به شوهرش بخشیده تا طلاقش دهد، شوهر او میگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) (یعنی من از زنم فاطمه در مقابل مالی که او بذل کرده جدا میشوم) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل میگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلی بارَأْتُ زَوْجَتُهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و در هر دو صورت پس از صیغه مبارات بنا بر احتیاط واجب صیغه طلاق را نیز بگوید، مثلاً بگوید: (هِیَ طالِقٌ) یا (فَهِیَ طالِقٌ) و اگر به جای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله مظاهری] اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی خود را به همسری تو درآوردم با مهریه معیّن) پس از آن مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ). (یعنی قبول کردم این ازدواج را) عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مَوکِّلَتی مُوَکِّلَکَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی وکیل خودم را به ازدواج وکیل تو درآوردم با مهریه معین) و وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی عَلَی الصَّداقِ). (یعنی قبول نمودم این ازدواج را برای وکیل خودم با مهریه معین) صحیح میباشد. دستور خواندن عقد غیر دائم:
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.
- [امام خمینی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: "زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم" یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت التزویج" یعنی قبول کردم ازدواج را عقد صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل بگوید: "زوجت موکلتی فاطمة موکلک احمد علی الصداق المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلی احمد علی الصداق"، صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصِّدَاقِ الْمَعْلُوم)؛ یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده)، و پس از آن مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجْ)، یعنی: (ازدواج را قبول کردم)، عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فَاطِمَة، مُوَکلَکَ اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم)، و سپس وکیل مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلِی اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ)، صحیح میباشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در صیغه طلاق مبارات نیز مثل خلع باید اول زن مهریه خودش را به شوهر ببخشد تا شوهر او را طلاق دهد و حتی می تواند به فارسی بگوید: (مهریه خودم را به تو بخشیدم تا مرا طلاق دهی). اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.