در برخی از تفاسیر در تفسیر آیه (ألیس الله بکافٍ عبدَه) (زمر 36) آمده است: إنما الکافی هو اللّه دون سواه حیث الکفایة تعنی تمام الربوبیة ولایة (وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا) (4: 45) و علماً (وَ کَفی‌ بِاللَّهِ عَلِیماً) (70) و وکالة (وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا) (81) و آیات دیگری که کفایت تنها به خدا نسبت داده شده است. و طبق این آیات، که لفظ (کافی) تنها به خدا نسبت داده شده، دعاهایی که در آنها کفایت را از غیر خدا می‌خواهیم درست نیستند و برخلاف قرآن است؛ مانند (یا محمد یا علی اکفیانی فإنکما کافیای). آیا این برداشت صحیح است و این دعاها با قرآن مخالفت دارند؟
هرچند آیاتی مانند «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» دل انسان مؤمن به خدا را به راستی آرامش می‌دهد، و تنها خدای مهربان را گشاینده گره‌ها و برطرف ‌کننده غم‌ها می‌داند، اما آدمی چاره‌ای ندارد که در امور خود توسل به اسباب و وسائط فیض الهی نماید و این توسل از راه‌ها و الفاظ مختلفی نمود پیدا می‌کند که در روایات بیان شده است؛ مانند لفظ «إکفیانی» و وقتی چنین عقیده‌ای همراه با این بود که همه چیز به دست قدرت الهی و اذن او است، در این هنگام الطاف نهان و آشکار خداوند، و ضمانت خداوندی برای کفایت نمودن همه امور بنده‌اش را مشاهده خواهد کرد. چنان‌چه در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»؛ آنها که کافر شدند می‌گویند: تو پیامبر نیستی! بگو: کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد او است، میان من و شما گواه باشند!. همان‌طور که دیده می‌شود، لفظ «کفی» به الله و «من عنده علم الکتاب» نسبت داده شده است؛ و طبق روایات، «من عنده علم الکتاب» پیامبران و ائمه اطهار(ع) هستند بنابر این، برداشت یاد شده از آیات اگر به معنای رد دعاهایی باشد که با الفاظ «اکفیانی» از معصومان(ع) چیزی خواسته می‌شود، مورد تأیید نیست.  
عنوان سوال:

در برخی از تفاسیر در تفسیر آیه (ألیس الله بکافٍ عبدَه) (زمر 36) آمده است: إنما الکافی هو اللّه دون سواه حیث الکفایة تعنی تمام الربوبیة ولایة (وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا) (4: 45) و علماً (وَ کَفی‌ بِاللَّهِ عَلِیماً) (70) و وکالة (وَ کَفی‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا) (81) و آیات دیگری که کفایت تنها به خدا نسبت داده شده است. و طبق این آیات، که لفظ (کافی) تنها به خدا نسبت داده شده، دعاهایی که در آنها کفایت را از غیر خدا می‌خواهیم درست نیستند و برخلاف قرآن است؛ مانند (یا محمد یا علی اکفیانی فإنکما کافیای). آیا این برداشت صحیح است و این دعاها با قرآن مخالفت دارند؟


پاسخ:

هرچند آیاتی مانند «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» دل انسان مؤمن به خدا را به راستی آرامش می‌دهد، و تنها خدای مهربان را گشاینده گره‌ها و برطرف ‌کننده غم‌ها می‌داند، اما آدمی چاره‌ای ندارد که در امور خود توسل به اسباب و وسائط فیض الهی نماید و این توسل از راه‌ها و الفاظ مختلفی نمود پیدا می‌کند که در روایات بیان شده است؛ مانند لفظ «إکفیانی» و وقتی چنین عقیده‌ای همراه با این بود که همه چیز به دست قدرت الهی و اذن او است، در این هنگام الطاف نهان و آشکار خداوند، و ضمانت خداوندی برای کفایت نمودن همه امور بنده‌اش را مشاهده خواهد کرد. چنان‌چه در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»؛ آنها که کافر شدند می‌گویند: تو پیامبر نیستی! بگو: کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد او است، میان من و شما گواه باشند!. همان‌طور که دیده می‌شود، لفظ «کفی» به الله و «من عنده علم الکتاب» نسبت داده شده است؛ و طبق روایات، «من عنده علم الکتاب» پیامبران و ائمه اطهار(ع) هستند
بنابر این، برداشت یاد شده از آیات اگر به معنای رد دعاهایی باشد که با الفاظ «اکفیانی» از معصومان(ع) چیزی خواسته می‌شود، مورد تأیید نیست.
 





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین