1. ثابت شدن زنا یا به چهار مرتبه اقرار زنا کننده است که در ماده 172 قانون مجازات اسلامی بدان تصریح شده است، یا به شهادت چهار شاهد مرد و در برخی موارد نیز کمتر از این نصاب، با شرایط خاص که در دو ماده 199 و 200 قانون مجازات به شرح زیر بیان شده است: ماده 199 قانون مجازات اسلامی: نصاب شهادت در کلیه جرائم، دو شاهد مرد است مگر در زنا، لواط، تفخیذ و مساحقه که با چهار شاهد مرد اثبات می‌گردد. برای اثبات زنای موجب حد جلد، تراشیدن(موی سر) و یا تبعید، شهادت دو مرد و چهار زن عادل نیز کافی است. زمانی که مجازات غیر از موارد مذکور است، حداقل شهادت سه مرد و دو زن عادل لازم است. در این مورد هرگاه دو مرد و چهار زن عادل به آن شهادت دهند تنها حد شلاق، ثابت می‌شود. در ماده 200 بیان شده است که در خصوص شهادت بر زنا یا لواط، شاهد باید شخصاً عملی را که زنا یا لواط با آن محقق می‌شود دیده باشد و هرگاه شهادت مستند به مشاهده نباشد و همچنین در صورتی که شهود به عدد لازم نرسند، شهادت در خصوص زنا یا لواط، قذف محسوب می‌شود و موجب حد است. بنابراین اثبات زنا با شهادت بسیار مشکل است و غالباً اثبات نمی‌شود. 2. اگر دختر باکره‌ای که گول خورده بچه باشد یا هنگام زنا راضی به عمل نباشد و با عنف و زور با او نزدیکی شود، زنا کننده باید مهرالمثل را پرداخت نماید. 3. اگر زنا به عنف، اکراه و یا به گول زدن و اغفال بزه دیده انجام گیرد و زنا کننده توبه کرده باشد، به استناد تبصره 2 ماده 114 قانون مجازات اسلامی، مرتکب به حبس یا شلاق تعزیری درجه شش یا هر دو آنها محکوم می‌شود. و اگر توبه نکرده باشد به استناد ماده 224 قانون مجازات اسلامی زنا کننده باید اعدام شود. البته فرقی ندارد زنا کننده محصن باشد یا غیر محصن. 4. در صورتی که زنا با عنف و اکراه و اغفال نباشد، در این صورت اگر زنا کننده محصن و محصنه باشد، به استناد ماده 225 قانون مجازات اسلامی؛ مجازاتش رجم است. در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادر کننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه قضائیه چنانچه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این‌صورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می‌‌باشد. و در صورتی که زنا کننده محصن یا محصنه نباشند، مجازاتشان به استناد ماده 230 قانون مجازات اسلامی صد ضربه شلاق است. 5. به استناد ماده 231 قانون مجازات اسلامی در موارد زنای به عنف و در حکم آن - زنای به اغفال و گول زدن دختر - در صورتی که زن باکره باشد، مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت «ارش البکاره» و «مهرالمثل» نیز محکوم می‌‌شود و درصورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می‌‌گردد. موارد تحقق احصان برای زن و مرد به شرح مندرج در ماده 226 و 227 قانون مجازات اسلامی به شرح زیر است: الف، احصان مرد عبارت است از آن‌که دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی‌که بالغ و عاقل بوده از طریق قُبُل(فرج) با وی در حال بلوغ جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از طریق قُبُل را با وی داشته باشد. در غیر این صورت، مرد دارای احصان نیست و زنای او زنای محصنه محسوب نمی‌‌شود. ب، احصان زن عبارت است از آن‌که دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی‌که بالغ و عاقل بوده، با او از طریق قُبُل جماع کرده باشد و امکان جماع از طریق قُبُل را با شوهر داشته باشد. در غیر این صورت، زن دارای احصان نیست و زنای او زنای محصنه محسوب نمی‌‌شود. همچنین اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماریی که موجب خطر برای طرف مقابل می‌گردد؛ مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج می‌‌کند.
اگر مردی که زن و بچه دارد، دختر باکرهای رو با وعده و وعید گول بزند و او را غیر باکره کند حکمش چیست و چه شرایطی نیاز است تا این حکم ثابت شده و اجرا شود؟
1. ثابت شدن زنا یا به چهار مرتبه اقرار زنا کننده است که در ماده 172 قانون مجازات اسلامی بدان تصریح شده است، یا به شهادت چهار شاهد مرد و در برخی موارد نیز کمتر از این نصاب، با شرایط خاص که در دو ماده 199 و 200 قانون مجازات به شرح زیر بیان شده است:
ماده 199 قانون مجازات اسلامی: نصاب شهادت در کلیه جرائم، دو شاهد مرد است مگر در زنا، لواط، تفخیذ و مساحقه که با چهار شاهد مرد اثبات میگردد.
برای اثبات زنای موجب حد جلد، تراشیدن(موی سر) و یا تبعید، شهادت دو مرد و چهار زن عادل نیز کافی است. زمانی که مجازات غیر از موارد مذکور است، حداقل شهادت سه مرد و دو زن عادل لازم است. در این مورد هرگاه دو مرد و چهار زن عادل به آن شهادت دهند تنها حد شلاق، ثابت میشود.
در ماده 200 بیان شده است که در خصوص شهادت بر زنا یا لواط، شاهد باید شخصاً عملی را که زنا یا لواط با آن محقق میشود دیده باشد و هرگاه شهادت مستند به مشاهده نباشد و همچنین در صورتی که شهود به عدد لازم نرسند، شهادت در خصوص زنا یا لواط، قذف محسوب میشود و موجب حد است.
بنابراین اثبات زنا با شهادت بسیار مشکل است و غالباً اثبات نمیشود.
2. اگر دختر باکرهای که گول خورده بچه باشد یا هنگام زنا راضی به عمل نباشد و با عنف و زور با او نزدیکی شود، زنا کننده باید مهرالمثل را پرداخت نماید.
3. اگر زنا به عنف، اکراه و یا به گول زدن و اغفال بزه دیده انجام گیرد و زنا کننده توبه کرده باشد، به استناد تبصره 2 ماده 114 قانون مجازات اسلامی، مرتکب به حبس یا شلاق تعزیری درجه شش یا هر دو آنها محکوم میشود. و اگر توبه نکرده باشد به استناد ماده 224 قانون مجازات اسلامی زنا کننده باید اعدام شود. البته فرقی ندارد زنا کننده محصن باشد یا غیر محصن.
4. در صورتی که زنا با عنف و اکراه و اغفال نباشد، در این صورت اگر زنا کننده محصن و محصنه باشد، به استناد ماده 225 قانون مجازات اسلامی؛ مجازاتش رجم است. در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادر کننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه قضائیه چنانچه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر اینصورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک میباشد. و در صورتی که زنا کننده محصن یا محصنه نباشند، مجازاتشان به استناد ماده 230 قانون مجازات اسلامی صد ضربه شلاق است.
5. به استناد ماده 231 قانون مجازات اسلامی در موارد زنای به عنف و در حکم آن - زنای به اغفال و گول زدن دختر - در صورتی که زن باکره باشد، مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت «ارش البکاره» و «مهرالمثل» نیز محکوم میشود و درصورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم میگردد.
موارد تحقق احصان برای زن و مرد به شرح مندرج در ماده 226 و 227 قانون مجازات اسلامی به شرح زیر است:
الف، احصان مرد عبارت است از آنکه دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالیکه بالغ و عاقل بوده از طریق قُبُل(فرج) با وی در حال بلوغ جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از طریق قُبُل را با وی داشته باشد. در غیر این صورت، مرد دارای احصان نیست و زنای او زنای محصنه محسوب نمیشود.
ب، احصان زن عبارت است از آنکه دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالیکه بالغ و عاقل بوده، با او از طریق قُبُل جماع کرده باشد و امکان جماع از طریق قُبُل را با شوهر داشته باشد. در غیر این صورت، زن دارای احصان نیست و زنای او زنای محصنه محسوب نمیشود.
همچنین اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماریی که موجب خطر برای طرف مقابل میگردد؛ مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج میکند.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد آیا میتواند عقد را به هم بزند؟ و اگر از روی اطمینان که این دختر باکره است این شرط است، یا باید باکره بودن در عقد ذکر شود؟
- [آیت الله مظاهری] مردی با زنی ازدواج کرده است، آیا پسر و دختر این زن و مرد که از همسران قبلی هستند، می توانند با هم ازدواج کنند؟ آیا صحت این ازدواج شرایطی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مردی نعوذ بالله با زنی زنا می کند، و زن حامله می شود. قبل از این که بچّه به دنیا بیاید، زن با مرد دیگری ازدواج می نماید، پس از ازدواج پسر بچّه ای به دنیا می آید، سپس همان زن از مردی که با او ازدواج کرده، صاحب دختری می شود. آیا آن پسر و این دختر بر یکدیگر محرمند؟ اگر پسر دیگری که بالغ است، با آن پسر لواط کند، آیا دختر مذکور بر او حرام می شود؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا می توان دختر باکره ای را که فاقد پدر و جدّ پدری می باشد برای محرمیّت، به عقد فرزند نوزاد پسر مردی که به منزل آنها تردد دارد (اعم از فامیل و...) درآورد؟ س2: در صورت خوانده شدن مجرّد عقد در قبل، آیا آنها به هم محرم بوده و آن دختر عروس آن مرد و مادرش مادر زن نوزاد محسوب می شود؟ س3: محرمیت و ازدواج آنها در آینده با یکدیگر چه حکمی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] دختر باکرهای به دلیل اظهار علاقه پسری بالغ و وعده ازدواج آن پسر، از راه نا مشروع ازاله بکارت و سپس حامله گردیده و در زمانی که دارای حمل سه ماهه بوده در جلسهای حضور والد آن دو صیغه عقد ازدواج دائم جاری گردیده و مهریه زن به دلیل اضطرارش فقط مهر السنه تعیین گردیده و مرد بلافاصله با تولد نوزاد پسر برای نوزادش شناسنامه اخذ نموده و اکنون که نوزاد به سن چهار سالگی رسیده پدرش مرتکب ترک انفاق شده و به دلیل اعتیادش به مواد مخدّر، زوجهاش در عسر و حرج متقاضی طلاق میباشد. لطفاً بفرمائید که:
- [آیت الله نوری همدانی] مردی برای زن خود مقداری زیور آلات و طلا که تقریباً به قیمت امروز پانصد هزار تومان میباشد، خریده و بعد از 14 سال مرد زن خود را طلاق میدهد یا به عللی زن از مرد طلاق میگیرد امّا مرد زیور آلات را همراه با آنچه از قبل برای خود زن بوده است را پس میگیرد و ادّعا میکند که در حال همسری، برای شما خریدم و بخشیدم. و زن نیز ادّعاء میکند من در خانه تو خانه داری و بچّه داری کردهام، و مرد با وعده اینکه: ثُلث خانهای را که میسازم به نام شما خواهم کرد، طلاها را پس گرفته و او را طلاق میدهد. آیا مرد حقّ دارد زیور آلات را بگیرد یا به وعده خود عمل ننماید؟
- [آیت الله بهجت] در مواردی که مرد می تواند عقد را به هم بزند؛ مثل بیماری برص و تیمنگر نقص مادرزادی افضاء و موانع مقاربت، امروزه با درمان قابل رفع می باشد. حال چنان چه مردی پس از ازدواج متوجّه موارد مذکور گردد، آیا باز هم اختیار حقّ فسخ عقد را دارد یا خیر؟ چنان چه نیاز به درمان باشد، به عهده ی زن است که به درمان آن اقدام کند یا بر عهده ی شوهر است؟
- [سایر] من با یک دختر برای ازدواج دوست شده ام. آن دختر با خواهرم رفیق است. رفیق خواهرم (نامزد آینده من) می گوید که خواهر من به دلیل نداشتن خواستگار و رسیدن به سن ازدواجش (22) با یک مردی که زن و بچه دارد می خواهد فرار کند (به نظر من نداشتن رابطه جنسی خواهرم و فشار زیاد حالت جنسی اش است). آن مرد به خواهرم گفته که من شما را فقط به خاطر ارتباط جنسی می خواهم او هم قبول کرده. حالا من چه کاری باید انجام بدهم با خواهرم رابطه جنسی انجام بدهم. اگر بدهم چگونه از گناه و عذابش فرار کنم، اگر هر راه حلی می دانید بگویید.
- [سایر] سلام.از طرف مادرم می نویسم: سلام جوانی با تفاوت سنی 12 سال تقاضای خواستگاری از دخترم را دارد.ایشان پزشکی است که در سال 81 فارغ التحصیل شده و دختر من دانشجوی سال سوم دندانپزشکی است.این آقای پزشک مطب ندارد و آنطور که خودش به دختر ما گفته است علاقه ای به گرفتن تخصص در ایران ندارد و قصد خروج از ایران و ادامه تحصیل در خارج از کشور را دارد.الان هم دارای شغل ثابتی نیست و متاسفانه بر عکس خانواده ی ما از نظر مذهبی مایه ی خیلی قوی ای ندارند.ولی از قبل در دانشگاه با دختر بنده بدون اطلاع خانواده ی ما صحبت کرده و در او دلبستگی ایجاد کرده اند و وعده و وعید هایی نیز داده اند.پدر فرزند من به شدت با این طور آشنایی هایی مخالف است و تضاد وحشتناکی بین دختر و پدر ایجاد شده است و کلاً نظام خانواده ی ما به هم ریخته است در حالی که به احتمال زیاد ارتباطات مخفیانه ی این دو ادامه دارد. البته مادر ایشان تلفنی تقاضای ملاقات(خواستگاری)را نموده است ولی پدر فرزندم هرگز حاضر نیست که آنها را بپذیرد چون دختر من 21 ساله و پسر 33 ساله است و پدرش می گوید ایشان چون شغل ثابت و استخدامی ندارد عاقبت مشخصی هم برایش معلوم نیست!لازم به ذکر که دختر به شدت با این وصلت موافق و پدرش به شدت مخالف است!پسر هم پدر ندارد و تک پسر است با یک خواهر. شما ما را راهنمایی کنید که چگونه این تضاد بین پدر و دختر را حل کنیم؟در ضمن همسر بنده هم انسان تحصیل کرده و استاد دانشگاه هست
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر مردی قبل از جاری شدن صیغه عقد، و به هنگام گفتگوهای مقدّماتی ازدواج، توافقنامه های شروط ضمن عقد کتبی با دختر امضا کند، که متضمّن شروط رفتاری و فعلی باشد. یعنی در زندگی این کار را بکند یا نکند، و مخالف مقتضای عقد هم نباشد. از جمله (با دار و ندار شوهر بسازد) و (تا قبل از بچّه دار شدن و سر و سامان گرفتن زندگی، ما بقی مهریّه را از او مطالبه نکند) و دختر پس از گفتگو و مطالعه آنها، کتباً بنویسد: (من با تمام آنها موافقم) و امضا کند. ولی این شرط در ذیل قباله رسمی نوشته نشود. آیا این شروط اعتبار و سندیّت دارد؟ اگر زن جهت فریب و جلب رضایت مرد آنها را قبول کرده، ولی پس از ازدواج تخلّف و عهد شکنی کند، و آنها را به تمسخر بگیرد، و سه ماه بعد از عروسی مهریّه خود را به اجرا بگذارد، با توجّه به این که با عدم قبول شروط، عقد واقع نمی شد، وضعیّت این عقد چگونه است؟ آیا زوجه تدلیس کرده است؟ آیا وی می تواند علی رغم این که سه دانگ از منزل مسکونی به نام وی شده، و مبالغ هنگفتی طلاجات و جواهرات و بقیّه اقلام مهریّه خود را گرفته، بقیّه آن را طلب کند؟ آیا منزل مسکونی و محلّ کسب شوهر از مستثنیات دین و مهر زوجه محسوب می شود؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده و بکارتش به نزدیکی مردی با او از بین رفته؛ بنا بر احتیاط نمی تواند عقد را به هم بزند؛ ولی می تواند تفاوت بین مهر باکره و غیر باکره را بگیرد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده و بکارتش به نزدیکی مردی با او از بین رفته بنابر احتیاط نمیتواند عقد را به هم بزند ولی میتواند با ملاحظه نسبت به تفاوت بین مهر باکره و غیر باکره را از مهری که قرار دادهاند بگیرد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد ثابت شود که بکارت او به وسیله نزدیکی قبل از عقد از بین رفته، می تواند عقد را به هم بزند.
- [آیت الله سبحانی] اگر زنی بچه دختر خود را با شرائطی که گفته خواهد شد شیر دهد، آن دختر به شوهر خود حرام می شود و همچنین است اگر بچه ای را که شوهر دخترش از زن دیگر دارد شیر دهد. ولی اگر بچه پسر خود را شیر دهد، زن پسرش که مادر آن طفل شیرخوار است، بر شوهر خود حرام نمی شود.
- [آیت الله سبحانی] اگر زنی بچه دختر خود را با شرائطی که گفته خواهد شد شیر دهد، آن دختر به شوهر خود حرام می شود و همچنین است اگر بچه ای را که شوهر دخترش از زن دیگر دارد شیر دهد. ولی اگر بچه پسر خود را شیر دهد، زن پسرش که مادر آن طفل شیرخوار است، بر شوهر خود حرام نمی شود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زنی بچّه ای را با شرایطی که در مسأله 2470 گفته می شود شیر دهد ، پدر آن بچّه نمی تواند با دختر هائی که از آن زن به دنیا آمده اند ازدواج کند و نیز نمی تواند دختر های شوهری را که شیر مال او است برای خود عقد نماید بلکه احتیاط واجب آن است که دختر های رضاعی او را هم برای خود عقد ننماید ولی جایز است با دختر های رضاعی آن زن ازدواج کند ، اگر چه احتیاط مستحّب آن است که با آنان هم ازدواج نکند ، و نگاه محرمانه یعنی نگاهی که انسان می تواند به محرمهای خود کند به آنان ننماید .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه زنی بچه شیرخواری را با شرایطی که بعداً می آید شیر دهد پدر آن بچه نمی تواند با دخترهایی که از آن زن به دنیا آمده اند ازدواج کند و نیز بنابر احتیاط واجب نمی تواند دختر شوهری را که شیر مربوط به اوست به ازدواج خود درآورد، بلکه احتیاط واجب آن است که با دخترهای رضاعی او نیز ازدواج نکند، ولی ازدواج با دخترهای رضاعی آن زن از شوهر دیگر مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه زنی بچه شیرخواری را با شرایطی که بعداً می آید شیر دهد پدر آن بچه نمی تواند با دخترهایی که از آن زن به دنیا آمده اند ازدواج کند و نیز بنابر احتیاط واجب نمی تواند دختر شوهری را که شیر مربوط به اوست به ازدواج خود درآورد، بلکه احتیاط واجب آن است که با دخترهای رضاعی او نیز ازدواج نکند، ولی ازدواج با دخترهای رضاعی آن زن از شوهر دیگر مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر منی مردی را داخل رحم زن اجنبیّه نمودند و معلوم شد بچّه از آن منی است، چنانچه این عمل به نحو شبهه بوده باشد، مثل آن که مرد گمان میکرده زن خود اوست و زن نیز گمان میکرده منی شوهر خود اوست و بعد از عمل معلوم شد که منی از شوهر نیست، بچّه شرعاً از آنِ مرد و زن است و تمام احکام فرزندی را دارد و لکن اگر از روی علم و عمد باشد، محلّ اشکال است لکن اشکالی نیست که اگر این بچّه دختر باشد، پدر نمیتواند او را به زنی بگیرد و اگر پسر باشد مادر نمیتواند با او ازدواج کند و همچنین دختر نمیتواند به کسانی که به فرض صحّت عقد، محارم او محسوب میشوند، شوهر کند و پسر نمیتواند با آن محارم ازدواج نماید و در تمام مسائل دیگر باید احتیاط مراعات شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی بچه را با شرایطی که در مسأله (2483) و بعد از آن گفته میشود شیر دهد، پدر آن بچه - اگر چه رضاعی باشد - نمیتواند با دخترها و نوههای نسبی آن زن ازدواج کند؛ ولی ازدواج او با دخترها و نوههای رضاعی آن زن، مانعی ندارد و همچنان پدر آن بچه نمیتواند با دخترها و نوههای شوهری که شیر از اوست - اگر چه رضاعی باشند - ازدواج نماید؛ بلکه بنا بر احتیاط واجب مادر آن بچه نیز نمیتواند با اولاد مردی که شیر از اوست - اگر چه با واسطه باشند - یا با اولاد نسبی زن شیر دهنده - اگر چه با واسطه باشند - ازدواج کند، همچنان که نباید در نگاه کردن و دست دادن و مانند آن، آنها را محرم بداند.