ما در مفاهیم ذهنی اصلاً مفهوم جزئی نداریم و همه مفاهیم ذهنی قابل صدق بر کثیرین هستند، از مباحث فلسفی است. پس معنای مفهوم جزیی که در منطق سخن از آن می‌رود چیست؟ آیا یک غلط مصطلح بین منطقیون است که به مفهوم وصف جزئیت می‌دهند؟
این‌که در مفاهیم ذهنی اصلاً مفهوم جزئی نداریم و همه مفاهیم ذهنی قابل صدق بر کثیرین هستند؛ اشکالی است که صحیح به نظر می‌رسد؛ زیرا جزئیت و تشخّص مربوط به وجود است و مفاهیم در عالم مفهومیت (حتی اگر مقیّد به هزاران قید باشند) همیشه کلی هستند. اما دلیل این‌که در کتاب‌های فلسفی و منطقی از این تعبیرات استفاده می‌شود شاید به دلیل ضیق تعبیر است و مقصودشان از «مفهوم»، «مُسمّی» است. منظور این است که مسمای لفظ گاهی یک حقیقت جزئی خارجی مثل محمد و علی است؛ و به لحاظ جزئی بودن مسمی و مصداق خارجی، گفته می‌شود مفهوم آن جزئی است.    
عنوان سوال:

ما در مفاهیم ذهنی اصلاً مفهوم جزئی نداریم و همه مفاهیم ذهنی قابل صدق بر کثیرین هستند، از مباحث فلسفی است. پس معنای مفهوم جزیی که در منطق سخن از آن می‌رود چیست؟ آیا یک غلط مصطلح بین منطقیون است که به مفهوم وصف جزئیت می‌دهند؟


پاسخ:

این‌که در مفاهیم ذهنی اصلاً مفهوم جزئی نداریم و همه مفاهیم ذهنی قابل صدق بر کثیرین هستند؛ اشکالی است که صحیح به نظر می‌رسد؛ زیرا جزئیت و تشخّص مربوط به وجود است و مفاهیم در عالم مفهومیت (حتی اگر مقیّد به هزاران قید باشند) همیشه کلی هستند. اما دلیل این‌که در کتاب‌های فلسفی و منطقی از این تعبیرات استفاده می‌شود شاید به دلیل ضیق تعبیر است و مقصودشان از «مفهوم»، «مُسمّی» است. منظور این است که مسمای لفظ گاهی یک حقیقت جزئی خارجی مثل محمد و علی است؛ و به لحاظ جزئی بودن مسمی و مصداق خارجی، گفته می‌شود مفهوم آن جزئی است.  
 





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین