خداوند در آیات 8 و 9 سوره انعام به بررسی و نقد یک شبهه که از طرف کافران مطرح شده و در واقع بهانه‌ای برای ایمان نیاوردن به پیامبر اسلام(ص) است، می‌پردازد. ابتدا می‌فرماید: «کافران می‌گویند: اگر واقعاً این شخص پیامبر خدا است، پس چرا فرشته‌ای بر او نازل نمی‌شود تا به صدق پیامبری او شهادت دهد و او را تایید کند؛ چرا که این کار بسیار مهم و خطیر است و یک بشری که همانند ما است نمی‌تواند به تنهایی بار رسالت را بر دوش بکشد». پاسخ اول: خداوند در جواب این شبهه و بیان علت این‌که چرا فرشته‌ای به همراه پیامبر نمی‌فرستد، در ادامه همین آیه چنین پاسخ می‌دهد: اگر چنین کاری صورت بگیرد و فرشته‌ای برای انذار مردم نازل شود، دیگر مهلتی نخواهند داشت و با مخالفت کردن، کار به پایان می‌رسد و همه آنها نابود خواهند شد؛ زیرا مشاهده فرشته، برای کسانی که مشغول به عالم ماده و محصور در آن هستند، امکان ندارد مگر این‌که از عالم ماده به عالم غیب منتقل شوند که این مساوی با مرگ است،[1] و یا این‌که پرده غیب برداشته شود و آنها از غیب مطلع شوند و همه چیز را با چشم ببینند. در این حالت اگر کسی باز ایمان نیاورد، دگر هیچ حکمت و مصلحتی برای مهلت دادن به او وجود نخواهد داشت و شایسته عذاب‌شدن خواهد بود. و فرصتی برای توبه به او داده نخواهد شد.[2] پاسخ دوم: در آیه بعد، به دلیل دوم اشاره کرده و می‌فرماید: اگر هم بخواهیم فرشته‌ای را برای این کار مامور کنیم، لازم است که او را مانند یک مرد قرار دهیم؛ یعنی هم در ظاهر و هم در اوصاف درونی باید مانند انسان‌ها باشد؛ دارای غرائز، نیازها و ویژگی‌های یک انسان معمولی باشد تا شایستگی الگو و اسوه بودن را دارا باشد. در این صورت، باز امر برای آنها مشتبه خواهد شد؛ چرا که کسی بین این شخص و انسان‌های دیگر تفاوتی نخواهد دید و نمی‌پذیرد که این موجود یک فرشته است.[3] بنابر این، اگر در آیه آمده است «ما آنها را دچار اشتباه کرده و امر را بر آنان مشتبه می‌کنیم» بدین معنا است که تغییر دادن اوصاف فرشته به یک انسان، موجب می‌شود که آنها دچار اشتباه شده و تصور کنند که او یک انسان است نه یک فرشته.[4] به عبارتی دیگر خدا همواره راه را برای بشر باز گذاشته تا پذیرش او آزادانه و با اختیار باشد. در ارتباط با معجزات بزرگی؛ مانند شکافته‌شدن دریا توسط عصای موسی و ...، باز هم حکمت خدا آن است که برای مختار‌بودن بشر، به شیوه‌ای عمل کند که باز هم برخی بتوانند شبهه‌هایی را وارد سازند؛ از این‌رو می‌فرماید، حتی اگر فرشته‌ای را هم نازل سازیم، باز هم - مانند دیگر معجزات - این امکان را در اختیارتان قرار خواهیم داد که شبهه وارد کنید. [1] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏7، ص 19، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم، 1417ق. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 160، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش؛ ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی،‏ ج ‏4، ص 455، دمشق، مطبعه الترقی، چاپ اول، 1382ق‏. [3] . تفسیر نمونه، ج 5، ص 161 - 162. [4] . رازی، محمد بن عمر، تفسیر مفاتیح الغیب، ج ‏12، ص 478، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ سوم، 1420ق.
خداوند در آیه 9 سوره انعام میفرماید: (وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ)؛ آنچه کافران میپوشند را نیز بر آنان مشتبه خواهیم ساخت. آیا این موضوع با حکمت خداوند سازگار است؟ زیرا در آیه فوق صحبت از معجزه است و اگر قرار باشد باز هم امری بر کافران مشتبه شود که دیگر معجزه نیست و خواسته مردم این بوده که برخی نشانهها را عیان ببینند و اگر خداوند بخواهد باز هم بر ایشان برخی مسائل مشتبه شود که دور بوده و باطل است!
خداوند در آیات 8 و 9 سوره انعام به بررسی و نقد یک شبهه که از طرف کافران مطرح شده و در واقع بهانهای برای ایمان نیاوردن به پیامبر اسلام(ص) است، میپردازد. ابتدا میفرماید: «کافران میگویند: اگر واقعاً این شخص پیامبر خدا است، پس چرا فرشتهای بر او نازل نمیشود تا به صدق پیامبری او شهادت دهد و او را تایید کند؛ چرا که این کار بسیار مهم و خطیر است و یک بشری که همانند ما است نمیتواند به تنهایی بار رسالت را بر دوش بکشد».
پاسخ اول: خداوند در جواب این شبهه و بیان علت اینکه چرا فرشتهای به همراه پیامبر نمیفرستد، در ادامه همین آیه چنین پاسخ میدهد: اگر چنین کاری صورت بگیرد و فرشتهای برای انذار مردم نازل شود، دیگر مهلتی نخواهند داشت و با مخالفت کردن، کار به پایان میرسد و همه آنها نابود خواهند شد؛ زیرا مشاهده فرشته، برای کسانی که مشغول به عالم ماده و محصور در آن هستند، امکان ندارد مگر اینکه از عالم ماده به عالم غیب منتقل شوند که این مساوی با مرگ است،[1] و یا اینکه پرده غیب برداشته شود و آنها از غیب مطلع شوند و همه چیز را با چشم ببینند. در این حالت اگر کسی باز ایمان نیاورد، دگر هیچ حکمت و مصلحتی برای مهلت دادن به او وجود نخواهد داشت و شایسته عذابشدن خواهد بود. و فرصتی برای توبه به او داده نخواهد شد.[2]
پاسخ دوم: در آیه بعد، به دلیل دوم اشاره کرده و میفرماید: اگر هم بخواهیم فرشتهای را برای این کار مامور کنیم، لازم است که او را مانند یک مرد قرار دهیم؛ یعنی هم در ظاهر و هم در اوصاف درونی باید مانند انسانها باشد؛ دارای غرائز، نیازها و ویژگیهای یک انسان معمولی باشد تا شایستگی الگو و اسوه بودن را دارا باشد. در این صورت، باز امر برای آنها مشتبه خواهد شد؛ چرا که کسی بین این شخص و انسانهای دیگر تفاوتی نخواهد دید و نمیپذیرد که این موجود یک فرشته است.[3]
بنابر این، اگر در آیه آمده است «ما آنها را دچار اشتباه کرده و امر را بر آنان مشتبه میکنیم» بدین معنا است که تغییر دادن اوصاف فرشته به یک انسان، موجب میشود که آنها دچار اشتباه شده و تصور کنند که او یک انسان است نه یک فرشته.[4]
به عبارتی دیگر خدا همواره راه را برای بشر باز گذاشته تا پذیرش او آزادانه و با اختیار باشد.
در ارتباط با معجزات بزرگی؛ مانند شکافتهشدن دریا توسط عصای موسی و ...، باز هم حکمت خدا آن است که برای مختاربودن بشر، به شیوهای عمل کند که باز هم برخی بتوانند شبهههایی را وارد سازند؛ از اینرو میفرماید، حتی اگر فرشتهای را هم نازل سازیم، باز هم - مانند دیگر معجزات - این امکان را در اختیارتان قرار خواهیم داد که شبهه وارد کنید. [1] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 19، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 160، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش؛ ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، ج 4، ص 455، دمشق، مطبعه الترقی، چاپ اول، 1382ق. [3] . تفسیر نمونه، ج 5، ص 161 - 162. [4] . رازی، محمد بن عمر، تفسیر مفاتیح الغیب، ج 12، ص 478، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.