آیا مطلب زیر صحت دارد: درباره علت به کار بردن لفظ (یا علی) هنگام خداحافظی از پیامبر(ص) سؤال شد: یا رسول الله! ما وقتی صحبتمان، و حرفمان با یکی تمام می شود، پایان کلاممان، او را به خدا می‌سپاریم، به بیان پارسی می‌گوییم: خداحافظ و به زبان عربی می‌گوییم: فی امان الله. اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشویم، نوعی بی ادبی می‌پنداریم ... شما وقتی در معراج با خدا هم‌صحبت شدید، پایان جمله که نمی‌توانستید به ذات خدا عرضه بدارید: تو را به خدا می‌سپارم آخرین جمله رد و بدل شده، بین شما و خدا چه بود؟ آن‌حضرت فرمود: در پایان صحبت، خداوند سبحان به من (یا علی) گفت، من نیز به خدای خود (یا علی) گفتم. این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.
آنچه در پرسش آمده است در روایات وجود ندارد، بلکه در برخی از منابع روایی چنین آمده است: از عبد الله بن عمر نقل شده است: از رسول خدا(ص) پرسیده شد خدا در شب معراج چگونه با تو سخن گفته و تو را مخاطب قرار داد؟ آن‌حضرت فرمود: «مرا به زبانی مانند زبان علی بن ابی‌طالب مخاطب قرار داده سپس به من الهام کرد که بگو: پروردگارا! تو با من سخن می‌گویی یا علی؟! سپس فرمود: ای احمد! من چیزی هستم ولی از همه چیزها فاصله دارم مانند چیزهای دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمی‌شوم و به موجودات تعریف نمی‌شوم. تو را از نورم آفریدم و علی را از نور تو آفریدم او را به رازهای نهانی دل تو آگاه کردم من کسی را به سوی دل تو دوست‌تر از علی بن ابی‌طالب پیدا نکردم سپس با زبان علی با تو سخن گفتم تا دلت آرام بگیرد».[1] درباره سند و محتوای این روایت، باید به چند نکته توجه شود: 1. درباره سند این روایت باید گفت: این حدیث را «موفق بن احمد خوارزمی»‏ (م 568ق) نقل کرده است و بیشتر کتاب‌های معتبر شیعی نیز به طریق او نقل کرده‌اند. سند خوارزمی چنین است: «أخبرنا أبو القاسم نصر بن محمّد المقری، أخبرنا والدی قال: قال أبو علی عبد الرحمن بن محمّد النیشابوری: أخبرنی أحمد بن محمّد البغدادی - من حفظه بالدینور-، أخبرنا محمّد بن جریر الطبری، حدّثنی محمّد بن حمید الرّازی، أخبرنی العلاء بن الحسین الهمدانی، أخبرنی أبو مخنف لوط بن یحیی الأزدی، عن عبد الله بن عمر».[2] اگرچه در این روایت ارسال می‌باشد؛ چون ابومخنف(م 158ق)[3] اصلاً عبدالله بن عمر(م 48ق)[4] را درک نکرده است و بینشان فاصله زیادی بوده است. در مورد برخی راویان آن، از جمله محمد بن حمید الرازی اختلاف نظر وجود دارد، ولی چون بیشتر علمای حدیث - مانند سید ابن طاووس، اربلی و... - این حدیث را در کتاب‌های خود آورده‌اند و آن‌را رد ننموده‌اند، این روایت را می‌توان مورد پذیرش قرار داد. شیخ حرّ عاملی(م 1104ق‏)، بعد از نقل و قبول این روایت می‌گوید: «این روایت دلالت روشنی دارد به این که علی(ع) برترین مردم بعد رسول خدا(ص) است».[5] 2. در بخشی از متن عربی این روایت چنین آمده است: «یا رَبِّ أَنْتَ خَاطَبْتَنِی أَمْ عَلِی‏؟»؛ یعنی: پروردگارا! تو مرا مخاطب قرار دادی و با من صحبت می‌کنی یا این‌که علی با من سخن می‌گوید؟ در برخی پایگاه‌ها مشاهده می‌شود که از ترجمه «أم علی» که به معنای «یا علی؟» به معنای استفهام است، برداشت نادرست شده است که گویا «یا علی!» به معنای ندائی آن در خداحافظی خداوند با پیامبر مورد استفاده قرار گرفته است! 3. به‌طور کلی؛ راه ارتباط پیامبران با خدا یا صحبت کردن خداوند با آنها از سه راه ممکن است:[6] «و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه‏] وحی یا از فراسوی حجابی، یا فرستاده‌ای بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحی نماید»؛[7] خداوند در این آیه صورت‌های گوناگون ارتباط و تکلم خداوند با پیامبران را برمی‌شمارد.[8] این‌که خداوند با بعضی از پیامبران به صورت مستقیم صحبت می‌کرد؛ اولاً: باید روشن شود که منظور از تکلم مستقیم خداوند با پیامبرش چیست؟ آیا منظور القای وحی به قلب پیامبر است؟ اگر این معنا باشد در مورد بیشتر پیامبران صادق است: «ما به تو وحی فرستادیم؛ همان‌گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم»،[9] یا منظور از صحبت مستقیم خدا با پیامبر تجلی خداوند و ایجاد صوت می‌باشد، همان‌طور که خداوند بر حضرت موسی(ع) در طور سینا تجلی نمود و صحبت کرد.[10] لذا درباره محتوای روایت مورد بحث باید گفت: خدای تعالی با پیامبر اسلام(ص) در شب معراج بر صدای علی(ع) تجلی نمود و با آن‌حضرت صحبت نمود. 4. گفتنی است؛ مستقیم صحبت کردن خداوند با پیامبران بدین معنا نیست که پیامبران، خدا را ببینند، بلکه مقصود این است که جبرئیل  در این میان واسطه نبوده است. به دیگر سخن؛ صحبت کردن خدا با بشر یک تکلم خاصی است و مثل تکلم بشر نیست که خروج صوت باشد از حنجره، این نوع تکلم مربوط به موجود ممکن و مخلوق است که مجهز به تجهیزات جسمانی می‌باشند، بلکه تکلم درباره خدای سبحان عبارت است از تفهیم معنا برای پیامبر.[11]   [1] . خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج ‏1، ص 75؛ قم، انوار الهدی‏، چاپ دوم‏، 1423ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، محقق: عاشور، علی، ج ‏1، ص 155، قم، نشر خیام، چاپ اول، 1400ق؛ دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ‏2، ص 233 – 234، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق. [2] . مقتل الحسین(ع)، ج ‏1، ص 74 – 75. [3] . ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، ج 3، ص 225، بیروت، دار صادر، چاپ اول، 1973 – 1974م؛ حسینی جلالی، سید محمد حسین، فهرس التراث، ج ‏1، ص 165، قم، انتشارات دلیل ما، 1422ق. [4] . ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، محقق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج ‏4، ص 155 – 156، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [5] . شیخ حر عاملی، الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة(کلیات حدیث قدسی)، ص 579، تهران، انتشارات دهقان، چاپ سوم، 1380ش. [6] . ر.ک: «وحی و کیفیت آن»، سؤال 88. [7] . شوری، 51. [8] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏18، ص 75، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [9] . نساء، 163. [10] . اعراف، 143؛ ر.ک: «موسی (ع) و درخواست رؤیت خدا»، سؤال  145؛ «شنیدن کلام خدا توسط حضرت موسی»، سؤال 15163. [11] . ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 309 – 322.
عنوان سوال:

آیا مطلب زیر صحت دارد: درباره علت به کار بردن لفظ (یا علی) هنگام خداحافظی از پیامبر(ص) سؤال شد: یا رسول الله! ما وقتی صحبتمان، و حرفمان با یکی تمام می شود، پایان کلاممان، او را به خدا می‌سپاریم، به بیان پارسی می‌گوییم: خداحافظ و به زبان عربی می‌گوییم: فی امان الله. اگر بدون خداحافظی کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشویم، نوعی بی ادبی می‌پنداریم ... شما وقتی در معراج با خدا هم‌صحبت شدید، پایان جمله که نمی‌توانستید به ذات خدا عرضه بدارید: تو را به خدا می‌سپارم آخرین جمله رد و بدل شده، بین شما و خدا چه بود؟ آن‌حضرت فرمود: در پایان صحبت، خداوند سبحان به من (یا علی) گفت، من نیز به خدای خود (یا علی) گفتم. این آخرین جمله بین من و ذات مقدس خدا بود.


پاسخ:

آنچه در پرسش آمده است در روایات وجود ندارد، بلکه در برخی از منابع روایی چنین آمده است:
از عبد الله بن عمر نقل شده است: از رسول خدا(ص) پرسیده شد خدا در شب معراج چگونه با تو سخن گفته و تو را مخاطب قرار داد؟ آن‌حضرت فرمود: «مرا به زبانی مانند زبان علی بن ابی‌طالب مخاطب قرار داده سپس به من الهام کرد که بگو: پروردگارا! تو با من سخن می‌گویی یا علی؟! سپس فرمود: ای احمد! من چیزی هستم ولی از همه چیزها فاصله دارم مانند چیزهای دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمی‌شوم و به موجودات تعریف نمی‌شوم. تو را از نورم آفریدم و علی را از نور تو آفریدم او را به رازهای نهانی دل تو آگاه کردم من کسی را به سوی دل تو دوست‌تر از علی بن ابی‌طالب پیدا نکردم سپس با زبان علی با تو سخن گفتم تا دلت آرام بگیرد».[1]
درباره سند و محتوای این روایت، باید به چند نکته توجه شود:
1. درباره سند این روایت باید گفت: این حدیث را «موفق بن احمد خوارزمی»‏ (م 568ق) نقل کرده است و بیشتر کتاب‌های معتبر شیعی نیز به طریق او نقل کرده‌اند. سند خوارزمی چنین است: «أخبرنا أبو القاسم نصر بن محمّد المقری، أخبرنا والدی قال: قال أبو علی عبد الرحمن بن محمّد النیشابوری: أخبرنی أحمد بن محمّد البغدادی - من حفظه بالدینور-، أخبرنا محمّد بن جریر الطبری، حدّثنی محمّد بن حمید الرّازی، أخبرنی العلاء بن الحسین الهمدانی، أخبرنی أبو مخنف لوط بن یحیی الأزدی، عن عبد الله بن عمر».[2]
اگرچه در این روایت ارسال می‌باشد؛ چون ابومخنف(م 158ق)[3] اصلاً عبدالله بن عمر(م 48ق)[4] را درک نکرده است و بینشان فاصله زیادی بوده است. در مورد برخی راویان آن، از جمله محمد بن حمید الرازی اختلاف نظر وجود دارد، ولی چون بیشتر علمای حدیث - مانند سید ابن طاووس، اربلی و... - این حدیث را در کتاب‌های خود آورده‌اند و آن‌را رد ننموده‌اند، این روایت را می‌توان مورد پذیرش قرار داد.
شیخ حرّ عاملی(م 1104ق‏)، بعد از نقل و قبول این روایت می‌گوید: «این روایت دلالت روشنی دارد به این که علی(ع) برترین مردم بعد رسول خدا(ص) است».[5]
2. در بخشی از متن عربی این روایت چنین آمده است: «یا رَبِّ أَنْتَ خَاطَبْتَنِی أَمْ عَلِی‏؟»؛ یعنی: پروردگارا! تو مرا مخاطب قرار دادی و با من صحبت می‌کنی یا این‌که علی با من سخن می‌گوید؟
در برخی پایگاه‌ها مشاهده می‌شود که از ترجمه «أم علی» که به معنای «یا علی؟» به معنای استفهام است، برداشت نادرست شده است که گویا «یا علی!» به معنای ندائی آن در خداحافظی خداوند با پیامبر مورد استفاده قرار گرفته است!
3. به‌طور کلی؛ راه ارتباط پیامبران با خدا یا صحبت کردن خداوند با آنها از سه راه ممکن است:[6] «و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه‏] وحی یا از فراسوی حجابی، یا فرستاده‌ای بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحی نماید»؛[7] خداوند در این آیه صورت‌های گوناگون ارتباط و تکلم خداوند با پیامبران را برمی‌شمارد.[8]
این‌که خداوند با بعضی از پیامبران به صورت مستقیم صحبت می‌کرد؛ اولاً: باید روشن شود که منظور از تکلم مستقیم خداوند با پیامبرش چیست؟ آیا منظور القای وحی به قلب پیامبر است؟ اگر این معنا باشد در مورد بیشتر پیامبران صادق است: «ما به تو وحی فرستادیم؛ همان‌گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم»،[9] یا منظور از صحبت مستقیم خدا با پیامبر تجلی خداوند و ایجاد صوت می‌باشد، همان‌طور که خداوند بر حضرت موسی(ع) در طور سینا تجلی نمود و صحبت کرد.[10] لذا درباره محتوای روایت مورد بحث باید گفت: خدای تعالی با پیامبر اسلام(ص) در شب معراج بر صدای علی(ع) تجلی نمود و با آن‌حضرت صحبت نمود.
4. گفتنی است؛ مستقیم صحبت کردن خداوند با پیامبران بدین معنا نیست که پیامبران، خدا را ببینند، بلکه مقصود این است که جبرئیل  در این میان واسطه نبوده است. به دیگر سخن؛ صحبت کردن خدا با بشر یک تکلم خاصی است و مثل تکلم بشر نیست که خروج صوت باشد از حنجره، این نوع تکلم مربوط به موجود ممکن و مخلوق است که مجهز به تجهیزات جسمانی می‌باشند، بلکه تکلم درباره خدای سبحان عبارت است از تفهیم معنا برای پیامبر.[11]   [1] . خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج ‏1، ص 75؛ قم، انوار الهدی‏، چاپ دوم‏، 1423ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، محقق: عاشور، علی، ج ‏1، ص 155، قم، نشر خیام، چاپ اول، 1400ق؛ دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ‏2، ص 233 – 234، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق. [2] . مقتل الحسین(ع)، ج ‏1، ص 74 – 75. [3] . ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، ج 3، ص 225، بیروت، دار صادر، چاپ اول، 1973 – 1974م؛ حسینی جلالی، سید محمد حسین، فهرس التراث، ج ‏1، ص 165، قم، انتشارات دلیل ما، 1422ق. [4] . ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، محقق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج ‏4، ص 155 – 156، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق. [5] . شیخ حر عاملی، الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة(کلیات حدیث قدسی)، ص 579، تهران، انتشارات دهقان، چاپ سوم، 1380ش. [6] . ر.ک: «وحی و کیفیت آن»، سؤال 88. [7] . شوری، 51. [8] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏18، ص 75، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [9] . نساء، 163. [10] . اعراف، 143؛ ر.ک: «موسی (ع) و درخواست رؤیت خدا»، سؤال  145؛ «شنیدن کلام خدا توسط حضرت موسی»، سؤال 15163. [11] . ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 309 – 322.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین