آنچه امروزه به نام «مکتب تفکیک» از آن یاد می‌شود، خاستگاهش شهر مشهد، و بنیان‌گذارش میرزا مهدی اصفهانی( 1303- 1365ق) است. پس از او، شاگردانش به دنبال نشر گسترده‌‌ی اندیشه‌‌های استادشان افتادند. اصطلاح «مکتب تفکیک»، اولین بار از سوی آقای محمدرضا حکیمی در مقاله‌ای با همین عنوان در نشریه کیهان فرهنگی به‌کار برده شد.[1] مهم‌ترین بنیان‌ها و اصول فکری این مکتب عبارت است از: الف. خودبسایی معرفت دینی ب. متّکی نبودن فهم و تفسیر دین بر نظریات فلسفی و عرفانی ج. تقدم ظواهر قرآن و سنّت بر نظریّات فلسفی و عرفانی د: رد هر گونه تأویل و پرهیز از التقاط معارف قرآنی با سایر معارف بنیان‌گذاران این مکتب بر این باورند که: می‌بایست میان روش‌های مختلف دست‌رسی به حقایق، جدایی انداخت. در حقیقت قائل به تفکیک روش‌های مختلف معرفت شناختی هستند. به عبارت دیگر، در نظر آنان تعقّل، باید به روش قرآنی باشد تا انسان را از تعقّل صوری به تعقّل نوری برساند. به همین جهت آنان به شدت به روش معرفتی ملاصدرا شیرازی می‌تازند و روش او را موجب خلط روشی شناختی می‌دانند. آنچه به صورت اجمال می‌توان بیان کرد، این است که مطالبی که از سوی طرفداران مکتب تفکیک بیان می‌شود قابل پذیرش نیست و منطق حکما و عرفا بر منطق تفکیک ترجیح دارد. البته این بدان معنا نیست که هر چه پیروان مکتب تفکیک گفته‌اند نادرست است، و هرچه حکما و عرفا گفته‌اند صحیح است، بلکه بحث در روش و منطق فکری است. بحث تفصیلی این مسئله را باید در مقالات و کتاب‌های تخصصی پی‌جویی کرد.[2] [1] . کیهان فرهنگی، سال 1372ش. [2] . ر. ک: پگاه حوزه - 8 دی1386، شماره 222 - ده اصل روشی مکتب تفکیک.
آنچه امروزه به نام «مکتب تفکیک» از آن یاد میشود، خاستگاهش شهر مشهد، و بنیانگذارش میرزا مهدی اصفهانی( 1303- 1365ق) است. پس از او، شاگردانش به دنبال نشر گستردهی اندیشههای استادشان افتادند. اصطلاح «مکتب تفکیک»، اولین بار از سوی آقای محمدرضا حکیمی در مقالهای با همین عنوان در نشریه کیهان فرهنگی بهکار برده شد.[1]
مهمترین بنیانها و اصول فکری این مکتب عبارت است از:
الف. خودبسایی معرفت دینی
ب. متّکی نبودن فهم و تفسیر دین بر نظریات فلسفی و عرفانی
ج. تقدم ظواهر قرآن و سنّت بر نظریّات فلسفی و عرفانی
د: رد هر گونه تأویل و پرهیز از التقاط معارف قرآنی با سایر معارف
بنیانگذاران این مکتب بر این باورند که: میبایست میان روشهای مختلف دسترسی به حقایق، جدایی انداخت. در حقیقت قائل به تفکیک روشهای مختلف معرفت شناختی هستند. به عبارت دیگر، در نظر آنان تعقّل، باید به روش قرآنی باشد تا انسان را از تعقّل صوری به تعقّل نوری برساند. به همین جهت آنان به شدت به روش معرفتی ملاصدرا شیرازی میتازند و روش او را موجب خلط روشی شناختی میدانند.
آنچه به صورت اجمال میتوان بیان کرد، این است که مطالبی که از سوی طرفداران مکتب تفکیک بیان میشود قابل پذیرش نیست و منطق حکما و عرفا بر منطق تفکیک ترجیح دارد.
البته این بدان معنا نیست که هر چه پیروان مکتب تفکیک گفتهاند نادرست است، و هرچه حکما و عرفا گفتهاند صحیح است، بلکه بحث در روش و منطق فکری است.
بحث تفصیلی این مسئله را باید در مقالات و کتابهای تخصصی پیجویی کرد.[2] [1] . کیهان فرهنگی، سال 1372ش. [2] . ر. ک: پگاه حوزه - 8 دی1386، شماره 222 - ده اصل روشی مکتب تفکیک.
- [سایر] آیا مکتب تفکیک مخالف ولایت فقیه است؟
- [سایر] مکتب تفکیک مخالف ولایت فقیه است؟
- [سایر] ا سلام احتراماً لطفاًدرخصوص مکتب "حجتییه" واعتقادات آنهاتوضیح بفرمائید؟هچنین آیا این مکتب امروزه همان مکتب معارف(تفکیک یامکتب مشهد) که توسط میرزا مهدی اصفهانی بنا شده است میباشد؟لطفاًدراین خصوص مرجع معرفی فرمائید. باتشکر
- [سایر] از نظر مکتب تفکیک انسان در قیامت با چه بدنی است؟ بدن دنیایی یا بدن دیگری است؟
- [سایر] با سلام.وجه تمایز عرفان اسلامی از عرفانهای نوظهور چیست؟ عرفان اسلامی دارای چه شاخصهائی میباشد
- [سایر] بین عرفان شرقی و عرفان اسلامی چه فرقی است؟
- [سایر] دسترالعمل های عرفان های کاذب و عرفان اسلامی چه تفاوتی دارند؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی برای مطالعه مباحث زیر ارائه دهید: کلام اسلامی- فلسفه اسلامی عرفان اسلامی -فقه اسلامی -فلسفه غرب.
- [سایر] مهمترین ضعف فلسفه و عرفان ما چیست؟
- [سایر] معنای امامت در قرآن، روایات و عرفان اسلامی چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در حال نماز ، انسان نباید به دیگری سلام کند واگر دیگری به ا و سلام کند ، باید طوری جواب دهد که سلام مقدم باشد مثلاً بگوید (السلامُ علیکُم ) یا (سلام علیکُم ) و نباید (علیکمِ السلامُ ) بگوید .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در حال نماز، انسان نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند باید طوری جواب دهد که سلام مقدّم باشد مثلاً بگوید: (اَلسّلامُ عَلَیْکُم) یا (سَلام عَلَیْکم)و نباید (عَلَیْکُمُ السَّلامُ) بگوید.
- [امام خمینی] در حال نماز انسان نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند باید طوری جواب دهد که سلام مقدم باشد مثلا بگوید: (السلام علیکم ) یا (سلام علیکم ) و نباید (علیکم السلام ) بگوید.
- [آیت الله وحید خراسانی] در حال نماز انسان نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند باید همان طور که او سلام کرده جواب دهد مثلا اگر گفته سلام علیکم در جواب بگوید سلام علیکم مگر در جواب علیکم السلام که بنابر احتیاط واجب باید بگوید سلام علیکم
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در حال نماز، انسان نباید به دیگری سلام کند، و اگر دیگری به او سلام کند، باید همان طور که او سلام کرده جواب دهد، مثلاً اگر گفته: "سَلامٌ عَلَیْکُمْ" در جواب بگوید: "سَلامٌ عَلَیْکُمْ" ولی در جواب "عَلَیْکُمُ السَّلامُ" باید بگوید: "سَلامٌ عَلَیْکُمْ".
- [آیت الله بروجردی] در حال نماز انسان نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند باید همان طور که او سلام کرده جواب دهد، مثلاً اگر گفته (سَلامٌ عَلَیکُم) در جواب بگوید:(سَلامٌ عَلَیکُم)؛ ولی در جوابِ (عَلَیکُمُ السَّلام) باید بگوید، (سَلامٌ عَلَیکُم).
- [آیت الله وحید خراسانی] در غیر نماز مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید مثلا اگر کسی گفت سلام علیکم در جواب بگوید سلام علیکم ورحمه الله
- [آیت الله بروجردی] در غیر نماز مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید، مثلاً اگر کسی گفت:(سَلامٌ عَلَیکُم) در جواب بگوید:(سَلامٌ عَلَیکُمْ وَ رَحمَةُ اللهِ).
- [آیت الله اردبیلی] انسان نباید در حال نماز به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند، باید به گونهای پاسخ دهد که سلام مقدّم باشد، مثلاً بگوید: (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ) و نباید (عَلَیْکُمُ السَّلامْ) بگوید و احتیاط واجب آن است که اجزای جواب سلام، مانند اجزای خود سلام باشد، مثلاً در جواب (علیکم السلام) باید بگوید: (السلام علیکم) و نمیتواند در جواب آن بگوید: (سلامٌ علیکم) و یا (السلام علیک).
- [آیت الله علوی گرگانی] در حال نماز، انسان نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند، باید همانطور که او سلام کرده جواب دهد، مثلاً اگر گفته سلام علیکم در جواب بگوید سلام علیکم ونباید علیکم السلام بگوید و بنابر احتیاط واجب باید بین سلام وجواب مماثلت در تعریف وتنکیر وافراد وجمع باشد.