مقدمه: دین اسلام بعنوان پایان بخش تمام ادیان الهی و کامل ترین نسخه دستورات خداوند برای زندگانی هر دو جهانی انسان،بطور عموم و مذهب حقه جعفریه بطور خصوص،آینه ای تمام نما و تنها چراغ هدایت فرا روی بشریت می باشد. هر چند این دین از ویژگی های منحصر به فردی بهره می برد ولی در درون آن گروهها،فرقه ها،مکاتب و... در طول تاریخ رخ نموده اند که از جمله می توان به فرقه های زیدیه،اسماعیلیه،فطحیه و مکاتبی همچون اخباریون،اصولیون،فلاسفه و جریان هایی چون حجتیه،و... اشاره نمود که هر کدام بر اساس توان و باور خود به نوعی در تلاش برای دست یابی به حقایق دینی بوده اند. یکی از مکاتب فکری(که از سوی برخی علمای شیعه ایجاد گردیده است) مکتب تفکیک می باشد که تکیه اصلی و اساسی خود را بر معارف وحیانی می داند به این که هر چه باید و لازم است می بایست از این منبع الهی اخذ شود بدون این که میان آنها با معارف بشری خلط و یا التقاطی حاصل گردد. بی تردید اینان در درون منظومه دینی،قابل تعریف بوده و هیچ گونه جدایی ای از دین ندارند ولی با نگاهی که به دین دارند نوع خاصی از آن را ارائه می نمایند و جایگاه و اصالت خاصی برای آموزه های دینی قائل بوده و دغدغه دین دارند. اصل پاسخ: ما برای ارائه پاسخی جامع، از ابعاد مختلف این مکتب را مورد بررسی قرار می دهیم. 1: موسس این مکتب که در مشهد ایجاد گردیده میرزا مهدی اصفهانی، مؤسس آن بوده است. وی درسال 1303 ه.ق تولد و 1365ه.ق درگذشت و پس از او، شاگردانش به دنبال نشر گستردهی اندیشههای استاد افتادند. (به نقل از سایت فرهنگی نیلوفر) 2:اولین نام گذاری اصطلاح مکتب تفکیک،اولینبار توسط آقای محمدرضا حکیمی در مقالهای با همین عنوان در یکی از شمارههای سال 1372 ه.ش نشریهی کیهان فرهنگی بهکار برده شد. 3: شخصیت ها و اندیشوران مکتب الف: شیخ مجتبی قزوینی ب:میرزا جواد تهرانی ج:میرزا حسنعلی مروارید د: سیدان و: سیّدموسی رزآبادی قزوینی ی: شیخ هاشم قزوینی ز: علی‌اکبر الهیان تنکابنی و... 4: مهم ترین بنیان ها و اصول فکری الف: خودبسایی معرفت دینی ب:متّکی نبودن فهم و تفسیر دین بر نظریات فلسفی و عرفانی ج: تقدم ظواهر قرآن و سنّت بر نظریّات فلسفی و عرفانی د: رد هر گونه تأویل و پرهیز از التقاط معارف قرآنی با سایر معارف.(مقاله:شرحی بر مکتب تفکیک .محمد رضا روحانی. به نقل از سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی) 5: باورها بینانگذاران این مکتب بر این باورند که: الف: می بایست میان روش های مختلف دسترسی به حقایق جدایی انداخت. در حقیقت قایل به تفکیک روش های مختلف معرفت شناختی هستند. ب: آنان به شدت به روش معرفتی ملاصدرا شیرازی می تازند و روش او را موجب خلط روشی شناختی می دانند. ج:مکتب تفکیک نمی‌گوید: فلسفه و عرفان نخوانید. می‌گوید: در تعقّل مستقل باشید، نه مقلّد یونان و ... د:موضوع عقل و تعقّل در این مکتب نقش بنیادین دارد؛ منتها تعقّل، باید به روش قرآنی باشد تا انسان را از تعقّل صوری به تعقّل نوری برساند.(همان) 6: مکتب تفکیک و نظریه ولایت فقیه الف: نظری پیروان مکتب تفکیک از آنجا که همگی از فقیهان و اصولیان برجستهی حوزههای علمیه بودهاند، اساسا هیچگونه مخالفت نظری اساسی نه با بنیادهای اندیشهی سیاسی امام و نه با سطوح بیرونی و روئین آن نداشتهاند.زیرا از سویی نگاه ویژه و بازخوانی اجتهادی امام از متون و منابع کهن عرفان نظری و فلسفه که بهطورکلی به احیای نقش آموزهها و ارزشهای اسلامی در جهان معاصر انجامید، ربطی به موارد مناقشهی تفکیکیان و اهل فلسه و عرفان نظری نداشت.ثانیا در ساحت روئین نظریهی سیاسی امام که مرتبط با دانش فقه و اصول و تا اندازهای کلام اسلامی و نقش فقها در ادراهی جامعه بود، نگاه ایشان مورد پذیرش قاطبهی فقها بود. برخی اختلافات در این زمینه که در بعضی منابع تاریخ شفاهی و خاطرات، ثبت شده نیز یا به تردید برخی فقها در امکان به ثمر رسیدن نهضت و روش مبارزه برمیگردد و یا به مسئلهی حدود و اختیارات ولی فقیه که هیچیک خدشهای در اصل نظریهی ولایت فقیه وارد نمیسازد. )به نقل از سایت سیاست ایران) بنابراین بطور نظری هیچ کدام از فقهای این مکتب با اصل موضوع ولایت فقیه تعارضی نداشته بلکه به آن اعتقاد دارند که حداقل چیزی که در این باره مطرح است اثبات ولایت برای فقهای جامع الشرائط در سه حوزه قضا،فتوا و امور حسبی می باشد که هیچ فقیه شیعی آن را انکار نکرده است. ب: عملی 1:مخالفان انقلاب اسلامی در اینباره میتوان طیفی از چهرهها را با رفتارها و عملکردهای گوناگون در میان تفکیکیان مشاهده کرد. گروهی از آنها که از نظر فکری تحت تأثر فعالیتهای تبلیغی شیخ محمود حلبی و انجمن حجتیه بودند، پیش از انقلاب از فعالیتهای مبارزاتی علیه رژیم شاه و قرار گرفتن در کنار فداکاران نهضت امام خمینی سر باز میزدند. بهانهی آنها این بود که: الف:خطر اصلی برای اسلام و جامعهی مسلمانان در این زمان بهائیت است. ب: مبارزه علیه رژیم شاه علیرغم هزینههای زیاد، راه به جایی نمیبرد و بیفایده خواهد بود. 2: موافقان انقلاب اسلامی اما بیشتر عالمان برجستهی تفکیکی در طول مبارزات نهضت اسلامی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در دوران استقرار جمهوری اسلامی و تثبیت آن، همراهیها و همسوییهای آشکار و پنهان بسیاری از خود نشان دادهاند. برای نمونه شیخ مجتبی قزوینی که در اواسط دههی چهل شمسی به دیدار حق شتافت، تا هنگامی که زنده بود، به حمایت بیدریغ از امام و بهویژه مرجعیت ایشان پرداخت. روشن است که پشتیبانی از مرجعیت امام در آن زمان،آنهم از سوی چهرهی شناخته شده و وارستهای چون ایشان، معنایی جز تثبیت و تقویت حرکت بیدارگرانهی امام خمینی نمیتوانست داشته باشد. دیگر چهرههای شناخته شدهی این مکتب همچون آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی، آیتالله میرزا مهدی نوغانی و آیتالله حسنعلی مرورارید نیز در فعالیتهای مبارزاتی مردم مشارکت داشتهاند. علاوه بر صدور اعلامیههای فراوان انقلابی علیه رژیم در مقاطعی چون تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، فاجعهی فیضیه، و تبعید امام به ترکیه و نیز کمک به خانوادههای زندانیان مسلمان در بند و دستگیری از آنها، دیدارهای تاریخی با حضرت امام در مقاطع حساس مانند آزادی ایشان از حصر رژیم در فروردین 1343ه.ش و نیز در سال 57 ه.ش پس از بازگشت ایشان از تبعید به میهن، جلوههایی از همبستگی و همسویی تفکیکیان با مردم و رهبر انقلاب اسلامی است. پس از انقلاب نیز آیتالله میرزا جواداقای تهرانی با حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل، ارادت خود را به ایمان انقلابی جوانان مدافع میهن اسلامی نشان داد و مردم را به حضور شجاعانه در جبههها به تبعیت از فرمان امام خمینی دعوت نمود. همچنین دیدارهای مکرر آیتالله مروارید با رهبر معظم انقلاب اسلامی در مشهد در فاصلهی برگزیده شدن ایشان به رهبری تا هنگام درگذشت آیتالله مروارید و تمجید ایشان از انتخاب مجلس خبرگان رهبری، نمونهی دیگری از همگامی تفکیکیان در فرایند تثبیت نظام جمهوری اسلامی است.(همان) بنابراین در یک ارزیابی کلی و نهایی می توان گفت اندیشوران مکتب تفکیک،با موضوع ولایت فقیه و نظام اسلامی در تعارض نبوده بلکه در بسیاری از موارد،موید آن نیز می باشند. منابع: 1: ( سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی http://www.farhangnews.ir/site/Default.aspx?tabid=2&CId=6&NewsId=9071 ) 2:( سایت فرهنگی نیلوفر http://neeloofar.ir/the-news/1--religion/513-1389-04-11-21-44-29.html ) 3:( سایت سیاست ایران http://iranpolicy.ir/post-1.aspx )
مقدمه:
دین اسلام بعنوان پایان بخش تمام ادیان الهی و کامل ترین نسخه دستورات خداوند برای زندگانی هر دو جهانی انسان،بطور عموم و مذهب حقه جعفریه بطور خصوص،آینه ای تمام نما و تنها چراغ هدایت فرا روی بشریت می باشد.
هر چند این دین از ویژگی های منحصر به فردی بهره می برد ولی در درون آن گروهها،فرقه ها،مکاتب و... در طول تاریخ رخ نموده اند که از جمله می توان به فرقه های زیدیه،اسماعیلیه،فطحیه و مکاتبی همچون اخباریون،اصولیون،فلاسفه و جریان هایی چون حجتیه،و... اشاره نمود که هر کدام بر اساس توان و باور خود به نوعی در تلاش برای دست یابی به حقایق دینی بوده اند.
یکی از مکاتب فکری(که از سوی برخی علمای شیعه ایجاد گردیده است) مکتب تفکیک می باشد که تکیه اصلی و اساسی خود را بر معارف وحیانی می داند به این که هر چه باید و لازم است می بایست از این منبع الهی اخذ شود بدون این که میان آنها با معارف بشری خلط و یا التقاطی حاصل گردد.
بی تردید اینان در درون منظومه دینی،قابل تعریف بوده و هیچ گونه جدایی ای از دین ندارند ولی با نگاهی که به دین دارند نوع خاصی از آن را ارائه می نمایند و جایگاه و اصالت خاصی برای آموزه های دینی قائل بوده و دغدغه دین دارند.
اصل پاسخ:
ما برای ارائه پاسخی جامع، از ابعاد مختلف این مکتب را مورد بررسی قرار می دهیم.
1: موسس
این مکتب که در مشهد ایجاد گردیده میرزا مهدی اصفهانی، مؤسس آن بوده است. وی درسال 1303 ه.ق تولد و 1365ه.ق درگذشت و پس از او، شاگردانش به دنبال نشر گستردهی اندیشههای استاد افتادند. (به نقل از سایت فرهنگی نیلوفر)
2:اولین نام گذاری
اصطلاح مکتب تفکیک،اولینبار توسط آقای محمدرضا حکیمی در مقالهای با همین عنوان در یکی از شمارههای سال 1372 ه.ش نشریهی کیهان فرهنگی بهکار برده شد.
3: شخصیت ها و اندیشوران مکتب
الف: شیخ مجتبی قزوینی
ب:میرزا جواد تهرانی
ج:میرزا حسنعلی مروارید
د: سیدان
و: سیّدموسی رزآبادی قزوینی
ی: شیخ هاشم قزوینی
ز: علیاکبر الهیان تنکابنی
و...
4: مهم ترین بنیان ها و اصول فکری
الف: خودبسایی معرفت دینی
ب:متّکی نبودن فهم و تفسیر دین بر نظریات فلسفی و عرفانی
ج: تقدم ظواهر قرآن و سنّت بر نظریّات فلسفی و عرفانی
د: رد هر گونه تأویل و پرهیز از التقاط معارف قرآنی با سایر معارف.(مقاله:شرحی بر مکتب تفکیک .محمد رضا روحانی. به نقل از سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی)
5: باورها
بینانگذاران این مکتب بر این باورند که:
الف: می بایست میان روش های مختلف دسترسی به حقایق جدایی انداخت. در حقیقت قایل به تفکیک روش های مختلف معرفت شناختی هستند.
ب: آنان به شدت به روش معرفتی ملاصدرا شیرازی می تازند و روش او را موجب خلط روشی شناختی می دانند.
ج:مکتب تفکیک نمیگوید: فلسفه و عرفان نخوانید. میگوید: در تعقّل مستقل باشید، نه مقلّد یونان و ...
د:موضوع عقل و تعقّل در این مکتب نقش بنیادین دارد؛ منتها تعقّل، باید به روش قرآنی باشد تا انسان را از تعقّل صوری به تعقّل نوری برساند.(همان)
6: مکتب تفکیک و نظریه ولایت فقیه
الف: نظری
پیروان مکتب تفکیک از آنجا که همگی از فقیهان و اصولیان برجستهی حوزههای علمیه بودهاند، اساسا هیچگونه مخالفت نظری اساسی نه با بنیادهای اندیشهی سیاسی امام و نه با سطوح بیرونی و روئین آن نداشتهاند.زیرا از سویی نگاه ویژه و بازخوانی اجتهادی امام از متون و منابع کهن عرفان نظری و فلسفه که بهطورکلی به احیای نقش آموزهها و ارزشهای اسلامی در جهان معاصر انجامید، ربطی به موارد مناقشهی تفکیکیان و اهل فلسه و عرفان نظری نداشت.ثانیا در ساحت روئین نظریهی سیاسی امام که مرتبط با دانش فقه و اصول و تا اندازهای کلام اسلامی و نقش فقها در ادراهی جامعه بود، نگاه ایشان مورد پذیرش قاطبهی فقها بود. برخی اختلافات در این زمینه که در بعضی منابع تاریخ شفاهی و خاطرات، ثبت شده نیز یا به تردید برخی فقها در امکان به ثمر رسیدن نهضت و روش مبارزه برمیگردد و یا به مسئلهی حدود و اختیارات ولی فقیه که هیچیک خدشهای در اصل نظریهی ولایت فقیه وارد نمیسازد. )به نقل از سایت سیاست ایران)
بنابراین بطور نظری هیچ کدام از فقهای این مکتب با اصل موضوع ولایت فقیه تعارضی نداشته بلکه به آن اعتقاد دارند که حداقل چیزی که در این باره مطرح است اثبات ولایت برای فقهای جامع الشرائط در سه حوزه قضا،فتوا و امور حسبی می باشد که هیچ فقیه شیعی آن را انکار نکرده است.
ب: عملی
1:مخالفان انقلاب اسلامی
در اینباره میتوان طیفی از چهرهها را با رفتارها و عملکردهای گوناگون در میان تفکیکیان مشاهده کرد. گروهی از آنها که از نظر فکری تحت تأثر فعالیتهای تبلیغی شیخ محمود حلبی و انجمن حجتیه بودند، پیش از انقلاب از فعالیتهای مبارزاتی علیه رژیم شاه و قرار گرفتن در کنار فداکاران نهضت امام خمینی سر باز میزدند. بهانهی آنها این بود که:
الف:خطر اصلی برای اسلام و جامعهی مسلمانان در این زمان بهائیت است.
ب: مبارزه علیه رژیم شاه علیرغم هزینههای زیاد، راه به جایی نمیبرد و بیفایده خواهد بود.
2: موافقان انقلاب اسلامی
اما بیشتر عالمان برجستهی تفکیکی در طول مبارزات نهضت اسلامی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در دوران استقرار جمهوری اسلامی و تثبیت آن، همراهیها و همسوییهای آشکار و پنهان بسیاری از خود نشان دادهاند. برای نمونه شیخ مجتبی قزوینی که در اواسط دههی چهل شمسی به دیدار حق شتافت، تا هنگامی که زنده بود، به حمایت بیدریغ از امام و بهویژه مرجعیت ایشان پرداخت.
روشن است که پشتیبانی از مرجعیت امام در آن زمان،آنهم از سوی چهرهی شناخته شده و وارستهای چون ایشان، معنایی جز تثبیت و تقویت حرکت بیدارگرانهی امام خمینی نمیتوانست داشته باشد.
دیگر چهرههای شناخته شدهی این مکتب همچون آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی، آیتالله میرزا مهدی نوغانی و آیتالله حسنعلی مرورارید نیز در فعالیتهای مبارزاتی مردم مشارکت داشتهاند. علاوه بر صدور اعلامیههای فراوان انقلابی علیه رژیم در مقاطعی چون تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، فاجعهی فیضیه، و تبعید امام به ترکیه و نیز کمک به خانوادههای زندانیان مسلمان در بند و دستگیری از آنها، دیدارهای تاریخی با حضرت امام در مقاطع حساس مانند آزادی ایشان از حصر رژیم در فروردین 1343ه.ش و نیز در سال 57 ه.ش پس از بازگشت ایشان از تبعید به میهن، جلوههایی از همبستگی و همسویی تفکیکیان با مردم و رهبر انقلاب اسلامی است.
پس از انقلاب نیز آیتالله میرزا جواداقای تهرانی با حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل، ارادت خود را به ایمان انقلابی جوانان مدافع میهن اسلامی نشان داد و مردم را به حضور شجاعانه در جبههها به تبعیت از فرمان امام خمینی دعوت نمود.
همچنین دیدارهای مکرر آیتالله مروارید با رهبر معظم انقلاب اسلامی در مشهد در فاصلهی برگزیده شدن ایشان به رهبری تا هنگام درگذشت آیتالله مروارید و تمجید ایشان از انتخاب مجلس خبرگان رهبری، نمونهی دیگری از همگامی تفکیکیان در فرایند تثبیت نظام جمهوری اسلامی است.(همان)
بنابراین در یک ارزیابی کلی و نهایی می توان گفت اندیشوران مکتب تفکیک،با موضوع ولایت فقیه و نظام اسلامی در تعارض نبوده بلکه در بسیاری از موارد،موید آن نیز می باشند.
منابع:
1: ( سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی http://www.farhangnews.ir/site/Default.aspx?tabid=2&CId=6&NewsId=9071 )
2:( سایت فرهنگی نیلوفر http://neeloofar.ir/the-news/1--religion/513-1389-04-11-21-44-29.html )
3:( سایت سیاست ایران http://iranpolicy.ir/post-1.aspx )
- [سایر] مکتب تفکیک مخالف ولایت فقیه است؟
- [سایر] آیا شیخ انصاری مخالف ولایت فقیه بودند؟
- [سایر] سلام علیکم؛ مکتب تفکیک سخنانش درست است، یا مکتب عرفان اسلامی؟
- [سایر] چرا آیت الله طالقانی با ولایت فقیه مخالف بودند!!؟؟
- [سایر] آیا ولایت فقیه با آزادی بیان و عقیده مخالف است؟
- [سایر] تفکیک قوا چه جایگاهی در نظریه ولایت فقیه دارد؟ وچگونه با قوای سه گانه به تعامل می پر دازد؟
- [سایر] آیا در طول فقه شیعه مخالف ولایت فقیه هم بوده است؟ دلایل مخالفت آقای خوئی با ولایت فقیه چه بوده است؟ لطفا رک وپوست کنده جواب من را بدهید؟
- [آیت الله اردبیلی] نماز خواندن در پشت سر کسی که با ولایت فقیه مخالف است، چه حکمی دارد؟
- [سایر] ا سلام احتراماً لطفاًدرخصوص مکتب "حجتییه" واعتقادات آنهاتوضیح بفرمائید؟هچنین آیا این مکتب امروزه همان مکتب معارف(تفکیک یامکتب مشهد) که توسط میرزا مهدی اصفهانی بنا شده است میباشد؟لطفاًدراین خصوص مرجع معرفی فرمائید. باتشکر
- [آیت الله بهجت] اشخاصی که مخالف انقلاب یا نظام جمهوری اسلامی و یا مخالف ولایت فقیه هستند، آیا اقتدا به آن ها جایز است یا خیر؟
- [امام خمینی] اگر برای انسان مسألهای پیش آید که حکم آن را نمیداند میتواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد، یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل، محذوری لازم نیاید، میتواند عمل را به جا آورد. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده دوباره باید انجام دهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر برای انسان مسئلهای پیش آید که حکم آن را نمیداند، اگر میتواند باید صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد، یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید و اگر نمیتواند صبر کند باید از غیر اعلم تقلید کند و اگر دسترسی به غیر اعلم نیز ندارد باید بنا را بر یک طرف بگذارد تا استعلام نماید، پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده باید دوباره انجام دهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر برای انسان مساله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند ، می تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد یا اگر احتیاط ممکن است ، به احتیاط عمل نماید بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد ، چنانچه از انجام عمل ، محذوری لازم نباید بنابر یک طرف بگذارد تا استعلام نماید . پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده ، دوباره باید انجام دهد .
- [آیت الله اردبیلی] اگر برای انسان مسألهای پیش آید که حکم آن را نمیداند، اگر میتواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد، باید صبر کند و یا این که به احتیاط عمل نماید و اگر نمیتواند صبر کند، باید یا به احتیاط عمل نماید و یا با مراعات الأعلم فالأعلم از مجتهد دیگر تقلید نماید و در هر حال چنانچه از انجام عمل محذوری لازم نیاید، میتواند عمل را بجا آورد، امّا اگر معلوم شد که عمل او مخالف واقع یا فتوای مجتهد اعلم بوده، باید دوباره آن را انجام دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمیتواند از مجتهد دیگر تقلید کند، مگر آنکه مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اول شده باشد که لازم است به فتوای مجتهد دیگر عدول کند.
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست، مگر این که مجتهد دوم اعلم باشد که در این صورت عدول واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.