سوره آل عمران آیه 90 می‌فرماید: (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ). فرق بین کفر و ازدیاد کفر چیست؟ یعنی هرکس کافر شد، ولی بر کفرش نیفزود اشکال ندارد؟
 «کفر» به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن حق، از جمله واژگانی است که دارای مراتب بوده و مصادیق فراوانی دارد. به بیان دیگر، کفر از واژهایی است که «مقوله به تشکیک» بوده و شدت و ضعف پذیر است: «الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً»؛[1] بادیه‏‌نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است. از امام صادق(ع) از اقسام کفر در قرآن کریم سؤال شد، حضرتش فرمود کفر در قرآن کریم پنج قسم است: 1. کفر انکار: کفر انکار خود بر دو قسم است. یکی انکار ربوبیت حق تعالی؛ یعنی منکر شدن خدا، بهشت و جهنم که برخی از مادی‌گراها چنین‌اند. دیگری، انکار همراه با معرفت و شناخت؛ بدین معنا که منکر می‌داند این مطلب حق است و برای او اثبات شده، اما آن‌را انکار می‌کند.     2. کفر نعمت. 3. کفر به سبب ترک آنچه خداوند به آن فرمان داده است. 4. کفر برائت و بیزاری جستن.[2] با توجه به این معنا، کفر حتی، شامل برخی از مسلمانان نیز می‌شود؛ یعنی فرد مسلمان با اعتقاد و ایمان به خدا، معاد، و... در عین حال ممکن است نسبت به برخی از نعمت‌های الهی ناسپاسی کند و یا برخی از واجبات را ترک کند و مصداق یکی از مراتب کفر شود: «فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی‏ وَ لا تَکْفُرُونِ»؛[3] پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمت‌هایم) کفران نکنید! بر این اساس، آنچه را که در آیه: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ»؛[4] آمده به این معنا نیست که آنان که بر کفرشان نمی‌افزایند، کفر و ناسپاسی آنان بدون اشکال است؛ زیرا این آیه در شأن کسانی است که حق بر آنها آشکار شده، در عین حال نه تنها آن‌را نادیده گرفته، بلکه در مقابل آن ایستادگی نموده، در نشر کفرشان تلاش کرده و در برابر مؤمنان به دلیل ایمانشان به مقابله برخاسته‌‌اند؛ لذا معنای آیه این است؛ کسانی که بعد از روشن شدن حق و تمام شدن حجت، بر آن کفر می‌ورزند، و توبه نمی‌کنند – توبه‌‏ای که آنها را اصلاح کند - چنین کسانی کفر خود را فزونی داده و طغیان می‌کنند، در نتیجه خدا هم آنها را هدایت نکرده و توبه آنان را قبول نمی‌کند؛ به دلیل آن‌که توبه و برگشت آنها توبه حقیقی نیست، بلکه آنان غرق در گمراهی شده و امیدی به بازگشت هدایتشان نیست.[5] به بیان دیگر، مخاطب این آیه کسانی هستند که شخصیت‌شان با کفر شکل گرفته و در افزایش آن سعی و تلاش می‌نمایند. چنین افرادی هرگز توبه آنها پذیرفته نخواهد شد. اما کسانی که دارای درجات کمتری از کفر باشند؛ نظیر کفر نعمت، کفر ترک برخی از واجبات، یا انجام بعضی از محرمات، اما اصرار بر آن نداشته باشند، و توبه کنند، توبه آنان پذیرفته خواهد شد.       [1] . توبه، 97. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 389، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [3] . بقره، 152. [4] . آل عمران، 90. [5] . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 341، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
عنوان سوال:

سوره آل عمران آیه 90 می‌فرماید: (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ). فرق بین کفر و ازدیاد کفر چیست؟ یعنی هرکس کافر شد، ولی بر کفرش نیفزود اشکال ندارد؟


پاسخ:

 «کفر» به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن حق، از جمله واژگانی است که دارای مراتب بوده و مصادیق فراوانی دارد. به بیان دیگر، کفر از واژهایی است که «مقوله به تشکیک» بوده و شدت و ضعف پذیر است: «الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً»؛[1] بادیه‏‌نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است.
از امام صادق(ع) از اقسام کفر در قرآن کریم سؤال شد، حضرتش فرمود کفر در قرآن کریم پنج قسم است:
1. کفر انکار: کفر انکار خود بر دو قسم است. یکی انکار ربوبیت حق تعالی؛ یعنی منکر شدن خدا، بهشت و جهنم که برخی از مادی‌گراها چنین‌اند. دیگری، انکار همراه با معرفت و شناخت؛ بدین معنا که منکر می‌داند این مطلب حق است و برای او اثبات شده، اما آن‌را انکار می‌کند.    
2. کفر نعمت.
3. کفر به سبب ترک آنچه خداوند به آن فرمان داده است.
4. کفر برائت و بیزاری جستن.[2]
با توجه به این معنا، کفر حتی، شامل برخی از مسلمانان نیز می‌شود؛ یعنی فرد مسلمان با اعتقاد و ایمان به خدا، معاد، و... در عین حال ممکن است نسبت به برخی از نعمت‌های الهی ناسپاسی کند و یا برخی از واجبات را ترک کند و مصداق یکی از مراتب کفر شود: «فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی‏ وَ لا تَکْفُرُونِ»؛[3] پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمت‌هایم) کفران نکنید!
بر این اساس، آنچه را که در آیه: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ»؛[4] آمده به این معنا نیست که آنان که بر کفرشان نمی‌افزایند، کفر و ناسپاسی آنان بدون اشکال است؛ زیرا این آیه در شأن کسانی است که حق بر آنها آشکار شده، در عین حال نه تنها آن‌را نادیده گرفته، بلکه در مقابل آن ایستادگی نموده، در نشر کفرشان تلاش کرده و در برابر مؤمنان به دلیل ایمانشان به مقابله برخاسته‌‌اند؛ لذا معنای آیه این است؛ کسانی که بعد از روشن شدن حق و تمام شدن حجت، بر آن کفر می‌ورزند، و توبه نمی‌کنند – توبه‌‏ای که آنها را اصلاح کند - چنین کسانی کفر خود را فزونی داده و طغیان می‌کنند، در نتیجه خدا هم آنها را هدایت نکرده و توبه آنان را قبول نمی‌کند؛ به دلیل آن‌که توبه و برگشت آنها توبه حقیقی نیست، بلکه آنان غرق در گمراهی شده و امیدی به بازگشت هدایتشان نیست.[5]
به بیان دیگر، مخاطب این آیه کسانی هستند که شخصیت‌شان با کفر شکل گرفته و در افزایش آن سعی و تلاش می‌نمایند. چنین افرادی هرگز توبه آنها پذیرفته نخواهد شد. اما کسانی که دارای درجات کمتری از کفر باشند؛ نظیر کفر نعمت، کفر ترک برخی از واجبات، یا انجام بعضی از محرمات، اما اصرار بر آن نداشته باشند، و توبه کنند، توبه آنان پذیرفته خواهد شد.
 
    [1] . توبه، 97. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 389، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [3] . بقره، 152. [4] . آل عمران، 90. [5] . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 341، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین