داستان
داستان، تصویری عینی از چشمانداز و برداشت نویسنده از زندگی است.
سلام/ غیبت بله ولی تهمت نه. بره جبران کنه. این در مورد همه اینطوریه بالاخره تخریب و تهمت اثر میذاره. آن داستان را شنیده ای که فردی از استادی طلب حلالیت کرد بابت یک تهمت او گفت به یک شرط قبول می کنم… قبول. شرط چیست؟ به آن فرد گفت یک بالش پَر را کنار جاده روستا روی دست بگیر، هنگامی که باد می وزد آن بالش را با خنحر پاره کن و در معرض باد بایست. تا تمام پرها را باد بِبَرد آن شخص آمد گفت انجام دادم گفت حالا برو پَرها را جمع کن. . .. آمد و گفت هر چه گشتم و از دیگران هم کمک گرفتم نیمی از پَرها را نیافتم! آن استاد گفت تهمت و شایعه مانند این پَرها پخش می شود و قابل جبران نیست برادرم بهتر است تهمت و غیبت را رها کنیم.