شرح پرسش: هر ساله در لیالی قدر شاهد هستیم که در منابر و رسانه ها، در معنای تقدیر امور سالانه عنوان می شود که ملایکه نامه اعمال را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید. در این خصوص چند نکته وجود دارد: 1- آنچه از مباحث توحید استنباط می شود تقدیر بندگان خدا تنها در ید خداوند متعال است و آنچه از برخی تریبون ها و کتب گفته می شود به این معنا است که خداوند اداره عالم را به امام معصوم(ع) واگذار نموده است. 2. با وجود آنکه شب قدر در امم پیشین نیز بوده، در صورت صحت ادعای مذکور، مثلا در دوره فترت 500 ساله حضرت عیسی(ع) با نبی مکرم اسلام(ص)، این پروندها توسط چه کسی امضا می شده است؟ 3. حداقل در فحصی که بنده از دو تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیات مبارک سوره قدر و دخان نمودم هیچ اشاره ای به این مساله (توشیح مقدرات توسط حضرت حجت(عج)) نشده است و هر آنچه نقل می شود بدون ارایه سند روایی است. لطفا نظر خود را در این باره بیان کنید؟ پاسخ : پرسش شما به چهار بخش تقسیم می شود: 1- آیا هر ساله در شب های قدر فرشتگان نامه اعمال ما را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید؟ 2- آیا شب قدر پیش از اسلام نیز بوده است؟ 3- در صورت مثبت بودن جواب، منزل گاه این فرشتگان در دوران فترت چه کسی بود؟ 4- آیا امضای تقدیر اعمال یک ساله بندگان در شب قدر با توحید سازگاری دارد؟ حال این چهار بخش را مورد بررسی قرار می دهیم: 1. بر اساس روایات معتبر تمام امور بندگان بر پیامبر (ص) و امام معصوم و حجت الهی نازل می شود و از آن رو که هم اکنون حجت خداوند بر روی زمین، امام عصر (عج) است؛ تقدیر امور به ایشان عرضه می شود. امام جواد (ع) از حضرت امیر المؤمنین (ع) نقل می کند که ایشان به حسن بن عباس فرمود: شب قدر در هر سالی است و خداوند در آن شب تمام امور آن سال را نازل می کند، پس از رسول خدا (ص) نیز کسانی عهده دار این امور هستند. ابن عباس از امام پرسید: آن ها کیستند: امام علی (ع) فرمود من و یازده نفر از فرزندان من که امام و هم سخن با فرشتگان هستیم.) [1] 2. آیا شب قدر در امت های پیشین نیز بوده است؟ در میان مفسران در این مسئله اختلاف است: برخی معتقدند که شب قدر اختصاص به امت اسلام دارد و در امت های گذشته نبوده است و عده ای این نظریه را قبول ندارند و نظرشان این است که شب قدر در بین ملل گذشته نیز بوده است. الف) دلایل کسانی که معتقدند که شب قدر در امت های پیشین نبوده است: این گروه به روایاتی استناد کرده اند که شب قدر از مواهب الاهی بر این امت می‌باشد مانند شان نزول آیه شریفه (خیر من الف شهر)، که از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: ان اللَّه وهب لامتی لیلة القدر لم یعطها من کان قبلهم‌؛ خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدی از امت های پیشین از این موهبت برخوردار نبودند" [2] . ب) دلایل کسانی که معتقدند شب قدر اختصاص به امت اسلامی ندارد: این عده از مفسران از ظاهر برخی از آیات مانند "تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر" [3] و "فیها یفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیم‌" [4] استفاده کرده اند که شب قدر اختصاص به امت پیامبر(ص) ندارد؛ زیرا "تنزل" و "یفرق" هر دو با صیغه مضارع آمده اند و دلالت بر استمرار می کنند. و هم چنین تعبیر به جمله اسمیه "سَلامٌ هِی حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ" که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنی است. به علاوه روایات نیز این معنی را تایید می‌کند [5] .مانند روایتی که از امام جواد (ع) رسیده است که فرمود: خداوند شب قدر را در ابتدای خلقت دنیا آفرید و در آن شب نخستین پیغمبر و نخستین وصیی که باید باشد (آدم و شیث را) آفرید و حکم فرمود که در هر سالی، شبی باشد که در آن شب تفسیر و بیان امور تا چنان شبی در سال آینده فرود آید... [6] و ممکن است روایاتی که دلالت دارد شب قدر اختصاص به امت اسلام دارد، مقصود این باشد که در امت های پیشین، اگر چه شب قدر وجود داشته است ولی اعلان رسمی که مردم از آن آگاهی پیدا کنند نمی شده است. 3. منزل گاه فرشتگان در زمان فترت نیز حجت خدا است؛ زیرا به ادله عقلی و نقلی، زمین در هیچ زمانی حتی در دوران فترت خالی از حجت خدا (پیامبر یا وصی او) نبوده است. و دوران فترت به معنای خالی بودن زمین از حجت خدا در این مدت زمان نیست بلکه به معنای نبودن رسول و پیامبر در این فاصله شش صد سال است. بی تردید اوصیاء و جانشین های حضرت عیسی (ع)حجت خدا بر روی زمین بودند. توضیح اینکه: خدای متعال در سوره (مائده) می فرماید: (ای اهل کتاب! پیامبر ما به سوی شما آمد تا در عصری که میان پیامبران الاهی فترت و فاصله ای واقع شده، حقایق را برای شما بیان کند، مبادا بگوئید از طرف خدا بشارت دهنده و بیم دهنده به سوی ما نیامد). [7] از فاصله حدود شش صد سال بین حضرت مسیح (ع) تا حضرت رسول اکرم (ص) به دوران فترت یاد می شود. همان گونه که از آیه یاد شده فهمیده می شود در این فاصله رسول و پیامبری نبوده است. اما باید توجه داشت که نیامدن پیامبر دلیل بر نبودن حجت خدا در روی زمین و قطع ارتباط انسان با خدا نیست. بلکه زمین هیچ وقت از حجت خدا خالی نمی شود. امام علی (ع) در سخنی به کمیل می فرماید: آری، روی زمین هرگز از کسی که قیام به حجت الاهی کند، خالی نخواهد ماند، خواه آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناخته، برای این که احکام، دستورات، دلائل و نشانه های خداوند از میان نرود... خداوند به وسیله آنها دلائل و نشانه های خود را حفظ می کند تا به افرادی همانند خود بسپارند و بذر آن را در دل های کسانی شبیه خود بیفشانند...) [8] . از این رو معتقدیم که نخستین انسان حجت خدا بود و آخرین انسان نیز حجت خدا خواهد بود. بی تردید در دوران فترت؛ یعنی فاصله زمانی پس از حضرت عیسی (ع) تا زمان رسول اکرم (ص) حجت خدا وجود داشته است. در روایتی امام رضا (ع) می فرماید: ( همانا در هیچ عصر و زمانی زمین از حجت خدا بر خلق خالی نمی شود). [9] هر چند که ممکن است ما از نام و مشخصات آن ها بی خبر باشیم همان گونه که از صد و بیست و چهار هزار پیامبر تنها نام عده محدودی از آنان را می دانیم. از سوی دیگر حجت خدا ممکن است نبی باشد و یا وصی او؛ زیرا هر پیامبری وصی داشته است. اهل تشیع و تسنن روایت کردهاند که رسول خدا فرمود: (هر پیامبری وصیٌ دارد) [10] از این رو شیعه بر این باور است که در هر زمانی خداوند حجتی در عالم دارد که او واسطه فیض خدا و حافظ دین او و مرجع علمی مردم است. بر این اساس می توان گفت: نزول فرشتگان در شب قدر در دوران فترت بر حجت خدا یعنی وصی حضرت عیسی (ع)، بوده است. 4. آیا امضای تقدیر اعمال یک ساله بندگان در شب قدر با توحید سازگاری دارد؟ حجت خدا خلیفه و نماینده خدا بر روی زمین است و هر کاری که انجام می دهد با این عنوان و به اذن و اراده خدا است و به نحو طولی در امور تأثیرگذار هستند. از این رو هیچ منافاتی با توحید ندارد. امام مهدی (ع) می فرماید: (قلب های ما ظرف اراده و مشیت خدا است، اگر او بخواهد ما می خواهیم.) [11] و اگر معتقدیم که هر ساله در شب های قدر فرشتگان نامه اعمال ما را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید می گوییم که این با اراده و مشیت الاهی صورت می گیرد و هیچ منافاتی با توحید ندارد هم چنان که این سخن حضرت عیسی (ع) هیچ منافاتی با توحید ندارد که می فرماید: "من از گِل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌ای می‌گردد. و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی‌] را بهبودی می‌بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم‌" [12] . [13] پی نوشت: [1] .ابو الصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص 182، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 ق . [2] تفسیر نمونه، ج ‌27، ص 190، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، سال1374 ش، چاپ اول‌ . [3] قدر:4. [4] دخان:4. [5] http://islamquest.net/fa/archive/question/371. [6] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 250، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ق. [7] . مائده، 19. [8] . نهج البلاغه(فیض الاسلام)، کلمات قصار، حکمت 139 [9] . صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 121، انتشارات جهان، 1378ه.ش. [10] . طبرانی، المعجم الکبیر، ج 6، ص 221، دار احیاء التراث العربی، 1405ه.ق. [11] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 51، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404ه.ق. [12] آل عمران، 49. [13] http://islamquest.net/fa/archive/question/669، http://islamquest.net/fa/archive/question/1589 منبع:islamquest.net
آیا هر ساله در شب های قدر فرشتگان نامه اعمال ما را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت، آنان را امضا می نماید؟
شرح پرسش:
هر ساله در لیالی قدر شاهد هستیم که در منابر و رسانه ها، در معنای تقدیر امور سالانه عنوان می شود که ملایکه نامه اعمال را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید. در این خصوص چند نکته وجود دارد:
1- آنچه از مباحث توحید استنباط می شود تقدیر بندگان خدا تنها در ید خداوند متعال است و آنچه از برخی تریبون ها و کتب گفته می شود به این معنا است که خداوند اداره عالم را به امام معصوم(ع) واگذار نموده است.
2. با وجود آنکه شب قدر در امم پیشین نیز بوده، در صورت صحت ادعای مذکور، مثلا در دوره فترت 500 ساله حضرت عیسی(ع) با نبی مکرم اسلام(ص)، این پروندها توسط چه کسی امضا می شده است؟
3. حداقل در فحصی که بنده از دو تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیات مبارک سوره قدر و دخان نمودم هیچ اشاره ای به این مساله (توشیح مقدرات توسط حضرت حجت(عج)) نشده است و هر آنچه نقل می شود بدون ارایه سند روایی است. لطفا نظر خود را در این باره بیان کنید؟
پاسخ :
پرسش شما به چهار بخش تقسیم می شود:
1- آیا هر ساله در شب های قدر فرشتگان نامه اعمال ما را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید؟
2- آیا شب قدر پیش از اسلام نیز بوده است؟
3- در صورت مثبت بودن جواب، منزل گاه این فرشتگان در دوران فترت چه کسی بود؟
4- آیا امضای تقدیر اعمال یک ساله بندگان در شب قدر با توحید سازگاری دارد؟
حال این چهار بخش را مورد بررسی قرار می دهیم:
1. بر اساس روایات معتبر تمام امور بندگان بر پیامبر (ص) و امام معصوم و حجت الهی نازل می شود و از آن رو که هم اکنون حجت خداوند بر روی زمین، امام عصر (عج) است؛ تقدیر امور به ایشان عرضه می شود.
امام جواد (ع) از حضرت امیر المؤمنین (ع) نقل می کند که ایشان به حسن بن عباس فرمود: شب قدر در هر سالی است و خداوند در آن شب تمام امور آن سال را نازل می کند، پس از رسول خدا (ص) نیز کسانی عهده دار این امور هستند. ابن عباس از امام پرسید: آن ها کیستند: امام علی (ع) فرمود من و یازده نفر از فرزندان من که امام و هم سخن با فرشتگان هستیم.) [1]
2. آیا شب قدر در امت های پیشین نیز بوده است؟
در میان مفسران در این مسئله اختلاف است: برخی معتقدند که شب قدر اختصاص به امت اسلام دارد و در امت های گذشته نبوده است و عده ای این نظریه را قبول ندارند و نظرشان این است که شب قدر در بین ملل گذشته نیز بوده است.
الف) دلایل کسانی که معتقدند که شب قدر در امت های پیشین نبوده است:
این گروه به روایاتی استناد کرده اند که شب قدر از مواهب الاهی بر این امت میباشد مانند شان نزول آیه شریفه (خیر من الف شهر)، که از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود:
ان اللَّه وهب لامتی لیلة القدر لم یعطها من کان قبلهم؛ خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدی از امت های پیشین از این موهبت برخوردار نبودند" [2] .
ب) دلایل کسانی که معتقدند شب قدر اختصاص به امت اسلامی ندارد:
این عده از مفسران از ظاهر برخی از آیات مانند "تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر" [3] و "فیها یفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیم" [4] استفاده کرده اند که شب قدر اختصاص به امت پیامبر(ص) ندارد؛ زیرا "تنزل" و "یفرق" هر دو با صیغه مضارع آمده اند و دلالت بر استمرار می کنند.
و هم چنین تعبیر به جمله اسمیه "سَلامٌ هِی حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ" که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنی است.
به علاوه روایات نیز این معنی را تایید میکند [5] .مانند روایتی که از امام جواد (ع) رسیده است که فرمود: خداوند شب قدر را در ابتدای خلقت دنیا آفرید و در آن شب نخستین پیغمبر و نخستین وصیی که باید باشد (آدم و شیث را) آفرید و حکم فرمود که در هر سالی، شبی باشد که در آن شب تفسیر و بیان امور تا چنان شبی در سال آینده فرود آید... [6]
و ممکن است روایاتی که دلالت دارد شب قدر اختصاص به امت اسلام دارد، مقصود این باشد که در امت های پیشین، اگر چه شب قدر وجود داشته است ولی اعلان رسمی که مردم از آن آگاهی پیدا کنند نمی شده است.
3. منزل گاه فرشتگان در زمان فترت نیز حجت خدا است؛ زیرا به ادله عقلی و نقلی، زمین در هیچ زمانی حتی در دوران فترت خالی از حجت خدا (پیامبر یا وصی او) نبوده است. و دوران فترت به معنای خالی بودن زمین از حجت خدا در این مدت زمان نیست بلکه به معنای نبودن رسول و پیامبر در این فاصله شش صد سال است. بی تردید اوصیاء و جانشین های حضرت عیسی (ع)حجت خدا بر روی زمین بودند.
توضیح اینکه:
خدای متعال در سوره (مائده) می فرماید: (ای اهل کتاب! پیامبر ما به سوی شما آمد تا در عصری که میان پیامبران الاهی فترت و فاصله ای واقع شده، حقایق را برای شما بیان کند، مبادا بگوئید از طرف خدا بشارت دهنده و بیم دهنده به سوی ما نیامد). [7]
از فاصله حدود شش صد سال بین حضرت مسیح (ع) تا حضرت رسول اکرم (ص) به دوران فترت یاد می شود. همان گونه که از آیه یاد شده فهمیده می شود در این فاصله رسول و پیامبری نبوده است. اما باید توجه داشت که نیامدن پیامبر دلیل بر نبودن حجت خدا در روی زمین و قطع ارتباط انسان با خدا نیست.
بلکه زمین هیچ وقت از حجت خدا خالی نمی شود. امام علی (ع) در سخنی به کمیل می فرماید:
آری، روی زمین هرگز از کسی که قیام به حجت الاهی کند، خالی نخواهد ماند، خواه آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناخته، برای این که احکام، دستورات، دلائل و نشانه های خداوند از میان نرود... خداوند به وسیله آنها دلائل و نشانه های خود را حفظ می کند تا به افرادی همانند خود بسپارند و بذر آن را در دل های کسانی شبیه خود بیفشانند...) [8] .
از این رو معتقدیم که نخستین انسان حجت خدا بود و آخرین انسان نیز حجت خدا خواهد بود.
بی تردید در دوران فترت؛ یعنی فاصله زمانی پس از حضرت عیسی (ع) تا زمان رسول اکرم (ص) حجت خدا وجود داشته است. در روایتی امام رضا (ع) می فرماید: ( همانا در هیچ عصر و زمانی زمین از حجت خدا بر خلق خالی نمی شود). [9] هر چند که ممکن است ما از نام و مشخصات آن ها بی خبر باشیم همان گونه که از صد و بیست و چهار هزار پیامبر تنها نام عده محدودی از آنان را می دانیم.
از سوی دیگر حجت خدا ممکن است نبی باشد و یا وصی او؛ زیرا هر پیامبری وصی داشته است. اهل تشیع و تسنن روایت کردهاند که رسول خدا فرمود: (هر پیامبری وصیٌ دارد) [10] از این رو شیعه بر این باور است که در هر زمانی خداوند حجتی در عالم دارد که او واسطه فیض خدا و حافظ دین او و مرجع علمی مردم است.
بر این اساس می توان گفت: نزول فرشتگان در شب قدر در دوران فترت بر حجت خدا یعنی وصی حضرت عیسی (ع)، بوده است.
4. آیا امضای تقدیر اعمال یک ساله بندگان در شب قدر با توحید سازگاری دارد؟
حجت خدا خلیفه و نماینده خدا بر روی زمین است و هر کاری که انجام می دهد با این عنوان و به اذن و اراده خدا است و به نحو طولی در امور تأثیرگذار هستند. از این رو هیچ منافاتی با توحید ندارد. امام مهدی (ع) می فرماید: (قلب های ما ظرف اراده و مشیت خدا است، اگر او بخواهد ما می خواهیم.) [11]
و اگر معتقدیم که هر ساله در شب های قدر فرشتگان نامه اعمال ما را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید می گوییم که این با اراده و مشیت الاهی صورت می گیرد و هیچ منافاتی با توحید ندارد هم چنان که این سخن حضرت عیسی (ع) هیچ منافاتی با توحید ندارد که می فرماید: "من از گِل، چیزی به شکل پرنده میسازم سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد. و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی میبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم" [12] . [13]
پی نوشت:
[1] .ابو الصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص 182، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 ق .
[2] تفسیر نمونه، ج 27، ص 190، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، سال1374 ش، چاپ اول .
[3] قدر:4.
[4] دخان:4.
[5] http://islamquest.net/fa/archive/question/371.
[6] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 250، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ق.
[7] . مائده، 19.
[8] . نهج البلاغه(فیض الاسلام)، کلمات قصار، حکمت 139
[9] . صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 121، انتشارات جهان، 1378ه.ش.
[10] . طبرانی، المعجم الکبیر، ج 6، ص 221، دار احیاء التراث العربی، 1405ه.ق.
[11] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 51، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404ه.ق.
[12] آل عمران، 49.
[13] http://islamquest.net/fa/archive/question/669،
http://islamquest.net/fa/archive/question/1589
منبع:islamquest.net
- [سایر] آیا هر ساله در شب های قدر فرشتگان نامه اعمال ما را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت، آنان را امضا می نماید؟
- [سایر] آیا در شب قدر نامه اعمال ما محضر امام زمان (عج) تقدیم و ایشان آن را امضا مینمایند؟
- [سایر] هر ساله در لیالی قدر شاهد هستیم که در منابر و رسانه ها، در معنای تقدیر امور سالانه عنوان می شود که ملایکه نامه اعمال را محضر حضرت حجت (عج) تقدیم و حضرت آنان را امضا می نماید. در این خصوص چند نکته وجود دارد: 1- آنچه از مباحث توحید استنباط می شود تقدیر بندگان خدا تنها در ید خداوند متعال است و آنچه از برخی تریبون ها و کتب گفته می شود به این معنا است که خداوند اداره عالم را به امام معصوم(ع) واگذار نموده است. 2. با وجود آنکه شب قدر در امم پیشین نیز بوده، در صورت صحت ادعای مذکور، مثلا در دوره فترت 500 ساله حضرت عیسی(ع) با نبی مکرم اسلام(ص)، این پروندها توسط چه کسی امضا می شده است؟ 3. حداقل در فحصی که بنده از دو تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیات مبارک سوره قدر و دخان نمودم هیچ اشاره ای به این مساله (توشیح مقدرات توسط حضرت حجت(عج)) نشده است و هر آنچه نقل می شود بدون ارایه سند روایی است. لطفا نظر خود را در این باره بیان کنید؟
- [سایر] تقرب به حضرت حجت (عج) با چه اعمال و یا اذکاری سریعتر حاصل میشود؟
- [سایر] اهمیت پرداختن به خود برای ظهور حضرت حجت (عج) چیست؟
- [سایر] کسی به من نامه ای داده بود که به امام زمان (عج) برسانم و در رودخانه جاری بیندازم. سؤال من این است که حقیقتاً نحوه نوشتن نامه محضر امام عصر (عج) چگونه باید صورت بگیرد؟
- [سایر] توصیه هایی به آرزومندان سربازی حضرت حجت(عج) بفرمایید؟
- [سایر] افضل اعمال در شب قدر چیست؟
- [سایر] رابطه شب قدر با امام عصر (عج) چیست؟
- [سایر] برترین اعمال در شب قدر چه عملی است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است در شب اول قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْنا بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابَها اِلَی قَبْرِ فُلانَ و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است در شب اوّل قبر، دو رکعت نماز برای میّت بخوانند و ثواب آن را به وی هدیه کنند و دستور آن این است که در رکعت اوّل بعد از حمد یک مرتبه (آیةالکرسی) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره (اِنّا أَنْزَلْناهُ) (قدر) بخوانند و بعد از سلام بگویند: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَهَا إلَی قَبْرِ فُلانٍ) و به جای کلمه فلان، اسم میّت را بگویند و نیز میتواند پس از حمد در رکعت اول دو مرتبه (قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدٌ) و در رکعت دوم ده بار (ألْهکُمُ التَّکَاثُرُ) (سوره تکاثر) را بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] واجبات حجّ تمتّع سیزده چیز است: اول: احرام حجّ تمتّع؛ که مانند احرام عمره است، جز این که در احرام حج باید از مکه معظّمه به نیّت حجّ تمتّع مُحرم شود. دوم: وقوف در عرفات؛ یعنی مُحرم به احرام حجّ از ظهر روز عرفه نهم ذیحجّه به قصد قربت در عرفات باشد و در آنجا نیّت وقوف کند و بنابر احتیاط، از اوّل ظهر به عرفات برود و تا مغرب شرعی در آنجا بماند. سوم: وقوف در مشعر؛ به این ترتیب که حاجی پس از انجام وقوف در عرفات هنگام مغرب شب عید به طرف (مشعرالحرام) کوچ کند و مستحب است به گونهای کوچ کند که نماز مغرب و عشاء را در مشعر بخواند. وقوف در مشعر باید به قصد قربت انجام شود و وقت آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است و بنابر احتیاط شب دهم را نیز تا طلوع فجر به قصد قربت باید در مشعر به سر برد. چهارم، پنجم و ششم: واجبات منی در روز عید قربان، که عبارتند از: الف رَمی جمره عقبه؛ یعنی زدن هفت سنگریزه به جمره عقبه به پیروی از حضرت ابراهیم علیهالسلام که در این مکان شیطان را رمی کرده است. ب قربانی و مخیّر است شتر یا گاو و یا گوسفند را قربانی کند. ج تراشیدن سر و یا تقصیر (کوتاه کردن مو یا ناخن) به تفصیلی که در کتاب مناسک حج آمده است. هفتم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم: اعمال مکّه مکرّمه، که به ترتیب عبارتند از: (طواف)، (نماز طواف)، (سعی بین صفا و مروه)، (طواف نساء) و (نماز طواف نساء). دوازدهم و سیزدهم: اعمال منی در روزهای یازدهم، دوازدهم و برای بعضی سیزدهم ذیحجّه، که عبارتند از: الف بیتوته در منی؛ یعنی شب در آنجا ماندن. ب رَمی جمرات سه گانه (اُولی، وُسطی و عقبه) و در هر روز باید به هر یک از جمرات سه گانه هفت ریگ بزند.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله وحید خراسانی] حج زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور داده اند به جا اورده شود و در تمام عمر بر کسی که شرایط ذیل را دارا باشد یک مرتبه واجب می شود اول ان که بالغ باشد دوم ان که عاقل باشد سوم ان که ازاد باشد چهارم ان که به واسطه رفتن به حج مجبور نشود کار حرامی را که ترک ان از حج مهم تر است انجام دهد یا عمل واجبی را که از حج مهم تر است ترک نماید پنجم ان که مستطیع باشد و مستطیع بودن به چند چیز است ان که توشه راه و مرکب سواری یا مالی که بتواند با ان مال انها را تهیه کند داشته باشد سلامت مزاج و توانایی ان را داشته باشد که به مکه رود و حج را به جا اورد در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه یا هنگام انجام اعمال جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند حج بر او واجب نیست ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگر چه دورتر باشد باید از ان راه برود به قدر به جا اوردن اعمال حج وقت داشته باشد مخارج کسانی را که خرجی انان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به انها را لازم می دانند مانند نوکر و کلفتی که به انها حاجت دارد داشته باشد بعد از برگشتن کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود و عایله اش به حسب شانش داشته باشد که در زندگی به مشقت نیفتد
- [آیت الله خوئی] حج: زیارت کردن خانة خدا و انجام اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بهجا آورده شود، و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد یک مرتبه واجب میشود: (اول): آن که بالغ باشد. (دوم): آن که عاقل و آزاد باشد. (سوم): به واسطة رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که ترک آن از حج مهمتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حج مهمتر است ترک نماید. (چهارم): آن که مستطیع باشد، و مستطیع بودن به چند چیز است: (اول): آن که توش راه و مرکب سواری یا مالی که بتواند با آن مال آنها را تهیه کند داشته باشد. (دوم): سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند مکه رود و حج را بهجا آورد. (سوم): در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود، یا مال او را ببرند، حج بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود، اگرچه دورتر باشد، باید از آن راه برود. (چهارم): به قدر بهجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. (پنجم): مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن و بچه، و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند داشته باشد. (ششم): بعد از برگشتن، کسب یا زراعت، یا عایدی ملک، یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسأله 2044 – حج، زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور داده اند در آنجا به جا آورده شود. و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد؛ یک مرتبه واجب می شود: اول آنکه بالغ باشد. دوم آنکه عاقل و آزاد باشد. سوم به واسطه رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که ترک آن از حج مهمتر است انجام دهد؛ یا عمل واجبی را که از حج مهمتر است ترک نماید. چهارم آنکه مستطیع باشد. و مستطیع بودن به چند چیز است: اول - آنکه توشه راه و مرکب سواری یا مالی که بتواند با آن مال آنها را تهیه کند داشته باشد. دوم - سلامت مزاج و توانائی آن را داشته باشد که بتواند مکه رود و حج را به جا آورد. سوم - در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند؛ حج بر او واجب نیست؛ ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد؛ باید از آن راه برود. چهارم - به قدر به جا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. پنجم - مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم می دانند داشته باشد. ششم - بعد از برگشتن؛ کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [امام خمینی] حج: زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور داده اند در آن جا بجا آورده شود، و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد یک مرتبه واجب می شود: اول: آنکه بالغ باشد. دوم: آنکه عاقل و آزاد باشد. سوم: به واسطه رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که اهمیتش در شرع از حج بیشتر است انجام دهد یا عمل واجبی را که از حج مهمتر است ترک نماید. چهارم: آنکه مستطیع باشد، و مستطیع بودن به چند چیز است: اول: آنکه توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است و در کتابهای مفصل گفته شده، دارا باشد، و نیز مرکب سواری یا مالی که بتواند آنها را تهیه کند داشته باشد. دوم:سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند مکه رود و حج را بجا آورد.سوم: در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود، یا مال او را ببرند، حج بر او واجب نیست، ولی اگراز راه دیگری بتواند برود، اگرچه دورتر باشد در صورتی که مشقت زیاد نداشته باشدو خیلی غیر متعارف نباشد، باید از آن راه برود. چهارم: به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. پنجم: مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم می دانند داشته باشد.ششم: بعد از برگشتن، کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حج: زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور داده اند در آنجا به جا آورده شود و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد، یک مرتبه واجب می شود: 1 کمال، به این که بالغ و عاقل باشد. 2 آن که آزاد باشد. 3 به واسطه رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که ترک آن از حج مهم تر است، انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حج مهم تر است ترک نماید، 4 آن که مستطیع باشد و مستطیع بودن به چند چیز است: اول آن که توشه راه و مرکب سواری یا مالی که بتواند با آن مال، آنها را تهیه کند داشته باشد. دوم آن که سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند مکه رود و حج را به جا آورد. سوم آن که در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد، یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود، یا مال او را ببرند، حج بر او واجب نیست. ولی اگر از راه دیگری بتواند برود، اگر چه دورتر باشد، باید از آن راه برود. چهارم آن که به قدر به جا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. پنجم آن که مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم می دانند داشته باشد. ششم آن که بعد از برگشتن کسب، یا زراعت، یا عایدی ملک، یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله سیستانی] حج : زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود . و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد ، یک مرتبه واجب میشود : اول : آنکه بالغ باشد . دوم : آنکه عاقل و آزاد باشد . سوم : بواسطه رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که ترک آن از حج مهمتر است انجام دهد ، یا عمل واجبی را که از حج مهمتر است ترک نماید ، ولی اگر در این حال به حج برود گر چه گناه کرده اما حجش صحیح است . چهارم : آنکه مستطیع باشد ، و مستطیع بودن به چند چیزاست : اول : آنکه توشه راه و همچنین مرکب سواری در صورت احتیاج به آن یا مالی که بتواند با آن مال آنها را تهیه کند ، داشته باشد . دوم : سلامت مزاج و توانائی آن را داشته باشد که بدون مشقت زیاد بتواند مکه رود ، و حج را بجا آورد . و این شرط در وجوب مباشرت حج معتبر است و کسی که توانایی مالی دارد ولی قدرت بدنی مباشرت ندارد یا مباشرت برای او حرجی است و امید بهبودی ندارد باید نایب بگیرد . سوم : در راه مانعی از رفتن نباشد ، و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند ، حج بر او واجب نیست . ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگر چه دورتر باشد ، باید از آن راه برود ، مگر آنکه آن راه آنقدر دورتر و غیر معمولی باشد که بگویند راه حج بسته است . چهارم : تمکن از سایر جهات داشته باشد که به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد . پنجم : مخارج کسانی را که خرجیِ آنان بر او واجب است مثل زن و بچه ، یا ترک انفاق بر آنان برای او حرجی است ، داشته باشد . ششم : بعد از برگشتن ، کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد ، یعنی اینطور نباشد که بواسطه مخارج حج پس از برگشتن مجبور شود به زحمت زندگی کند .