الف. سورة منافقون؛ این سوره وضع منافقین را توصیف می کند شدّت دشمنی آنان با مسلمین را بیان کرده، به پیامبراکرم(ص) دستور می دهد تا از آنان بر حذر باشد و مؤمنین را نصیحت می کند تا از کارهایی که سرانجامش نفاق است، بپرهیزند تا کارشان به آتش دوزخ منجر نشود.(ترجمه المیزان، سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج 19، ص 469، نشر: دفتر انتشارات اسلامی.) "زید بنارقم" می گوید: از عبدالله بن اُبَیّ (سرکردة منافقین) شنیدم که به یاران خود میگفت: به کسانیکه نزد پیامبرند به هیچ وجه انفاق و بخشش نکنید تا پراکنده شوند و ما اگر به مدینه برگردیم، عزیزترین افراد باید ذلیلترین افراد را از شهر مدینه بیرون کنند. و منظور از عزیزترین افراد خودش و ذلیلترین، پیامبراکرم(ص) بود. زید میگوید: این موضوع را به پیامبراکرم(ص) اطلاع دادیم، پیامبراکرم(ص) عبدالله بنابی را خواست و قضیه را از او سؤال نمود، او سوگند یاد کرد که چنین چیزی را که زید بنارقم گفته است، به زبان نیاورده و سخنان من (زید بنارقم) تکذیب شد. تا این که آیه "إِذَا جَآءَکَ الْمُنََفِقُون..."(منافقون،1) نازل شد و پیامبراکرم(ص) مرا طلبید و آیه را برای من تلاوت کرد و فرمود: ای زید؛ خداوند گفتار تو را تصدیق کرد.(مجمع البیان، ج 6، ص 85 تا 87، منشورات دار مکتبة الحیاة، بیروت.) ب. به مناسبت این که بیشتر آیات این سوره دربارة منافقان نازل شده و دربارة ویژگیها و کارهای آنان سخن گفته، این سوره را منافقون، نامیدهاند. ج. روی هم رفته محتوای این سوره در چهار بخش خلاصه می شود. 1. نشانه های منافقان که خود شامل چند بخش است؛ 2. بر حذر داشتن مؤمنان از توطئه های منافقان و مراقبت همیشگی در این زمینه؛ 3. هشدار به مؤمنان که نعمت های دنیوی آنان را از یاد خدا غافل نکند؛ 4. توصیه با انفاق در راه خدا و بخشش و بهره گیری از اموال پیش از رسیدن مرگ.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 24، ص 144، دارالکتب الاسلامیة.) eporsesh.com
لطفا جواب این سه سوال را بدهید: الف چرا سوره منافقون نازل شد. ب چرا به این نام معروف است؟ ج لطفاً توضیح مختصر درباره این سوره بدهید؟
الف. سورة منافقون؛ این سوره وضع منافقین را توصیف می کند شدّت دشمنی آنان با مسلمین را بیان کرده، به پیامبراکرم(ص) دستور می دهد تا از آنان بر حذر باشد و مؤمنین را نصیحت می کند تا از کارهایی که سرانجامش نفاق است، بپرهیزند تا کارشان به آتش دوزخ منجر نشود.(ترجمه المیزان، سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج 19، ص 469، نشر: دفتر انتشارات اسلامی.)
"زید بنارقم" می گوید: از عبدالله بن اُبَیّ (سرکردة منافقین) شنیدم که به یاران خود میگفت: به کسانیکه نزد پیامبرند به هیچ وجه انفاق و بخشش نکنید تا پراکنده شوند و ما اگر به مدینه برگردیم، عزیزترین افراد باید ذلیلترین افراد را از شهر مدینه بیرون کنند. و منظور از عزیزترین افراد خودش و ذلیلترین، پیامبراکرم(ص) بود. زید میگوید: این موضوع را به پیامبراکرم(ص) اطلاع دادیم، پیامبراکرم(ص) عبدالله بنابی را خواست و قضیه را از او سؤال نمود، او سوگند یاد کرد که چنین چیزی را که زید بنارقم گفته است، به زبان نیاورده و سخنان من (زید بنارقم) تکذیب شد. تا این که آیه "إِذَا جَآءَکَ الْمُنََفِقُون..."(منافقون،1) نازل شد و پیامبراکرم(ص) مرا طلبید و آیه را برای من تلاوت کرد و فرمود: ای زید؛ خداوند گفتار تو را تصدیق کرد.(مجمع البیان، ج 6، ص 85 تا 87، منشورات دار مکتبة الحیاة، بیروت.)
ب. به مناسبت این که بیشتر آیات این سوره دربارة منافقان نازل شده و دربارة ویژگیها و کارهای آنان سخن گفته، این سوره را منافقون، نامیدهاند.
ج. روی هم رفته محتوای این سوره در چهار بخش خلاصه می شود.
1. نشانه های منافقان که خود شامل چند بخش است؛
2. بر حذر داشتن مؤمنان از توطئه های منافقان و مراقبت همیشگی در این زمینه؛
3. هشدار به مؤمنان که نعمت های دنیوی آنان را از یاد خدا غافل نکند؛
4. توصیه با انفاق در راه خدا و بخشش و بهره گیری از اموال پیش از رسیدن مرگ.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 24، ص 144، دارالکتب الاسلامیة.)
eporsesh.com
- [سایر] توضیح مختصر در رابطه با آیه 12 سوره سبا بدهید؟
- [آیت الله اردبیلی] شخص (الف) به موجب قولنامه عادی و وکالتنامه محضری ملکی را به (ب) میفروشد. شخص (ب) همان ملک را مطابق قولنامه عادی و وکالتنامه محضری به شخص (ج) می فروشد. شخص (ج) از مالکیت (ب) بر ملک اطمینان ندارد و از مالک اول یعنی (الف) میخواهد که معامله را تأیید کند. (الف) زیر قولنامه مینویسد: مراتب فوق مورد تأیید اینجانب است. آیا در فرض سؤال (الف) حق دارد که از اقاریری که به نفع (ب) و (ج) کرده است عدول نماید و وقع معاملات را انکار کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر فرد الف فرد ب را جهت ضمانت به شخص ج معرّفی نماید و شخص ج به اعتبار فرد " الف " بدهی شخص " ب " را ضمانت نماید و بعد بدهکار بدهی خود را پرداخت نکند آیا شخص معرف ضامن است؟
- [آیت الله اردبیلی] (الف) به موجب قولنامه عادی و وکالتنامه محضری ملکی را به (ب) می فروشد. (ب) همان ملک را مطابق قولنامه عادی و وکالتنامه محضری به (ج) می فروشد. (ج) از مالکیت (ب) بر ملک اطمینان ندارد و از مالک اولیه یعنی (الف) میخواهد که معامله را تأیید کند. (الف) زیر قولنامه می نویسد: مراتب فوق مورد تأیید اینجانب است. آیا در فرض سؤال: 1- (الف) حق دارد که از اقاریری که به نفع (ب) و (ج) کرده است عدول نماید و وقوع معاملات را انکار کند؟ 2- (ب) علیرغم قولنامه عادی و وکالتنامه محضری و اقرارنامه ثبتی مبنی بر دریافت ثمن مورد معامله حق دارد که از اقاریری که به نفع (ج) کرده است عدول نماید و وقوع معامله و دریافت ثمن را انکار کند؟
- [آیت الله نوری همدانی] حکم انجام اعتکاف به نیابت از: الف) یکی از اموات ب) اموات متعدد ج) شخص زنده، چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] استفراغ افراد زیر از جهت پاک یا نجس بودن، چه حکمی دارد؟ الف: طفل شیرخوار ب: طفلی که هم شیر می خورد و هم غذا ج: انسان بالغ
- [آیت الله صافی گلپایگانی] حکم موارد زیر برای زن و شوهر در حال اعتکاف چگونه است؟ الف: لمس ب: بوسه ج: نگاه از روی شهوت د: صحبت تلفنی از روی شهوت
- [آیت الله نوری همدانی] حکم موارد زیر برای زن و شوهر در حال اعتکاف چگونه است؟ الف) لمس ب) بوسه ج) نگاه از روی شهوت د) صحبت تلفنی از روی شهوت
- [آیت الله نوری همدانی] ج: جواب سؤال 2 - در صورتی که در موقع عقد به مهر السّنه رضایت داده است فقط استحقاق مهر السنّه را دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفاً جواب مسائل زیر را مرقوم بفرمایید: الف) آیا آوردن متّهم به زنا به دادگاه جهت اعتراف جایز است؟ ب) در صوت جواز آیا جایز است قاضی مأذون به متّهم تفهیم کند که جرم او چیست؟ ج) در صورت جواز سؤال ب و اظهار قبولی متّهم آیا قبول اتّهام تفهیمی به عنوان اقرار محسوب می شود یا این که باید اقرار کند و تصریح به عمل، موضوعیّت دارد و در صورت اقرار واحد آیا تکرار سؤال به دفعات یا جلسات متعدّد لازم یا جایز است؟ د) آیا سکوت متّهم کاشف از انکار اوست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در صورتی که زن وشوهر طلاق گرفته باشند: الف: اگر طلاق رجعی باشد و قبل از پایان عده زن یا شوهر بمیرند دیگری ازاو ارث می برد. ب: اگر طلاق بائن باشد از همدیگر ارث نمیبرند و لو هنوز عده تمام نشده باشد ج: اگر شوهر در حال بیماری زن خود را طلاق دهد وقبل از گذشتن دوازده ماه قمری بمیردزن از او با سه شرط زیر ارث میبرد: ج 1: هنوز ازدواج نکرده باشد. ج 2: شوهر زن را بدون در خواست او طلاق داده باشد. ج 3: شوهر بر اثر همان بیماری مرده باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر میت کافر باشد الف: اگر تمام ورثه او هم کافر باشند ورثه طبق احکام ارث از او ارث می برند. ب: اگر بعضی از ورثه او مسلمان باشند و بعضی کافر فقط ورثه مسلمان او ارث میبرند و به ورثه کافر ارث نمیرسد. ج: اگر همه ورثه او مسلمان باشند همه آنها طبق احکام ارث از او ارث میبرند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر میت مسلمان باشد الف: اگرهمه ورثه او مسلمان باشند همه طبق احکام ارث از او ارث می برند. ب: اگر بعضی از ورثه مسلمان باشند و برخی از آنها کافر باشند تنها ورثه مسلمان ازاو ارث میبرند. ج: اگر همه ورثه او کافر باشند هیچیک از آنها از او ارث نمیبرند و تمام مال میت مسلمان در اختیار مجتهد جامع الشرائط قرار میگیرد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در کلیه مسائل سابق که سهم الارث زن بیان شد: الف: زن از اموال منقول شوهر ارث می برد. ب: زن از قیمت تاسیسات و ساختمان و درختان ارث می برد ولی از عین آنها ارث نمی برد. ج: زن از زمین های شوهر خود به طور کلی (نه از اصل ونه از قیمت) ارث نمی برد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام تعییر و سرزنش است که قرآن شریف با کلمه (وَیْل) سرزنشکننده و غیبتکننده را تهدید فرموده است: (وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة)[1] (وای بر هر بدگویِ عیب جوی.) و آن اقسامی دارد: الف) سرزنش بهواسطه عیبی که در او نیست؛ و این صورت علاوه بر اینکه گناه سرزنش را دارد، گناه تهمت را نیز دارد. ب) سرزنش بهواسطه عیبی که در او میباشد و این صورت همان (لمزه) قرآن است که با کلمه ویل، سرزنشکننده را تهدید کرده است. ج) سرزنش که با ضمیمه استهزا یا اهانت و یا فحش باشد؛ و این صورت علاوه بر اینکه حرام است، گناه آن ضمیمه را نیز دارد، و ممکن است سرزنش بهواسطه ضمائمی که دارد، گناهان فراوانی داشته باشد. د) سرزنش کسی بهخاطر معصیت، و آن سرزنش نیز حرام است، مگر اینکه از باب نهی از منکر باشد، و در نهی از منکر و یا امر به معروف، چارهای جز تعییر و سرزنش نداشته باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] افراد به دو واسطه از متوفی ارث می برند: الف: نسبی ب: سببی. الف: وارث نسبی یعنی کسانی که با متوفی نسبت فامیلی دارند و به سه دسته عمده تقسیم می شوند که هر دسته را یک طبقه میگویند وتا یک نفر از طبقه اول باشد افراد طبقه دوم ارث نمیرند. ب وارث سببی یعنی کسانی که به سبب ازدواج ارث می برند و در کنار وراث نسبی و همراه آنها ارث می برند و تفصیل آن بعداً بیان می شود. ارث طبقه اول
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر تنها وارث میت همسر او باشد و هیچیک از ورثه دیگر در طبقات سه گانه نباشند الف: اگر وارث شوهر باشد تمام مال میت به او میرسد ب: اگر وارث فقط زن میت باشد تنها 41 اموال میت طبق بیان سابق به او میرسد وبقیه مال میت در اختیار مجتهد جامع الشرائط قرار می گیرد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث همسر میت و یک نفر از طبقه اول باشند: الف: پدر یامادر و شوهر: سهم شوهر 21 و بقیه سهم پدر یا مادر می شود. ب: پدر یا مادر و زن: سهم زن 41 و بقیه سهم پدر یا مادر می شود. ج: یک پسر یا یک دختر و شوهر: سهم شوهر 41 وبقیه به پسر یا دختر می رسد. د یک پسر یا یک دختر وزن سهم زن 81 وبقیه به پسر یا دختر می رسد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی شخصی را که از او ارث میبرد بکشد. الف: اگراو را عمدا و به نا حق کشته باشد از او ارث نمیبرد. ب: اگر او راعمدا ولی از روی حق و به حکم حاکم شرع کشته باشد از او ارث میبرد. ج: اگر او را به صورت خطا یا شبه عمد بکشد از اموال دیگر او ارث میبرد ولی از دیه او ارث نمیبرد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث اجداد و همسر میت باشد: الف اگر وارث جد و جده پدری و همسر باشند: اگر همسر شوهر باشد سهم او 21 می شود و نصف دیگر به ترتیبی که در قسمت الف مساله قبل بیان شد بین جد و جده تقسیم می شود. اگر همسر زن باشد سهم او 41 می شود و بقیه مال به ترتیبی که در قسمت الف مساله قبل بیان شد بین جدو جده تقسیم میشود. ب اگر وارث همسر و جد و جده مادری باشد: همسر اگر زن باشد 41 واگر شوهر باشد 21 می برد و بقیه مال به ترتیبی که در مسأله2892 قسمت ب بیان شد بین جد و جده مادری به صورت مساوی تقسیم می شود. ج اگر وارث همسر و جد و جده پدری و جد و جده مادری یا یکی از اینها باشد: همسر اگر زن باشد 41 و اگر شوهر باشد 21 سهم او می شود و 31 اصل مال هم به جد و جده مادری می رسد و بین آنها بالسویه تقسیم می شود و بقیه مال بین جد و جده پدری همانطور که درقسمت ج مسأله 2892 بیان شد تقسیم می شود.