در مراکز آموزشی و قرآنی که برای نوجوانان و جوانان برگزار می گردد معمولا سه مرحله طی می شود: 1. قرائت قرآن. 2. حفظ قرآن. 3. معارف قرآن. هر کدام از قسمت های (1 و 2) روش ها، متون درسی و مقدار زمان مشخصی را می طلبد، قسمت سوم که معارف است و سوال بر آن متمرکز می باشد را می توان از راهکارهای ذیل به نتیجه رساند: الف) این مرحله بعد از یادگیری (حداقل) قرائت صحیح و مقداری حفظ قرآن، شروع گردد. ب) برای استاد جلسه و معلم کلاسهای قرآنی، مطالعه چند تفسیر پیشنهاد می شود. (نور، نمونه، المیزان، راهنما، پیام قرآن (عقائد)، پیام قرآن (اخلاق) و... ) ج) برای آموزش با تاثیر بسیار می توان کار را به این منوال آغاز کرد: 1. تعیین یک صفحه (15 سطر) 2. ترجمة سلیس و روان (ترجمة آیت الله مکارم شیرازی) 3. شرح مختصر لغات و واژه های کلیدی 4. طرح پرسش هایی با استفاده از استعداد و ابعاد کتاب (برگزیدة تفسیر نمونه 5 جلدی). این روش (که معرفی منبع، طرح سوال و ارجاع به آن منبع می باشد) را می توان در گروه های مطالعاتی تفکیک شده با راهنمائی استاد انجام داد یا با استفاده از مسابقات و معرفی منبع تفسیری موجه و موثر، در یادگیری و بالابردن فرهنگ قرآنی شهرستان و محیط های آموزشی، سهیم شد. علاوه بر آنچه گذشت در امر آموزش مفاهیم قرآنی، جزواتی لازم است، که در این خصوص می توان از چند مورد استفاده کرد: 1. استفاده از متون درسی پیرامون قرآن کریم که برای سطوح مختلف توسط آموزش و پرورش چاپ می شود. 2. مشورت و درخواست جزوات در این باره از جامعه القرآن قم با شمارة تلفن 7739073 0251 و همچنین می توان از علما و اساتید راهنمایی خواست و نیز تماس با بیت القرآن امام علی علیه السلام در قم با شماره های 7743876 و 7720518 می تواند مفید باشد.
برای ارائه نکات مفهومی و تفسیری قرآن به سنین ابتدایی و راهنمایی و متوسطه باید از چه روشهائی و چه جزواتی استفاده شود؟
در مراکز آموزشی و قرآنی که برای نوجوانان و جوانان برگزار می گردد معمولا سه مرحله طی می شود:
1. قرائت قرآن.
2. حفظ قرآن.
3. معارف قرآن.
هر کدام از قسمت های (1 و 2) روش ها، متون درسی و مقدار زمان مشخصی را می طلبد، قسمت سوم که معارف است و سوال بر آن متمرکز می باشد را می توان از راهکارهای ذیل به نتیجه رساند:
الف) این مرحله بعد از یادگیری (حداقل) قرائت صحیح و مقداری حفظ قرآن، شروع گردد.
ب) برای استاد جلسه و معلم کلاسهای قرآنی، مطالعه چند تفسیر پیشنهاد می شود. (نور، نمونه، المیزان، راهنما، پیام قرآن (عقائد)، پیام قرآن (اخلاق) و... )
ج) برای آموزش با تاثیر بسیار می توان کار را به این منوال آغاز کرد: 1. تعیین یک صفحه (15 سطر) 2. ترجمة سلیس و روان (ترجمة آیت الله مکارم شیرازی) 3. شرح مختصر لغات و واژه های کلیدی 4. طرح پرسش هایی با استفاده از استعداد و ابعاد کتاب (برگزیدة تفسیر نمونه 5 جلدی).
این روش (که معرفی منبع، طرح سوال و ارجاع به آن منبع می باشد) را می توان در گروه های مطالعاتی تفکیک شده با راهنمائی استاد انجام داد یا با استفاده از مسابقات و معرفی منبع تفسیری موجه و موثر، در یادگیری و بالابردن فرهنگ قرآنی شهرستان و محیط های آموزشی، سهیم شد.
علاوه بر آنچه گذشت در امر آموزش مفاهیم قرآنی، جزواتی لازم است، که در این خصوص می توان از چند مورد استفاده کرد:
1. استفاده از متون درسی پیرامون قرآن کریم که برای سطوح مختلف توسط آموزش و پرورش چاپ می شود.
2. مشورت و درخواست جزوات در این باره از جامعه القرآن قم با شمارة تلفن 7739073 0251 و همچنین می توان از علما و اساتید راهنمایی خواست و نیز تماس با بیت القرآن امام علی علیه السلام در قم با شماره های 7743876 و 7720518 می تواند مفید باشد.
- [سایر] در مورد «جهان شناسی از دیدگاه قرآن» تحقیق و تفسیری کامل و جامع ارائه فرمائید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] با توجّه به اینکه در قرآن و سنّت فقط بر نشانههای بلوغ تأکید شده و تفسیری از آن ارائه نشده حیض و قاعدگی و موی زهار از نشانههای خارجی بلوغ شمرده شدهاند و فقهاء و بزرگان بدان فتوا دادهاند، و موی زهار در دختران نشانه بلوغ شمرده نشده و ادّله اختصاص به پسران دارد و با توجّه به اینکه روایات 9 سالگی معارض با روایات 10 و 13 سالگی است نظر مبارک حضرتعالی در سنّ بلوغ دختران چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] برای مقابله با تهاجم فرهنگ غیر اسلامی، حدود سی دانش آموز را از گروه ابتدایی و متوسطه به شکل گروه سرود در مسجد جمع کرده ایم که این افراد درسهایی از قرآن کریم، احکام و اخلاق اسلامی را به مقتضای سن و سطح فکری شان فرامی گیرند. اقدام به این کار چه حکمی دارد؟ استفاده از آلت موسیقی اُرک توسط گروه چه حکمی دارد؟ انجام تمرین به وسیله آن در مسجد با رعایت موازین شرعی و مقررات مربوطه و متعارف رادیو و تلویزیون و وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران دارای چه حکمی است؟
- [سایر] سلام خانم دکتر خسته نباشید.بنده 29 ساله و مجرد هستم و تا اونجا که یادم میاد از دوران دبیرستان علایم ریزش مو در من کم کم نمایان شد و پیشرفتش طوری بوده که در حال حاضر هم پیشانی ام خیلی باز شده و هم بخاطر کم پشت شدن موهای ناحیه وسط سر کف سرم کاملا معلومه ولی وضعیت دور و پشت موهام خیلی بهتر از وسط سرمه.قبلا به چندین متخصص مو مراجعه کرده بودم که اکثرا آمپول های ویتامین - قرص فیناستراید - محلول ماینوکسیدیل - داروهای ترکیبی و شامپوهای متعدد برام تجویز کردن ولی متاسفانه بعد اتمام داروها شرایط به حالت سابق برمیگشت.چندین جا خوندم که ریزش مو میتونه از کارکرد تیرویید هم باشه که آزمایش کامل خون دادم و همه چیز طبیعی و نتیجه TSH نرمال و 1.0 بود.البته اضافه کنم که خانواده پدریم اکثرا تو سنین پایین ریزش مو داشتن و خودم فکر میکنم ریزش موم بیشتر زمینه ارثی داشته باشه.اضافه کنم که موهای بسیار چربی دارم جوری که روز بعد از استحمام انگار کلی روغن سرم مالیدم و موهام هم از زمان کودکیم تا بحال خیلی نرم و لخت هست.خانم دکتر آیا طب سنتی میتونه راهکاری برای حل ریزش موم یا حداقل کند شدنش ارائه بده چون واقعیتش بخاطر نتیجه نگرفتن از دکترهای پوست و مو دیگه اطمینانی بهشون ندارم و به شما روی آوردم.این شدید شدن ریزش موهام باعث شده کمتر تو جاهای عمومی ظاهر بشم تا جایی که برخی دوستان و اقوام منو مورد تمسخر قرار میدن.ممنون میشم منو راهنمایی بفرمایید با تشکر فراوان
- [سایر] سلام.میدونم فرصت کمی دارین حاشیه نمیرم و همه موارد رو تیتر وار خدمتتون ارائه میکنم.فقط لطفا بهم نخندین. سن:30 سال تحصیلات: لیسانس حقوق. فوق لیسانس معماری شغل:عضو هیئت مدیره و مدیر دپارتمان معماری یک شرکت بزرک ساختمانی موقعیت اجتماعی :بسیار عالی و مورد توجه خیلی ادم! خانواده:تحصیلکرده و مذهبی وضعیت مالی :خوب اگر خوب رو در حد داشتن ماشین خوب و هزینه های جاری در حدود ماهی 1000000تومان و سفرهای مداوم ببینید. وضعیت ظاهر:عالی(نخندین بهم) نحوه برخورد وتعامل با اطرافیان:عالی به طوری که همه از امتیاز 100 تو روابط عمومی بهم نمره120 میدن. وضعیت روحی :افتضاح دلیل: من از اسلام و دین هیچ چی نمی فهم یه راهنمای حسابی می خوام نه راهنمایی که بهم احکام شرعی یاد بده و از نحوه نماز خوندنم ایراد بگیره وبرای این بخوامش که بپرسم فلان موزیک گوش کردنش ایراد داره یا نه.من باخدا حال می کنم به شدت. با ذره ذره وجودم درکش می کنم و دوستش دارم حضرت علی هم عشقمه.ولی لغزش دارم به شدت.اصلا هم حق الناس ندارم یعنی تا جایی که در حد شعورم بوده مگر واقا نا خواسته وندانسته که اونم جبران کردم ولی می دونم زندگی و ارزش وجودی من خیلی بالاتر از این حرفهاست. انواع و اقسام کلاسها رفتم ولی همشون برام بی معنی بود فکر میکردم بیزینسه تا واقعیت. تا دلتون می خواد کتاب دارم و خوندم. قران خوندم یه کسی رو میخوام هفته ای یه روز دو روز نمی دونم هر چقدر، برم پیشش.فکر کنم آدمهای این طوری کم نباشن که اسم و رسم ندارن ولی مرد خداهستن و نفسشون حقه.واقع بیننه . البته ممکنه خانم هم باشه فرقی نمیکنه.مثل: خدا رحمتشون کنه حاج اقا دولابی. اولین باره با یه روحانی مکاتبه می کنم امیدوارم بتونین جایی یا کسی رو بهم معرفی کنید.ممنون و سپاسگذار.
- [سایر] با سلام خدمت شما که وقت و نیروی خود راصرف پاسخ دادن به پرسش های مردم برای کمک به آنها در جهت دست یافتن به راه حل مناسبشان می کنید پیشاپیش از خداوند متعال پیشرفت و موفقیت شما را در این زمینه خواهانم مطلبی را که می خواهم با شما به عنوان یک کارشناس در میان بگذارم مشکلی است که شاید به شکلهای گوناگون در بسیاری از جوانان مخصوصا در جوانان کشور ما وجود دارد منظورم مشکلات جنسی و مسائل مربوط به آن است من نیز از این روند جدا نیستم و درگیر مشکلی هستم که هر لحظه مرا ناتوان تر می سازد چندی پیش این مسئله را با شبکهء پرسمان که یک سایت دانشجویی است در میان گذاشتم آنها نیز لطف کردند و پاسخم را دادند اما این مشکل آن قدر بر روح من چیره گشته که راه حلهای آنها را نتوانستم اجرا کنم چرا که اراده ام بسیار ضعیف شده است مشکلی که در مورد آن می خواستم صحبت کنم کاری است بسیار بسیاربدتر از اعتیاد به مواد مخدر،استمناء!آری درد من این است دردی که هم جسمم را و هم روحم را چند سال مورد حملهء خود قرار داده و تا کنون نتوانسته ام به طور قطعی از پس آن بر بیایم اجازه می خواهم به دلیل اینکه شناخت هر چه بیشتر شخصیت فرد پرسش کننده می تواند به مشاور در جهت ارائهء پاسخی بهتر و جامع تر کمک کند وقتتان را بگیرم و کمی از زندگی ام را برایتان شرح دهم ... باید بگویم به خاطر این که همه فکر می کردند من فرد بسیارپاکی هستم و به خاطر این که قلبا پاک بودم و نظر بدی نسبت به دختران فامیل نداشتم و بسیار از متلک گویی به آنها متنفر بودم همیشه در میان آنها بودم و با آنهابسیار صمیمی تر از هم جنسانم بودم به همین دلیل به من می گفتند مریم خانم در جمع آنها احساس راحتی می کردم و تا اکنون نیز آنها مرا پسری خوب و پاک می دانند به خاطر همین ارتباط پاک احساس بد و شرورانه ای نسبت به آنها نداشتم زمان می گذشت و هر بار که استمناء می کردم بیشتر به درون گمراهی فرو می رفتم هر بار پس از انجام این کار به خودم قول می دادم که دیگر این کار را نکنم و توبه می کردم اما باز این کار تکرار می شد تا همین الان ..... در مقطع پیش دانشگاهی که بودم از یک طرف به نمراتم حساس بودم و از طرفی نگران وضعیت کنکور خود بودم تصمیم گرفتم آن سهل را به دلیل یا بهانهء سنگین بودن درسها و نبود وقت کنکور ندهم و سال آینده با فراغ فکر بیشتری برای کنکور درس بخوانم کارم را خوب شروع کردم و بدون مشورت در چند کلاس کنکور ثبت نام کردم اما هنگامی که دیدم بیشتر به فکر پول هستند تا انتقال مفاهیم انگیزه ام را از دست دادم و دیگر به آن کلاسها نرفتم و تقریبا دیگر درس نخواندم بسیار با خانواده ام درگیر بودم آنها مدام مرا به ادامهء کار تشویق می کردند ولی من مقاومت می کردم زیرا توقعم بالا بود و می خواستم در رشتهء خوبی قبول شوم دلیل این که در این مورد می نویسم این است که می خواهم بگویم یکی از زیانهای استمناء کاهش اراده است من هنگامی که در درسهایم به مشکلی بر می خوردم خیلی سریع ناراحت می شدم و بدتر این که این ناراحتی را به درسهای دیگر نیز می کشاندم و دیگر دوست نداشتم به درس خواندن در آن ساعت ادامه دهم چرا که اراده ام ضعیف شده بود آن سال نیز گذشت وسال تحصیلی جدید را با انگیزه ای قوی شروع کردم در ابتدای شروع کارم چون می دانستم که اگر استمناء را ادامه دهم باز هم سرنوشتم مانند سال گذشته خواهد شد با حال التماس و تضرع پس از نماز به سجده افتادم و قران در بغل از خداوند به زاری خواستم هدایتم کند و مرا از این منجلاب بیرون آورد خداوند نیز با لطف همیشگی که به من داشته است هدایتم کرد هر روز رابطه ام با خداوند بهتر می شد پس از نماز اول وقت مغرب و عشاء هر شب تا شب کنکور به طور مرتب دو صفحه قران را با معنی آن وبا تفکر می خواندم مدت عبادت من یک ساعت به طول می انجامید ولی گذشتن زمان را حس نمی کردم اوایل کار دو سه مرتبه استمناء کردم ولی کم کم این کار را ترک کردم آن قدر خود را به خداوند نزدیک می دیدم که در نماز گریه می کردم و از این که دارم با پروردگار و آفرینندهء خودم صحبت می کنم شور و شعف سراسر وجودم را فرا می گرفت وبا تعجب و شرمندگی به گذشته ام فکرمی کردم جدولی درست کرده بودم که سعود و سقوط اخلاقی را توسط فلشهایی در آن نشان می دادم دائم در حال مراقبهء نفس بودم هر شب بعد از نماز عشاء کل کارهای دیروز و امروزم را مرور می کردم و نکته های مثبت و منفی را یادداشت می کردم تا دیگر بدیها را تکرارنکنم شبهای جمعه را مرتب به حرم می رفتم یک شب حرم خیلی شلوغ بود و من که همیشه دنبال جای خلوتی می گشتم یکی دیگرازبلاهای استمناءگوشه گیری من بود هیچ جای خالی پیدا نکردم و با حالت حزن بسیار به امام رضا ع سلام کردم و با ناراحتی از حرم خارج شدم در مجلسی که به مناسبت چهلم فوت پدربزرگم برگزار شده بود دختر عمه ام به مادرم گفت چند شب پیش احسان را در خواب دیده ام که به حرم رفته و حرم بسیار شلوغ بود و درهای منتهی به ضریح بسته بود و خادمان اجازهء ورود نمی دادند که احسان جلو رفت در را برای او باز کردند وقتی این خواب را شنیدم گریه کردم که چگونه من که آن قدر بد سیرت بودم به کوتاه مدتی آن چنان مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که زیر سایهء رحمت امام رضا ع قرار گرفته ام در آن نه ماه که برای کنکور درس می خواندم دعا می کردم که در رشتهء داروسازی در شهر خودم قبول شوم پس از کنکور مانند هر سال تابستان را برای شبکاری به مغازهء تولیدی پدرم رفتم روزی پس از نماز صبح تلفن مغازه به صدا درآمد و صدای پدرم را شنیدم که خبر قبول شدن در رشتهء داروسازی مشهد را به من می داد بسیار خوشحال شدم و نماز شکر خواندم هدف من از درس خواندن رسیدن به پول و ثروت نبود بلکه می خواستم تا پله های پیشرفت را طی کنم و وزیر شوم و به کشور و هم وطنانم خدمت کنم تمام وجودم سرشار از عشق به پیشرفت میهنم بود قبلا مطالعات زیادی در مورد تاریخ باستان ایران و افتخارات آن داشتم و حال پلهء اول را با لطف بسیار خداوند و تلاش خودم با موفقیت طی کرده بودم در تابستان تحقیقی در زمینهء امام زمان ع و وظایف شیعیان ایشان انجام دادم تحقیق بسیار جالبی شده بود باید بگویم در این نه ماه نمازهای ظهرو عصر و مغرب و عشائم را مرتب به مسجد می رفتم به پیشنهاد امام جماعت مسجد محلمان تصمیم گرفتم جمعه شبها آن را برای نمازگزاران آن را ارائه دهم جمعه شبها پس از نماز عشاء بر می خواستم و این تحقیق را می خواندم و حضار با علاقه گوش می کردند خلاصه آدم خوبی شده بودم ولی پس از این که به قول قران کشتی من به ساحل نجات رسیده بود و به هدفم رسیده بودم ارتباطم با خدا ضعیف تر شد و پس از مدتی دوباره با ناسپاسی تمام استمناء کردم و آن را تکرار کردم تا اکنون که در اواخر ترم اول هستم در این چند سال بر اثر این کار همیشه کم بنیه بوده ام مخصوصا این اواخر که به طور جنون آمیزی تقریبا هر دو شب یک باراین کار را می کنم دستهایم می لرزند چشمانم ضعیف شده است در مدت کوتاهی دوبار عینکم را عوض کردم موهایم بسیار نازک و نرم وشکننده شده است و به راحتی و بسیار زیاد می ریزند لبهایم را نا خود آگاه گاز می گیرم مادرم می گوید تازگی ها عصبی شده ای زیاد پلک می زنی انگشتانت را گاز می گیری بر خلاف گذشته اعتماد به نفسم کم شده دیگر نمی توانم در کلاس از استاد سوال بپرسم هنگامی که مطلبی را نمی فهمم و نمی توانم سوال کنم بسیار ناراحت می شوم هنگامی که می خواهم مطلبی را برای هم کلاسی هایم که سی پسر و سی دختر هستند بگویم صورتم به طور محسوسی شروع به لرزش می کند و صدایم بسیار می لرزد چند روز پیش در عین ناباوری دیدم هنگامی که می خواستم چیزی را به دانشجویان یادآوری کنم زیر ناخنهایم کبود شده تمرکزم بر درسهایم بسیار کم شده است سر کلاس که هستم انگار مرده ای بیش نیستم و در دنیایی دیگر سیر می کنم و مرتب ذهنم منحرف می شود و درسها را نمی فهمم در خانه هم هر چه تلاش می کنم بعضی درسها را بفهمم نمی شود و هر روز نگران تر می شوم هر بار تصمیم می گیرم دیگر این کار را نکنم ولی نمی شود دیگر هدفم یادم رفته است دیگر خدا را نمی شناسم و نماز را به زور می خوانم در آیات قران شک می کنم و گاهی اوقات خدا را فاقد نقش در این دنیا می دانم و قران را داستان نمی دانم عاقبتم به کجا می کشد این ها بخشی از زندگی من بود حال امیدم پس از خداوند به شما است خواهش می کنم این برادرتان را اگر بدتان نمی آید کمک کنیدو از تاریکی ها او را دوباره به نور برگردانید خواهش می کنم پاسخی مقطعی به من ندهید و مرا مرحله به مرحله هدایت کنید اگر امثال مرا رها کنید به جای اول خود بر می گردند لطفا مرا راهنمایی کنید در ضمن خوشحال می شوم اگر این نوشته را بدون ذکر نام در معرض دید دیگر کاربران بگذارید چه بسا بخوانند و عبرت بگیرند