مطلق بودن اخلاق را با مطلق بودن فعل اخلاقی نباید اشتباه کرد.فرق است میان " اخلاق " و " رفتار " . اخلاق عبارت است از یک سلسله خصلتها و سجایا و ملکات اکتسابی که بشر آنها را به عنوان اصول اخلاقی می پذیرد.رفتارانسان عبارت است از پیاده کردن همان روحیات در خارج ، در شرایط مختلف.در یک جا انسان باید یک جورعکس العمل نشان بدهد ، در جای دیگر جور دیگر ، نه اینکه انسان در یک جاباید یکجور باشد و در جای دیگر جور دیگر.(1) و لذا اگر تکبر در برابر شخص متکبر، عبادت شمرده می شود، بدین نظر نیست، که در برابر متکبرین، تکبر به عنوان یک حالت روحی(خودپسندی و خود بزرگ بینی پسندیده است و واقعا باید چنین بود، بلکه در برابرمتکبرین باید رفتار متکبرانه داشت. در این جمله نهج البلاغه نیز(تکبر) به عنوان یک ویژگی اخلاقی به طور کلی توصیه نشده است بلکه از زنان خواسته اند که در برابر مرد نامحرم رفتار متکبرانه داشته باشند. البته " زهو " که اینجا آمده با کلمه " تکبر " کمی فرق دارد ، یعنی رفتارش بزرگ منشانه باشد تا نامحرم همیشه میان خودش و آن زن یک حریم و یک دور باش قائل شود و این ،رفتار متکبرانه است نه خود تکبر. اما درباره(ترس)، بدون شک شجاعت به عنوان خلق روحی یعنی قوت قلب داشتن و خود را در برابر دیگران نباختن برای زن و مرد ممدوح است و اسلام از زن نخواسته است که(ترسو) باشد و زنان شجاع در تاریخ اسلام همانند مردان شجاع مورد تمجید بوده اند،ولی چون زن حامل یک امانت بزرگ انسانی است که همان(عفت)باشد از او خواسته اند تا(رفتارش) آمیخته با ترس باشد. شجاعت زن در فداکاری برای حفظ امانت است و آن که خود را در معرض خطر قرار می دهد و عفت خود را از دست می دهد نه تنها فداکاری نکرده بلکه خیانت کار است.(2) و اما بخل: قرآن می گوید :( ومن یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون) یک حالتی را قرآن به نام " شح نفس " می نامد ، یعنی گرفتگی روح ، پول پرستی . اسلام می خواهد تعلقات انسان را از بین ببرد و نمی خواهد انسان اعم از زن و مرد به غیر خدا وابسته باشد.مقصود از بخل در این حدیث ، بخل در مال فردی و شخصی نیست . زن امانتدار مال شوهر است. بخل در اینجا ، نه بخل به معنای آن صفت نفسانی است که خلق است ، بلکه به معنای " رفتار ممسکانه " است نه از مال خود بلکه از مال شوهر ، و این اختصاص به زن ندارد ، در غیرزن هم هست . امیرالمؤمنین، اول جواد و اول ممسک بود . تاریخ این را نشان می دهد . اول جواد و بخشنده بود از مال خودش ، اول ممسک بود در مالی که امانتدار آن بود.(3) پی نوشتها: 1- تعلیم و تربیت ، شهید مطهری ، ص 42 2- همان ، ص 44 3- همان ص 45 منبع:سایت انوار طاها
مطلق بودن اخلاق را با مطلق بودن فعل اخلاقی نباید اشتباه کرد.فرق است میان " اخلاق " و " رفتار " . اخلاق عبارت است از یک سلسله خصلتها و سجایا و ملکات اکتسابی که بشر آنها را به عنوان اصول اخلاقی می پذیرد.رفتارانسان عبارت است از پیاده کردن همان روحیات در خارج ، در شرایط مختلف.در یک جا انسان باید یک جورعکس العمل نشان بدهد ، در جای دیگر جور دیگر ، نه اینکه انسان در یک جاباید یکجور باشد و در جای دیگر جور دیگر.(1) و لذا اگر تکبر در برابر شخص متکبر، عبادت شمرده می شود، بدین نظر نیست، که در برابر متکبرین، تکبر به عنوان یک حالت روحی(خودپسندی و خود بزرگ بینی پسندیده است و واقعا باید چنین بود، بلکه در برابرمتکبرین باید رفتار متکبرانه داشت. در این جمله نهج البلاغه نیز(تکبر) به عنوان یک ویژگی اخلاقی به طور کلی توصیه نشده است بلکه از زنان خواسته اند که در برابر مرد نامحرم رفتار متکبرانه داشته باشند. البته " زهو " که اینجا آمده با کلمه " تکبر " کمی فرق دارد ، یعنی رفتارش بزرگ منشانه باشد تا نامحرم همیشه میان خودش و آن زن یک حریم و یک دور باش قائل شود و این ،رفتار متکبرانه است نه خود تکبر.
اما درباره(ترس)، بدون شک شجاعت به عنوان خلق روحی یعنی قوت قلب داشتن و خود را در برابر دیگران نباختن برای زن و مرد ممدوح است و اسلام از زن نخواسته است که(ترسو) باشد و زنان شجاع در تاریخ اسلام همانند مردان شجاع مورد تمجید بوده اند،ولی چون زن حامل یک امانت بزرگ انسانی است که همان(عفت)باشد از او خواسته اند تا(رفتارش) آمیخته با ترس باشد. شجاعت زن در فداکاری برای حفظ امانت است و آن که خود را در معرض خطر قرار می دهد و عفت خود را از دست می دهد نه تنها فداکاری نکرده بلکه خیانت کار است.(2)
و اما بخل: قرآن می گوید :( ومن یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون) یک حالتی را قرآن به نام " شح نفس " می نامد ، یعنی گرفتگی روح ، پول پرستی .
اسلام می خواهد تعلقات انسان را از بین ببرد و نمی خواهد انسان اعم از زن و مرد به غیر خدا وابسته باشد.مقصود از بخل در این حدیث ، بخل در مال فردی و شخصی نیست . زن امانتدار مال شوهر است. بخل در اینجا ، نه بخل به معنای آن صفت نفسانی است که خلق است ، بلکه به معنای " رفتار ممسکانه " است نه از مال خود بلکه از مال شوهر ، و این اختصاص به زن ندارد ، در غیرزن هم هست . امیرالمؤمنین، اول جواد و اول ممسک بود . تاریخ این را نشان می دهد . اول جواد و بخشنده بود از مال خودش ، اول ممسک بود در مالی که امانتدار آن بود.(3)
پی نوشتها:
1- تعلیم و تربیت ، شهید مطهری ، ص 42
2- همان ، ص 44
3- همان ص 45
منبع:سایت انوار طاها
- [آیت الله خامنه ای] مشاهده کشتی مردان توسط زنان
- [سایر] جهاد مردان و جهاد زنان چیست؟
- [سایر] مردان سرپرست زنان هستند به چه معناست؟
- [آیت الله سیستانی] حکم رقصیدن برای مردان و زنان چیست؟
- [آیت الله سبحانی] درباره قوامیت مردان بر زنان توضیحی بفرمائید؟
- [آیت الله خامنه ای] آموختن رانندگی زنان با راهنمایی مردان
- [آیت الله علوی گرگانی] خیاطی مردان برای زنان چه حکمی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] در عروسیها چنین مرسوم است که زنان در بین زنان و بعضی مردان در بین مردان که نامحرم در آنجا نیست میرقصند آیا این کار اشکال دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا جایز است پرده حائل بین مردان و زنان در مسجد برداشته شود و مردان و زنان، در کنار هم نماز بخوانند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آواز زن در بین زنان و جمع خوانی زنان و مردان چه حکمی دارد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان و اقامه نماز جماعت مردان را باید مرد بگوید و اذان و اقامه نماز جماعت زنان , نیز زنان و مردان محرم را زن می تواند بگوید , هرچند احتیاط در صورت اخیر, ترک است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اذان و اقامه زنان کافی است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز جمعه تنها توسط مردان منعقد می شود، ولی زنان هم می توانند در آن شرکت کنند.
- [آیت الله بهجت] رقصیدن زن در مجالس زنان، و یا مرد در مجالس مردان اشکال دارد و احتیاط واجب در ترک است.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز جمعه تنها توسّط مردان مُنعَقد می شود ، ولی زنان هم می تواند در آن شرکت کنند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز خواندن با لباس طلا بافت برای مردان جایز نیست و نماز را باطل می کند، ولی برای زنان در صورتی که اسراف نباشد اشکالی ندارد، در غیر حال نماز نیز پوشیدن چنین لباسی برای مردان حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پوشیدن لباس طلاباف برای مردان حرام است و نماز با آن باطل است؛ ولی برای زنان در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شرط پنجم پوشیدن لباس طلا باف برای مردان حرام است و نماز با آن باطل است؛ ولی برای زنان در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] (شرط پنجم) پوشیدن لباس طلاباف برای مردان حرام است و نماز با آن باطل است، ولی برای زنان در نماز در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط آن است که مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولی نماز با آن اشکال ندارد.