به حالات درونی انسان در هنگام جان دادن، احتضار گویند. جان انسان تا هنگامی که به حلقوم او نرسیده باشد مردن واقعی رُخ نداده است و امکان برگشتن او وجود دارد، امّا همین که نفس یا جان او به حلقوم رسید،(1)دیگر امکان برگشتن نیست. طبق روایات، این هنگام زمان (معاینه) است; یعنی چشم برزخی انسان باز می شود; روح در حال قطع علاقه است هنوز علاقه کاملاً قطع نشده، ولی چشمان او به حیات برزخ باز شده و در همین زمان است که تمثّل مال و فرزندان و عمل خود را می بیند و بنابر روایات گفت وگویی با آنها دارد(2) بعضی انسان ها (مؤمنان) در حال احتضار حال خوشی دارند. مؤمن به هنگام جان دادن چنان به رضایت جان را تسلیم فرشتگان می کند که گویی گل خوش بویی را بوییده و ناگهان خود را در باغ های بهشتی می بیند(3) آنهایی که در دنیا به مقام قرب الهی رسیده و در انتظار لحظه ی وصال بوده اند حالت احتضار و لحظه ی جان سپردنشان لحظه ای بس شیرین و فرح بخش است. مردن برای اولیای الهی نه تنها وحشتی ندارد، بلکه از هر لذت دنیوی برتر است(4) در مقابل، انسان های کافر و منافق احتضارشان بسیار دشوار و مصیبت بار است. قرآن از این حالت به (الطامّة الکبری) تعبیر می کند; یعنی (رخدادی پرماجرا و سنگین). جان کندن کافر و منافق با شکنجه و درد همراه است. در روایات چنین آمده است: مانند کسی که دندانش بدون تخدیر کشیده شود، یا مانند کسی که ناخنش از گوشت کشیده شود، جان کندن این ها به مراتب سخت تر است. این گروه از انسان ها نه تنها از ناحیه ی فرشتگان مرگ مورد شکنجه و عذاب قرار می گیرند، بلکه خود جان دادنشان همراه با سختی و مشقّت است(5) پی نوشت: (1)سوره ی واقعه، آیه ی 83: (إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ) (2) ر.ک: مرتضی مطهری، معاد، ص 48 و مجموعه آثار، ج 4، ص 653 654. (3)ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 211. (4)ر.ک: همو، تسنیم، ج 5، ص 571. (5)ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 211، 212 و 207. www.morsalat.com
به حالات درونی انسان در هنگام جان دادن، احتضار گویند. جان انسان تا هنگامی که به حلقوم او نرسیده باشد مردن واقعی رُخ نداده است و امکان برگشتن او وجود دارد، امّا همین که نفس یا جان او به حلقوم رسید،(1)دیگر امکان برگشتن نیست. طبق روایات، این هنگام زمان (معاینه) است; یعنی چشم برزخی انسان باز می شود; روح در حال قطع علاقه است هنوز علاقه کاملاً قطع نشده، ولی چشمان او به حیات برزخ باز شده و در همین زمان است که تمثّل مال و فرزندان و عمل خود را می بیند و بنابر روایات گفت وگویی با آنها دارد(2) بعضی انسان ها (مؤمنان) در حال احتضار حال خوشی دارند. مؤمن به هنگام جان دادن چنان به رضایت جان را تسلیم فرشتگان می کند که گویی گل خوش بویی را بوییده و ناگهان خود را در باغ های بهشتی می بیند(3)
آنهایی که در دنیا به مقام قرب الهی رسیده و در انتظار لحظه ی وصال بوده اند حالت احتضار و لحظه ی جان سپردنشان لحظه ای بس شیرین و فرح بخش است. مردن برای اولیای الهی نه تنها وحشتی ندارد، بلکه از هر لذت دنیوی برتر است(4)
در مقابل، انسان های کافر و منافق احتضارشان بسیار دشوار و مصیبت بار است. قرآن از این حالت به (الطامّة الکبری) تعبیر می کند; یعنی (رخدادی پرماجرا و سنگین). جان کندن کافر و منافق با شکنجه و درد همراه است. در روایات چنین آمده است:
مانند کسی که دندانش بدون تخدیر کشیده شود، یا مانند کسی که ناخنش از گوشت کشیده شود، جان کندن این ها به مراتب سخت تر است. این گروه از انسان ها نه تنها از ناحیه ی فرشتگان مرگ مورد شکنجه و عذاب قرار می گیرند، بلکه خود جان دادنشان همراه با سختی و مشقّت است(5)
پی نوشت:
(1)سوره ی واقعه، آیه ی 83: (إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ)
(2) ر.ک: مرتضی مطهری، معاد، ص 48 و مجموعه آثار، ج 4، ص 653 654.
(3)ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 211.
(4)ر.ک: همو، تسنیم، ج 5، ص 571.
(5)ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج 4، ص 211، 212 و 207.
www.morsalat.com
- [سایر] غمرات و سکرات موت چه حالاتی هستند؟
- [آیت الله بهجت] در چه حالاتی می توان زن حائض را طلاق داد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] غنا به چه معنا است؟ چه حالاتی بر آن مترتب است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زن و شوهری در حین مسافرت با ماشین تصادف کردند که منجر به فوت هر دو گردید، ولی فوت زن تقریباً دو ساعت بعد از فوت شوهر رخ داده است و همچنین شوهر از این همسر متوفّی فرزندی ندارد بلکه از زن دیگر فرزند دارد. آیا شرعاً این همسر متوفّی از شوهر مرحوم خود ارث می برد؟
- [سایر] در چه حالاتی تماس زن و شوهر باعث شکستن وضوء می شود؟
- [سایر] با سلام حدود یکماه قبل یک نفر از بستگان نزدیک ما فوت گردید که پس از آن مکررا علیرغم قربانی هاو نذورات زیادی که که صورت گرفته انفاقات ناگوار برای فامبل رخ می دهد لطفابا راهنمائیتان مارا یاری فرمائید
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر در هنگام تعلیم رانندگی معلّم به متعلّم حادثهای رخ دهد و معلّم و متعلّم رانندگی هر دو فوت نمایند و مقصّر فرد تحت تعلیم باشد (البته دستورات معلّم را متعلّم اجرا کرده است) چگونه خواهد بود حکم دیه ایشان؟
- [آیت الله اردبیلی] در نماز، خواندن حمد یا سوره از روی قرآن، چه در حالاتی، مثل حفظ نبودن حمد یا سوره، نسیان و... و چه در حال اختیار، چه حکمی دارد؟
- [آیت الله بهجت] اگر در منطقه ای زلزله رخ دهد آیا نماز آیات بر افراد منطقه دیگر که زلزله در منطقه آن ها رخ نداده است هم واجب است؟
- [سایر] حشر انسان هایی که خارج از زمین مثلا کره ماه فوت می کنند چگونه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] انسان نمی تواند بیش از مقدار ثلث مال خود را وصیت کند، مگر این که ورثه اجازه دهند، خواه این اجازه قبل از فوت او باشد یا بعد از فوت و ورثه بعد از اجازه نمی توانند از حرف خود برگردند، خواه قبل از فوت اجازه داده باشند یا بعد از آن بنابر احتیاط واجب.
- [آیت الله سبحانی] روزه ای که از انسان به واسطه مستی فوت شده، باید قضا نماید. اگرچه چیزی را که به واسطه آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . روزه ای که از انسان به واسطه مستی فوت شده، باید قضا نماید، اگر چه چیزی را که به واسطه آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.
- [آیت الله بهجت] روزهای که از انسان بهعلت مستی فوت شده، باید قضا نماید، اگرچه چیزی را که بهواسطه آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] روزهای که از انسان به واسطه مستی فوت شود، باید قضا نماید اگرچه چیزی را که به واسطه آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] روزهای را که از انسان به واسطه مستی فوت شده، باید قضا نماید، اگر چه چیزی را که به واسطه آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] روزه ای که از انسان به واسطه مستی فوت شده باید قضا نماید اگر چه چیزی را که به واسطه ان مست شده برای معالجه خورده باشد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] روزه ای که از انسان به واسطه مستی فوت شده؛ باید قضا نماید؛ اگرچه چیزی را که به واسطه آن مست شده؛ برای معالجه خورده باشد.
- [آیت الله سیستانی] روزهای که از انسان بواسطه مستی فوت شده ، باید قضا نماید ، اگر چه چیزی را که بواسطه آن مست شده ، برای معالجه خورده باشد .
- [آیت الله بروجردی] روزهای که از انسان به واسطهی مستی فوت شده، باید قضا نماید، اگر چه چیزی را که به واسطهی آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.