چرا سن تکلیف دختران زودتر از پسران است، در حالی که پسران بیش‌تر و زودتر در جامعه حضور فعال پیدا می‌کنند؟
قبل از پاسخ به این سؤال خوب است دو نکته را یادآور شویم: اول این که در خصوص احکام دین، گاهی در خود احادیث یا آیات، فلسفه‌ی حکم نیز تصریح شده است.برای مثال، در خصوص حرام بودن شراب، فلسفه‌اش چنین توضیح داده شده که شراب موجب زایل شدن عقل است. در این گونه موارد، به استناد حدیث یا آیه‌ی مربوطه، با قاطعیت می‌توان دلیل وجوب یا حرمت حکم مذکور را تشخیص داد؛ اما در بسیاری از موارد، مانند سؤال فوق، صریحا در متون دینی فلسفه‌ی حکم مشخص نشده است و آنچه در پاسخ این گونه سؤالات می‌آید، حدس‌هایی است که با توجه به شواهد و قرائن موجود در دین مطرح می‌شود. البته در این جا در خود سؤال هم صرفا یک حدس مطرح شده است؛ یعنی سؤال درباره‌ی فلسفه‌ی تفاوت تکلیف دختر و پسر است و حدس زده شده است که تماس‌های اجتماعی موجب می‌شود پسران زودتر به بلوغ برسند و لذا سؤال شده که: چرا سن تکلیف دختران زودتر است؟ نکته‌ی دوم این که آنچه ما به عنوان فلسفه‌ی حکم مطرح می‌کنیم، غیر از فتوایی است که فقها استنباط می‌کنند. فقها با مراجعه به متون دینی و در دست داشتن یک سلسله قواعد و اصول معین در فهم این متون، حکم شرع را در خصوص مسائل مختلف به دست می‌آورند و به دلایل متعددی )مانند پذیرفتن یا نپذیرفتن صحت یک حدیث، اختلاف در معنی حدیث، اختلاف در دایره‌ی شمول حدیث و...( ممکن است با هم اختلاف نظر داشته باشند. در این گونه موارد هر کس باید به حکم مرجع تقلید خویش عمل کند و فلسفه‌ی احکام که در این گونه مسائل عنوان می‌کنیم عمدتا بر مبنای نظر مشهور فقهاست و چنان که توضیح دادیم سند عمل کردن نیست، بلکه حدسی است برای فهم فلسفه‌ی حکم. اکنون به سراغ پاسخ سؤال می‌رویم. مسلم است که بلوغ جنسی در دختران - به علل مختلف زیست‌شناختی - زودتر از پسران رخ می‌دهد و آن گونه واضح است بحث سن تکلیف تا حدود زیادی با بلوغ جنسی گره خورده است. شاید علت آن است که بلوغ جنسی و بلوغ عقلی رابطه‌ی نزدیکی با همدیگر دارند و در واقع وقوع هر یک به وقوع دیگری کمک می‌کند، زیرا بلوغ جنسی شخص را آگاه می‌کند که وارد مرحله‌ی جدیدی از زندگی شده است )خصوصا در مورد دختر، که بلوغ جنسی با تحولات جسمانی متعددی مانند برآمدن سینه‌ها، عادت ماهیانه و... توأم است(. در این شرایط، او احساس می‌کند که گویی انسان جدیدی شده و دوره‌ی بچگی را سپری کرده است. لذا بلوغ جنسی خیلی سریع به بلوغ در رفتارها و اندیشه‌ها می‌انجامد. البته نقطه‌ی مقابل آن نیز درست است. یعنی بلوغ عقلی زودرس به تعجیل در بلوغ جنسی نیز منجر می‌شود و آن امری است که امروزه تا حدودی در خصوص پسران جامعه‌ی ما رخ داده است؛ یعنی آنان به علل مختلف در معرض انواع اطلاعاتی قرار گرفته‌اند که آنان را نسبت به بسیاری از مسائل آگاه کرده و همین امر موجب شده است که سن بلوغ پسران از پانزده سال کم‌تر شود. با توجه به همین تلازم بلوغ جنسی و بلوغ عقلی است که ظاهرا سن تکلیف دختران زودتر از پسران قرار داده شده است. در واقع، به نظر می‌رسد که بلوغ جنسی، بیشتر از حضور در جامعه، تأثیر در بلوغ عقلی داشته باشد و چون بلوغ جنسی دختران زودتر است، بلوغ عقلی آن‌ها نیز زودتر رخ می‌دهد. لذا آنچه عامل اصلی بلوغ می‌باشد، بلوغ جنسی است نه حضور فعال در جامعه.
عنوان سوال:

چرا سن تکلیف دختران زودتر از پسران است، در حالی که پسران بیش‌تر و زودتر در جامعه حضور فعال پیدا می‌کنند؟


پاسخ:

قبل از پاسخ به این سؤال خوب است دو نکته را یادآور شویم:
اول این که در خصوص احکام دین، گاهی در خود احادیث یا آیات، فلسفه‌ی حکم نیز تصریح شده است.برای مثال، در خصوص حرام بودن شراب، فلسفه‌اش چنین توضیح داده شده که شراب موجب زایل شدن عقل است. در این گونه موارد، به استناد حدیث یا آیه‌ی مربوطه، با قاطعیت می‌توان دلیل وجوب یا حرمت حکم مذکور را تشخیص داد؛ اما در بسیاری از موارد، مانند سؤال فوق، صریحا در متون دینی فلسفه‌ی حکم مشخص نشده است و آنچه در پاسخ این گونه سؤالات می‌آید، حدس‌هایی است که با توجه به شواهد و قرائن موجود در دین مطرح می‌شود. البته در این جا در خود سؤال هم صرفا یک حدس مطرح شده است؛ یعنی سؤال درباره‌ی فلسفه‌ی تفاوت تکلیف دختر و پسر است و حدس زده شده است که تماس‌های اجتماعی موجب می‌شود پسران زودتر به بلوغ برسند و لذا سؤال شده که: چرا سن تکلیف دختران زودتر است؟
نکته‌ی دوم این که آنچه ما به عنوان فلسفه‌ی حکم مطرح می‌کنیم، غیر از فتوایی است که فقها استنباط می‌کنند. فقها با مراجعه به متون دینی و در دست داشتن یک سلسله قواعد و اصول معین در فهم این متون، حکم شرع را در خصوص مسائل مختلف به دست می‌آورند و به دلایل متعددی )مانند پذیرفتن یا نپذیرفتن صحت یک حدیث، اختلاف در معنی حدیث، اختلاف در دایره‌ی شمول حدیث و...( ممکن است با هم اختلاف نظر داشته باشند. در این گونه موارد هر کس باید به حکم مرجع تقلید خویش عمل کند و فلسفه‌ی احکام که در این گونه مسائل عنوان می‌کنیم عمدتا بر مبنای نظر مشهور فقهاست و چنان که توضیح دادیم سند عمل کردن نیست، بلکه حدسی است برای فهم فلسفه‌ی حکم.
اکنون به سراغ پاسخ سؤال می‌رویم. مسلم است که بلوغ جنسی در دختران - به علل مختلف زیست‌شناختی - زودتر از پسران رخ می‌دهد و آن گونه واضح است بحث سن تکلیف تا حدود زیادی با بلوغ جنسی گره خورده است. شاید علت آن است که بلوغ جنسی و بلوغ عقلی رابطه‌ی نزدیکی با همدیگر دارند و در واقع وقوع هر یک به وقوع دیگری کمک می‌کند، زیرا بلوغ جنسی شخص را آگاه می‌کند که وارد مرحله‌ی جدیدی از زندگی شده است )خصوصا در مورد دختر، که بلوغ جنسی با تحولات جسمانی متعددی مانند برآمدن سینه‌ها، عادت ماهیانه و... توأم است(. در این شرایط، او احساس می‌کند که گویی انسان جدیدی شده و دوره‌ی بچگی را سپری کرده است. لذا بلوغ جنسی خیلی سریع به بلوغ در رفتارها و اندیشه‌ها می‌انجامد. البته نقطه‌ی مقابل آن نیز درست است. یعنی بلوغ عقلی زودرس به تعجیل در بلوغ جنسی نیز منجر می‌شود و آن امری است که امروزه تا حدودی در خصوص پسران جامعه‌ی ما رخ داده است؛ یعنی آنان به علل مختلف در معرض انواع اطلاعاتی قرار گرفته‌اند که آنان را نسبت به بسیاری از مسائل آگاه کرده و همین امر موجب شده است که سن بلوغ پسران از پانزده سال کم‌تر شود. با توجه به همین تلازم بلوغ جنسی و بلوغ عقلی است که ظاهرا سن تکلیف دختران زودتر از پسران قرار داده شده است. در واقع، به نظر می‌رسد که بلوغ جنسی، بیشتر از حضور در جامعه، تأثیر در بلوغ عقلی داشته باشد و چون بلوغ جنسی دختران زودتر است، بلوغ عقلی آن‌ها نیز زودتر رخ می‌دهد. لذا آنچه عامل اصلی بلوغ می‌باشد، بلوغ جنسی است نه حضور فعال در جامعه.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین