بدون شک غیبت واپسین حجّت الهی، حضرت مهدی علیه السلام ، پدیده‌ای است که به این صورت، هرگز در تاریخ اتفاق نیفتاده است. طبیعی است که ذهن جست و جو گر انسان، همواره این پرسش را مطرح کند که چرا چنین رخدادی پدید آمده است؟ پیش از هر سخنی توجه به این نکته ضروری است که از آن جایی که فلسفه و علل غیبت، فرع بر امامت ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل امامت ایشان را پذیرفته باشند و اگر کسی امامت و مهدی بودن آن حضرت را قبول نداشته باشد، آگاهی از فلسفه و علل غیبت، برای او فایده ای ندارد. همانگونه که امامت آن حضرت فرع بر وجود ایشان است و کسی که وجود آن حضرت را منکر باشد، بحث درباره امامت آن حضرت بی فایده خواهد بود. البته کسی هم که وجود و امامت ایشان را پذیرفته باشد، نیاز چندانی به آگاهی از فلسفه و علل غیبت آن حضرت ندارد؛ به عبارت دیگر دانستن و یا ندانستن فلسفه و علل غیبت تأثیر چندانی در باور او نخواهد داشت، چه این که ایشان را موجود و امام آن هم با تمام ویژگی های آن می داند. و نصب آن امام را از طرف خداوند باور داشته، تمام آن چه خداوند اراده فرموده را عین حکمت می داند وغیبت آن حضرت نیز به اراده خداوند است. پس به طور قطع، خداوند حکیم در پنهان کردن آن امام، حکمتی را در نظر داشته است. شیخ طوسی در این باره میگوید: (سخن در این موضوعات نظیر سخن گفتن، پیرامون بیماری کودکان و چارپایان و آفرینش حشرات موذی و قیافه های زشت و متشابهات قرآن می ماند که بپرسیم: خداوند به چه دلیل آنها را آفریده است؟ پاسخ این است که، هرگاه پی بردیم خدای متعال، حکیم و داناست و کارهایی که در آن حکمت و مصلحتی نیست انجام نمی دهد، پی خواهیم برد که آفرینش اشیای یاد شده نیز بر اساس حکمتی بوده است؛ هر چند مشخصاً از آن آگاه نیستیم. در باره حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه نیز میگوییم: ما میدانیم که آن بزرگوار جز بر اساس حکمتی که خدا برایش روا دانسته، غایب نگشته است؛ هر چند به گونهای تفصیلی و مشروح از آن آگاهی نداریم).[1] به رغم آن چه یاد شد، از کلام ‌معصومین علیهم السلام بعضی از حکمت‌ها و علت‌های این رویداد، قابل استفاده است. در پاسخ به این پرسش ، محوری ترین نکته ای که در کلام نورانی ایشان می توان دید، این است که پنهان زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قلة بلند نیست. رسول گرامی اسلامصلی الله علیه و آله و سلم حقیقت سرّبودن این ‌امر راچنین بیان فرموده ‌است: (ای جابر! همانا این امر،امری است از امرخداوندی و سِرّی است از سِرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است. پس برحذر باش که دچار تردید نشوی؛ همانا شک دربارة ‌خدا کفراست).[2] امام صادق علیه السلام نیز این حقیقت را چنین بیان فرموده‌اند: (این امر، امری از امر خدا و سرّی از سرّ خدا و غیبی از غیب خداست و زمانی که می‌دانیم خداوند بزرگ مرتبه حکیم است، تصدیق می‌کنیم که همه کارهای او حکیمانه است؛ گرچه علت‌آن ‌کارها بر ما روشن‌ نباشد).[3] افزون بر آن پاسخ اساسی، گاهی نیز ایشان به تناسب فهم مخاطبان، به بعضی امور دیگر نیز اشاره میفرمودند. اینک با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام به برخی از حکمتهای این رخداد اشاره می‌کنیم: 1. حفظ جان امام زمان عجل الله فرجه ؛ نخستین فلسفة پنهانزیستی حضرت مهدی علیه السلام ، در امان ماندن ایشان از گزند بدخواهان است. امام صادق علیه السلام فرمود: (همانا برای قائم پیش از آن که قیام فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است (و حضرت اشاره به ‌شکم خود کرد، یعنی ‌بیم ‌کشته شدن دارد)).[4] البته این نه به آن معناست که آن حضرت از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد، بلکه آن حضرت چون واپسین ذخیرة الهی در زمین است و آن حکومت و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده، فقط به دست او تحقق می‌یابد، بنابراین خداوند باید به هر وسیله، او را تا روز موعود حفاظت کند، و حکمت الهی نیز بر پنهان زیستی او تعلق گرفته است. و این پنهانزیستی با ویژگی‌های خاصّ خود، درباره برخی از پیامبران علیهم السلام هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند اتفاق افتاده بود. در قرآن در بارة حضرت موسی علیه السلام به صراحت از این ترس پرده برداشته، میفرماید: gفَأَصْبَحَ فِی الْمَدینَةِ خائِفاً یَتَرَقَّبُ ... ؛[5] صبح گاهان در شهر، بیمناک و در انتظار] حادثه ای[بود...). و آن گاه که آن پیامبر بزرگ الهی، قوم خود را خطاب قرار داده، میفرماید: gففرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لی‌ رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنی‌ مِنَ الْمُرْسَلینَ؛[6]و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از پیامبران قرار داد. با این که حضرت موسی علیه السلام از پیامبران اولوالعزم است، اما خداوند او را خائف و ترسان وصف کرده است. البته این هیچ منافاتی با کمالات معنوی آن پیامبر بزرگ الهی ندارد، زیرا خویشتن از خطر نابودی و کسب آمادگی برای پیروزی, نه فقط برخلاف حکم عقل نیست که همان حکم عقل است. و نیز میتوان به پنهان شدن پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم در بعضی زمانها اشاره کرد.[7] 2. امتحان و آزمایش انسان‌ها؛ یکی دیگر از حکمت‌های الهی در غیبت حضرت مهدی علیه السلام ، امتحان و آزمایش مردم است. از آنجایی که این نوع آزمایش به دلیل حضور نداشتن ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقتفرسا است، در تکامل انسان‌ها نقش بسیار مهمّی دارد و با این آزمایش، خوب از بد جدا شده، دوستان حقیقی مشخص می شوند. پیشوای هفتم شیعیان امام کاظم علیه السلام فرموده اند: (هنگامی که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را خدا را مواظب باشید در دینتان! شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! صاحب این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن باز گردد. همانا آن آزمایشی از سوی خدایست که خلق خود را به وسیله آن می‌آزماید).[8] روشن است کسانی در این امتحان بزرگ، سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از ایمان و عمل صالح باشند و کسانی که دراین امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند. امام صادق علیه السلام تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: (و این‌گونه ‌است ‌که غیبت ‌قائم، طولانی خواهد بود تا این که حقِّ محض آشکار گردد و ایمان از کدورت‌ها و پیرایه‌ها صاف و زلال گردد، و این آشکارشدن با بازگشت افرادی از پیروان ظاهری اهل بیت علیهم السلام که دارای سرشت ناپاکی هستند، یعنی همان‌ها که ترس نفاق بر آنها می‌رود، صورت می‌گیرد).[9] آن حضرت دربارة شدت سختی آزمایشهای این دوران فرمود: (برای صاحب این امر غیبتی است. هر کس در آن زمان دینش را نگه دارد مانند کسی است که خار قتاد[10] را با دست خود بتراشد...).[11]3. آزاد بودن امام از بیعت با ستمگران؛ مضمون برخی از روایات این است که آن حضرت با غیبت خود به بیعت با طاغوت‌های زمان مجبور نمی‌شود.امیرمؤمنان علیه السلام می‌فرماید: (همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام میکند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش پنهان نگه داشته می‌شود و شخص او غایب است).[12] همین معنا در کلامی از پیشوای دوم هنگامی که به جهت مصالح اسلام و مسلمانان، به مصالحه با معاویه تن داد و مردم، زبان به ملامت آن حضرت گشودند انعکاس یافت: (آیا ندانستید که هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر این که بیعت با ستم گری بر گردن او قرار می‌گیرد؛ به جز قائم عجل الله فرجه که عیسی بن مریم علیهما السلام پشت سرش نماز می‌گزارد. پس به درستی که خداوند متعال ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان می‌سازد تا هنگامی که قیام می‌کند، بیعت هیچ کس برگردنش نباشد).[13] حضرت ‌مهدی علیه السلام نیز درتوقیعی شریف در پاسخ به بعضی پرسش‌ها می‌فرماید: (در خصوص علت غیبت پرسش کرده بودید. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: (ای اهل ایمان!از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌شوید).[14] بدانید که هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‌های زمان خویش را برگردن داشتند، ولی من وقتی قیام می‌کنم، بیعت هیچ یک از گردن کشان و طاغوت‌های زمان را برگردن ندارم).[15] البته نکته های دیگری نیز در این بحث اشاره شده است؛ مانند خالص شدن صلب کافران از مؤمنان، جریان سنّت الهی (که درباره پیامبران پیشین رخ داده)برای حضرت مهدی علیه السلام , و آماده شدن جامعة جهانی برای پذیرش قیام و حکومت حضرت، که مناسب است به کتابهای مفصل مراجعه شود. پی نوشتها: [1] . شیخ طوسی, کتاب الغیبة, ص85. [2] . (یا جابِرُ! اِنَّ هَذا الاَمْرِ اللَّهِ وَسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطوِیٌ عَنْ عِبادِ اللَّهِ، فَاِیّاکَ وَالشَّکَّ؛ فَاِنَّ الشَّکَّ فِی اللَّهِ کُفْرٌ)؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 287. [3]. (إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنَ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ وَ مَتَی عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حِکْمَةٌ وَ إِنْ کَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْکَشِفٍ لَنَا), شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 245. [4]. (اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ اَنْ یَقُومَ اِنَّهُ یَخافُ (وَاَوْمَأَ اِلی بَطْنِهِ یَعنی القَتْل))؛ شیخ کلینی, کافی، ص 340؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 329؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 342. [5] . سوره قصص(28), آیه 18. [6] . سوره شعرا (26), آیه 21. جالب توجّه این که در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی علیه السلام نیز هنگام ظهور خطاب به مرد م، همین آیه را تلاوت خواهد کرد.ر.ک: نعمانی, الغیبة, ص174. [7] . ر.ک: سوره توبه(9), آیه40. [8]. شیخ کلینی, کافی، ج 1، ص 336؛ شیخ صدوق, علل الشرایع، ج 1، ص 244؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 166؛ نعمانی, الغیبة، ص 154، ح 11. [9]. شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 170، شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 355. [10] . قتاد، درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد. [11] . (إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةً الْمُتَمَسِّکُ فِیهَا بِدِینِهِ کَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد…)؛ کلینی, کافی, ج1, ص335. [12]. (اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لِاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَةُ فَلِذلکَ تُخفی وِلادَتُهُ وَیَغیبُ شَخْصُهُ)؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 303؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص 426. [13]. شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 315؛ احمد بن علی طبرسی, احتجاج، ج 2، ص 289. [14] . مائده (5)، آیه 101. [15]. (...وَاَمّا عِلَّةُ الغَیْبَةِ فَاِنَّ اللّهَ یَقُولُ: gیا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَسْألُوا عَنْ اَشْیاءَ اِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤکُمf اِنَّهُ‌ لَمْ‌یَکُنْ اَحَدٌ مِنْ ‌آبائی علیهم السلام اِلاَّ وَقَدْ وَقَعَتْ‌ فی ‌عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطاغِیَةِ زَمانِهِ وَاِنّی اَخرُجُ حینَ اَخْرُجُ وَلابَیْعَةَ لِاَحَدٍ مِنَ‌ الطَّواغیتِ ‌فی ‌عُنُقی)؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص290،شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4. www. salimian.com
بدون شک غیبت واپسین حجّت الهی، حضرت مهدی علیه السلام ، پدیدهای است که به این صورت، هرگز در تاریخ اتفاق نیفتاده است. طبیعی است که ذهن جست و جو گر انسان، همواره این پرسش را مطرح کند که چرا چنین رخدادی پدید آمده است؟ پیش از هر سخنی توجه به این نکته ضروری است که از آن جایی که فلسفه و علل غیبت، فرع بر امامت ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل امامت ایشان را پذیرفته باشند و اگر کسی امامت و مهدی بودن آن حضرت را قبول نداشته باشد، آگاهی از فلسفه و علل غیبت، برای او فایده ای ندارد. همانگونه که امامت آن حضرت فرع بر وجود ایشان است و کسی که وجود آن حضرت را منکر باشد، بحث درباره امامت آن حضرت بی فایده خواهد بود. البته کسی هم که وجود و امامت ایشان را پذیرفته باشد، نیاز چندانی به آگاهی از فلسفه و علل غیبت آن حضرت ندارد؛ به عبارت دیگر دانستن و یا ندانستن فلسفه و علل غیبت تأثیر چندانی در باور او نخواهد داشت، چه این که ایشان را موجود و امام آن هم با تمام ویژگی های آن می داند. و نصب آن امام را از طرف خداوند باور داشته، تمام آن چه خداوند اراده فرموده را عین حکمت می داند وغیبت آن حضرت نیز به اراده خداوند است. پس به طور قطع، خداوند حکیم در پنهان کردن آن امام، حکمتی را در نظر داشته است. شیخ طوسی در این باره میگوید: (سخن در این موضوعات نظیر سخن گفتن، پیرامون بیماری کودکان و چارپایان و آفرینش حشرات موذی و قیافه های زشت و متشابهات قرآن می ماند که بپرسیم: خداوند به چه دلیل آنها را آفریده است؟ پاسخ این است که، هرگاه پی بردیم خدای متعال، حکیم و داناست و کارهایی که در آن حکمت و مصلحتی نیست انجام نمی دهد، پی خواهیم برد که آفرینش اشیای یاد شده نیز بر اساس حکمتی بوده است؛ هر چند مشخصاً از آن آگاه نیستیم. در باره حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه نیز میگوییم: ما میدانیم که آن بزرگوار جز بر اساس حکمتی که خدا برایش روا دانسته، غایب نگشته است؛ هر چند به گونهای تفصیلی و مشروح از آن آگاهی نداریم).[1]
به رغم آن چه یاد شد، از کلام معصومین علیهم السلام بعضی از حکمتها و علتهای این رویداد، قابل استفاده است. در پاسخ به این پرسش ، محوری ترین نکته ای که در کلام نورانی ایشان می توان دید، این است که پنهان زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قلة بلند نیست. رسول گرامی اسلامصلی الله علیه و آله و سلم حقیقت سرّبودن این امر راچنین بیان فرموده است: (ای جابر! همانا این امر،امری است از امرخداوندی و سِرّی است از سِرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است. پس برحذر باش که دچار تردید نشوی؛ همانا شک دربارة خدا کفراست).[2]
امام صادق علیه السلام نیز این حقیقت را چنین بیان فرمودهاند: (این امر، امری از امر خدا و سرّی از سرّ خدا و غیبی از غیب خداست و زمانی که میدانیم خداوند بزرگ مرتبه حکیم است، تصدیق میکنیم که همه کارهای او حکیمانه است؛ گرچه علتآن کارها بر ما روشن نباشد).[3] افزون بر آن پاسخ اساسی، گاهی نیز ایشان به تناسب فهم مخاطبان، به بعضی امور دیگر نیز اشاره میفرمودند. اینک با استفاده از روایات معصومین علیهم السلام به برخی از حکمتهای این رخداد اشاره میکنیم:
1. حفظ جان امام زمان عجل الله فرجه ؛ نخستین فلسفة پنهانزیستی حضرت مهدی علیه السلام ، در امان ماندن ایشان از گزند بدخواهان است. امام صادق علیه السلام فرمود: (همانا برای قائم پیش از آن که قیام فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است (و حضرت اشاره به شکم خود کرد، یعنی بیم کشته شدن دارد)).[4] البته این نه به آن معناست که آن حضرت از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد، بلکه آن حضرت چون واپسین ذخیرة الهی در زمین است و آن حکومت و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده، فقط به دست او تحقق مییابد، بنابراین خداوند باید به هر وسیله، او را تا روز موعود حفاظت کند، و حکمت الهی نیز بر پنهان زیستی او تعلق گرفته است. و این پنهانزیستی با ویژگیهای خاصّ خود، درباره برخی از پیامبران علیهم السلام هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند اتفاق افتاده بود. در قرآن در بارة حضرت موسی علیه السلام به صراحت از این ترس پرده برداشته، میفرماید: gفَأَصْبَحَ فِی الْمَدینَةِ خائِفاً یَتَرَقَّبُ ... ؛[5] صبح گاهان در شهر، بیمناک و در انتظار] حادثه ای[بود...). و آن گاه که آن پیامبر بزرگ الهی، قوم خود را خطاب قرار داده، میفرماید: gففرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُرْسَلینَ؛[6]و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از پیامبران قرار داد. با این که حضرت موسی علیه السلام از پیامبران اولوالعزم است، اما خداوند او را خائف و ترسان وصف کرده است. البته این هیچ منافاتی با کمالات معنوی آن پیامبر بزرگ الهی ندارد، زیرا خویشتن از خطر نابودی و کسب آمادگی برای پیروزی, نه فقط برخلاف حکم عقل نیست که همان حکم عقل است. و نیز میتوان به پنهان شدن پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم در بعضی زمانها اشاره کرد.[7] 2. امتحان و آزمایش انسانها؛ یکی دیگر از حکمتهای الهی در غیبت حضرت مهدی علیه السلام ، امتحان و آزمایش مردم است. از آنجایی که این نوع آزمایش به دلیل حضور نداشتن ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقتفرسا است، در تکامل انسانها نقش بسیار مهمّی دارد و با این آزمایش، خوب از بد جدا شده، دوستان حقیقی مشخص می شوند. پیشوای هفتم شیعیان امام کاظم علیه السلام فرموده اند: (هنگامی که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را خدا را مواظب باشید در دینتان! شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! صاحب این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن باز گردد. همانا آن آزمایشی از سوی خدایست که خلق خود را به وسیله آن میآزماید).[8] روشن است کسانی در این امتحان بزرگ، سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از ایمان و عمل صالح باشند و کسانی که دراین امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند. امام صادق علیه السلام تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: (و اینگونه است که غیبت قائم، طولانی خواهد بود تا این که حقِّ محض آشکار گردد و ایمان از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد، و این آشکارشدن با بازگشت افرادی از پیروان ظاهری اهل بیت علیهم السلام که دارای سرشت ناپاکی هستند، یعنی همانها که ترس نفاق بر آنها میرود، صورت میگیرد).[9] آن حضرت دربارة شدت سختی آزمایشهای این دوران فرمود: (برای صاحب این امر غیبتی است. هر کس در آن زمان دینش را نگه دارد مانند کسی است که خار قتاد[10] را با دست خود بتراشد...).[11]3. آزاد بودن امام از بیعت با ستمگران؛ مضمون برخی از روایات این است که آن حضرت با غیبت خود به بیعت با طاغوتهای زمان مجبور نمیشود.امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: (همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام میکند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش پنهان نگه داشته میشود و شخص او غایب است).[12] همین معنا در کلامی از پیشوای دوم هنگامی که به جهت مصالح اسلام و مسلمانان، به مصالحه با معاویه تن داد و مردم، زبان به ملامت آن حضرت گشودند انعکاس یافت: (آیا ندانستید که هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر این که بیعت با ستم گری بر گردن او قرار میگیرد؛ به جز قائم عجل الله فرجه که عیسی بن مریم علیهما السلام پشت سرش نماز میگزارد. پس به درستی که خداوند متعال ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان میسازد تا هنگامی که قیام میکند، بیعت هیچ کس برگردنش نباشد).[13] حضرت مهدی علیه السلام نیز درتوقیعی شریف در پاسخ به بعضی پرسشها میفرماید: (در خصوص علت غیبت پرسش کرده بودید. خداوند در قرآن کریم میفرماید: (ای اهل ایمان!از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید).[14] بدانید که هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش را برگردن داشتند، ولی من وقتی قیام میکنم، بیعت هیچ یک از گردن کشان و طاغوتهای زمان را برگردن ندارم).[15] البته نکته های دیگری نیز در این بحث اشاره شده است؛ مانند خالص شدن صلب کافران از مؤمنان، جریان سنّت الهی (که درباره پیامبران پیشین رخ داده)برای حضرت مهدی علیه السلام , و آماده شدن جامعة جهانی برای پذیرش قیام و حکومت حضرت، که مناسب است به کتابهای مفصل مراجعه شود.
پی نوشتها:
[1] . شیخ طوسی, کتاب الغیبة, ص85.
[2] . (یا جابِرُ! اِنَّ هَذا الاَمْرِ اللَّهِ وَسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطوِیٌ عَنْ عِبادِ اللَّهِ، فَاِیّاکَ وَالشَّکَّ؛ فَاِنَّ الشَّکَّ فِی اللَّهِ کُفْرٌ)؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 287.
[3]. (إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنَ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ وَ مَتَی عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حِکْمَةٌ وَ إِنْ کَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْکَشِفٍ لَنَا), شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 245.
[4]. (اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ اَنْ یَقُومَ اِنَّهُ یَخافُ (وَاَوْمَأَ اِلی بَطْنِهِ یَعنی القَتْل))؛ شیخ کلینی, کافی، ص 340؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 329؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 342.
[5] . سوره قصص(28), آیه 18.
[6] . سوره شعرا (26), آیه 21. جالب توجّه این که در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی علیه السلام نیز هنگام ظهور خطاب به مرد م، همین آیه را تلاوت خواهد کرد.ر.ک: نعمانی, الغیبة, ص174.
[7] . ر.ک: سوره توبه(9), آیه40.
[8]. شیخ کلینی, کافی، ج 1، ص 336؛ شیخ صدوق, علل الشرایع، ج 1، ص 244؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 166؛ نعمانی, الغیبة، ص 154، ح 11.
[9]. شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 170، شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 355.
[10] . قتاد، درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.
[11] . (إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةً الْمُتَمَسِّکُ فِیهَا بِدِینِهِ کَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد…)؛ کلینی, کافی, ج1, ص335.
[12]. (اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لِاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَةُ فَلِذلکَ تُخفی وِلادَتُهُ وَیَغیبُ شَخْصُهُ)؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 303؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص 426.
[13]. شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 315؛ احمد بن علی طبرسی, احتجاج، ج 2، ص 289.
[14] . مائده (5)، آیه 101.
[15]. (...وَاَمّا عِلَّةُ الغَیْبَةِ فَاِنَّ اللّهَ یَقُولُ: gیا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَسْألُوا عَنْ اَشْیاءَ اِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤکُمf اِنَّهُ لَمْیَکُنْ اَحَدٌ مِنْ آبائی علیهم السلام اِلاَّ وَقَدْ وَقَعَتْ فی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطاغِیَةِ زَمانِهِ وَاِنّی اَخرُجُ حینَ اَخْرُجُ وَلابَیْعَةَ لِاَحَدٍ مِنَ الطَّواغیتِ فی عُنُقی)؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص290،شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4.
www. salimian.com
- [سایر] علت غیبت حضرت مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] غیبت حضرت مهدی علیه السلام به چه کیفیتی است ؟
- [سایر] چگونگی غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) را توضیح دهید.
- [سایر] فلسفه غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] آیا امام عسکری علیه السلام برای غیبت فرزندشان، حضرت مهدی علیه السلام زمینه سازی نموده اند ؟
- [سایر] آیا امام باقر علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [سایر] آیا امام رضا علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [سایر] آیا امام صادق علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [سایر] آیا امام سجاد علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [سایر] آیا امام هادی علیه السلام از غیبت حضرت مهدی علیه السلام خبر دادهاند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.