در پاسخ به این سوال اجمالا می توانیم بگوییم که آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران هیچ نقش و تأثیری نداشتند بلکه بالعکس ؛ تمام مساعی خود را به کار گرفته بود تا از پیروزی و بالندگی این انقلاب جلوگیری کند که توضیح ذیل این حقیقت را روشن تر می سازد : اصولاً یکی از شاخصه های اصلی انقلاب اسلامی ایران ماهیت ضدّ استکباری و ضدّ آمریکایی آن است. دلیل بر این مدعا را در این می دانیم که نقطة شروع انقلاب اسلامی از قضیه تصویب کاپیتولاسیون شکل گرفت. تصویب این معاهده که با اعطای معافیت ها و مصونیت های سیاسی به مستشاران آمریکا در ایران همراه بود؛ با مخالفت شدید امام خمینی مواجه شد. با تصویب لایحة کاپیتولاسیون حدود 40 هزار نفر از آمریکائی های مقیم ایران از شمول قوانین ایران معافیت کامل می یافتند[1]. و این امر به وضوح نقض استقلال قضایی و حاکمیت سیاسی ایران به شمار می آمد و مایه تحقیر ملت ایران بود. امام امت (ره) با توسل به همین مسأله که ایران را تحت اسارت آمریکا قرار داد، به رژیم شاه حمله کرد و از ارتش و مردم خواستند که این ننگ و تحقیر را قبول نکرده، علیه آن قیام کنند.[2] غیر از این؛ موضوع لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی و یا تصویب نامة ملی و انقلاب به اصطلاح سفید، همه و همه طرحهای آمریکا بودند و اتفاقاً یکی از دلایل مخالفت امام خمینی و گروههای سیاسی و نیز مردم با این طرحها، این بود که آنها را "آمریکایی، و دیکته شدة از سوی آمریکا می دانستند و نفوذ و سلطة آمریکا را در ورای آنها می دیدند. این عوامل موجب خیزش عظیم مردم به رهبری امام خمینی (ره) و خلق نهضت 15 خرداد در سال 1342 شد. در حقیقت مخالفت با برنامه ها و خواسته های استکبار جهانی به رهبری آمریکا موجب این امر شد. حضرت امام هم از همان اول نوک پیکان حمله را به سوی دشمنی بزرگتر یعنی آمریکا هدف گرفت تا استراتژی واقعی انقلاب را که همان مبارزه با استکبار جهانی بود تعیین کند. همان انقلابی که از سال 1342 آغاز شد و در سال 1357 به پیروزی رسید. با توجه به این نکته نتیجه گرفته می شود که ماهیت واقعی انقلاب ما یک ماهیت ضد استکباری و ضد آمریکایی بود. با این تفصیل چگونه می شود ادعا کرد که آمریکائیها در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش داشتند؟ در کودتای 28 مرداد 1332 آمریکائیها ایفاگر نقش اساسی بودند دلیل آن هم اینست که در این کودتا منافع آمریکائی ها تأمین می شد. در حالی که در مورد انقلاب اسلامی نه تنها منافع آنها تأمین نمی شد بلکه تمامی منافع آنها در ایران از بین می رفت لذا تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفتند تا این انقلاب پیروز نشود و پس از پیروزی انقلاب نیز ناجوانمردانه ترین اعمال را بر ضد انقلاب برنامه ریزی و تحمیل کردند که به لطف خدا تاکنون همة آنها در شکست انقلاب ناکام بوده است . حال چطور می شود ادعا کرد که این انقلاب با همکاری و نقش آمریکائی ها به ثمر رسید؟! همانطوریکه گفته شد، ماهیت ضد استکباری و مَنشِ عزت خواهی انقلاب اسلامی و بنیانگذار فقید آن، دلیلی واضح بر عدم نقش آمریکا در جریان انقلاب اسلامی ایران است . از این گذشته ادعای آنان که می گویند برنامه های حقوق بشر و سیاست های باز کارتر در مورد ایران، نشانة همراهی دولتمردان آمریکا با انقلاب است، کمی کودکانه به نظر می رسد. زیرا اصولاً محمدرضا شاه به عنوان یک مهرة کاملاً مطیع، در خدمت آمریکا بود و اگر هم بپذیریم که سیاستهای کارتر در برخی از کشورها اثرگذار بوده است در مورد ایران قضیه خیلی فرق می کرد. زیرا اولاً شاه دوستان زیادی در کنگرة آمریکا داشت که ضمن یادآوری و اهمیت استراتژیک ایران و نقش آن در منطقة خلیج فارس عقیده داشتند نباید در فشار آوردن به ایران زیاده روی کرد و مصالح سیاسی و استراتژیکی را نباید فدای شعارهای مبهم نمود و ثانیاً مردم ایران به هیچ وجه حاضر نبودند عملکرد آمریکا را در طول حدود 25 سال سلطنت محمدرضا شاه به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد به بعد ، فراموش کرده و دوباره دل به اصلاحات آمریکائی خوش کنند تا حقوق بشر کارتر آنها را به حقوق حقّة خودشان برساند، چرا که قبلاً مردم نتیجة اصلاحات آمریکائی نظیر اصلاحات ارضی و کاپیتولاسیون و... را دیده بودند. بنابراین سیاستمداران کاخ سفید بر آن شدند که شعار حقوق بشر کارتر را در ایران با ادامة مناسبات سودمند سیاسی ونظامی با حکومت پهلوی تلفیق کنند. به دیگر سخن فضای باز سیاسی هدفش استحکام بیش از پیش رژیم پهلوی بود تا از قِبَل آن؛ مشروعیت رژیم را بالا برده و خطری را که از ناحیة دیکتاتوری رژیم پهلوی بود، برطرف نمایند. بنابراین نباید تصور شود که آمریکا قصد داشت با طرح فضای باز سیاسی؛ رژیم پهلوی را در ایران ساقط کند، بلکه برعکس چون آمریکائی ها احساس می کردند با ادامة روند دیکتاتوری، رژیم پهلوی دچار مشکل خواهد شد توصیه می کردند با طرح فضای باز سیاسی این اشکال را رفع نمایند. نتیجه بحث: در مجموع باید گفت که ماهیت انقلاب اسلامی ایران اسلامی و ضداستکباری بود . لذا بر اساس این ماهیت، آمریکا به عنوان دشمن درجة یک ما شناخته شده و ماهیّتی ضدّانقلابی پیدا می کند. بنابر این آمریکا نمی توانست در انقلاب نقشی مثبت داشته باشد. دلیل بعدی را باید در توطئه های آمریکا در دوره تثبیت نظام و حتی تلاش برای به انزوا کشاندن نظام ، پس از پیروزی انقلاب؛ جستجو کرد. پس در یک کلام باید گفت: آمریکا نه تنها در انقلاب هیچ نقشی نداشت بلکه حتی عملاً سد راه محکمی در راه پیروزی انقلاب بود که البته با لطف خدا، قدرت مذهب، رهبری امام (ره) و فداکاری مردم؛ این سنگ اندازی آنها راه به جایی نبرد. و انشاء الله در آینده هم همینطور خواهد برد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، تهران، 1360، نشر قلم. 2 . داستان انقلاب، محمود طلوعی، نشر علم، تهران، 1370. 3 . کارتر و سقوط شاه، روایت دست اول، مایکل لدین و ویلیام لوئیس، ترجمه ناصر ایرانی، انتشارات امیرکبیر، 1361. 4 . نبرد قدرتها در خلیج فارس، محمود طلوعی، پیک ترجمه و نشر، تهران. 5 . انقلاب اسلامی، زمینهها و پیامدها، دکتر منوچهر محمدی، دفتر نشر و پخش معارف، تهران، 1380. 6 . سیر تکوینی انقلاب اسلامی، جواد منصوری، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، 1379. پاورقی ها: [1] تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلالالدین مدنی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361، ص 81. [2] ر.ک: سخنرانی امام در صحیفة امام، ج1، صص 424-415.
در پاسخ به این سوال اجمالا می توانیم بگوییم که آمریکا در مورد انقلاب اسلامی ایران هیچ نقش و تأثیری نداشتند بلکه بالعکس ؛ تمام مساعی خود را به کار گرفته بود تا از پیروزی و بالندگی این انقلاب جلوگیری کند که توضیح ذیل این حقیقت را روشن تر می سازد :
اصولاً یکی از شاخصه های اصلی انقلاب اسلامی ایران ماهیت ضدّ استکباری و ضدّ آمریکایی آن است. دلیل بر این مدعا را در این می دانیم که نقطة شروع انقلاب اسلامی از قضیه تصویب کاپیتولاسیون شکل گرفت. تصویب این معاهده که با اعطای معافیت ها و مصونیت های سیاسی به مستشاران آمریکا در ایران همراه بود؛ با مخالفت شدید امام خمینی مواجه شد. با تصویب لایحة کاپیتولاسیون حدود 40 هزار نفر از آمریکائی های مقیم ایران از شمول قوانین ایران معافیت کامل می یافتند[1]. و این امر به وضوح نقض استقلال قضایی و حاکمیت سیاسی ایران به شمار می آمد و مایه تحقیر ملت ایران بود. امام امت (ره) با توسل به همین مسأله که ایران را تحت اسارت آمریکا قرار داد، به رژیم شاه حمله کرد و از ارتش و مردم خواستند که این ننگ و تحقیر را قبول نکرده، علیه آن قیام کنند.[2] غیر از این؛ موضوع لایحة انجمنهای ایالتی و ولایتی و یا تصویب نامة ملی و انقلاب به اصطلاح سفید، همه و همه طرحهای آمریکا بودند و اتفاقاً یکی از دلایل مخالفت امام خمینی و گروههای سیاسی و نیز مردم با این طرحها، این بود که آنها را "آمریکایی، و دیکته شدة از سوی آمریکا می دانستند و نفوذ و سلطة آمریکا را در ورای آنها می دیدند. این عوامل موجب خیزش عظیم مردم به رهبری امام خمینی (ره) و خلق نهضت 15 خرداد در سال 1342 شد. در حقیقت مخالفت با برنامه ها و خواسته های استکبار جهانی به رهبری آمریکا موجب این امر شد. حضرت امام هم از همان اول نوک پیکان حمله را به سوی دشمنی بزرگتر یعنی آمریکا هدف گرفت تا استراتژی واقعی انقلاب را که همان مبارزه با استکبار جهانی بود تعیین کند. همان انقلابی که از سال 1342 آغاز شد و در سال 1357 به پیروزی رسید. با توجه به این نکته نتیجه گرفته می شود که ماهیت واقعی انقلاب ما یک ماهیت ضد استکباری و ضد آمریکایی بود. با این تفصیل چگونه می شود ادعا کرد که آمریکائیها در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش داشتند؟ در کودتای 28 مرداد 1332 آمریکائیها ایفاگر نقش اساسی بودند دلیل آن هم اینست که در این کودتا منافع آمریکائی ها تأمین می شد. در حالی که در مورد انقلاب اسلامی نه تنها منافع آنها تأمین نمی شد بلکه تمامی منافع آنها در ایران از بین می رفت لذا تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفتند تا این انقلاب پیروز نشود و پس از پیروزی انقلاب نیز ناجوانمردانه ترین اعمال را بر ضد انقلاب برنامه ریزی و تحمیل کردند که به لطف خدا تاکنون همة آنها در شکست انقلاب ناکام بوده است . حال چطور می شود ادعا کرد که این انقلاب با همکاری و نقش آمریکائی ها به ثمر رسید؟! همانطوریکه گفته شد، ماهیت ضد استکباری و مَنشِ عزت خواهی انقلاب اسلامی و بنیانگذار فقید آن، دلیلی واضح بر عدم نقش آمریکا در جریان انقلاب اسلامی ایران است . از این گذشته ادعای آنان که می گویند برنامه های حقوق بشر و سیاست های باز کارتر در مورد ایران، نشانة همراهی دولتمردان آمریکا با انقلاب است، کمی کودکانه به نظر می رسد. زیرا اصولاً محمدرضا شاه به عنوان یک مهرة کاملاً مطیع، در خدمت آمریکا بود و اگر هم بپذیریم که سیاستهای کارتر در برخی از کشورها اثرگذار بوده است در مورد ایران قضیه خیلی فرق می کرد. زیرا اولاً شاه دوستان زیادی در کنگرة آمریکا داشت که ضمن یادآوری و اهمیت استراتژیک ایران و نقش آن در منطقة خلیج فارس عقیده داشتند نباید در فشار آوردن به ایران زیاده روی کرد و مصالح سیاسی و استراتژیکی را نباید فدای شعارهای مبهم نمود و ثانیاً مردم ایران به هیچ وجه حاضر نبودند عملکرد آمریکا را در طول حدود 25 سال سلطنت محمدرضا شاه به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد به بعد ، فراموش کرده و دوباره دل به اصلاحات آمریکائی خوش کنند تا حقوق بشر کارتر آنها را به حقوق حقّة خودشان برساند، چرا که قبلاً مردم نتیجة اصلاحات آمریکائی نظیر اصلاحات ارضی و کاپیتولاسیون و... را دیده بودند. بنابراین سیاستمداران کاخ سفید بر آن شدند که شعار حقوق بشر کارتر را در ایران با ادامة مناسبات سودمند سیاسی ونظامی با حکومت پهلوی تلفیق کنند. به دیگر سخن فضای باز سیاسی هدفش استحکام بیش از پیش رژیم پهلوی بود تا از قِبَل آن؛ مشروعیت رژیم را بالا برده و خطری را که از ناحیة دیکتاتوری رژیم پهلوی بود، برطرف نمایند. بنابراین نباید تصور شود که آمریکا قصد داشت با طرح فضای باز سیاسی؛ رژیم پهلوی را در ایران ساقط کند، بلکه برعکس چون آمریکائی ها احساس می کردند با ادامة روند دیکتاتوری، رژیم پهلوی دچار مشکل خواهد شد توصیه می کردند با طرح فضای باز سیاسی این اشکال را رفع نمایند.
نتیجه بحث: در مجموع باید گفت که ماهیت انقلاب اسلامی ایران اسلامی و ضداستکباری بود . لذا بر اساس این ماهیت، آمریکا به عنوان دشمن درجة یک ما شناخته شده و ماهیّتی ضدّانقلابی پیدا می کند. بنابر این آمریکا نمی توانست در انقلاب نقشی مثبت داشته باشد. دلیل بعدی را باید در توطئه های آمریکا در دوره تثبیت نظام و حتی تلاش برای به انزوا کشاندن نظام ، پس از پیروزی انقلاب؛ جستجو کرد. پس در یک کلام باید گفت: آمریکا نه تنها در انقلاب هیچ نقشی نداشت بلکه حتی عملاً سد راه محکمی در راه پیروزی انقلاب بود که البته با لطف خدا، قدرت مذهب، رهبری امام (ره) و فداکاری مردم؛ این سنگ اندازی آنها راه به جایی نبرد. و انشاء الله در آینده هم همینطور خواهد برد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . انقلاب اسلامی در ایران، حامد الگار، تهران، 1360، نشر قلم.
2 . داستان انقلاب، محمود طلوعی، نشر علم، تهران، 1370.
3 . کارتر و سقوط شاه، روایت دست اول، مایکل لدین و ویلیام لوئیس، ترجمه ناصر ایرانی، انتشارات امیرکبیر، 1361.
4 . نبرد قدرتها در خلیج فارس، محمود طلوعی، پیک ترجمه و نشر، تهران.
5 . انقلاب اسلامی، زمینهها و پیامدها، دکتر منوچهر محمدی، دفتر نشر و پخش معارف، تهران، 1380.
6 . سیر تکوینی انقلاب اسلامی، جواد منصوری، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، 1379.
پاورقی ها:
[1] تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلالالدین مدنی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361، ص 81.
[2] ر.ک: سخنرانی امام در صحیفة امام، ج1، صص 424-415.
- [سایر] آیا در انقلاب اسلامی ایران ، آمریکا نیز نقش داشته است ؟
- [سایر] آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریکا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟
- [سایر] نقش آمریکا در تحمیل جنگ به ایران؟
- [سایر] اقدامات و عملکرد سفارت آمریکا برای حفظ رژیم پهلوی در زمان انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] اهمیت ایران برای آمریکا کدام است؟ ادوار رابطه ایران با آمریکا؟ آمریکا در نگاه امام خمینی؟ ابعاد ماهیت استکباری آمریکا؟
- [سایر] نقش انگلیس در انقلاب ایران چه بود..؟چرا آمریکا و انگلیس و تعدادی از کشورهای عربی از ادامه حکومت پهلوی ناراضی بودند و کمک به سرنگونی آن کردند؟
- [سایر] ارتباط پیشنهاد مذاکره با ایران از طرف امریکا و حوادث بیداری اسلامی چیست؟
- [سایر] آیا تهدیدات آمریکا بر علیه ایران کارساز است و آیا بهتر نیست ایران با آمریکا رابطه بر قرار کند؟
- [سایر] نقش افسر جنگ نرم در جنگ نرمِ زیرپوستی بسیار فراگیر بین جمهوری اسلامی و آمریکا چیست؟
- [سایر] علت اصلی دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب در خطبة نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تَذکّر دهد ومردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی وغیر اسلامی قرار دهد ونیازهای مسلمین را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال وکیان مسلمین نقش مُهِمّی دارد گوشزد کند وکیفیّت روابط آنان را با سائر مِلَل بیان نماید ومردم را از دخالتهای دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سیاسی واقتصادی مسلمین که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها می شود بر حَذَرْ دارد . خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظیر حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز های عید فطر وقربان وغیره ، از سنگرهای بزرگی است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سیاسی خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند .اسلام دین سیاست ، آن هم در همة شئون آن است وکسی که در احکام قضائی ، سیاسی ، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تَأمّل کند مُتوجّه این معنی می شود .هر کس گمان کند دین از سیاست جدا است ، جاهلی است که نه اسلام را می شناسد ونه سیاست را.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب در خطبه نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تذکر دهد و مردم را در جریان مسائل زیان بار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار دهد و نیازهای مسلمین را در امر معاد و معاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد گوشزد کند و کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دول ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها می شود بر حذر دارد. خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظیر حج و مراکز تجمع آن و نمازهای عید فطر و قربان و غیره از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه کثیری از مسلمانان از وظائف مهم سیاسی خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند. اسلام دین سیاست آنهم در همه شئون آن است وکسی که در احکام قضائی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تأمل کند متوجه این معنی می شود. هر کس گمان کنددین ازسیاست جدااست جاهلی است که نه اسلام رامی شناسد و نه سیاست را می داند.