بی تردید تعظیم شعائر دینی، بخصوص گرامی داشت نهضت بی بدیل حسینی که در طی قرن های متمادی از سوی پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام انجام گرفته و هر روز نیز بر شکوه، عظمت و تأثیر آن افزوده می گردد، از افتخارات بزرگ و منحصر به فرد شیعیان است این امر در صورتی نتایج مطلوبی را در پی خواهد داشت که به نکاتی چند توجه خاص مبذول گردد: 1. هدف اساسی از برپایی چنین مراسمی، تقویت اسلام وتشیع، معرفی اهداف و انگیزه های راستین قیام حسینی و مجاهدات سایر ائمه اطهار علیهم السّلام و نیز رساندن پیام آنها به گوش نسلهای جدید مسلمان و غیر مسلمان باشد. 2. می بایداز انجام و حتی زمینه سازی هر نوع عملی (اعم از آهنگ، تعابیر، حرکات فیزیکی و غیره) که مناسب با شأن و جایگاه ائمه طاهرین علیهم السّلام و شرافت مجالس منتسب به آنها نباشد پرهیز شود. 3. مداحان و عزاداران باید توجه داشته باشند که رعایت اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و حد فزونی و دوری از اعمال غلو آمیز در همه مسائل اعتقادی از جمله در محبت اهل بیت علیهم السّلام در دین مقدس اسلام اهمیت خاصی دارد و سفارشهای مؤکد در این زمینه رسیده است. امام صادق علیه السّلام فرمودند: (و احبوا اهل بیت نبیکم حباً معتقداً و لا تغلوا)[1] اهل بیت پیامبرتان را از روی اعتقاد دوست بدارید و از غلو پرهیز نمایید. لذا برای پیروان اهلبیت(ع) برازنده است که در مراسم منتسب به اهل بیت علیهم السّلام از اعمالی که بوی غلو و افراط گرایی دارد شدیدا پرهیز نماید. با توجه به مطالب فوق می توان نتیجه گرفت که به کارگیری تعابیری مثل انا کلب الرقیه و یا سگ عوعو کن کوی حسینم و امثال آن گذشته از اینکه در راستای اهداف برپایی چنان محافل نبوده و افراط گرایی محسوب می گردد اولاً: موجب وهن در مذهب و زمینه ساز سوء استفاده دشمنان دین است. و ثانیاً: با حیثیت و جایگاه یک انسان آزاده و موحد سازگار نیست چرا که دین اسلام برای مؤمنین عزت و حرمت ویژه قائل است بگونه ای که ائمه ما راضی نیستند که کسی مؤمنین را بردگان آنها بداند[2] تا چه رسد به امور پست تر از آن. پاورقی ها: [1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم،1403ه، 1983م، ج25، ص2009. [2] . مجلسی، محمدباقر، پیشین، ص 268. منبع : اندیشه قم
بی تردید تعظیم شعائر دینی، بخصوص گرامی داشت نهضت بی بدیل حسینی که در طی قرن های متمادی از سوی پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام انجام گرفته و هر روز نیز بر شکوه، عظمت و تأثیر آن افزوده می گردد، از افتخارات بزرگ و منحصر به فرد شیعیان است این امر در صورتی نتایج مطلوبی را در پی خواهد داشت که به نکاتی چند توجه خاص مبذول گردد:
1. هدف اساسی از برپایی چنین مراسمی، تقویت اسلام وتشیع، معرفی اهداف و انگیزه های راستین قیام حسینی و مجاهدات سایر ائمه اطهار علیهم السّلام و نیز رساندن پیام آنها به گوش نسلهای جدید مسلمان و غیر مسلمان باشد.
2. می بایداز انجام و حتی زمینه سازی هر نوع عملی (اعم از آهنگ، تعابیر، حرکات فیزیکی و غیره) که مناسب با شأن و جایگاه ائمه طاهرین علیهم السّلام و شرافت مجالس منتسب به آنها نباشد پرهیز شود.
3. مداحان و عزاداران باید توجه داشته باشند که رعایت اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و حد فزونی و دوری از اعمال غلو آمیز در همه مسائل اعتقادی از جمله در محبت اهل بیت علیهم السّلام در دین مقدس اسلام اهمیت خاصی دارد و سفارشهای مؤکد در این زمینه رسیده است.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: (و احبوا اهل بیت نبیکم حباً معتقداً و لا تغلوا)[1] اهل بیت پیامبرتان را از روی اعتقاد دوست بدارید و از غلو پرهیز نمایید. لذا برای پیروان اهلبیت(ع) برازنده است که در مراسم منتسب به اهل بیت علیهم السّلام از اعمالی که بوی غلو و افراط گرایی دارد شدیدا پرهیز نماید.
با توجه به مطالب فوق می توان نتیجه گرفت که به کارگیری تعابیری مثل انا کلب الرقیه و یا سگ عوعو کن کوی حسینم و امثال آن گذشته از اینکه در راستای اهداف برپایی چنان محافل نبوده و افراط گرایی محسوب می گردد اولاً: موجب وهن در مذهب و زمینه ساز سوء استفاده دشمنان دین است. و ثانیاً: با حیثیت و جایگاه یک انسان آزاده و موحد سازگار نیست چرا که دین اسلام برای مؤمنین عزت و حرمت ویژه قائل است بگونه ای که ائمه ما راضی نیستند که کسی مؤمنین را بردگان آنها بداند[2] تا چه رسد به امور پست تر از آن.
پاورقی ها:
[1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم،1403ه، 1983م، ج25، ص2009.
[2] . مجلسی، محمدباقر، پیشین، ص 268.
منبع : اندیشه قم
- [سایر] آیا در عزاداری ها، گفتن مطالبی مثل انا کلب الرقیه یا سگ عوعو کن کوی حسینم، صحیح است؟
- [سایر] نام جد پنجم پیامبر اسلام(ص) (کلاب) است، آیا کلاب جمع کلب(سگ) میباشد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] در برخی از جلسات مذهبی و عزاداری برای اظهار نهایت تذلّل در برابر اهل بیت علیهم السلام عدّهای صدای حیوانات مانند سگ از خود در میآورند. حکم شرعی آن را بیان فرمایید؟
- [سایر] آیا عزاداری از دیدگاه قرآن عملی صحیح است و آیات قرآن آن را تأیید میکند؟
- [سایر] آیا این سخن که عزاداری به شیوه سنّتی در زمان صفویّه رایج شده و برگرفته از غرب است، صحیح است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا پول دادن به مرثیه سرایانی که در لابلای اشعار خود، بعضی از مطالب بی مدرک یا ضعیف السند را طرح می کنند یا با غنا می خوانند صحیح است؟ و آیا اصل عزاداری در اثر این کار خلاف، حرام می شود؟
- [آیت الله بروجردی] زیدی مقداری از املاک مزروعی خود را وقف نماید به این طریق تاخود زنده است منافع آن را خود ببرد و بعد از وفات او صرف در عزاداری خامس آل عبا عَلَیْهِ السَّلَام بشود، واقف بعد از یک سال از تاریخ وقف وفات نموده، بعضی از علماء رسیدگی در آن وقف نامه را نمودهاند میگویند: این وقف صحیح نیست، آیا حکم این وقف چنین است یا خیر؟
- [آیت الله جوادی آملی] در برخی مجالس که برای بزرگداشت اهل بیت (علیهم السّلام) برپا میشود، مسایلی به چشم میخورد؛ از جمله: 1 تصریح به الفاظی که دلالت بر الوهیت اهل بیت (علیهم السّلام) دارد؛ مانند: لا إله إلا علی و … 2 خواندن اشعار و بیان مطالبی که مقام خداوند را در برابر اهل بیت (علیهم السّلام) پایین میآورد؛ مانند: خدا عکس علی را ماچ میکرد. 3 انجام بعضی کارها در منظر مردم، برای اظهار ذلّت در برابر اهل بیت (علیهم السّلام)؛ مانند آویختن زنجیر به گردن و درآوردن صدای حیوانات. 4. نسبت دادن برخی امور به اهل بیت (علیهم السّلام) که به ظاهر با عصمت آنان منافات دارد. برخی افراد در توجیه این اعمال که در آن شائبه حرمت وجود دارد، میگویند: دستگاه امام حسین (علیه السّلام) از محدودهی فقه خارج است. لطفاً با بیان نظر شریفتان، راه گشای ما برای دست یابی به بینشی به دور از اشتباه و بهرهمندی صحیح از مجالس اهل بیت (علیهم السّلام) باشید.
- [سایر] معنای این روایت چیست: (شخصی به امام هادی(ع) گفت: فدایت شوم در نوشته خود به محمد بن فرج آموختی: با فضیلتترین سورهها در نمازهای واجب (انّا انزلناه) و (قل هو الله احد) است و من از خواندن آن دو در نماز صبح به تنگ میآیم. امام هادی(ع) فرمود: لا یضیقنَ صدرکَ بهما فانّ الفضلَ و الله فیهما؛ سینهات از خواندن آن دو تنگ نشود، سوگند به خدا فضیلت در آن دو سوره است). چرا با خواندن این دو سوره مبارکه باید سینه تنگ شود؟ من منظور سؤال کننده را نفهمیدم! در ضمن من در روایات خواندم در نماز همیشه رکعت اول بعد از حمد توحید و در رکعت دوم بعد از حمد هر سوره دیگر را میشود خواند. لطفاً بفرمایید کدام صحیح است؟
- [سایر] سوال من در مورد حدیث دوات و قلم هست 1- من به منابع شیعه مراجعه کردم و دیدم که همه ناقلان شیعه (از شیخ مفید گرفته تا کتاب بحار و مناقب و ............) یا از قول صحیح مسلم و بخاری(دو دشمن امامت امام علی) روایت کردند یا زماناً بعد از نقل بخاری مسلم بوده است(وفات بخاری در سال 256 قمری است و قبل از آن هیچ حدیثی نیست) همچنین رواتی که از زمان مسلم و بخاری به عبدالله ابن عباس میرسند هیچ کدام در نزد شیعه توثیق نشده است به غیر از خود ابن عباس که مقبول الفریقین است . . همچنین سندی که از ابان بن ابی عیاش روایت شده است محل اشکال است. به علت اینکه در کتاب تنقیح المقال با توضیحاتی از منظر بعضی علماء او را فاسد المذهب خواندند جلد 1صفحه 3. همچنین علامه امینی در الغدیر به استناد کتاب تهذیب المنطق، ابان بن ابی عیاش را در فهرستِ دروغ گویان و جاعلان حدیث یاد کرده است (الغدیر 209/ 5.) حتی علماء در مورد اصل کتاب امروزی سلیم بین قیسی که در دست ماست تردید دارند از جمله شیخ مفید کتاب را ضعیف دانسته اند. ومیفرماید: (اطمینانی به این کتاب نیست و به بیشتر مطالب آن نمیتوان عمل کرد؛ چرا که دستخوش تخلیط و تدلیس گشته است. پس شایسته است دین باوران از عمل کردن به همه مطالب آن بپرهیزند و بر آن اعتماد نکنند و احادیث آن را روایت ننمایند. (تصحیح الاعتماد، ص 72) وشیخ طوسی نیز نام او را در میان اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق (ع)آورده و ضعیف خوانده است. به هرحال رجالشناسان، اعم از شیعی و سنی، ابن ابی عیاش را توثیق نکردهاند (طوسی، رجال، 106؛ علامه حلّی، 99؛ حلّی، 414) استناد به یک کتابی که که در آن خیلی از علماء شک دارند و ابان را فاسد می خوانند خیلی جالب به نظر نمی رسد. به نظر شما همین دلائل نشان نمی دهد که سند شیعه در مورد این حدیث بسیار ضعیف است؟ 2- چرا وقتی خصوصیترین جنایتهای اهل نفاق به زهرا و علی در کتب اصلی و اربعه شیعه یافت می شود ، ائمه اطهار چه لزومی و چه صلاحی دیدند که این حدیث را روایت نکنند؟ 3- سنی های بی شرم هیچوقت برداشت ما را نداشتند . و تعبیرات و توجیهاتی دارند و حتی ا حادیثی را مطرح می کنند و در کنار حدیث دوات و قلم می گذارند تا استدلالات ما را زیر سؤال ببرند مثلاً حدیث زیر: عن عائشة قالت: قال لی رسول الله صلی الله علیه وسلم فی مرضه: (ادعی لی أبابکر أباک وأخاک حتی أکتب کتاباً فإنی أخاف أن تتمنی متمناً ویقول قائل: أنا، ویأبی الله و المؤمنون إلا أبابکر (صحیح مسلم جلد7 بابی از فضائل ابوبکر صفحه 110 طبع محمد علی صبیح) و می گویند اگر به مسلم و بخاری استناد می کنید پس این را هم قبول کنید!! حال به نظر شما باز ما می توانیم بگوییم چون خودشان قبول دارند پس ما هم قبول کنیم ورروایتهای خودشان را به عنوان استناد به آنها ذکر کنیم ؟ و آیا می توانیم بگوییم ولایت علی از این حدیث اثبات می شود؟ و آیا حادثه عظیم غدیر که در کتب اصلی شیعه هست و طبق قران دین کامل می شود ورسالت پیغمبر تمام، برای توجیه امامت علی (ع) کافی نیست؟ 4- فکر نمی کنید چون عمر دشمن علی و محمد است لذا ما این برداشت را کردیم نه این که خدای نکرده بخواهم اتهامی بزنم ولی روایت به گونه ای است که ذهنها به این سمت منعکس می شود که چون عمر دشمن است پس محال است درست نباشد ؟ وآیااین به نظر شما کافی است؟ 5- به نظر شما نمی توان از دید دیگر نگریست و نظریه جدیدی مطرح کرد و راه سومی را انتخاب کرد یعنی نه آنچه سنی می گوید و نه آنچه علماءشیعه بر حق بر داشت میکنند؟