اگر چه یکی از معانی «کلب» در لغت به معنای «حیوان پارس کننده»(سگ) است،[1] امّا جمع آن؛ یعنی «کِلاب»(به کسر کاف) به معنای سگ نیست، بلکه دارای معانی دیگری نیز است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود. 1. «کِلاب»، معنای جمعی نداشته، بلکه نامی برای یک فرد یا مرد است.[2] 2. «کِلاب» نام قبیله‌ای معروف است.[3] 3. شهاب الدین نویری(متوفای 733ق) در علت نام‌گذاری یکی از اجداد پیامبر(ص) به کلاب می‌گوید: «کلاب بن مره: کنیه او ابوزهره و اسمش حکیم است. و کلاب، لقبی است که برای این شخص غلبه پیدا کرد و سبب آن این است که ابن مره صید و شکار را دوست داشت و یکی از حیواناتی که زیاد شکار می‌کرد، سگ بود».[4] با استفاده از مدل نام‌گذاری در اعراب ممکن است فردی که با سگ‌ها به شکار می‌رود، سگ‌های شکاری و نگهبان تربیت می‌کند، به مداوای بیماری‌های چنین‌ سگ‌هایی می‌پردازد(که هیچ‌کدامشان نیز نامشروع نیست)،‌ از سوی عموم مردم با لقبی چون (کلاب) مورد خطاب قرار گیرد که این نقصی برای او نخواهد بود و بعد از این که چنین نامی شکل گرفت، دیگران نیز برای فرزندان خود از آن نام استفاده کنند. بر این اساس، که یک لغت به جهت مورد استعمال، معانی متفاوتی پیدا می‌کند؛ لازم است به مورد به کارگیری آن لغت نگاه کرد، نه این‌که در همه موارد تنها به معنای ریشه‌ای آن بسنده نمود؛ چرا که معنای یک لغت به مرور زمان در جوامع انسانی تغییر پیدا می‌کند؛ از این‌رو باید گفت: هر چند نام یکی از اجداد پیامبر گرامی اسلام(ص) «کلاب بن مُرّة» است، ولی کلاب در این‌جا نام فرد و یا قبیله بوده[5] و ارتباط مستقیمی با سگ ندارد. [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 720، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول، 1412ق؛ برای معانی دیگر «کلب» ر. ک: ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 10، ص 144، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول، 1421ق؛ بستانی، فواد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی، ص 734، اسلامی‏، تهران، چاپ دوم، 1375ش. [2] . «قال سیبویه: کِلابٌ اسم للواحد»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏1، ص 722، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق. «کِلاب: اسم رجل، سمّی بذلک، ثم غلب علی الحیّ و القبیلة»؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحکم و المحیط الأعظم، ج ‏7، ص 41، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق. [3] . «کَلْبٌ: و کُلَیْبٌ، و کِلَابٌ: قَبائلُ معروفة»؛ تهذیب اللغة، ج ‏10، ص 145. [4] . «و أما کلاب بن مرّة، فکنیته أبو زهرة، و اسمه حکیم. و کلاب لقب غلب علیه، و سبب ذلک أنه کان محبّا للصید مولعا به، و کان أکثر صیده بالکلاب»؛ نویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب، ج ‏16، ص 19، نهایة الأرب فی فنون الأدب، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق. [5] . «هذه النسبة إلی عدة من قبائل العرب، منها إلی کلاب بن مرة»؛ تمیمی سمعانی، أبو سعد عبد الکریم بن محمد بن منصور، الأنساب، ج ‏11، ص 183، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، 1382ق.
اگر چه یکی از معانی «کلب» در لغت به معنای «حیوان پارس کننده»(سگ) است،[1] امّا جمع آن؛ یعنی «کِلاب»(به کسر کاف) به معنای سگ نیست، بلکه دارای معانی دیگری نیز است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.
1. «کِلاب»، معنای جمعی نداشته، بلکه نامی برای یک فرد یا مرد است.[2]
2. «کِلاب» نام قبیلهای معروف است.[3]
3. شهاب الدین نویری(متوفای 733ق) در علت نامگذاری یکی از اجداد پیامبر(ص) به کلاب میگوید: «کلاب بن مره: کنیه او ابوزهره و اسمش حکیم است. و کلاب، لقبی است که برای این شخص غلبه پیدا کرد و سبب آن این است که ابن مره صید و شکار را دوست داشت و یکی از حیواناتی که زیاد شکار میکرد، سگ بود».[4]
با استفاده از مدل نامگذاری در اعراب ممکن است فردی که با سگها به شکار میرود، سگهای شکاری و نگهبان تربیت میکند، به مداوای بیماریهای چنین سگهایی میپردازد(که هیچکدامشان نیز نامشروع نیست)، از سوی عموم مردم با لقبی چون (کلاب) مورد خطاب قرار گیرد که این نقصی برای او نخواهد بود و بعد از این که چنین نامی شکل گرفت، دیگران نیز برای فرزندان خود از آن نام استفاده کنند.
بر این اساس، که یک لغت به جهت مورد استعمال، معانی متفاوتی پیدا میکند؛ لازم است به مورد به کارگیری آن لغت نگاه کرد، نه اینکه در همه موارد تنها به معنای ریشهای آن بسنده نمود؛ چرا که معنای یک لغت به مرور زمان در جوامع انسانی تغییر پیدا میکند؛ از اینرو باید گفت: هر چند نام یکی از اجداد پیامبر گرامی اسلام(ص) «کلاب بن مُرّة» است، ولی کلاب در اینجا نام فرد و یا قبیله بوده[5] و ارتباط مستقیمی با سگ ندارد. [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 720، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق؛ برای معانی دیگر «کلب» ر. ک: ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 10، ص 144، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق؛ بستانی، فواد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی، ص 734، اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش. [2] . «قال سیبویه: کِلابٌ اسم للواحد»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 722، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق. «کِلاب: اسم رجل، سمّی بذلک، ثم غلب علی الحیّ و القبیلة»؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحکم و المحیط الأعظم، ج 7، ص 41، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق. [3] . «کَلْبٌ: و کُلَیْبٌ، و کِلَابٌ: قَبائلُ معروفة»؛ تهذیب اللغة، ج 10، ص 145. [4] . «و أما کلاب بن مرّة، فکنیته أبو زهرة، و اسمه حکیم. و کلاب لقب غلب علیه، و سبب ذلک أنه کان محبّا للصید مولعا به، و کان أکثر صیده بالکلاب»؛ نویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب، ج 16، ص 19، نهایة الأرب فی فنون الأدب، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق. [5] . «هذه النسبة إلی عدة من قبائل العرب، منها إلی کلاب بن مرة»؛ تمیمی سمعانی، أبو سعد عبد الکریم بن محمد بن منصور، الأنساب، ج 11، ص 183، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، 1382ق.
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] پدر، مادر و جد پیامبر اکرم(ص) در چه تاریخی از دنیا رفتند؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) بادیدن فقیری که در جمع ثروتمندان حضور یافت، به او رو ترش کرد ؟
- [سایر] بهترین جملهای که محمد رسول الله(ص) به انسان فرمود، چیست؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] اوصاف مشترک قرآنی خدا و رسول اکرم(ص) چه میباشد؟
- [سایر] برای اولین بار چه کسی حضرت محمد (ص) را یا رسول الله خطاب کرد؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] چرا در بین اهلبیت پیامبر اکرم(ص)، به حضرت زهرا و حضرت رضا(ع) بضعه النبی «پاره تن رسول الله» می گویند؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)