عباس بن علی علیه السّلام مشهور به ابوالفضل در روز چهارم ماه شعبان، سال بیست و ششم هجری در مدینه دیده به جهان گشود و در سال شصت و یکم هجری به شهادت رسید، سن مبارک آن حضرت را هنگام شهادت سی و چهار سال نوشتهاند.[1] عباس علیه السّلام مردی شجاع و زیبا بود و هنگامی که سوار بر اسب میشد پاهایش بر زمین کشیده میشد به او قمر بنی هاشم گفته میشد و در روزی که به شهادت رسید، پرچم امام حسین علیه السّلام به دست مبارک ایشان بود.[2] اما عدم اجازه جنگ از سوی امام حسین علیه السّلام به حضرت عباس علیه السّلام دو علت میتواند باشد: 1. اینکه حضرت عباس علیه السّلام علمدار و صاحب پرچم امام حسین علیه السّلام بود. در روز عاشورا امام حسین علیه السّلام پرچم خود را به دست برادر بزرگوارش عباس علیه السّلام عطا کرد.[3] این بدان دلیل است که، علمدار سپاه، منصب بسیار حسّاس و مهمّی است و رسم آن روز اعراب هم چنین بود که پرچم را به دلاورترین و شجاعترین مردان میسپردند، زیرا علمدار پیوسته در وسط لشکر قرار داشت و چنانچه او مقاوم و استوار بود و چنین قدرتی را داشت با یک دست شمشیر و با دست دیگر پرچم را نگهدارد، افراد سپاه هم روحیه میگرفتند و برقرار میماندند.[4] به همین علت جز دلیر مردان و آنانکه ضعف و ترس و طمع بر آنان راه نمییافت به پرچمداری برگزیده نمیشدند.[5] بدین جهت امام حسین علیه السّلام برای علمداری، برادر خود حضرت عباس علیه السّلام را که از همه شجاعتر و نیرومندتر بود، انتخاب کرده بود. و این بیان از جمله امام حسین علیه السّلام پیداست که (وقتی حضرت عباس به نزد برادرش امام حسین علیه السّلام آمد و اجازه خواست، امام حسین علیه السّلام در پاسخ فرمود: ای برادر! تو صاحب لوای (پرچم) منی، هنگامی که تو از دنیا بروی، سپاه من نیز از هم گسسته خواهد شد)[6] بنابراین بقای سپاه امام وابستگی ویژهای به عباس علیه السّلام داشته است. 2. حضرت عباس علیه السّلام ، آخرین حامی و تکیه گاه برای امام و اهل بیت ایشان محسوب میشد. از آنجا که حضرت عباس علیه السّلام نزد برادرش سید الشهداء از بهترین ذخائر باقیمانده و عزیزترین حامیانش محسوب و آرامش خاندان حضرتش در کربلا، به وجود او و شمشیر آختهاش وابسته بود، امام حسین علیه السّلام به این آخرین سرمایه نهضت مقدسش اجازه پیکار نمیداد.[7] و این بیان نیز از کلام امام حسین علیه السّلام هنگامیکه بر بالین عباس علیه السّلام درحال شهادت حاضر شد، روشن است، در این هنگام امام علیه السّلام فرمود: (الانَ انکسَرَ ظهری، و قلَّت حیلتی)[8] (اکنون پشت من شکست و تدبیر و چاره من گسسته گشت). بنابراین، گرچه امام حسین علیه السّلام به عللی که ذکر شد اجازه جنگ به عباس علیه السّلام را نداد، ولی در نهایت امام علیه السّلام با اذن دادن، بر آب آوردن آن حضرت برای کودکان، در واقع اذن جنگ را هم میتوان گفت به ایشان داده است، زیرا آب آوردن عباس علیه السّلام مستلزم جنگ و نبرد، بوده است، مرحوم علامه مجلسی مینویسد: عباس علیه السّلام به سوی دشمن آمد ... چهار هزار تن موکلین فرات او را محاصره و تیر باران کردند آنان را پراکنده نمود و بنا به روایتی هشتاد تن از آنان را به قتل رساند).[9] البته برخی از مورخین اصلاً اشارهای به عدم اجازه امام علیه السّلام به حضرت عباس نکردهاند و شهادت آن حضرت را بعد از کشتن شماری از دشمنان در جنگ ذکر کردهاند.[10] و آنچه که خداوند برای عباس مقدر فرموده بود (شهادت) محقق شد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سردار کربلا، سید عبد الرزاق مقرم. 2. چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، علی ربانی خلخالی. 3. تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، دار المعارف، ج 5، ص 419. پاورقی ها: [1] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، دار التعارف، بیروت، 1403 ه ق، ج 7، ص 429. [2] . ابی الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، تحقیق: سید احمد صقر، احیاء الکتب العربیه، قاهره، 1368 ه، ص 84، 85. [3] . شیخ مفید، الارشاد، رسولی محلاتی، چاپ ششم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1383، ج 2، ص 141. [4] . احمد صادقی اردستانی، زندگانی حضرت ابوالفضل علیه السّلام ، چاپ اول، نشر مطهر، تهران، 1374 ش، ص 109. [5] . سید عبد الرزاق، سردار کربلا (ترجمه العباس)، مترجم: ناصر پاک پرور، چاپ اول، الغدیر، 1411 ق، ص 271. [6] . علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، الطبعه الثانیه، مؤسسة الوفاء، 1203 ق، بیروت، ج 45، ص 41. [7] . سید عبد الرزاق مقرم، پیشین، ص 268. [8] . ابن شهر آشوب، مناقب، مطبعة الحیدریه، نجف اشرف، ج 3، ص 256؛ و علامه محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 45، ص 40 و 41. [9] . علامه محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 45، ص 41. [10] . ر.ک: ابن اعثم، الفتوح، دار الندوة، بیروت، 1392، ج 5، ص 207؛ و دینوری، اخبار الطوال، قاهره، چاپ اول، 1960 م، ص 257. منبع: اندیشه قم
چرا در میدان کربلا امام حسین (علیه السّلام ) به حضرت عباس اجازه جنگ نداد و فقط اجازه آب آوردن را به ایشان داد؟
عباس بن علی علیه السّلام مشهور به ابوالفضل در روز چهارم ماه شعبان، سال بیست و ششم هجری در مدینه دیده به جهان گشود و در سال شصت و یکم هجری به شهادت رسید، سن مبارک آن حضرت را هنگام شهادت سی و چهار سال نوشتهاند.[1] عباس علیه السّلام مردی شجاع و زیبا بود و هنگامی که سوار بر اسب میشد پاهایش بر زمین کشیده میشد به او قمر بنی هاشم گفته میشد و در روزی که به شهادت رسید، پرچم امام حسین علیه السّلام به دست مبارک ایشان بود.[2]
اما عدم اجازه جنگ از سوی امام حسین علیه السّلام به حضرت عباس علیه السّلام دو علت میتواند باشد:
1. اینکه حضرت عباس علیه السّلام علمدار و صاحب پرچم امام حسین علیه السّلام بود.
در روز عاشورا امام حسین علیه السّلام پرچم خود را به دست برادر بزرگوارش عباس علیه السّلام عطا کرد.[3] این بدان دلیل است که، علمدار سپاه، منصب بسیار حسّاس و مهمّی است و رسم آن روز اعراب هم چنین بود که پرچم را به دلاورترین و شجاعترین مردان میسپردند، زیرا علمدار پیوسته در وسط لشکر قرار داشت و چنانچه او مقاوم و استوار بود و چنین قدرتی را داشت با یک دست شمشیر و با دست دیگر پرچم را نگهدارد، افراد سپاه هم روحیه میگرفتند و برقرار میماندند.[4] به همین علت جز دلیر مردان و آنانکه ضعف و ترس و طمع بر آنان راه نمییافت به پرچمداری برگزیده نمیشدند.[5] بدین جهت امام حسین علیه السّلام برای علمداری، برادر خود حضرت عباس علیه السّلام را که از همه شجاعتر و نیرومندتر بود، انتخاب کرده بود. و این بیان از جمله امام حسین علیه السّلام پیداست که (وقتی حضرت عباس به نزد برادرش امام حسین علیه السّلام آمد و اجازه خواست، امام حسین علیه السّلام در پاسخ فرمود: ای برادر! تو صاحب لوای (پرچم) منی، هنگامی که تو از دنیا بروی، سپاه من نیز از هم گسسته خواهد شد)[6] بنابراین بقای سپاه امام وابستگی ویژهای به عباس علیه السّلام داشته است.
2. حضرت عباس علیه السّلام ، آخرین حامی و تکیه گاه برای امام و اهل بیت ایشان محسوب میشد.
از آنجا که حضرت عباس علیه السّلام نزد برادرش سید الشهداء از بهترین ذخائر باقیمانده و عزیزترین حامیانش محسوب و آرامش خاندان حضرتش در کربلا، به وجود او و شمشیر آختهاش وابسته بود، امام حسین علیه السّلام به این آخرین سرمایه نهضت مقدسش اجازه پیکار نمیداد.[7] و این بیان نیز از کلام امام حسین علیه السّلام هنگامیکه بر بالین عباس علیه السّلام درحال شهادت حاضر شد، روشن است، در این هنگام امام علیه السّلام فرمود: (الانَ انکسَرَ ظهری، و قلَّت حیلتی)[8] (اکنون پشت من شکست و تدبیر و چاره من گسسته گشت).
بنابراین، گرچه امام حسین علیه السّلام به عللی که ذکر شد اجازه جنگ به عباس علیه السّلام را نداد، ولی در نهایت امام علیه السّلام با اذن دادن، بر آب آوردن آن حضرت برای کودکان، در واقع اذن جنگ را هم میتوان گفت به ایشان داده است، زیرا آب آوردن عباس علیه السّلام مستلزم جنگ و نبرد، بوده است، مرحوم علامه مجلسی مینویسد: عباس علیه السّلام به سوی دشمن آمد ... چهار هزار تن موکلین فرات او را محاصره و تیر باران کردند آنان را پراکنده نمود و بنا به روایتی هشتاد تن از آنان را به قتل رساند).[9]
البته برخی از مورخین اصلاً اشارهای به عدم اجازه امام علیه السّلام به حضرت عباس نکردهاند و شهادت آن حضرت را بعد از کشتن شماری از دشمنان در جنگ ذکر کردهاند.[10] و آنچه که خداوند برای عباس مقدر فرموده بود (شهادت) محقق شد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سردار کربلا، سید عبد الرزاق مقرم.
2. چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، علی ربانی خلخالی.
3. تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، دار المعارف، ج 5، ص 419.
پاورقی ها:
[1] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، دار التعارف، بیروت، 1403 ه ق، ج 7، ص 429.
[2] . ابی الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، تحقیق: سید احمد صقر، احیاء الکتب العربیه، قاهره، 1368 ه، ص 84، 85.
[3] . شیخ مفید، الارشاد، رسولی محلاتی، چاپ ششم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1383، ج 2، ص 141.
[4] . احمد صادقی اردستانی، زندگانی حضرت ابوالفضل علیه السّلام ، چاپ اول، نشر مطهر، تهران، 1374 ش، ص 109.
[5] . سید عبد الرزاق، سردار کربلا (ترجمه العباس)، مترجم: ناصر پاک پرور، چاپ اول، الغدیر، 1411 ق، ص 271.
[6] . علامه محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، الطبعه الثانیه، مؤسسة الوفاء، 1203 ق، بیروت، ج 45، ص 41.
[7] . سید عبد الرزاق مقرم، پیشین، ص 268.
[8] . ابن شهر آشوب، مناقب، مطبعة الحیدریه، نجف اشرف، ج 3، ص 256؛ و علامه محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 45، ص 40 و 41.
[9] . علامه محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 45، ص 41.
[10] . ر.ک: ابن اعثم، الفتوح، دار الندوة، بیروت، 1392، ج 5، ص 207؛ و دینوری، اخبار الطوال، قاهره، چاپ اول، 1960 م، ص 257.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا در میدان کربلا امام حسین علیه السّلام به حضرت عباس اجازه جنگ نداد و فقط اجازه آب آوردن را به ایشان داد؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع)؛ حضرت عباس(ع) را تنها برای آوردن آب فرستاده بود و اجازه جنگیدن نداد؟ یا اینکه حضرت عباس(ع) در کربلا برای جنگ به غیر از آوردن آب نیز رفته بود؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام با اینکه معجزۀ به وجود آوردن آب و نفرین کافران را داشت این کارها را در روز عاشورا انجام نداد؟
- [سایر] چرا امام حسین (علیه السلام ) با اینکه معجزۀ به وجود آوردن آب و نفرین کافران را داشت این کارها را در روز عاشورا انجام نداد؟
- [سایر] چرا در زیارت عاشورا بر امام حسین ( ع ) و فرزند و یارانش درود می فرستیم و بر حضرت ابوالفضل( ع ) به ویژه سلام نمی فرستیم ؟
- [سایر] آیا نماز ظهر عاشورا توسط امام حسین(ع) در میدان نبرد که خطر جانی بسیار داشت،عمل صحیحی بود؟
- [سایر] فرزندان حضرت عباس بن علی(ع) چه کسانی بودند؟ و چرا فرزندانش در کربلا نبودند؟
- [سایر] گفته میشود حضرت عباس بن علی(ع) بر بام کعبه خطبهای در دفاع از امام حسین(ع) قبل از حرکت به سمت کربلا ایراد فرمود؛ آیا چنین نقلی معتبر است؟ در کدام کتابها چنین گزارشی آمده است؟
- [سایر] 1. از عالمی شنیدم که فرمود: تعدادی از جنیان و فرشتگان در کربلا به کمک امام حسین (ع) آمدند، ولی امام حسین (ع) کمک آنها را قبول نکردند. آیا این مطلب صحت دارد که (قبل از آن که امام حسین به میدان جنگ برود)، آنها جهت کمک به وی آمده بودند؟ چه دلیل و مدرکی صحت آن را تأیید می کند؟ 2. اگر چنین مطلبی صحت داشته باشد لطفاً بفرمایید چرا امام حسین (ع) کمک آنها را قبول نکردند؟
- [سایر] آیا رمز تکبیری درهنگام آوردن آب بین حضرت عباس واهل حرم وجودداشته یاخیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند کار در روایات به هنگام آشامیدن آب توصیه شده است: 1 آب را بطور مکیدن بیاشامد 2 در روز ایستاده آب بخورد 3 پیش از نوشیدن آب (بسم الله) و بعد آن (الحمد لله) بگوید. 4 آب را به سه نفس بیاشامد، نه یک نفس. 5 از روی میل آب بیاشامد. 6 بعد از نوشیدن آب حضرت امام حسین(علیه السلام) و اهل او را یاد کند و قاتلان ایشان را لعنت نماید.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله اردبیلی] شهیدی که در میدان جنگ و در معرکه، پیش از آن که به سراغ او بیایند به شهادت رسیده و جان داده است، غسل و کفن ندارد و باید او را با لباسهای خود بدون غسل دفن کنند، چه جنگ در زمان امام علیهالسلام و به اذن و اجازه امام علیهالسلام باشد و چه برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی به شهادت رسیده باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] دراشامیدن اب چند چیز مستحب است اول اب رابه طور مکیدن بیاشامد دوم در روز ایستاده اب بیاشامد سوم پیش از اشامیدن اب بسم الله وبعداز ان الحمدالله بگوید چهارم به سه نفس اب بیاشامد پنجم از روی میل اب بیاشامد ششم بعداز اشامیدن اب حضرت ابی عبدالله علیه السلام و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان ان حضرت را لعنت نماید
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.