مواضع آمریکا و حمایت‌هایش از عراق، در طول جنگ چگونه بود؟
امریکا بعد از آغاز جنگ ایران و عراق به ظاهر، در قبال جنگ ایران و عراق، سیاست بی‌طرفی اعلام کرد. اما در طول جنگ، در مواقعی که عراق در موضع ضعف قرار می‌گرفت، به طور آشکار و در قالب سازمان ملل و کمک‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی، از عراق جانبداری می‌کرد. همچنین نیروی دریایی امریکا با حضور در خلیج فارس و حمله به کشتی‌ها، هواپیما و سکوهای ایرانی عملا وارد جنگ با ایران شد. این اقدام در موقعیتی که عراق با ایران در حال جنگ بود به معنای حمایت آشکار از عراق و جبران ضعف‌های آن کشور برای ایجاد تعادل قوا بین عراق و ایران بوده است. محور اصلی سیاست امریکاییان در طول جنگ جلوگیری از پیروزی ایران بر عراق بود، زیرا به نظر دولت امریکا، پیروزی ایران، علاوه بر اینکه موازنه را در منطقه به هم می‌زد مشکلاتی هم برای غرب ایجاد می‌کرد. در این چارچوب، خصوصا پس از فتح خرمشهر که ایران در موقعیت بهترین نسبت به عراق قرار داشت، به نحو شدیدتری این سیاست اعمال شد و امریکا به طور کامل و همه جانبه از عراق حمایت کرد. امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد به همراه دیگر اعضای شورا قطعنامه‌هایی را به تصویب رساندند که اغلب به نفع عراق بود. آنها حتی برای یک بار هم عراق را متجاوز اعلام نکردند و تجاوز عراق را در قالب قطعنامه‌ها محکوم ننمودند و حداکثر از طرفین درخواست می‌کردند که به منازعه خاتمه داده، راه‌های مسالمت‌آمیز در پیش گیرند. امریکا به دنبال اولین پیروزی‌های ایران در بازپس گیری قسمتی از سرزمین‌های خود، اعلام کرد که به دلیل صدمات عمده‌ای که در جنگ با ایران به عراق وارد شده است، قصد دارد مجوز فروش شش تا دوازده فروند هواپیمای پیشرفته لاکهید )100-L( را به عراق صادر کند. به این ترتیب برای اولین بار این هواپیماها در اختیار عراق قرار می‌گرفت و امریکا عملا از تظاهر به بی‌طرفی در جنگ دست کشیده، رسما به عراق تجهیزات می‌فروخت. همچنین در روز فتح خرمشهر، دولت امریکا اعلام کرد که گر چه ایالات متحده در جنگ عراق و ایران بی‌طرف است اما نسبت به نتایج آن بی‌تفاوت نمی‌باشد و برای محدودیت هر چه بیشتر ایران، با دوستان منطقه‌ای خود و ژاپن و اروپا هماهنگی لازم را به عمل آورده است و قصد دارد از طریق انتقال سلاح‌های امریکایی به کشورهای منطقه و تحویل آن به عراق، به حمایت از نیروهای عراقی دست زند. گفتنی است که امریکا این اقدامات را در راستای سیاست مهار ایران انجام داده است و با توجه به اینکه عراق نتوانست در مقابل حملات ایران مقاومت کند، بیم آن می‌رفت که رژیم بغداد از پای در آمده و تعادل قوا به نفع ایران به هم خورد. از نظر امریکا ضروری به نظر می‌رسید که از عراق حمایت شود. ایالات متحده از این پس نه تنها حمایت خود از عراق را ادامه داد بلکه کشورهای اروپایی و منطقه را ترغیب می‌نمود که به کمک عراق بشتابند، طوری که این کشور، فرانسه را تشویق کرد که هواپیمای سوپراتا ندارد در اختیار عراق قرار دهد. همچنین این کشور کنترل مجاری غیر قانونی فروش تسلیحات و لوازم یدکی از امریکا و دیگر کشورهای غربی به ایران را سخت‌تر کرد و در همین خصوص وزارت خارجه‌ی امریکا یکی از افراد ارشد خود را به عنوان سفیر ویژه، مأمور هماهنگی تلاش‌های امریکا برای محدود کردن تحویل اسلحه به ایران کرد. از طرف دیگر، با تداوم عملیات تهاجمی ایران در سال 1362، امریکا احساس کرد عراق در حال فرسودگی و از پا در آمدن است به همین دلیل در مقابل به کارگیری سلاح‌های شیمیایی به وسیله عراق، عکس‌العملی از خود نشان نداد و عملا برای انجام هر جنایتی، به صدام چراغ سبز نشان داد و از طرف دیگر برای پوشاندن نقاط ضعف صدام، آماده مداخله‌ی مستقیم در جنگ شد. امریکا همراه با تبلیغات وسیع مبنی بر بی‌طرفی در جنگ، اطلاعات جاسوسی در اختیار عراق قرار می‌داد تا آن کشور بتواند در مقابل حملات زمینی و هوایی ایران مقاومت نماید. برای مثال امریکا با پرواز هواپیماهای آواکس خود در منطقه و ماهواره‌های جاسوسی، تحرکات زمینی، هوایی و دریایی ایران را تحت نظر می‌گرفت و با مشاهده‌ی کمترین تحرک یا تغییری، اطلاعات مربوط را در اختیار عراق قرار می‌داد. در مجموع همه گونه اطلاعات درباره مواضع هواپیماها، کشتی‌ها، تانک‌ها، موشک‌اندازها و اطلاعات جزئی از حملات ایرانیان به هدف‌های زمینی و همچنین حملات ایران به هدف‌های دریایی در خلیج فارس، در اختیار عراق گذاشته می‌شد. در کنار این اقدامات، کمک‌های اقتصادی گسترده‌ای به عراق می‌شد تا از اضمحلال درونی رژیم صدام جلوگیری شود. دولت ریگان اعتبارات کشاورزی بسیاری به بغداد داد که سالانه تا حدود یک میلیارد دلار می‌رسید. علاوه بر این، امریکا دولت‌های عمده‌ی غرب مثل فرانسه، آلمان، ایتالیا و انگلیس را تشویق کرد تا با امضای قرار دادی با دولت عراق به آن کشور اجازه دهند تا بازپرداخت وام‌های خود را به تعویق اندازد. این کار به دولت عراق فرصت داد تا پول بیشتری را برای مقاصد نظامی صرف کند. نتیجه آن که ایالات متحده‌ی امریکا به رغم اعلام سیاست بی‌طرفی در جنگ، در راستای سیاست نابودی، تضعیف و مهار انقلاب اسلامی ایران، عراق را تشویق به حمله به ایران کرد و سپس به حمایت همه جانبه‌ی نظامی، اقتصادی و سیاسی از عراق پرداخت و این اقدامات امریکا از نخستین روزهای پیروزی ایران در جبهه‌ها تا پایان جنگ همچنان تداوم داشت. تنها در سال 1364 بود که دولت امریکا با اعزام مک‌فارلین مشاور امنیت ملی ریگان کوشید در عین حمایت از عراق، رابطه‌ی محدودی با ایران برقرار کند که با هوشیاری امام و افشای ماجرای مک‌فارلین در سال 1365، این تلاش نیز بی‌نتیجه ماند. منبع: جنگ ایران و عراق، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
عنوان سوال:

مواضع آمریکا و حمایت‌هایش از عراق، در طول جنگ چگونه بود؟


پاسخ:

امریکا بعد از آغاز جنگ ایران و عراق به ظاهر، در قبال جنگ ایران و عراق، سیاست بی‌طرفی اعلام کرد. اما در طول جنگ، در مواقعی که عراق در موضع ضعف قرار می‌گرفت، به طور آشکار و در قالب سازمان ملل و کمک‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی، از عراق جانبداری می‌کرد. همچنین نیروی دریایی امریکا با حضور در خلیج فارس و حمله به کشتی‌ها، هواپیما و سکوهای ایرانی عملا وارد جنگ با ایران شد. این اقدام در موقعیتی که عراق با ایران در حال جنگ بود به معنای حمایت آشکار از عراق و جبران ضعف‌های آن کشور برای ایجاد تعادل قوا بین عراق و ایران بوده است.
محور اصلی سیاست امریکاییان در طول جنگ جلوگیری از پیروزی ایران بر عراق بود، زیرا به نظر دولت امریکا، پیروزی ایران، علاوه بر اینکه موازنه را در منطقه به هم می‌زد مشکلاتی هم برای غرب ایجاد می‌کرد. در این چارچوب، خصوصا پس از فتح خرمشهر که ایران در موقعیت بهترین نسبت به عراق قرار داشت، به نحو شدیدتری این سیاست اعمال شد و امریکا به طور کامل و همه جانبه از عراق حمایت کرد.
امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد به همراه دیگر اعضای شورا قطعنامه‌هایی را به تصویب رساندند که اغلب به نفع عراق بود. آنها حتی برای یک بار هم عراق را متجاوز اعلام نکردند و تجاوز عراق را در قالب قطعنامه‌ها محکوم ننمودند و حداکثر از طرفین درخواست می‌کردند که به منازعه خاتمه داده، راه‌های مسالمت‌آمیز در پیش گیرند.
امریکا به دنبال اولین پیروزی‌های ایران در بازپس گیری قسمتی از سرزمین‌های خود، اعلام کرد که به دلیل صدمات عمده‌ای که در جنگ با ایران به عراق وارد شده است، قصد دارد مجوز فروش شش تا دوازده فروند هواپیمای پیشرفته لاکهید )100-L( را به عراق صادر کند. به این ترتیب برای اولین بار این هواپیماها در اختیار عراق قرار می‌گرفت و امریکا عملا از تظاهر به بی‌طرفی در جنگ دست کشیده، رسما به عراق تجهیزات می‌فروخت.
همچنین در روز فتح خرمشهر، دولت امریکا اعلام کرد که گر چه ایالات متحده در جنگ عراق و ایران بی‌طرف است اما نسبت به نتایج آن بی‌تفاوت نمی‌باشد و برای محدودیت هر چه بیشتر ایران، با دوستان منطقه‌ای خود و ژاپن و اروپا هماهنگی لازم را به عمل آورده است و قصد دارد از طریق انتقال سلاح‌های امریکایی به کشورهای منطقه و تحویل آن به عراق، به حمایت از نیروهای عراقی دست زند. گفتنی است که امریکا این اقدامات را در راستای سیاست مهار ایران انجام داده است و با توجه به اینکه عراق نتوانست در مقابل حملات ایران مقاومت کند، بیم آن می‌رفت که رژیم بغداد از پای در آمده و تعادل قوا به نفع ایران به هم خورد. از نظر امریکا ضروری به نظر می‌رسید که از عراق حمایت شود. ایالات متحده از این پس نه تنها حمایت خود از عراق را ادامه داد بلکه کشورهای اروپایی و منطقه را ترغیب می‌نمود که به کمک عراق بشتابند، طوری که این کشور، فرانسه را تشویق کرد که هواپیمای سوپراتا ندارد در اختیار عراق قرار دهد. همچنین این کشور کنترل مجاری غیر قانونی فروش تسلیحات و لوازم یدکی از امریکا و دیگر کشورهای
غربی به ایران را سخت‌تر کرد و در همین خصوص وزارت خارجه‌ی امریکا یکی از افراد ارشد خود را به عنوان سفیر ویژه، مأمور هماهنگی تلاش‌های امریکا برای محدود کردن تحویل اسلحه به ایران کرد.
از طرف دیگر، با تداوم عملیات تهاجمی ایران در سال 1362، امریکا احساس کرد عراق در حال فرسودگی و از پا در آمدن است به همین دلیل در مقابل به کارگیری سلاح‌های شیمیایی به وسیله عراق، عکس‌العملی از خود نشان نداد و عملا برای انجام هر جنایتی، به صدام چراغ سبز نشان داد و از طرف دیگر برای پوشاندن نقاط ضعف صدام، آماده مداخله‌ی مستقیم در جنگ شد.
امریکا همراه با تبلیغات وسیع مبنی بر بی‌طرفی در جنگ، اطلاعات جاسوسی در اختیار عراق قرار می‌داد تا آن کشور بتواند در مقابل حملات زمینی و هوایی ایران مقاومت نماید. برای مثال امریکا با پرواز هواپیماهای آواکس خود در منطقه و ماهواره‌های جاسوسی، تحرکات زمینی، هوایی و دریایی ایران را تحت نظر می‌گرفت و با مشاهده‌ی کمترین تحرک یا تغییری، اطلاعات مربوط را در اختیار عراق قرار می‌داد. در مجموع همه گونه اطلاعات درباره مواضع هواپیماها، کشتی‌ها، تانک‌ها، موشک‌اندازها و اطلاعات جزئی از حملات ایرانیان به هدف‌های زمینی و همچنین حملات ایران به هدف‌های دریایی در خلیج فارس، در اختیار عراق گذاشته می‌شد.
در کنار این اقدامات، کمک‌های اقتصادی گسترده‌ای به عراق می‌شد تا از اضمحلال درونی رژیم صدام جلوگیری شود. دولت ریگان اعتبارات کشاورزی بسیاری به بغداد داد که سالانه تا حدود یک میلیارد دلار می‌رسید. علاوه بر این، امریکا دولت‌های عمده‌ی غرب مثل فرانسه، آلمان، ایتالیا و انگلیس را تشویق کرد تا با امضای قرار دادی با دولت عراق به آن کشور اجازه دهند تا بازپرداخت وام‌های خود را به تعویق اندازد. این کار به دولت عراق فرصت داد تا پول بیشتری را برای مقاصد نظامی صرف کند.
نتیجه آن که ایالات متحده‌ی امریکا به رغم اعلام سیاست بی‌طرفی در جنگ، در راستای سیاست نابودی، تضعیف و مهار انقلاب اسلامی ایران، عراق را تشویق به حمله به ایران کرد و سپس به حمایت همه جانبه‌ی نظامی، اقتصادی و سیاسی از عراق پرداخت و این اقدامات امریکا از نخستین روزهای پیروزی ایران در جبهه‌ها تا پایان جنگ همچنان تداوم داشت. تنها در سال 1364 بود که دولت امریکا با اعزام مک‌فارلین مشاور امنیت ملی ریگان کوشید در عین حمایت از عراق، رابطه‌ی محدودی با ایران برقرار کند که با هوشیاری امام و افشای ماجرای مک‌فارلین در سال 1365، این تلاش نیز بی‌نتیجه ماند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین