امام هادی(ع) در دوران 33 ساله امامت خویش از طرق مختلف با انواع انحرافات نظیر (فتنه خلق قرآن)، (غالیگری) و (صوفیگری) مقابله... امام (علیبن محمد الهادی) پیشوای دهم شیعیان در نیمه ذیالحجه سال 212 هجری در محلهای در نزدیکی مدینه به دنیا آمد و 33 سال منصب امامت را بر عهده داشت. از جمله القاب آن حضرت را میتوان به نقی، هادی، امین، طیّب اشاره کرد و کنیههایی نظیر (ابوالحسن) و (ابوالحسن ثالث) را برای ایشان ذکر کردهاند. در ادامه، برخی اقدامات علمی فرهنگی این امام همام را از نظر میگذرانیم. * آگاهسازی در مقابل فتنه خلق قرآن از مباحث رایج در زمان امام هادی (ع) موضوع (خلق قرآن) بود. عدهای اعتقاد داشتند که قرآن مخلوق خداوند و حادث است و منکر قُدُم آن بودند و گروهی دیگر معتقد بودند که قرآن مخلوق نیست و قدیم است. این موضوع باعث درگیری بین گروههای مختلف شده بود و چون در برخی موارد حمایت حاکمان را نیز به دنبال داشت، رنگ سیاسی نیز به خود گرفت تا جایی که در زمان مامون، اعتقاد به خلق قرآن، ملاک ابقا یا برکناری قاضیان و کارگزاران حکومت شده بود و مامون فرمان داد هر کس منکر خلق قرآن است، از کار برکنار شود. در زمان واثق نیز این موضوع به شدت دنبال شد و واثق برای آزادی اسیران مسلمان که در اختیار رومیان بودند، تنها فدیه آن دسته از آنان را پرداخت که به خلق قرآن اعتقاد داشتند. همچنان که احمدبن حنبل، رئیس مذهب حنبلی به همین سبب تازیانه خورد و دانشمندان بسیاری به زندان رفتند. در این میان بهترین تدبیر، حرکت امام هادی (ع) بود که در پاسخ به پرسش برخی شیعیان در اینباره، آنان را از ورود به این درگیریها بر حذر داشت و نوشت: خداوند ما و تو را از این فتنه حفظ کند به نظر ما، جدال درباره قرآن بدعت است و پرسشگر و پاسخدهنده در آن شریکاند. آفرینندهای جز خدا نیست و به جز او همه مخلوقاند قرآن نیز کلام خداست و از پیش خود نامی بر آن قرار مده که از گمراهان خواهی بود.(صدوق،محمد بن علی، التوحید،ص 224) امام هادی (ع) با این موضعگیری حکیمانه و صریح خویش، شیعیان را رهبری کرده، در این پاسخ، طرح مخلوق بودن قرآن و عدم آن را از اساس بدعت و غیرقابل اعتنا برشمردند و با تاکید هر چه بیشتر، شیعیان را نیز از ورود به این مباحث و توجه به اعتقادات دیگران در این مورد برحذر داشتند. * مبارزه با غالیان مبارزه با موضوع (غلو و غالیان)، یکی دیگر از فعالیتهای علمی امام هادی (ع) است که در آن دوره به سرعت در حال انتشار بود. غالیان کسانی بودند که بر مبنای یک برداشت و تصور نادرست از امام معصوم و امامت، برای امام مقام خدایی قائل بودند و با معرفت درست امام انجام تکالیف دینی را لازم نمیدیدند و چون خود را نیز از شیعیان و دوستداران امام میشمردند، موجب ناخرسندی امام و شیعیان میشدند. از اینرو، امام هادی (ع) موضع خویش را در قبال آنان روشن ساخت و نه تنها آنان را از گروه شیعه بیرون دانست، بلکه در نامههای مختلفی که در این باره از ایشان پرسش شد، غالیان را افرادی مشرک و کافر معرفی کرده، بیزاری خویش را از آنان به صورت آشکار اعلام کرد. امام هادی (ع) در سرزنش و طرد غالیان چنان سرسختی نشان میداد که حتی برخی از سرکردگان آنان را مهدورالدم معرفی کرده، بهشت را برای قاتل آنها تضمین میکرد؛ البته این موضوع زمانی شدت یافت که شیعیان درباره غالیان و برخی از سران آنها از امام هادی (ع) پرسشهایی کرده، نظر ایشان را جویا شدند. تعدادی از پاسخهای امام (ع) به این پرسشها در تاریخ ثبت شده است. * نامشروع دانستن حکومت عباسیان امام هادی (ع) در طول دوران زندگی خویش، با 6 تن از حاکمان عباسی روبهرو بود که اگرچه هر کدام به شکلی عرصه را بر آن حضرت تنگ کرده و ایشان را زیرنظر داشتند، اما از این میان، دوران متوکل برای ایشان دورهای بسیار سخت و استثنای بوده است. براساس آنچه ابوالفرج اصفهانی گفته است، متوکل دشمنی و بدرفتاری با علویان را به اوج رسانده بود تا حدی که هیچیک از حاکمان عباسی در بدرفتاری با فرزندان ابوطالب با او قابل مقایسه نیستند و حتی برخی از حاکمان پیشین عباسی، چون مامون، معتصم و واثق با آن همه بدرفتاری و جنایاتی که در مورد علویان داشتند، از نظر متوکل دوستان و علاقهمندان به امیرمومنان علی (ع) و فرزندان ایشان به شمار میآیند و شاید به همین سبب متوکل از آنان ناخرسند بود. دشمنی متوکل با علویان و به ویژه با حضرت علی (ع) چنان بود که حتی پسرش منتصر را به واکنش واداشت؛ چنانکه به مجالس تمسخرآمیز متوکل بر ضد حضرت علی (ع) معترض شد، ولی متوکل بدو اعتنا نکرد و با شعری ناسزا پاسخش داد که البته این خود زمینه کشته شدن متوکل را فراهم ساخت. به هر صورت، نقطه اوج جنایت و بدرفتاری متوکل را باید در تخریب و شخم زدن حرم مطهر امام حسین (ع) و آب بستن به زمین آن دانست که در نوع خود جنایتی بینظیر است. به هر حال امام هادی (ع) حدود پانزده سال از عمر شریفش را با چنین خلیفهای گذراند. از اینرو، با محدودیت زیادی نیز روبهرو بود و اینکه حاکمان پیش از متوکل، یعنی معتصم و واثق با حضور امام هادی (ع) در مدینه مخالفت نکردهاند، اما هنگامی که متوکل روی کار آمد، آن حضرت را از مدینه به سامّرا فراخواند. ایشان جز آنکه به زیارت جدش امیرمومنان (ع) میرفت، درست در هنگامی که حرم مطهر امام حسین(ع) مورد تاخت و تاز و تخریب حاکمان عباسی قرار میگرفت، پناه بردن به مرقد امام حسین (ع) و دعای در آنجا را داروی بیماری معرفی کرده و خود نیز به آن عمل میکرد و حتی هنگامی که از این کار ایشان پرسش میشد پاسخ میداد: مکانهایی به خداوند اختصاص دارد که باید در آنها دعا کرد و خداوند نیز دعای آنجا را مستجاب میفرماید و حرم مطهر امام حسین (ع) از جمله این مکانها است. بسیار روشن است که این گونه مبارزه منفی امام، به چه میزان در تثبیت و تحکیم جایگاه امام و امامت شیعه تاثیر مثبت داشت. بخشی دیگر از فعالیتهای سیاسی اجتماعی امام هادی (ع)، دیدگاه ایشان درباره حاکمیت عباسیان مربوط میشود. آن حضرت با معرفی امامان شیعه به عنوان تنها کسانی که شایستگی جانشینی پیامبر (ص) را دارند، حاکمیت دیگران را مردود میدانست و از اینرو، هرگونه همکاری با آنان را، مگر در موارد زور و اجبار یا همکاری به دلیل یافتن راه نفوذی برای اخلال در کار آنان، حرام میشمرد و از این راه، مشروعیت حکومت عباسی را زیر سوال میبرد. * فراهم کردن زمینه غیبت امام مهدی (ع) فراهم کردن زمینه غیبت امام مهدی(ع) نیز بخشی از فعالیتهای سیاسی اجتماعی امام هادی (ع) را تشکیل میداد. آن حضرت چون از آینده امامت شیعیان آگاه بود و میدانست امام دوازدهم از دیدهها پنهان خواهد شد،درصدد برآمد تا شیعیان را به غیبت امام زمان(ع) آشنا کند؛ البته امام هادی (ع) از حضرت ولیعصر (ع) نامی به میان نمیآورد و تنها زمانی که از ایشان درباره جانشینی و آینده امامت پرسش میشد، به شکل کلی این موضوع را مطرح میساخت. * ایجاد شبکه وکلا یکی دیگر از فعالیتهای امام هادی (ع) تعیین وکلا و نمایندگانی بود که در نقاط مختلف موظف بودند از سوی آن حضرت اقدام به جمعآوری وجوهات شرعی و خمس و زکات کرده، در صورت لزوم بین شیعیان و امام هادی(ع) ارتباط برقرار کنند و نیز پاسخ امام به پرسشهای شیعیان را به آگاهی آنان برسانند. این شکل ارتباط که در زمان خفقان و محدودیتهای حاکمان عباسی پایهگذاری شده بود، به ویژه در زمان متوکل کارایی بیشتری داشت؛ اگرچه پس از آن نیز تا زمان امام حسن عسگری (ع) و حتی پس از ایشان در زمان غیبت صغرا ادامه یافت. از برخی نامههای امام هادی (ع) به وکیلانش برمیآید که هر وکیل در ناحیه و نقطه مشخصی وکالت داشته است و میبایست در همان محدوده خودش انجام وظیفه میکرده است؛ چنانکه آن حضرت در نامهای به ایوب بن نوح تاکید کرده است وجوهاتی که از ناحیه دیگران به وی میرسد، نپذیرد و حامل آن را به وکیل آن ناحیه رهنمون سازد. این شبکه ارتباطی چنان اهمیت داشت که متوکل را به فکر کنترل و حتی نابودی آن انداخت و او نیز در این راه گامهای موثری برداشت و با تشکیل نیروهای ویژه،به دستگیری، شکنجه، حبس و حتی شهادت برخی از وکلای امام (ع) در نقاط مختلف اقدام کرد، اما موفق نشد این شبکه گسترده را از میان بردارد.
امام هادی(ع) در دوران 33 ساله امامت خویش از طرق مختلف با انواع انحرافات نظیر (فتنه خلق قرآن)، (غالیگری) و (صوفیگری) مقابله...
امام (علیبن محمد الهادی) پیشوای دهم شیعیان در نیمه ذیالحجه سال 212 هجری در محلهای در نزدیکی مدینه به دنیا آمد و 33 سال منصب امامت را بر عهده داشت.
از جمله القاب آن حضرت را میتوان به نقی، هادی، امین، طیّب اشاره کرد و کنیههایی نظیر (ابوالحسن) و (ابوالحسن ثالث) را برای ایشان ذکر کردهاند. در ادامه، برخی اقدامات علمی فرهنگی این امام همام را از نظر میگذرانیم.
* آگاهسازی در مقابل فتنه خلق قرآن
از مباحث رایج در زمان امام هادی (ع) موضوع (خلق قرآن) بود. عدهای اعتقاد داشتند که قرآن مخلوق خداوند و حادث است و منکر قُدُم آن بودند و گروهی دیگر معتقد بودند که قرآن مخلوق نیست و قدیم است. این موضوع باعث درگیری بین گروههای مختلف شده بود و چون در برخی موارد حمایت حاکمان را نیز به دنبال داشت، رنگ سیاسی نیز به خود گرفت تا جایی که در زمان مامون، اعتقاد به خلق قرآن، ملاک ابقا یا برکناری قاضیان و کارگزاران حکومت شده بود و مامون فرمان داد هر کس منکر خلق قرآن است، از کار برکنار شود.
در زمان واثق نیز این موضوع به شدت دنبال شد و واثق برای آزادی اسیران مسلمان که در اختیار رومیان بودند، تنها فدیه آن دسته از آنان را پرداخت که به خلق قرآن اعتقاد داشتند. همچنان که احمدبن حنبل، رئیس مذهب حنبلی به همین سبب تازیانه خورد و دانشمندان بسیاری به زندان رفتند. در این میان بهترین تدبیر، حرکت امام هادی (ع) بود که در پاسخ به پرسش برخی شیعیان در اینباره، آنان را از ورود به این درگیریها بر حذر داشت و نوشت: خداوند ما و تو را از این فتنه حفظ کند به نظر ما، جدال درباره قرآن بدعت است و پرسشگر و پاسخدهنده در آن شریکاند. آفرینندهای جز خدا نیست و به جز او همه مخلوقاند قرآن نیز کلام خداست و از پیش خود نامی بر آن قرار مده که از گمراهان خواهی بود.(صدوق،محمد بن علی، التوحید،ص 224) امام هادی (ع) با این موضعگیری حکیمانه و صریح خویش، شیعیان را رهبری کرده، در این پاسخ، طرح مخلوق بودن قرآن و عدم آن را از اساس بدعت و غیرقابل اعتنا برشمردند و با تاکید هر چه بیشتر، شیعیان را نیز از ورود به این مباحث و توجه به اعتقادات دیگران در این مورد برحذر داشتند.
* مبارزه با غالیان
مبارزه با موضوع (غلو و غالیان)، یکی دیگر از فعالیتهای علمی امام هادی (ع) است که در آن دوره به سرعت در حال انتشار بود.
غالیان کسانی بودند که بر مبنای یک برداشت و تصور نادرست از امام معصوم و امامت، برای امام مقام خدایی قائل بودند و با معرفت درست امام انجام تکالیف دینی را لازم نمیدیدند و چون خود را نیز از شیعیان و دوستداران امام میشمردند، موجب ناخرسندی امام و شیعیان میشدند. از اینرو، امام هادی (ع) موضع خویش را در قبال آنان روشن ساخت و نه تنها آنان را از گروه شیعه بیرون دانست، بلکه در نامههای مختلفی که در این باره از ایشان پرسش شد، غالیان را افرادی مشرک و کافر معرفی کرده، بیزاری خویش را از آنان به صورت آشکار اعلام کرد.
امام هادی (ع) در سرزنش و طرد غالیان چنان سرسختی نشان میداد که حتی برخی از سرکردگان آنان را مهدورالدم معرفی کرده، بهشت را برای قاتل آنها تضمین میکرد؛ البته این موضوع زمانی شدت یافت که شیعیان درباره غالیان و برخی از سران آنها از امام هادی (ع) پرسشهایی کرده، نظر ایشان را جویا شدند. تعدادی از پاسخهای امام (ع) به این پرسشها در تاریخ ثبت شده است.
* نامشروع دانستن حکومت عباسیان
امام هادی (ع) در طول دوران زندگی خویش، با 6 تن از حاکمان عباسی روبهرو بود که اگرچه هر کدام به شکلی عرصه را بر آن حضرت تنگ کرده و ایشان را زیرنظر داشتند، اما از این میان، دوران متوکل برای ایشان دورهای بسیار سخت و استثنای بوده است.
براساس آنچه ابوالفرج اصفهانی گفته است، متوکل دشمنی و بدرفتاری با علویان را به اوج رسانده بود تا حدی که هیچیک از حاکمان عباسی در بدرفتاری با فرزندان ابوطالب با او قابل مقایسه نیستند و حتی برخی از حاکمان پیشین عباسی، چون مامون، معتصم و واثق با آن همه بدرفتاری و جنایاتی که در مورد علویان داشتند، از نظر متوکل دوستان و علاقهمندان به امیرمومنان علی (ع) و فرزندان ایشان به شمار میآیند و شاید به همین سبب متوکل از آنان ناخرسند بود.
دشمنی متوکل با علویان و به ویژه با حضرت علی (ع) چنان بود که حتی پسرش منتصر را به واکنش واداشت؛ چنانکه به مجالس تمسخرآمیز متوکل بر ضد حضرت علی (ع) معترض شد، ولی متوکل بدو اعتنا نکرد و با شعری ناسزا پاسخش داد که البته این خود زمینه کشته شدن متوکل را فراهم ساخت.
به هر صورت، نقطه اوج جنایت و بدرفتاری متوکل را باید در تخریب و شخم زدن حرم مطهر امام حسین (ع) و آب بستن به زمین آن دانست که در نوع خود جنایتی بینظیر است.
به هر حال امام هادی (ع) حدود پانزده سال از عمر شریفش را با چنین خلیفهای گذراند. از اینرو، با محدودیت زیادی نیز روبهرو بود و اینکه حاکمان پیش از متوکل، یعنی معتصم و واثق با حضور امام هادی (ع) در مدینه مخالفت نکردهاند، اما هنگامی که متوکل روی کار آمد، آن حضرت را از مدینه به سامّرا فراخواند.
ایشان جز آنکه به زیارت جدش امیرمومنان (ع) میرفت، درست در هنگامی که حرم مطهر امام حسین(ع) مورد تاخت و تاز و تخریب حاکمان عباسی قرار میگرفت، پناه بردن به مرقد امام حسین (ع) و دعای در آنجا را داروی بیماری معرفی کرده و خود نیز به آن عمل میکرد و حتی هنگامی که از این کار ایشان پرسش میشد پاسخ میداد: مکانهایی به خداوند اختصاص دارد که باید در آنها دعا کرد و خداوند نیز دعای آنجا را مستجاب میفرماید و حرم مطهر امام حسین (ع) از جمله این مکانها است.
بسیار روشن است که این گونه مبارزه منفی امام، به چه میزان در تثبیت و تحکیم جایگاه امام و امامت شیعه تاثیر مثبت داشت.
بخشی دیگر از فعالیتهای سیاسی اجتماعی امام هادی (ع)، دیدگاه ایشان درباره حاکمیت عباسیان مربوط میشود. آن حضرت با معرفی امامان شیعه به عنوان تنها کسانی که شایستگی جانشینی پیامبر (ص) را دارند، حاکمیت دیگران را مردود میدانست و از اینرو، هرگونه همکاری با آنان را، مگر در موارد زور و اجبار یا همکاری به دلیل یافتن راه نفوذی برای اخلال در کار آنان، حرام میشمرد و از این راه، مشروعیت حکومت عباسی را زیر سوال میبرد.
* فراهم کردن زمینه غیبت امام مهدی (ع)
فراهم کردن زمینه غیبت امام مهدی(ع) نیز بخشی از فعالیتهای سیاسی اجتماعی امام هادی (ع) را تشکیل میداد. آن حضرت چون از آینده امامت شیعیان آگاه بود و میدانست امام دوازدهم از دیدهها پنهان خواهد شد،درصدد برآمد تا شیعیان را به غیبت امام زمان(ع) آشنا کند؛ البته امام هادی (ع) از حضرت ولیعصر (ع) نامی به میان نمیآورد و تنها زمانی که از ایشان درباره جانشینی و آینده امامت پرسش میشد، به شکل کلی این موضوع را مطرح میساخت.
* ایجاد شبکه وکلا
یکی دیگر از فعالیتهای امام هادی (ع) تعیین وکلا و نمایندگانی بود که در نقاط مختلف موظف بودند از سوی آن حضرت اقدام به جمعآوری وجوهات شرعی و خمس و زکات کرده، در صورت لزوم بین شیعیان و امام هادی(ع) ارتباط برقرار کنند و نیز پاسخ امام به پرسشهای شیعیان را به آگاهی آنان برسانند.
این شکل ارتباط که در زمان خفقان و محدودیتهای حاکمان عباسی پایهگذاری شده بود، به ویژه در زمان متوکل کارایی بیشتری داشت؛ اگرچه پس از آن نیز تا زمان امام حسن عسگری (ع) و حتی پس از ایشان در زمان غیبت صغرا ادامه یافت.
از برخی نامههای امام هادی (ع) به وکیلانش برمیآید که هر وکیل در ناحیه و نقطه مشخصی وکالت داشته است و میبایست در همان محدوده خودش انجام وظیفه میکرده است؛ چنانکه آن حضرت در نامهای به ایوب بن نوح تاکید کرده است وجوهاتی که از ناحیه دیگران به وی میرسد، نپذیرد و حامل آن را به وکیل آن ناحیه رهنمون سازد.
این شبکه ارتباطی چنان اهمیت داشت که متوکل را به فکر کنترل و حتی نابودی آن انداخت و او نیز در این راه گامهای موثری برداشت و با تشکیل نیروهای ویژه،به دستگیری، شکنجه، حبس و حتی شهادت برخی از وکلای امام (ع) در نقاط مختلف اقدام کرد، اما موفق نشد این شبکه گسترده را از میان بردارد.
- [سایر] آیا امام هادی علیه السلام از ولادت حضرت مهدی علیه السلام خبر داده است؟
- [سایر] برخورد متوکل با امام هادی علیه السلام چگونه بود؟
- [سایر] ویژگیهای اخلاقی امام هادی (علیه السلام) را توضیح دهید؟
- [سایر] زندگی سیاسی امام هادی (علیه السلام) را شرح دهید.
- [سایر] شیوههای تربیتی امام هادی(علیه السلام) را بیان کنید.
- [سایر] ویژگیهای اخلاقی امام هادی (علیه السلام) را توضیح دهید.
- [سایر] امام هادی علیه السلام چه کرامات و فضائلی دارند؟
- [سایر] شعر در وصف امام هادی ع بفرمایید؟
- [سایر] ریشه فتنه ها از دیدگاه امام علی (علیه السلام) چیست؟
- [سایر] سلام شهادت امام هادی (ع) را بر پیروان و دوستداران حضرتش بخصوص خدمتگزاران هیئت امام هادی تسلیت می گویم . یاد محسن عزیز را در این شب شهادت گرامی میدارم ان شائ الله سر سفره مولایش امام هادی متنعم است . یا علی
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (اشْهد أن علیاً ولی الله) (یعنی گواهی می دهم که علی ولی خدا بر همه خلق است) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اشْهد أن محمداً رسول الله) به قصد تبرک گفته شود، لکن به صورتی که معلوم شود جزء آن نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .