حضرت سجاد (ع) دو سه روز بعد از واقعة عاشورا در حالی که در اسارت دشمن بود چگونه توانست به کربلا بیاید و ابدان شهدا را دفن نماید؟
جواب اجمالی: معجزه اختصاص به انبیای عظام و ائمة معصوم علیهم السلام دارد امام سجاد (ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین (ع) به حکم این‌که (امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمی‌کند) از راه اعجاز و خرق عادت از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و ابدان شهدا را دفن نمود. جواب تفصیلی: با سلام و تشکّر از شما مخاطل گرامی به خاطر ارتباط با این مرکز باید توجه داشت که سینة عالم، پر از اسرار و حقایق مستور و پوشیده است که از دسترس عموم به دور و از درک اندیشه‌ها، پنهان و مکتوم می‌باشد. (لایدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر)[1] چشم‌ها از درک او ناتوان در حالی که او همه چیز را درک و هیچ پدیده‌ای نیست که از حیطه و چشم انداز دید او بیرون باشد چون او خبیر و دانا و لطیف و بینا است. البته تنها کسانی که برگزیده و پاکیزه و خالص شده آن یگانه عالم است، می‌توانند به بخشی از حقایق پوشیده و پنهان عالم دست پیدا کنند، انبیا و اولیای الهی و اوصیای معصوم کسانی هستند که به خاطر قرب و منزلت معنوی به چنین صلاحیت وشایستگی می‌رسند و از منبع فیاض هستی مطلق، بهره‌مند می‌گردند. یکی از مسایل مرموز عالم، مسألة (معجزه) است که اختصاص به انبیای عظام و اولیای معصوم دارد. معجزه، برهان نبوت و رسالت و امامت معصوم علیهم السلام می‌باشد که در شرایط خاص و ضرورت ویژه، ابراز می‌گردد تا حقانیت نبوت و امامت معصوم اثبات و مظاهر قدرت الهی توسط آنان برای مردم و امت هویدا و مبرهن گردد. معجزه، امری است خارق‌العاده که دیگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[2] طبعاً کسانی موفقند که ارتباطی به مبدأ غیب و سرسلسلة اسرار داشته باشند که بعد از انبیای الهی، جز ائمة معصوم علیهم السلام که پاکیزه شدگان الهی هستند، کسانی نمی‌توانند باشند. به تعبیر و بیان عبدالرزاق موسوی مقرّم، پیشوایان معصوم در سیر خود به سوی مبدأ اعلا به مقامی از فیض وجود او می‌رسند که هیچ کس غیر از آنان بدین مرتبه نزدیک نتواند شد. زیرا آنان از حقیقت محمدی می‌باشند و در تمام خصوصیات با جدّ خود شریکند مگر در دو چیز: 1 مقام نبوت. 2 تعدّد زوجات. اینها رازهای پنهانی است که اندیشة بشر به آن راه نمی‌یابد و ما به صرف اینکه درک نمی‌کنیم، حق انکار آن را هم نداریم در حالی که اخبار صحیح، حکایت از این دارند که برای امامان، حالات عجیبی است از قبیل زنده کردن مردگان با بدن‌های اصلی و بالا رفتن اجساد آنها به آسمان و شنیدن آنها سلام زیارت کنندگان‌شان را.[3] همین قدرت و موقعیت الهی است که برخی اعمال ائمة معصوم علیهم السلام برای ما خارق‌العاده جلوه می‌دهد و فهم و اندیشة ما از درک آن احساس ناتوانی می‌کند. امام رضا (ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی (ع) امام بود؟ گفت آری. فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین (ع) امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون اینکه آنها باخبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت، امام رضا (ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[4] حضور امام سجاد (ع) در کربلا و قتلگاه، یک امر غیر عادی و سؤال برانگیز است ولی قدرت خاصه و اعجازی که خدا برای امامان معصوم، از جمله امام سجاد (ع) داد، در چنین موردی لازم است. اولاً این‌که طایفة بنی اسد برای شناسایی اجساد شهیدان کربلا که سر در بدن نداشتند و بدن‌هایشان بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزه‌ها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقایای احتمالی قشون دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر می‌پرسیدند و هیچ کدام هم واقعاً نمی‌شناختند. ثانیاً اینکه امام معصوم را جز امام نباید کفن و دفن کند. ابوبصیر از امام صادق (ع) در وصایایی که ابوجعفر باقر (ع) به آن بزرگوار کرده چنین روایت می‌کند: (وقتی که من از دنیا رفتم، کسی غیر از خودت مرا غسل ندهد چرا که امام را جز امام کسی غسل نمی‌دهد.)[5] بنی‌اسد در آغاز که سوارکاری را دیدند، خود را پنهان کردند. پس از شناخت، همه دور امام جمع شدند، تسلیت و تعزیت گفتند و تقاضای ارجاع امر نمودند. امام به حکم (لانّ الامام لایلی امره الا الامام مثله) شهدای بنی ‌هاشم و انصار و اصحاب را معرفی و خود مستقیم به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگ‌های بریدة پدر نهاد و گریه‌های زیادی کرد. آنگاه چند قدم عقب‌تر، خاک را با دست خود کنار زد، قبری ساخته و لحدی آماده نمایان شد که جسد پدر شهید را در آن دفن و به خاک سپرد.[6] قدرت هر نوع تغییر و تحول عالم و تمامی موجودات، در اختیار خالق یکتا و ارادة او است. او است که حضرت ابراهیم را در میان امواجی آتش، چون شکوفه‌ای در گلستان حفظ می‌کند و خاصیت سوزندگی آتش را تبدیل به برودت می‌کند. و او است که از یک چوب خشک و تکیه‌گاه بیجان، اژدهای وحشتناکی می‌سازد. و یا آخرین فرستادة خویش را در لحظاتی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا به معراج صعود می‌دهد و با باری از معنویات عظیم و مشاهدات حقایق و آیات مرموز در خانه و خوابگاه‌شان برمی‌گرداند. آیا چنین قدرتی نمی‌تواند، امام سجاد (ع) را از کوفه به کربلا بیاورد تا امر بسیار مهم دفن و کفن امام شهید و سایر شهیدان را به انجام رساند؟ -------------------------------------------------------------------------------- [1] سورة انعام، آیة 103. [2] فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، ص 137. [3] زندگانی امام زین‌العابدین (ع) ، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمة حبیب روحانی، چاپ اول، امور فنی و چاپ: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص 579، مورد تأیید شیخ مفید در مقالات، ص 84 و کراجکی در کنزلافواید و مجلسی در مرآه العقول، ج 1، ص 373 و کاشف الغطا در نهج الرشاد، ص 51. [4] همان، ص 578. [5] همان، ص 421. [6] تحلیلی از زندگانی امام سجاد (ع) ، باقر شریف قرشی، ترجمة محمدرضا عطایی، مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ج 1، ص 243.
عنوان سوال:

حضرت سجاد (ع) دو سه روز بعد از واقعة عاشورا در حالی که در اسارت دشمن بود چگونه توانست به کربلا بیاید و ابدان شهدا را دفن نماید؟


پاسخ:

جواب اجمالی:
معجزه اختصاص به انبیای عظام و ائمة معصوم علیهم السلام دارد امام سجاد (ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین (ع) به حکم این‌که (امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمی‌کند) از راه اعجاز و خرق عادت از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و ابدان شهدا را دفن نمود.
جواب تفصیلی:
با سلام و تشکّر از شما مخاطل گرامی به خاطر ارتباط با این مرکز باید توجه داشت که سینة عالم، پر از اسرار و حقایق مستور و پوشیده است که از دسترس عموم به دور و از درک اندیشه‌ها، پنهان و مکتوم می‌باشد. (لایدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر)[1] چشم‌ها از درک او ناتوان در حالی که او همه چیز را درک و هیچ پدیده‌ای نیست که از حیطه و چشم انداز دید او بیرون باشد چون او خبیر و دانا و لطیف و بینا است.
البته تنها کسانی که برگزیده و پاکیزه و خالص شده آن یگانه عالم است، می‌توانند به بخشی از حقایق پوشیده و پنهان عالم دست پیدا کنند، انبیا و اولیای الهی و اوصیای معصوم کسانی هستند که به خاطر قرب و منزلت معنوی به چنین صلاحیت وشایستگی می‌رسند و از منبع فیاض هستی مطلق، بهره‌مند می‌گردند.
یکی از مسایل مرموز عالم، مسألة (معجزه) است که اختصاص به انبیای عظام و اولیای معصوم دارد. معجزه، برهان نبوت و رسالت و امامت معصوم علیهم السلام می‌باشد که در شرایط خاص و ضرورت ویژه، ابراز می‌گردد تا حقانیت نبوت و امامت معصوم اثبات و مظاهر قدرت الهی توسط آنان برای مردم و امت هویدا و مبرهن گردد.
معجزه، امری است خارق‌العاده که دیگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[2] طبعاً کسانی موفقند که ارتباطی به مبدأ غیب و سرسلسلة اسرار داشته باشند که بعد از انبیای الهی، جز ائمة معصوم علیهم السلام که پاکیزه شدگان الهی هستند، کسانی نمی‌توانند باشند. به تعبیر و بیان عبدالرزاق موسوی مقرّم، پیشوایان معصوم در سیر خود به سوی مبدأ اعلا به مقامی از فیض وجود او می‌رسند که هیچ کس غیر از آنان بدین مرتبه نزدیک نتواند شد. زیرا آنان از حقیقت محمدی می‌باشند و در تمام خصوصیات با جدّ خود شریکند مگر در دو چیز: 1 مقام نبوت. 2 تعدّد زوجات. اینها رازهای پنهانی است که اندیشة بشر به آن راه نمی‌یابد و ما به صرف اینکه درک نمی‌کنیم، حق انکار آن را هم نداریم در حالی که اخبار صحیح، حکایت از این دارند که برای امامان، حالات عجیبی است از قبیل زنده کردن مردگان با بدن‌های اصلی و بالا رفتن اجساد آنها به آسمان و شنیدن آنها سلام زیارت کنندگان‌شان را.[3]
همین قدرت و موقعیت الهی است که برخی اعمال ائمة معصوم علیهم السلام برای ما خارق‌العاده جلوه می‌دهد و فهم و اندیشة ما از درک آن احساس ناتوانی می‌کند. امام رضا (ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی (ع) امام بود؟ گفت آری. فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین (ع) امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون اینکه آنها باخبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت، امام رضا (ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[4]
حضور امام سجاد (ع) در کربلا و قتلگاه، یک امر غیر عادی و سؤال برانگیز است ولی قدرت خاصه و اعجازی که خدا برای امامان معصوم، از جمله امام سجاد (ع) داد، در چنین موردی لازم است. اولاً این‌که طایفة بنی اسد برای شناسایی اجساد شهیدان کربلا که سر در بدن نداشتند و بدن‌هایشان بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزه‌ها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقایای احتمالی قشون دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر می‌پرسیدند و هیچ کدام هم واقعاً نمی‌شناختند. ثانیاً اینکه امام معصوم را جز امام نباید کفن و دفن کند. ابوبصیر از امام صادق (ع) در وصایایی که ابوجعفر باقر (ع) به آن بزرگوار کرده چنین روایت می‌کند: (وقتی که من از دنیا رفتم، کسی غیر از خودت مرا غسل ندهد چرا که امام را جز امام کسی غسل نمی‌دهد.)[5]
بنی‌اسد در آغاز که سوارکاری را دیدند، خود را پنهان کردند. پس از شناخت، همه دور امام جمع شدند، تسلیت و تعزیت گفتند و تقاضای ارجاع امر نمودند. امام به حکم (لانّ الامام لایلی امره الا الامام مثله) شهدای بنی ‌هاشم و انصار و اصحاب را معرفی و خود مستقیم به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگ‌های بریدة پدر نهاد و گریه‌های زیادی کرد. آنگاه چند قدم عقب‌تر، خاک را با دست خود کنار زد، قبری ساخته و لحدی آماده نمایان شد که جسد پدر شهید را در آن دفن و به خاک سپرد.[6]
قدرت هر نوع تغییر و تحول عالم و تمامی موجودات، در اختیار خالق یکتا و ارادة او است. او است که حضرت ابراهیم را در میان امواجی آتش، چون شکوفه‌ای در گلستان حفظ می‌کند و خاصیت سوزندگی آتش را تبدیل به برودت می‌کند. و او است که از یک چوب خشک و تکیه‌گاه بیجان، اژدهای وحشتناکی می‌سازد. و یا آخرین فرستادة خویش را در لحظاتی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا به معراج صعود می‌دهد و با باری از معنویات عظیم و مشاهدات حقایق و آیات مرموز در خانه و خوابگاه‌شان برمی‌گرداند. آیا چنین قدرتی نمی‌تواند، امام سجاد (ع) را از کوفه به کربلا بیاورد تا امر بسیار مهم دفن و کفن امام شهید و سایر شهیدان را به انجام رساند؟
--------------------------------------------------------------------------------
[1] سورة انعام، آیة 103.
[2] فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، ص 137.
[3] زندگانی امام زین‌العابدین (ع) ، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمة حبیب روحانی، چاپ اول، امور فنی و چاپ: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص 579، مورد تأیید شیخ مفید در مقالات، ص 84 و کراجکی در کنزلافواید و مجلسی در مرآه العقول، ج 1، ص 373 و کاشف الغطا در نهج الرشاد، ص 51.
[4] همان، ص 578.
[5] همان، ص 421.
[6] تحلیلی از زندگانی امام سجاد (ع) ، باقر شریف قرشی، ترجمة محمدرضا عطایی، مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ج 1، ص 243.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین