جواب اجمالی: معجزه اختصاص به انبیای عظام و ائمة معصوم علیهم السلام دارد امام سجاد (ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین (ع) به حکم اینکه (امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمیکند) از راه اعجاز و خرق عادت از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و ابدان شهدا را دفن نمود. جواب تفصیلی: با سلام و تشکّر از شما مخاطل گرامی به خاطر ارتباط با این مرکز باید توجه داشت که سینة عالم، پر از اسرار و حقایق مستور و پوشیده است که از دسترس عموم به دور و از درک اندیشهها، پنهان و مکتوم میباشد. (لایدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر)[1] چشمها از درک او ناتوان در حالی که او همه چیز را درک و هیچ پدیدهای نیست که از حیطه و چشم انداز دید او بیرون باشد چون او خبیر و دانا و لطیف و بینا است. البته تنها کسانی که برگزیده و پاکیزه و خالص شده آن یگانه عالم است، میتوانند به بخشی از حقایق پوشیده و پنهان عالم دست پیدا کنند، انبیا و اولیای الهی و اوصیای معصوم کسانی هستند که به خاطر قرب و منزلت معنوی به چنین صلاحیت وشایستگی میرسند و از منبع فیاض هستی مطلق، بهرهمند میگردند. یکی از مسایل مرموز عالم، مسألة (معجزه) است که اختصاص به انبیای عظام و اولیای معصوم دارد. معجزه، برهان نبوت و رسالت و امامت معصوم علیهم السلام میباشد که در شرایط خاص و ضرورت ویژه، ابراز میگردد تا حقانیت نبوت و امامت معصوم اثبات و مظاهر قدرت الهی توسط آنان برای مردم و امت هویدا و مبرهن گردد. معجزه، امری است خارقالعاده که دیگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[2] طبعاً کسانی موفقند که ارتباطی به مبدأ غیب و سرسلسلة اسرار داشته باشند که بعد از انبیای الهی، جز ائمة معصوم علیهم السلام که پاکیزه شدگان الهی هستند، کسانی نمیتوانند باشند. به تعبیر و بیان عبدالرزاق موسوی مقرّم، پیشوایان معصوم در سیر خود به سوی مبدأ اعلا به مقامی از فیض وجود او میرسند که هیچ کس غیر از آنان بدین مرتبه نزدیک نتواند شد. زیرا آنان از حقیقت محمدی میباشند و در تمام خصوصیات با جدّ خود شریکند مگر در دو چیز: 1 مقام نبوت. 2 تعدّد زوجات. اینها رازهای پنهانی است که اندیشة بشر به آن راه نمییابد و ما به صرف اینکه درک نمیکنیم، حق انکار آن را هم نداریم در حالی که اخبار صحیح، حکایت از این دارند که برای امامان، حالات عجیبی است از قبیل زنده کردن مردگان با بدنهای اصلی و بالا رفتن اجساد آنها به آسمان و شنیدن آنها سلام زیارت کنندگانشان را.[3] همین قدرت و موقعیت الهی است که برخی اعمال ائمة معصوم علیهم السلام برای ما خارقالعاده جلوه میدهد و فهم و اندیشة ما از درک آن احساس ناتوانی میکند. امام رضا (ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی (ع) امام بود؟ گفت آری. فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین (ع) امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون اینکه آنها باخبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت، امام رضا (ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[4] حضور امام سجاد (ع) در کربلا و قتلگاه، یک امر غیر عادی و سؤال برانگیز است ولی قدرت خاصه و اعجازی که خدا برای امامان معصوم، از جمله امام سجاد (ع) داد، در چنین موردی لازم است. اولاً اینکه طایفة بنی اسد برای شناسایی اجساد شهیدان کربلا که سر در بدن نداشتند و بدنهایشان بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزهها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقایای احتمالی قشون دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر میپرسیدند و هیچ کدام هم واقعاً نمیشناختند. ثانیاً اینکه امام معصوم را جز امام نباید کفن و دفن کند. ابوبصیر از امام صادق (ع) در وصایایی که ابوجعفر باقر (ع) به آن بزرگوار کرده چنین روایت میکند: (وقتی که من از دنیا رفتم، کسی غیر از خودت مرا غسل ندهد چرا که امام را جز امام کسی غسل نمیدهد.)[5] بنیاسد در آغاز که سوارکاری را دیدند، خود را پنهان کردند. پس از شناخت، همه دور امام جمع شدند، تسلیت و تعزیت گفتند و تقاضای ارجاع امر نمودند. امام به حکم (لانّ الامام لایلی امره الا الامام مثله) شهدای بنی هاشم و انصار و اصحاب را معرفی و خود مستقیم به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگهای بریدة پدر نهاد و گریههای زیادی کرد. آنگاه چند قدم عقبتر، خاک را با دست خود کنار زد، قبری ساخته و لحدی آماده نمایان شد که جسد پدر شهید را در آن دفن و به خاک سپرد.[6] قدرت هر نوع تغییر و تحول عالم و تمامی موجودات، در اختیار خالق یکتا و ارادة او است. او است که حضرت ابراهیم را در میان امواجی آتش، چون شکوفهای در گلستان حفظ میکند و خاصیت سوزندگی آتش را تبدیل به برودت میکند. و او است که از یک چوب خشک و تکیهگاه بیجان، اژدهای وحشتناکی میسازد. و یا آخرین فرستادة خویش را در لحظاتی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا به معراج صعود میدهد و با باری از معنویات عظیم و مشاهدات حقایق و آیات مرموز در خانه و خوابگاهشان برمیگرداند. آیا چنین قدرتی نمیتواند، امام سجاد (ع) را از کوفه به کربلا بیاورد تا امر بسیار مهم دفن و کفن امام شهید و سایر شهیدان را به انجام رساند؟ -------------------------------------------------------------------------------- [1] سورة انعام، آیة 103. [2] فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، ص 137. [3] زندگانی امام زینالعابدین (ع) ، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمة حبیب روحانی، چاپ اول، امور فنی و چاپ: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص 579، مورد تأیید شیخ مفید در مقالات، ص 84 و کراجکی در کنزلافواید و مجلسی در مرآه العقول، ج 1، ص 373 و کاشف الغطا در نهج الرشاد، ص 51. [4] همان، ص 578. [5] همان، ص 421. [6] تحلیلی از زندگانی امام سجاد (ع) ، باقر شریف قرشی، ترجمة محمدرضا عطایی، مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ج 1، ص 243.
حضرت سجاد (ع) دو سه روز بعد از واقعة عاشورا در حالی که در اسارت دشمن بود چگونه توانست به کربلا بیاید و ابدان شهدا را دفن نماید؟
جواب اجمالی:
معجزه اختصاص به انبیای عظام و ائمة معصوم علیهم السلام دارد امام سجاد (ع) جهت تدفین و تشخیص شهدای کربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین (ع) به حکم اینکه (امام را جز امام کسی تغسیل و تکفین و تدفین نمیکند) از راه اعجاز و خرق عادت از کوفه و زندان ابن زیاد به کربلا آمد و ابدان شهدا را دفن نمود.
جواب تفصیلی:
با سلام و تشکّر از شما مخاطل گرامی به خاطر ارتباط با این مرکز باید توجه داشت که سینة عالم، پر از اسرار و حقایق مستور و پوشیده است که از دسترس عموم به دور و از درک اندیشهها، پنهان و مکتوم میباشد. (لایدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر)[1] چشمها از درک او ناتوان در حالی که او همه چیز را درک و هیچ پدیدهای نیست که از حیطه و چشم انداز دید او بیرون باشد چون او خبیر و دانا و لطیف و بینا است.
البته تنها کسانی که برگزیده و پاکیزه و خالص شده آن یگانه عالم است، میتوانند به بخشی از حقایق پوشیده و پنهان عالم دست پیدا کنند، انبیا و اولیای الهی و اوصیای معصوم کسانی هستند که به خاطر قرب و منزلت معنوی به چنین صلاحیت وشایستگی میرسند و از منبع فیاض هستی مطلق، بهرهمند میگردند.
یکی از مسایل مرموز عالم، مسألة (معجزه) است که اختصاص به انبیای عظام و اولیای معصوم دارد. معجزه، برهان نبوت و رسالت و امامت معصوم علیهم السلام میباشد که در شرایط خاص و ضرورت ویژه، ابراز میگردد تا حقانیت نبوت و امامت معصوم اثبات و مظاهر قدرت الهی توسط آنان برای مردم و امت هویدا و مبرهن گردد.
معجزه، امری است خارقالعاده که دیگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[2] طبعاً کسانی موفقند که ارتباطی به مبدأ غیب و سرسلسلة اسرار داشته باشند که بعد از انبیای الهی، جز ائمة معصوم علیهم السلام که پاکیزه شدگان الهی هستند، کسانی نمیتوانند باشند. به تعبیر و بیان عبدالرزاق موسوی مقرّم، پیشوایان معصوم در سیر خود به سوی مبدأ اعلا به مقامی از فیض وجود او میرسند که هیچ کس غیر از آنان بدین مرتبه نزدیک نتواند شد. زیرا آنان از حقیقت محمدی میباشند و در تمام خصوصیات با جدّ خود شریکند مگر در دو چیز: 1 مقام نبوت. 2 تعدّد زوجات. اینها رازهای پنهانی است که اندیشة بشر به آن راه نمییابد و ما به صرف اینکه درک نمیکنیم، حق انکار آن را هم نداریم در حالی که اخبار صحیح، حکایت از این دارند که برای امامان، حالات عجیبی است از قبیل زنده کردن مردگان با بدنهای اصلی و بالا رفتن اجساد آنها به آسمان و شنیدن آنها سلام زیارت کنندگانشان را.[3]
همین قدرت و موقعیت الهی است که برخی اعمال ائمة معصوم علیهم السلام برای ما خارقالعاده جلوه میدهد و فهم و اندیشة ما از درک آن احساس ناتوانی میکند. امام رضا (ع) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی (ع) امام بود؟ گفت آری. فرمود: پس چه کسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین (ع) امام فرمود: علی بن الحسین کجا بود؟ گفت در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون اینکه آنها باخبر شوند به کربلا آمد و امر دفن پدر را سپری کرد و سپس به زندان برگشت، امام رضا (ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت.[4]
حضور امام سجاد (ع) در کربلا و قتلگاه، یک امر غیر عادی و سؤال برانگیز است ولی قدرت خاصه و اعجازی که خدا برای امامان معصوم، از جمله امام سجاد (ع) داد، در چنین موردی لازم است. اولاً اینکه طایفة بنی اسد برای شناسایی اجساد شهیدان کربلا که سر در بدن نداشتند و بدنهایشان بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزهها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقایای احتمالی قشون دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر میپرسیدند و هیچ کدام هم واقعاً نمیشناختند. ثانیاً اینکه امام معصوم را جز امام نباید کفن و دفن کند. ابوبصیر از امام صادق (ع) در وصایایی که ابوجعفر باقر (ع) به آن بزرگوار کرده چنین روایت میکند: (وقتی که من از دنیا رفتم، کسی غیر از خودت مرا غسل ندهد چرا که امام را جز امام کسی غسل نمیدهد.)[5]
بنیاسد در آغاز که سوارکاری را دیدند، خود را پنهان کردند. پس از شناخت، همه دور امام جمع شدند، تسلیت و تعزیت گفتند و تقاضای ارجاع امر نمودند. امام به حکم (لانّ الامام لایلی امره الا الامام مثله) شهدای بنی هاشم و انصار و اصحاب را معرفی و خود مستقیم به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگهای بریدة پدر نهاد و گریههای زیادی کرد. آنگاه چند قدم عقبتر، خاک را با دست خود کنار زد، قبری ساخته و لحدی آماده نمایان شد که جسد پدر شهید را در آن دفن و به خاک سپرد.[6]
قدرت هر نوع تغییر و تحول عالم و تمامی موجودات، در اختیار خالق یکتا و ارادة او است. او است که حضرت ابراهیم را در میان امواجی آتش، چون شکوفهای در گلستان حفظ میکند و خاصیت سوزندگی آتش را تبدیل به برودت میکند. و او است که از یک چوب خشک و تکیهگاه بیجان، اژدهای وحشتناکی میسازد. و یا آخرین فرستادة خویش را در لحظاتی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا به معراج صعود میدهد و با باری از معنویات عظیم و مشاهدات حقایق و آیات مرموز در خانه و خوابگاهشان برمیگرداند. آیا چنین قدرتی نمیتواند، امام سجاد (ع) را از کوفه به کربلا بیاورد تا امر بسیار مهم دفن و کفن امام شهید و سایر شهیدان را به انجام رساند؟
--------------------------------------------------------------------------------
[1] سورة انعام، آیة 103.
[2] فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، ص 137.
[3] زندگانی امام زینالعابدین (ع) ، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمة حبیب روحانی، چاپ اول، امور فنی و چاپ: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص 579، مورد تأیید شیخ مفید در مقالات، ص 84 و کراجکی در کنزلافواید و مجلسی در مرآه العقول، ج 1، ص 373 و کاشف الغطا در نهج الرشاد، ص 51.
[4] همان، ص 578.
[5] همان، ص 421.
[6] تحلیلی از زندگانی امام سجاد (ع) ، باقر شریف قرشی، ترجمة محمدرضا عطایی، مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ج 1، ص 243.
- [سایر] حضرت سجاد -علیه السلام- دو سه روز بعد از واقعة عاشورا در حالی که در اسارت دشمن بود توانست به کربلا بیاید و اجساد شهدا را دفن نماید؟
- [سایر] سخن پیامبران، امام علی، امام حسن و امام سجاد(ع) در مورد مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) و یارانشان در روز عاشورا چه بود؟ عربی و فارسی آنرا میخواستم.
- [سایر] رابطه امام سجاد(ع) را با واقعه عاشورا را توضیح دهید؟
- [سایر] تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟
- [سایر] مگر امام سجاد(ع) اسیر نبودند پس چطور توانستند به کربلا بیایند و بدن پدرشان امام حسین (ع) را کفن و دفن کرده به خاک بسپارند؟
- [سایر] آیا در واقعهء کربلا, امام سجاد(علیه السلام) حضور داشتند؟ اگر حضور داشتند, چرا با آن همه بی رحمی دشمن ایشان را به شهادت نرساند؟
- [سایر] آیا در واقعهء کربلا، امام چهارم(علیه السلام) حضور داشتند؟ اگر حضور داشتند، چرا با آن همه بی رحمی دشمن ایشان را به شهادت نرساند؟
- [سایر] آیا امام چهارم (زین العابدین) و امام محمد باقر (ع) در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] سیره اخلاقی امام سجاد(ع) قبل و بعد از امامت بخصوص در واقعه کربلا چگونه بوده است؟
- [سایر] منظور از «السلام علی علی بن الحسین(علیه السلام)» در زیارت عاشورا کیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است، قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه، زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است، در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و دردفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شد، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را بشانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد است و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی پس از آن بگویند: هَلْ أَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فَارَقْتَنَا عَلَیْهِ مِنْ شَهَادَةِ أنْ لاَ إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النَّبِیّینَ وَخَاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَأنَّ عَلِیاً أمِیرُ المؤمِنِینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیِن وإمَامٌ افْتَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ عَلی الْعَالَمِینَ وَأَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعلیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلیَّ بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدیَّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِین وَأَئِمَّتُکَ أَئِمَّةُ هُدی أَبْرارٌ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند و بعد بگویند: إذا اتَاکَ الْمَلَکَانِ الْمُقَرَّبَانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِ الله تَبَارَکَ وَتَعَالی وَسَئَلاَکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیّک وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتَابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أَئِمَّتِکَ فَلاَ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوَابِهِمَا اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله نَبِیّی وَالإسْلاَمُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتَابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبیطَالِب إمَامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلی الْمُجْتَبی إمَامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلاء إِمَامی وَعَلِی زِیْنُ الْعَابِدینَ إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ إمَامی وَجَعْفَرٌ الصَّادِقُ إمَامی وَموُسَی الْکَاظِمُ إمَامی وَعَلِیٌّ الرِّضَا إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوَادُ إمَامی وَعَلیٌّ الْهَادی إمَامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَری إمَامی وَالْحُجَّةُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ إمَامی هَؤلاءِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أئِمَّتی وَسَادَتی و قادَتی وَشُفَعَائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ أَعْدَائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمَ یَا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند بعد بگویند: إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَتَعَالی نِعْمَ الرَّبُّ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله نِعْمَ الرَّسوُلُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ ابیطَالِب وَاَوْلاَدَهُ الْمَعْصوُمینَ الأئَمَّةَ الإثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الأئِمَّةُ وَأنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَقٌ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌ وسُؤَالَ مُنْکَر وَنَکیر فی الْقَبْرِ حَقٌ والْبَعْثَ حَقٌ وَالنُّشوُرَ حَقٌ وَالصِّرَاطَ حَقٌ وَتَطَایُرَ الْکُتُبِ حَقٌ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌ وَالنَّارَ حَقٌ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لاَرَیْبَ فیِهَا وَأنَّ اللهُ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبوُرِ پس بگویند: أفَهِمْتَ یَا فُلان و به جای فلان اسم میت را بگویند پس از آن بگویند: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَهَدَاکَ اللهُ إلَی صِرَاط مُسْتَقِیم وَعَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیَائِکَ فی مُسْتَقَرّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگویند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَأصْعِدْ بِروُحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهَاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
- [آیت الله نوری همدانی] بعد از تشهد رکعت آخر نماز ، مستحب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید : السلامُ علیکَ ایُها النبیّ و رحمهُ اللِه و برکاتهُ و بعد از آن باید بگوید : السلامُ علیکُم و بنابر احتیاط واجب اضافه کند و رَحمهُ الِله و برکاتهُ یا بگوید : السلامُ علینَا و عَلی عبادالِله الصالحینَ .