در نگاه اول چنین به نظر می رسد که اگر برنامه غیبت صغرا ادامه پیدا می کرد و امام زمان (عج) با توجّه به غیبت آن حضرت در تمام اعصار غیبت نائب خاصی داشت که راتق و فاتق امور و راهنمای عموم باشد و به عبارت دیگر شرایط غیبت صغرا امتداد پیدا می کرد، به نفع مردم بود، امّا امری که مهم و قابل تذکر است این که برنامه و روش کار امام را خداوند متعال تعیین نموده است و امام باید همان برنامه را پیاده و اجرا نماید و پس از آن که اصل امانت را پذیرفتیم و ثابت گشت، نسبت به برنامه کار امام پرسش از علت به عنوان ایراد و اشکال، بی جا و بی مورد است و حتّی خود امام نیز جز تسلیم و تمکین و اجرای برنامه، وظیفه و تکلیفی ندارد و چنانچه بخواهیم این پرسش را موشکافانه بررسی کنیم آن را به دو پرسش دقیق دیگر تبدیل می کنیم که با پاسخ به آن دو پرسش این پاسخ هم تکمیل می گردد. پرسش نخست: چرا برای امام علیه السّلام دوگونه غیبت معین شده و از همان اول غیبت کبری آغاز نشد؟ پرسش دوّم، پس از آن که غیبت صغرا پیش آمد و نائبان خاص تعیین شدند چرا دوران غیبت صغرا پایان یافت؟ امّا پاسخ پرسش نخست این که، غیبت صغرا مقدمه ای بود برای غیبت کبرا و به عنوان زمینه ساز غیبت کبرا بوده است. چون در ابتدای غیبت بود و اذهان عموم مردم، آشنایی با غیبت نداشتند، اگر چه در آن دوران و چند سال قبل حضرت امام علی النقی علیه السّلام و حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فی الجمله برای آماده کردن اذهان مردم از نظرها غیبت می کردند، با این وجود غیبت تامّه اگر دفعتاً و یکباره صورت می گرفت، مورد استغراب و استصعاب بلکه استیحاش و استنکار و اسباب انحراف افکار جامعه می گردید و قبول قطع ارتباط با امام چنانچه در غیبت کبرا واقع شد، برای اکثر مردم دشوار و ناراحت کننده بود.[1] از آن جهت که غائب شدن امام و رهبر جامعه، آن هم زمانی طولانی امری است بسیار غریب و نامأنوس و باور کردن آن برای مردم سخت است، از این جهت پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام تصمیم گرفتند که کم کم مردم را با این موضوع و پدیده آشنا سازند و افکار را برای پذیرش آن آماده نمایند. از این رو گاه و بی گاه از غیبتش خبر داده و گرفتاری های مردم آن زمان، انکار و سرزنش منکرین و ثواب صبر و انتظار فرج را گوشزد می نمودند مثل اینکه امام علی النقی (ع) می فرمود: (ان القائم منا هوالمهدی الذی یجب ان ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی... الی آخر الحدیث)[2] یعنی: همانا قیام کنندة از ما اهل بیت همان مهدی است که واجب است منتظر او باشید در زمان غیبت او و اطاعت می شود در زمان ظهورش و او سومین فرزند از فرزندان من است.) یا این که امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرمود: (افضل العبادة الصبر و انتظار الفرج)[3] یعنی: (بالاترین و با فضیلت ترین عبادت ها (در زمان غیبت) صبر و انتظار فرج است.) گاهی هم ائمه علیهم السلام با رفتارشان عملاً شرایط غیبت را فراهم می کردند. مسعودی می نویسد: و امام هادی علیه السّلام با مردم کم معاشرت می کرد. جز با خواص اصحاب، با کسی تماس نمی گرفت. وقتی امام حسن عسکری علیه السّلام برجایش نشست در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم صحبت می کرد تا شیعیان برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا و آماده شوند.[4] اگر پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السّلام غیبت صغرا صورت نمی گرفت و غیبت کامل صورت می گرفت، شاید وجود مقدس امام زمان (عج) مورد غفلت واقع می شد و کم کم فراموش می گشت، از این جهت ابتدا غیبت صغرا شروع شد تا شیعیان در آن ایام بتوانند با امام خود به وسیلة نواب خاص اش تماس گرفته، علائم و کراماتی مشاهده نمایند تا ایمانشان کامل گردد.[5] از این رو به مدت 69 سال یعنی از سال 260ق تا سال 329ق (سال درگذشت آخرین نائب خاص امام زمان (عج) غیبت صغرا شکل گرفت و در این غیبت مردم به واسطة نواب خاص می توانستند مشکلات و مسائل خویش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دریافت دارند و حتّی گاه به دیدار امام نائل شوند و از این رو می توان گفت در این مدت امام علیه السّلام هم غائب بود هم غائب نبود.[6] امّا علّت این مسئله که چرا غیبت صغرا امتداد نیافت این بود که برنامة اصلی کار آن حضرت غیبت صغرا نبود بلکه غیبت صغرا مقدمه ای بود برای هدف اصلی که غیبت کبرا نام داشت و این غیبت صغرا تنها برای یک زمینه سازی بود وقتی نباشد نائب خاص دارای حکم نافذ و صاحب قدرت ظاهری نباشد و نتواند رسماً در کارها مداخله کند بلکه قدرت های ظاهری به واسطة تمرکز توجهات در او با او معارضه و مزاحمت داشته باشند، شیادان و جاه طلبان هم ادعای نیابت خاصه می نمایند و اسباب تفرقه و گمراهی فراهم می سازند چنانچه در همان مدت کوتاه غیبت صغرا دیده شد چه دعاوی باطلی آغاز گردید و این خود یک مفسده ای است که دفعش از حفظ مصلحت تعیین نائب خاص اهمیتش اگر بیشتر نباشد کمتر نیست، و خلاصه آن که ادامه روش نیابت خاصه با صرف نظر از مصالحی که فقط در همان آغاز کار و ابتدای امر داشته با این که نوبا مبسوط الید و نافذ الحکم نباشند و تحت سیطرة زمامداران وقت مأمور به تقیّه باشند از نظر عقل مصلحت ملزمه ای ندارد بلکه از آن مفاسدی ظاهر می گردد.[7] معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر: 1 امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، ص363. [2] . موسوی اصفهانی، محمد تقی، وظیفة الانام فی زمن غیبته الامام(ع)، قم، منشورات مدرسه الامام المهدی (عج)، ص4. [3] . همان منبع. [4] . مسعودی، اثبات الوصیة، ص 206؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، دارالفکر، ص225226. [5] . امینی، همان منبع، ص 226. [6] . پیشوایی، مهدی، قم، انتشارات مؤسسة امام صادق(ع)، ص673674. [7] . لطف الله صافی گلپایگانی، همان، ص364.
در نگاه اول چنین به نظر می رسد که اگر برنامه غیبت صغرا ادامه پیدا می کرد و امام زمان (عج) با توجّه به غیبت آن حضرت در تمام اعصار غیبت نائب خاصی داشت که راتق و فاتق امور و راهنمای عموم باشد و به عبارت دیگر شرایط غیبت صغرا امتداد پیدا می کرد، به نفع مردم بود، امّا امری که مهم و قابل تذکر است این که برنامه و روش کار امام را خداوند متعال تعیین نموده است و امام باید همان برنامه را پیاده و اجرا نماید و پس از آن که اصل امانت را پذیرفتیم و ثابت گشت، نسبت به برنامه کار امام پرسش از علت به عنوان ایراد و اشکال، بی جا و بی مورد است و حتّی خود امام نیز جز تسلیم و تمکین و اجرای برنامه، وظیفه و تکلیفی ندارد و چنانچه بخواهیم این پرسش را موشکافانه بررسی کنیم آن را به دو پرسش دقیق دیگر تبدیل می کنیم که با پاسخ به آن دو پرسش این پاسخ هم تکمیل می گردد. پرسش نخست: چرا برای امام علیه السّلام دوگونه غیبت معین شده و از همان اول غیبت کبری آغاز نشد؟ پرسش دوّم، پس از آن که غیبت صغرا پیش آمد و نائبان خاص تعیین شدند چرا دوران غیبت صغرا پایان یافت؟ امّا پاسخ پرسش نخست این که، غیبت صغرا مقدمه ای بود برای غیبت کبرا و به عنوان زمینه ساز غیبت کبرا بوده است. چون در ابتدای غیبت بود و اذهان عموم مردم، آشنایی با غیبت نداشتند، اگر چه در آن دوران و چند سال قبل حضرت امام علی النقی علیه السّلام و حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فی الجمله برای آماده کردن اذهان مردم از نظرها غیبت می کردند، با این وجود غیبت تامّه اگر دفعتاً و یکباره صورت می گرفت، مورد استغراب و استصعاب بلکه استیحاش و استنکار و اسباب انحراف افکار جامعه می گردید و قبول قطع ارتباط با امام چنانچه در غیبت کبرا واقع شد، برای اکثر مردم دشوار و ناراحت کننده بود.[1]
از آن جهت که غائب شدن امام و رهبر جامعه، آن هم زمانی طولانی امری است بسیار غریب و نامأنوس و باور کردن آن برای مردم سخت است، از این جهت پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام تصمیم گرفتند که کم کم مردم را با این موضوع و پدیده آشنا سازند و افکار را برای پذیرش آن آماده نمایند. از این رو گاه و بی گاه از غیبتش خبر داده و گرفتاری های مردم آن زمان، انکار و سرزنش منکرین و ثواب صبر و انتظار فرج را گوشزد می نمودند مثل اینکه امام علی النقی (ع) می فرمود: (ان القائم منا هوالمهدی الذی یجب ان ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی... الی آخر الحدیث)[2] یعنی: همانا قیام کنندة از ما اهل بیت همان مهدی است که واجب است منتظر او باشید در زمان غیبت او و اطاعت می شود در زمان ظهورش و او سومین فرزند از فرزندان من است.) یا این که امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرمود: (افضل العبادة الصبر و انتظار الفرج)[3] یعنی: (بالاترین و با فضیلت ترین عبادت ها (در زمان غیبت) صبر و انتظار فرج است.) گاهی هم ائمه علیهم السلام با رفتارشان عملاً شرایط غیبت را فراهم می کردند. مسعودی می نویسد: و امام هادی علیه السّلام با مردم کم معاشرت می کرد. جز با خواص اصحاب، با کسی تماس نمی گرفت. وقتی امام حسن عسکری علیه السّلام برجایش نشست در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم صحبت می کرد تا شیعیان برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا و آماده شوند.[4] اگر پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السّلام غیبت صغرا صورت نمی گرفت و غیبت کامل صورت می گرفت، شاید وجود مقدس امام زمان (عج) مورد غفلت واقع می شد و کم کم فراموش می گشت، از این جهت ابتدا غیبت صغرا شروع شد تا شیعیان در آن ایام بتوانند با امام خود به وسیلة نواب خاص اش تماس گرفته، علائم و کراماتی مشاهده نمایند تا ایمانشان کامل گردد.[5]
از این رو به مدت 69 سال یعنی از سال 260ق تا سال 329ق (سال درگذشت آخرین نائب خاص امام زمان (عج) غیبت صغرا شکل گرفت و در این غیبت مردم به واسطة نواب خاص می توانستند مشکلات و مسائل خویش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دریافت دارند و حتّی گاه به دیدار امام نائل شوند و از این رو می توان گفت در این مدت امام علیه السّلام هم غائب بود هم غائب نبود.[6]
امّا علّت این مسئله که چرا غیبت صغرا امتداد نیافت این بود که برنامة اصلی کار آن حضرت غیبت صغرا نبود بلکه غیبت صغرا مقدمه ای بود برای هدف اصلی که غیبت کبرا نام داشت و این غیبت صغرا تنها برای یک زمینه سازی بود وقتی نباشد نائب خاص دارای حکم نافذ و صاحب قدرت ظاهری نباشد و نتواند رسماً در کارها مداخله کند بلکه قدرت های ظاهری به واسطة تمرکز توجهات در او با او معارضه و مزاحمت داشته باشند، شیادان و جاه طلبان هم ادعای نیابت خاصه می نمایند و اسباب تفرقه و گمراهی فراهم می سازند چنانچه در همان مدت کوتاه غیبت صغرا دیده شد چه دعاوی باطلی آغاز گردید و این خود یک مفسده ای است که دفعش از حفظ مصلحت تعیین نائب خاص اهمیتش اگر بیشتر نباشد کمتر نیست، و خلاصه آن که ادامه روش نیابت خاصه با صرف نظر از مصالحی که فقط در همان آغاز کار و ابتدای امر داشته با این که نوبا مبسوط الید و نافذ الحکم نباشند و تحت سیطرة زمامداران وقت مأمور به تقیّه باشند از نظر عقل مصلحت ملزمه ای ندارد بلکه از آن مفاسدی ظاهر می گردد.[7]
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1 امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، ص363.
[2] . موسوی اصفهانی، محمد تقی، وظیفة الانام فی زمن غیبته الامام(ع)، قم، منشورات مدرسه الامام المهدی (عج)، ص4.
[3] . همان منبع.
[4] . مسعودی، اثبات الوصیة، ص 206؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، دارالفکر، ص225226.
[5] . امینی، همان منبع، ص 226.
[6] . پیشوایی، مهدی، قم، انتشارات مؤسسة امام صادق(ع)، ص673674.
[7] . لطف الله صافی گلپایگانی، همان، ص364.
- [سایر] چرا امام زمان(علیه السلام) به غیبت صغری ادامه نداد و پس از گذشتن غیبت صغری غیبت کبری واقع شد؟
- [سایر] امتیاز عصر غیبت صغرا بر غیبت کبرا چیست ؟
- [سایر] آیا قبل از غیبت کبری، غیبت صغری ضروری بود؟
- [سایر] حکمت غیبت صغرا قبل از غیبت کبرا چه بوده است ؟
- [سایر] مقصود از غیبت صغری و غیبت کبری چیست ؟
- [سایر] آیا قبل از غیبت کبری غیبت صغری، ضروری بود؟
- [سایر] مدت غیبت صغری چندسال بود؟
- [سایر] مدت زمان غیبت صغری چقدر است؟
- [سایر] چرا امام عصر غیبت صغری داشته اند؟
- [سایر] مدت زمان غیبت صغری چقدر است؟
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] وقت نماز مغرب و عشاء برای مختار تا نیمه شب امتداد دارد و اما برای مضطر به جهت خواب یا فراموشی یا حیض یا غیر اینها تا طلوع فجر صادق امتداد دارد و چون نماز عشاء را در صورت تذکر باید بعد از نماز مغرب خواند در صورتی که با التفات قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است مگر این که از وقت بیش از مقدار ادای نماز عشاء نمانده باشد که در این صورت لازم است نماز عشاء را قبل از نماز مغرب بخواند
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله وحید خراسانی] وقت نافله نماز مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است و تا اخر وقت نماز مغرب امتداد دارد و احتیاط مستحب ان است که تا سرخی طرف مغرب که بعد از غروب کردن افتاب پیدا می شود از بین نرفته بخواند و اگر بعد از زوال ان خواند نیت ادا و قضا نکند
- [آیت الله خوئی] وقت نماز مغرب و عشاء تا نیمة شب امتداد دارد، ولی نماز عشاء درصورتی که با التفات، قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است مگر از وقت پیش از مقدار اداء نماز عشاء نمانده باشد، که در این صورت لازم است نماز عشاء را قبل از نماز مغرب بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] وقت نماز مغرب و عشا تا نیمه شب امتداد دارد ولی نماز عشا در صورتی که با التفات؛ قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است مگر اینکه از وقت بیش از مقدار اداء نماز عشا نمانده باشد که در این صورت لازم است نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند.
- [آیت الله نوری همدانی] وقت نماز جمعه با زَوال خورشید شروع می شود و تا وقتی که سایة شاخِص به اندازة دو قدم مُتَعارَفْ برسد ، امتداد دارد .ولی احتیاط واجب آن است که از اوائل عرفی زوال ظهر تأخیر نیاندازند و اگر تأخیر افتاد احتیاط مستحبّ آن است که نماز ظهر را بخوانند.
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که شک دارد بدن یا لباس یا محل سجده او متنجّس است و به مقدار لازم جستجو کرد و چیزی نیافت و با همان وضع نماز خواند و پس از نماز معلوم شد یکی از امور یادشده متنجّس بوده، نماز او صحیح است و اگر بدون جستجو، نماز را اقامه کرد و بعد از آن فهمید که هنگام نماز متنجّس بوده، احتیاط واجب, آن است که در وقت, اعاده و پس از وقت, قضا کند.