بعد از پیامبر اسلام -صلی الله علیه و سلم- خلفاء کارهایی برخلاف سنت آن حضرت و طبق سلیقه خویش و به صورت اجتماعی در مقابل نصّ پیامبر اکرم(ص) انجام دادند که هیچ کدام مورد تایید ائمه معصومین علیهم السلام قرار نگرفته است. چنانچه حضرت امیرالمومنین(ع) میفرماید: (این مدت را صبر کردم چونان کسی که در چشمش خار رفته و در گلویش استخوان مانده و حال من به چنین کسی میماند.)[1] خواص اصحاب علی -علیه السلام- نیز که فهیم بودند و بر آنچه که به اسلام میگذرد و خواهد گذشت واقف بودند، موضعی مشابه امام -علیه السلام- داشتند اما با این وضع تأسف بار صبر کردند و نخواستند جامعة اسلامی که در آغازین مراحل تکوّن و شکلگیری بود، از داخل دچار آشوب و پریشانی شده و توجه دشمنان خارجی که از ظهور اسلام احساس خطر میکردند به سوی سرزمین اسلامی جلب گردد. از طرفی دشمنانی هم در داخل جزیرهالعرب بودند که نمیخواستند اسلام را قبول کنند و با آن مقابله میکردند. با این وضع اگر جمعی از مسلمانان با گروه اکثریت درگیر میشدندلطمات خسارت باری به پیکرة اسلام وارد میشد و بلکه اندک پیروان واقعی اسلام و افرادی چون سلمان و ابوذر و مقداد و عماریاسر که حاملان سنت و حدیث نبوی و شاگردان علی -علیه السلام- بودند از بین میرفتند و صدمات دیگری براساس دین وارد میشد. با توجه به همین ملاحظات بود که صبر و پایداری از سوی شیعیان و جلوگیری از کثرت فسادها و نهی از منکرات کارسازتر بود. از جمله اماکنی که از قداست برخوردار بود و مورد تکریم پیامبر -صلی الله علیه و سلم- بوده است مقام ابراهیم -علیه السلام- در مکه مکرمه است قرآن کریم نیز دربارة احترام به آن و تجلیل از مقام معنوی ابراهیم -علیه السلام- و مقام نبوت و یادآوری ساختمان کعبه به دست وی و پسرش اینگونه یاد می کند: (و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی). [2]و آیة (فیه آیات بینات مقام ابراهیم...)[3] در کلمات مورخین و محدثین شیعه و سنی آمده است که مقام ابراهیم -علیه السلام- سنگی (که بر روی آن آثاری از قدم مبارک حضرت ابراهیم بوده و خداوند آن را از شعائر الهی قرار داد) را پیامبر -صلی الله علیه و سلم- از جایی که در زمان جاهلیت بود به جای اصلش برگرداند، اما عمر بعد از بدست گرفتن خلافت، آنرا در موسم حج به جایی که در دوران جاهلیت داشت برگرداند. ابنابیالحدید در شرح نهج البلاغه در جایی که کارهای عمر را میشمارد[4] اشارة مختصری به این واقعه میکند. اکثر مفسرین و مورخین بر آنند که مقام ابراهیم -علیه السلام- همان جای معروفی است در مسجدالحرام که دلالت ظاهری در آن به نبوت و پیامبری حضرت ابراهیم -علیه السلام- است[5] به هر حال بنابر نقل مورخین عمر جای مقام ابراهیم -علیه السلام- را تغییر داد و شدیداً مورد اعتراض امیرالمؤمنین -علیه السلام- بود چنانکه برخی از مورخین چنین نقل کردهاند: علی -علیه السلام- (در شمارش بدعتها) چنین فرمود: (مثل تغیر دادن مقام ابراهیم از جای که پیامبر -صلی الله علیه و سلم- گذاشته بود به محلی که در زمان جاهلیت در آنجا بود و پیامبر از آنجا برداشته بود.) در جایی دیگر آن حضرت در بیان علت مخالفت قطعی با این اعمال فرموده است: (خلفای قبل از من کارهای بزرگی که مخالف پیامبر بود انجام دادند اگر بخواهم مردم را مجبور به ترک آن کنم و آن را از حالت کنونی به حالتی که در زمان پیامبر بود برگردانم، همه سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشدند به طوری که جز عدة کمی از پیروانم که از کتاب خدا و سنت پیامبر به امامت من پی بردهاند کسی در لشکر باقی نمیماند. بعد فرمود: چگونه میشود اگر دستور دهم تا مقام ابراهیم -علیه السلام- ، به جایی که پیامبر آن را گذارده بودند، برگردانده شود). و در ادامه فرمودند: (اگر به مردم دستور دهم در ماه رمضان جز برای نماز واجب در مسجد اجتماع نکنند، که به دستور عمر آنها نمازهای مستحبی را با جماعت میخواندند - در همین مورد بود که عدهای از اهل سپاهم که همراه من میجنگیدند، گفتند: ای اهل اسلام به فریاد برسید و نیز میگفتند: سنّت عمر را تغییر داده میگویی در ماه رمضان مستحب نخوانیم) به طوری که ترسیدم از طرف لشکر خود به من هجوم جنگ بیاورند.[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مقاله یوسفی غروی، مجله میقات حج، ش9. 2. اسرار آن محمد، تالیف سلیم بن قیس. -------------------------------------------------------------------------------- [1] نهج البلاغه، خطبة سوم، ترجمة مرحوم دشتی. [2] بقره/25. [3] آلعمران/97. [4] ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت، ج3، ص113. [5] طوسی، تفسیر تبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج1، ص453، و تفسیر مجمع البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، سال 1412 ه ق، ج1، ص261، و تفسیر المیزان، ترجمة موسوی همدانی، انتشارات بنیاد علمی و فرهنگی علامة طباطبایی (رحمه الله)، چاپ پنجم، ج1، ص223، تفسیر آیة257 سورة بقره،. [6] سلیم بن قیس، اسرار آل محمد -صلی الله علیه و سلم- ، انتشارات علامة مترجم انصاری، چاپ دوم، 1413، ص273، 321، 344.
چرا عمر مقام ابراهیم را از جای خود برداشت و در جای کنونی آن قرار داد؟ و چرا شیعیان این را پذیرفتند؟
بعد از پیامبر اسلام -صلی الله علیه و سلم- خلفاء کارهایی برخلاف سنت آن حضرت و طبق سلیقه خویش و به صورت اجتماعی در مقابل نصّ پیامبر اکرم(ص) انجام دادند که هیچ کدام مورد تایید ائمه معصومین علیهم السلام قرار نگرفته است. چنانچه حضرت امیرالمومنین(ع) میفرماید: (این مدت را صبر کردم چونان کسی که در چشمش خار رفته و در گلویش استخوان مانده و حال من به چنین کسی میماند.)[1]
خواص اصحاب علی -علیه السلام- نیز که فهیم بودند و بر آنچه که به اسلام میگذرد و خواهد گذشت واقف بودند، موضعی مشابه امام -علیه السلام- داشتند اما با این وضع تأسف بار صبر کردند و نخواستند جامعة اسلامی که در آغازین مراحل تکوّن و شکلگیری بود، از داخل دچار آشوب و پریشانی شده و توجه دشمنان خارجی که از ظهور اسلام احساس خطر میکردند به سوی سرزمین اسلامی جلب گردد. از طرفی دشمنانی هم در داخل جزیرهالعرب بودند که نمیخواستند اسلام را قبول کنند و با آن مقابله میکردند. با این وضع اگر جمعی از مسلمانان با گروه اکثریت درگیر میشدندلطمات خسارت باری به پیکرة اسلام وارد میشد و بلکه اندک پیروان واقعی اسلام و افرادی چون سلمان و ابوذر و مقداد و عماریاسر که حاملان سنت و حدیث نبوی و شاگردان علی -علیه السلام- بودند از بین میرفتند و صدمات دیگری براساس دین وارد میشد. با توجه به همین ملاحظات بود که صبر و پایداری از سوی شیعیان و جلوگیری از کثرت فسادها و نهی از منکرات کارسازتر بود.
از جمله اماکنی که از قداست برخوردار بود و مورد تکریم پیامبر -صلی الله علیه و سلم- بوده است مقام ابراهیم -علیه السلام- در مکه مکرمه است قرآن کریم نیز دربارة احترام به آن و تجلیل از مقام معنوی ابراهیم -علیه السلام- و مقام نبوت و یادآوری ساختمان کعبه به دست وی و پسرش اینگونه یاد می کند: (و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی). [2]و آیة (فیه آیات بینات مقام ابراهیم...)[3]
در کلمات مورخین و محدثین شیعه و سنی آمده است که مقام ابراهیم -علیه السلام- سنگی (که بر روی آن آثاری از قدم مبارک حضرت ابراهیم بوده و خداوند آن را از شعائر الهی قرار داد) را پیامبر -صلی الله علیه و سلم- از جایی که در زمان جاهلیت بود به جای اصلش برگرداند، اما عمر بعد از بدست گرفتن خلافت، آنرا در موسم حج به جایی که در دوران جاهلیت داشت برگرداند. ابنابیالحدید در شرح نهج البلاغه در جایی که کارهای عمر را میشمارد[4] اشارة مختصری به این واقعه میکند. اکثر مفسرین و مورخین بر آنند که مقام ابراهیم -علیه السلام- همان جای معروفی است در مسجدالحرام که دلالت ظاهری در آن به نبوت و پیامبری حضرت ابراهیم -علیه السلام- است[5] به هر حال بنابر نقل مورخین عمر جای مقام ابراهیم -علیه السلام- را تغییر داد و شدیداً مورد اعتراض امیرالمؤمنین -علیه السلام- بود چنانکه برخی از مورخین چنین نقل کردهاند: علی -علیه السلام- (در شمارش بدعتها) چنین فرمود: (مثل تغیر دادن مقام ابراهیم از جای که پیامبر -صلی الله علیه و سلم- گذاشته بود به محلی که در زمان جاهلیت در آنجا بود و پیامبر از آنجا برداشته بود.) در جایی دیگر آن حضرت در بیان علت مخالفت قطعی با این اعمال فرموده است: (خلفای قبل از من کارهای بزرگی که مخالف پیامبر بود انجام دادند اگر بخواهم مردم را مجبور به ترک آن کنم و آن را از حالت کنونی به حالتی که در زمان پیامبر بود برگردانم، همه سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشدند به طوری که جز عدة کمی از پیروانم که از کتاب خدا و سنت پیامبر به امامت من پی بردهاند کسی در لشکر باقی نمیماند. بعد فرمود: چگونه میشود اگر دستور دهم تا مقام ابراهیم -علیه السلام- ، به جایی که پیامبر آن را گذارده بودند، برگردانده شود).
و در ادامه فرمودند: (اگر به مردم دستور دهم در ماه رمضان جز برای نماز واجب در مسجد اجتماع نکنند، که به دستور عمر آنها نمازهای مستحبی را با جماعت میخواندند - در همین مورد بود که عدهای از اهل سپاهم که همراه من میجنگیدند، گفتند: ای اهل اسلام به فریاد برسید و نیز میگفتند: سنّت عمر را تغییر داده میگویی در ماه رمضان مستحب نخوانیم) به طوری که ترسیدم از طرف لشکر خود به من هجوم جنگ بیاورند.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مقاله یوسفی غروی، مجله میقات حج، ش9.
2. اسرار آن محمد، تالیف سلیم بن قیس.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] نهج البلاغه، خطبة سوم، ترجمة مرحوم دشتی.
[2] بقره/25.
[3] آلعمران/97.
[4] ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت، ج3، ص113.
[5] طوسی، تفسیر تبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج1، ص453، و تفسیر مجمع البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، سال 1412 ه ق، ج1، ص261، و تفسیر المیزان، ترجمة موسوی همدانی، انتشارات بنیاد علمی و فرهنگی علامة طباطبایی (رحمه الله)، چاپ پنجم، ج1، ص223، تفسیر آیة257 سورة بقره،.
[6] سلیم بن قیس، اسرار آل محمد -صلی الله علیه و سلم- ، انتشارات علامة مترجم انصاری، چاپ دوم، 1413، ص273، 321، 344.
- [سایر] آیا ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر نشانه موافقت حضرت با عمر نیست؟
- [سایر] به زعم شیعه، کفر عمر بن خطاب مساوی با کفر ابلیس بلکه شدیدتر است. شیعه می گوید: ابلیس از شدت عذاب که عمر به آن دچار می شود تعجب می کند و گفت: کیست که خداوند بر او عذاب مضاعف می کند، در حالی که من همه مخلوقات را منحرف کردم. (ر.ک: تفسیر العیاشی، ج 2، ص 240، ح 9، سوره ابراهیم).
- [سایر] روایاتی در برخی آثار حدیثی اهل سنت وجود دارند که در آنها حضرت علی(ع) از خلفا تمجید و ستایش کرده است، مانند (خیر الناس بعد النبیین ابوبکر ثم عمر) و...؛ آیا به موجب این تمجیدها مقام ابوبکر و عمر از مقام حضرت علی(ع) برتر نیست؟ آیا این ستایشها بر افضلیت آنها از سوی حضرت علی(ع) دلالت نمیکند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در اثر کثرت ازدحام، مقام حضرت ابراهیم (علیه السلام) در موسم حج وسط طواف کنندگان قرار میگیرد، اگر کسی آن جا نماز طواف واجب بخواند مشکل و دیگران اعتراض میکنند، آیا تا آخر مسجدالحرام پشت مقام ابراهیم میتواند نماز بخواند؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] آیا عموم شیعیان نیابت محمد ابن عثمان را پذیرفتند؟
- [سایر] شبهه: از آنجایی که اصحاب پیامبر تا آخر عمر همواره حرمت حضرت زهرا (س) را نگه داشتند، غضب فاطمه (س) چه ربطی به عمر و ابوبکر دارد؟
- [سایر] چرا علی (ع) با عمر که از عوامل اصلی شهادت همسرش بود همکاری می کرد؟ در تاریخ هست که بارها عمر می گفت: "اگر علی نبود عمر هلاک می شد." با این دست آویز، برخی اهل سنت شهادت حضرت زهرا (س) را انکار می کنند. حتی شنیده ام امام حسن و امام حسین(ع) در جنگ های عمر علیه ایران شرکت داشتند. اگرمطالب فوق صحت دارد این همکاری ها را چگونه توضیح می دهید؟
- [سایر] آیا عموم شیعیان نیابت محمد ابن عثمان را پذیرفتند؟
- [آیت الله سبحانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، احتیاط واجب آن است که تا آخر عمر از دخول به او خود داری نماید.
- [آیت الله بهجت] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله مظاهری] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگامی که زلزله یا صاعقه و مانند آن اتفاق می افتد باید بلافاصله نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و احتیاط مستحب آن است که تا آخر عمر هر وقت توانست بخواند.
- [امام خمینی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فورا نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] حج زیارت کردن خانهی خدا و انجام اعمالیست که دستور دادهاند در آن جا به جا آورده شود و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: