ممکن است بعضی از جوانان شیعه گرفتار چنین مشکلی شده باشند، البته تعداد این عده بسیار اندک و نادر است و مخصوص شیعه هم نیست، بلکه در همه مذاهب چنین افرادی پیدا میشوند. و حتی میتوان گفت که در میان پیروان مذهب شیعه کمتر از پیروان دیگر مذاهب است، بهر حال علت این ناهنجاری چند چیز میتواند باشد. 1. سست بودن اندیشه دینی در خانواده لازم به ذکر است که حس خداپرستی یک خواست فطری مستقل است که منشأ آن حس دینی میباشد. که همواره به نوعی در میان انسانها وجود داشته است، البته معنای عمومیّت گرایش فطری این نیست که همیشه در همه افراد زنده و بیدار باشد و انسان را آگاهانه بسوی مطلوب خویش برانگیزد، بلکه چه بسا کسانی هستند که در اثر تنبلی و راحت طلبی نمیخواهند زحمت تحقیق و بررسی را به خود بدهند و یا این علت که پذیرفتن دین محدودیتهایی را پیش میآورد. و آنها را از پارهای کارهای دلخواهشان باز میدارد. ویا بر اثر تربیتهای نا صحیح خانواده غیر مذهبی، آن حس خداپرستی و حقیقتجویی بصورت خفته و غیر فعال در میآید[1]، و عوامل مادی مانند مال دوستی، جاهطلبی و خودخواهی آن را میپوشاند. بنابراین فرزندانی که در چنین خانواده و محیطی بزرگ میشوند، به تبعیّت از پدر و مادر، از دین اسلام و مکتب تشیع فقط اسم آن را شنیده و از حقیقت و روح آن کاملاً بیخبرند، و به عبارت دیگر مسلمان شناسنامهای هستند، چنین افرادی هیچگاه به فکر تحقیق و بررسی راجع به دین حیاتبخش اسلام و مکتب تشیع نیستند و در نتیجه از رسیدن به معارف بلند آن محروم ماندهاند. از این رو اینگونه افراد وقتی وارد کشورهای بیگانه میشوند و مشکلات و گرفتاریها از هر سو به آنها هجوم میآورد، آنگاه متوجه میگردند که غیر از مسائل مادی به یک چیز دیگر که ماوراء نیازهای جسمی انسان است که در همه احوال بتوانند به آن پناه ببرند محتاجاند. و چون دسترسی به معارف اسلامی ندارند و کسی نیست که آنها را هدایت نماید. در نتیجه به چنگال مبلغین مسیحی میافتند که در همه جا به کمین نشستهاند. متأسفانه حس خداجوی و حقیقت طلبی چنین افرادی که تازه بیدار شده بدین ترتیب از مسیر خودش منحرف میگردد و شخص به طلب آب بدنبال سراب میرود. 2. اجیر شدن برای تبلیغ مسیحیّت عدهای دیگر هستند که نه اعتقاد به اسلام دارند و نه به مسیحیّت، بلکه برای رسیدن به مقاصد مادی خویش اجیر میشوند و مبالغی از کلیساها و جاهای دیگر میگیرند تا دین مسیح را در میان مسلمین تبلیغ کنند، این افراد ظاهزاً در میان مسیحیّت چنین وانمود میکنند که از اسلام برگشته و مسیحیّت را برگزیدهاند، در حالیکه دروغ میگویند و آنها به هیچ دینی پایبندی ندارند. اینگونه افراد نه رفتنشان به اسلام و مسلمین ضرر میزند و نه به طرفداران مسیحیّت میافزایند. 3. معاندین انقلاب اسلامی شکی نیست که انقلاب اسلامی تحوّلی عظیم در جهان بوجود آورد تا جائیکه میتوان آن را معجزة قرن بیستم دانست، زیرا نه تنها موجب بیداری مسلمین و خصوصاً جوانان مسلمان گردید؛ بلکه کشورهای غیر اسلامی و بویژه کشورهای غربی را تکان داد و مردم آنجا را از خواب غفلت بیدار نموده و به اندیشه فرو برد. و از این رو است که هر سال هزاران نفر از اندیشمندان و فرهیختگان کشورهای پیشرفته صنعتی به دین اسلام مشرف میشوند و از جان و دل آن را میپذیرند. بدیهی است که چنین تحولّی خواب را از چشمان استکبار جهانی ربوده، خصوصاً امریکاییها که از اول خصومت و دشمنی خویش را با انقلاب اسلامی پنهان ننمودهاند. و از همان ابتدا هر سال میلیونها دلار برای مقابله با انقلاب اسلامی هزینه میکنند و آن را بطور علنی بیان میدارند. بنابراین بعید نیست که استکبار جهانی یکی از راههای مقابله با انفلاب اسلامی را تبلیغ مسیحیّت در میان مسلمین دانسته و به خیال خام خویش خواسته از آن جلوگیری نماید و یا موجب فروپاشی آن گردد. در این راستا برخی از جوانان را که تعهد آنها نسبت به اسلام و دین ضعیف است و همچنین ممکن است مشکلی با نظام داشته باشند، به طرق مختلف بکار گیرند تا مبلّغ دین مسیحی در میان مسلمین باشند.[2] لازم به یادآوری است هیچگاه مسلمانی تا بحال دیده نشده که نسبت به دین اسلام، قرآن و معارف آن معلومات دقیق وکافی داشته سپس نسبت به مسیحیّت و انجیل تحقیق و تفحص نموده و آنگاه دین مسیحی را بر اسلام ترجیح داده باشد، ولکن همانگونه که اشاره گردید مسیحیانی که مسلمان شدهاند همه کسانی هستند که دارای معلومات کافی از دین مسیح بوده و سپس راجع به اسلام تحقیق نموده، آنگاه با بصیرت کامل و آگاهانه به دین مقدس اسلام مشرف شدهاند. در نتیجه معلوم شد که سه عامل در مسیحی شدن برخی جوانان مسلمان وجود دارد که هیچ کدام از آنها بر اساس بینش، تحقیق و آنگاه انتخاب نمیباشد. پس جای نگرانی نیست. زیرا انجیل نمیتواند جوانان مسلمان را از قرآن و اهل بیت علیهما السلام جدا کند. انجیل نه کلام خدا است و نه نوشته مسیح علیه السلام بلکه سالها بعد از عروج عیسی علیه السلام عدهای به فکر نوشتن افکار، اعمال و حوادث زمان او بر میآیند و هر کس بر اساس ذهنیّت خویش چیزی مینویسد که نام آن را انجیل میگذارد.[3]انجیل که امروز در دست مسیحیان است و مشتمل بر چهار انجیل بنام (مَرقُس، متی، لوقا و یوحنا) است از میان دهها انجیل دیگر انتخاب شده که حاوی تناقضات اوهام و خرافات زیادی میباشد. این کتاب با این خصوصیات کس نمی تواند با قرآن مجید که کلام مستقیم خدا است و از نگاهِ فصاحت و بلاغت و شیرینی بیان و رسا بودن معانی معجزه پیامبر خاتم میباشد[4]برابری کند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مقایسهای میان تورات و انجیل، قرآن و علم، دکتر بکای، ترجمه ذبیحالله دبیر 2. مسیحیّت و بدعتها، گریدی، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی. [1] . در حدیثی از پیامبر صل اللّه علیه و اله آمده است: هر مولودی بر فطرت توحیدی زاده میشود واین پدر و مادر او هستند که وی را یهودی و نصرانی بار میآورند، طوسی، خلاف، قم، مؤسسه نشر اسلامی، اول، 1417ق، ج3، ص591 . [2] . در حدیثی از پیامبر اکرم صل اللّه علیه و اله نقل شده است که فرمود:( زود باشد که ملتها بر شما هجوم آورند همچون هجوم بردن گرسنگان بر سینی غذا...) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، دارالفکر، ج23، ص330، بیتا بیجا [3] . میشل توماس، کلام مسیحی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، اول، 1377ش، ص50. [4] . محمدی ری شهری، محمد، میزانالحکمه، قم، دارالحدیث، اول، ج3، ص183، بیتا. ( اندیشه قم )
چرا بعضی از جوانان گاهی به مسیحیّت روی میآورند و به انگلستان رفته مشغول تحصیل دین مسیح شده و بعنوان مبلغ مسیحی وارد جامعه میشوند؟
ممکن است بعضی از جوانان شیعه گرفتار چنین مشکلی شده باشند، البته تعداد این عده بسیار اندک و نادر است و مخصوص شیعه هم نیست، بلکه در همه مذاهب چنین افرادی پیدا میشوند. و حتی میتوان گفت که در میان پیروان مذهب شیعه کمتر از پیروان دیگر مذاهب است، بهر حال علت این ناهنجاری چند چیز میتواند باشد.
1. سست بودن اندیشه دینی در خانواده
لازم به ذکر است که حس خداپرستی یک خواست فطری مستقل است که منشأ آن حس دینی میباشد. که همواره به نوعی در میان انسانها وجود داشته است، البته معنای عمومیّت گرایش فطری این نیست که همیشه در همه افراد زنده و بیدار باشد و انسان را آگاهانه بسوی مطلوب خویش برانگیزد، بلکه چه بسا کسانی هستند که در اثر تنبلی و راحت طلبی نمیخواهند زحمت تحقیق و بررسی را به خود بدهند و یا این علت که پذیرفتن دین محدودیتهایی را پیش میآورد. و آنها را از پارهای کارهای دلخواهشان باز میدارد. ویا بر اثر تربیتهای نا صحیح خانواده غیر مذهبی، آن حس خداپرستی و حقیقتجویی بصورت خفته و غیر فعال در میآید[1]، و عوامل مادی مانند مال دوستی، جاهطلبی و خودخواهی آن را میپوشاند.
بنابراین فرزندانی که در چنین خانواده و محیطی بزرگ میشوند، به تبعیّت از پدر و مادر، از دین اسلام و مکتب تشیع فقط اسم آن را شنیده و از حقیقت و روح آن کاملاً بیخبرند، و به عبارت دیگر مسلمان شناسنامهای هستند، چنین افرادی هیچگاه به فکر تحقیق و بررسی راجع به دین حیاتبخش اسلام و مکتب تشیع نیستند و در نتیجه از رسیدن به معارف بلند آن محروم ماندهاند.
از این رو اینگونه افراد وقتی وارد کشورهای بیگانه میشوند و مشکلات و گرفتاریها از هر سو به آنها هجوم میآورد، آنگاه متوجه میگردند که غیر از مسائل مادی به یک چیز دیگر که ماوراء نیازهای جسمی انسان است که در همه احوال بتوانند به آن پناه ببرند محتاجاند. و چون دسترسی به معارف اسلامی ندارند و کسی نیست که آنها را هدایت نماید. در نتیجه به چنگال مبلغین مسیحی میافتند که در همه جا به کمین نشستهاند.
متأسفانه حس خداجوی و حقیقت طلبی چنین افرادی که تازه بیدار شده بدین ترتیب از مسیر خودش منحرف میگردد و شخص به طلب آب بدنبال سراب میرود.
2. اجیر شدن برای تبلیغ مسیحیّت
عدهای دیگر هستند که نه اعتقاد به اسلام دارند و نه به مسیحیّت، بلکه برای رسیدن به مقاصد مادی خویش اجیر میشوند و مبالغی از کلیساها و جاهای دیگر میگیرند تا دین مسیح را در میان مسلمین تبلیغ کنند، این افراد ظاهزاً در میان مسیحیّت چنین وانمود میکنند که از اسلام برگشته و مسیحیّت را برگزیدهاند، در حالیکه دروغ میگویند و آنها به هیچ دینی پایبندی ندارند. اینگونه افراد نه رفتنشان به اسلام و مسلمین ضرر میزند و نه به طرفداران مسیحیّت میافزایند.
3. معاندین انقلاب اسلامی
شکی نیست که انقلاب اسلامی تحوّلی عظیم در جهان بوجود آورد تا جائیکه میتوان آن را معجزة قرن بیستم دانست، زیرا نه تنها موجب بیداری مسلمین و خصوصاً جوانان مسلمان گردید؛ بلکه کشورهای غیر اسلامی و بویژه کشورهای غربی را تکان داد و مردم آنجا را از خواب غفلت بیدار نموده و به اندیشه فرو برد. و از این رو است که هر سال هزاران نفر از اندیشمندان و فرهیختگان کشورهای پیشرفته صنعتی به دین اسلام مشرف میشوند و از جان و دل آن را میپذیرند. بدیهی است که چنین تحولّی خواب را از چشمان استکبار جهانی ربوده، خصوصاً امریکاییها که از اول خصومت و دشمنی خویش را با انقلاب اسلامی پنهان ننمودهاند. و از همان ابتدا هر سال میلیونها دلار برای مقابله با انقلاب اسلامی هزینه میکنند و آن را بطور علنی بیان میدارند. بنابراین بعید نیست که استکبار جهانی یکی از راههای مقابله با انفلاب اسلامی را تبلیغ مسیحیّت در میان مسلمین دانسته و به خیال خام خویش خواسته از آن جلوگیری نماید و یا موجب فروپاشی آن گردد. در این راستا برخی از جوانان را که تعهد آنها نسبت به اسلام و دین ضعیف است و همچنین ممکن است مشکلی با نظام داشته باشند، به طرق مختلف بکار گیرند تا مبلّغ دین مسیحی در میان مسلمین باشند.[2]
لازم به یادآوری است هیچگاه مسلمانی تا بحال دیده نشده که نسبت به دین اسلام، قرآن و معارف آن معلومات دقیق وکافی داشته سپس نسبت به مسیحیّت و انجیل تحقیق و تفحص نموده و آنگاه دین مسیحی را بر اسلام ترجیح داده باشد، ولکن همانگونه که اشاره گردید مسیحیانی که مسلمان شدهاند همه کسانی هستند که دارای معلومات کافی از دین مسیح بوده و سپس راجع به اسلام تحقیق نموده، آنگاه با بصیرت کامل و آگاهانه به دین مقدس اسلام مشرف شدهاند.
در نتیجه معلوم شد که سه عامل در مسیحی شدن برخی جوانان مسلمان وجود دارد که هیچ کدام از آنها بر اساس بینش، تحقیق و آنگاه انتخاب نمیباشد. پس جای نگرانی نیست. زیرا انجیل نمیتواند جوانان مسلمان را از قرآن و اهل بیت علیهما السلام جدا کند. انجیل نه کلام خدا است و نه نوشته مسیح علیه السلام بلکه سالها بعد از عروج عیسی علیه السلام عدهای به فکر نوشتن افکار، اعمال و حوادث زمان او بر میآیند و هر کس بر اساس ذهنیّت خویش چیزی مینویسد که نام آن را انجیل میگذارد.[3]انجیل که امروز در دست مسیحیان است و مشتمل بر چهار انجیل بنام (مَرقُس، متی، لوقا و یوحنا) است از میان دهها انجیل دیگر انتخاب شده که حاوی تناقضات اوهام و خرافات زیادی میباشد.
این کتاب با این خصوصیات کس نمی تواند با قرآن مجید که کلام مستقیم خدا است و از نگاهِ فصاحت و بلاغت و شیرینی بیان و رسا بودن معانی معجزه پیامبر خاتم میباشد[4]برابری کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مقایسهای میان تورات و انجیل، قرآن و علم، دکتر بکای، ترجمه ذبیحالله دبیر
2. مسیحیّت و بدعتها، گریدی، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی.
[1] . در حدیثی از پیامبر صل اللّه علیه و اله آمده است: هر مولودی بر فطرت توحیدی زاده میشود واین پدر و مادر او هستند که وی را یهودی و نصرانی بار میآورند، طوسی، خلاف، قم، مؤسسه نشر اسلامی، اول، 1417ق، ج3، ص591 .
[2] . در حدیثی از پیامبر اکرم صل اللّه علیه و اله نقل شده است که فرمود:( زود باشد که ملتها بر شما هجوم آورند همچون هجوم بردن گرسنگان بر سینی غذا...) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، دارالفکر، ج23، ص330، بیتا بیجا
[3] . میشل توماس، کلام مسیحی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، اول، 1377ش، ص50.
[4] . محمدی ری شهری، محمد، میزانالحکمه، قم، دارالحدیث، اول، ج3، ص183، بیتا.
( اندیشه قم )
- [سایر] بنده در حدود یک هفته است که مشغول به انجام تحقیقی جامع در خصوص یهودیت و مسیحیت معاصر هستم. این تحقیق به گذشته و آینده مسیحیت و یهودیت نمی پردازد بلکه نقدی بر این دو دین در عصر کنونی است. به جهت استناد مستحکم تر در مقابل پیروان این دو دین علاقه مندم از کتب رهبران و متفکران خودشان استفاده کنم. مانند کلام مسیحی توماس میشل. لذا خواهشمندم در این زمینه کتبی همانند کلام مسیحی به بنده معرفی نمایید. قدردان زحمات شما هستم.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اینجانب علاقه زیادی به جامعه روحانیت دارم. با توجه به مشکلاتی که در گذشته و حال داشتم از فیض تحصیل در حوزه محروم بوده ام. و اکنون بصورت آزاد به مطالعه علوم دینی و شرکت در کلاسهای قرآن مشغول و از طرفی هم بعنوان کاگر مشغولم. و مدتی است منبر می روم. آیا منبر رفتن جایز است؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اخیرا بعضی از زائران ایران قرآن را در دست گرفته و در حال طواف مشغول قرائت قرآن میشوند تا حدّی که بعضا از حالت طواف غافل میشوند. آیا در این موارد نصّی و دستوری از ائمه دین وارد شده است؟ و آیا در چنین مواقع تلاوت قرآن بهتر است و یا دعا؟
- [آیت الله نوری همدانی] در دهه اول ماه محرم در روستای ما حسینیهای هست جوانان در آنجا عزاداری و نوحه خوانی میکنند و از آنجا دسته عزاداری را به مسجد جامع میآورند و هر سال مبلغ بالائی پول بعنوان نذری برای حسینیه و برای راه اندازی دسته سینه زنی جمع میشود که یک دهم پولها صرف حسینه نمیشود به نظر حضرتعالی آیا میشود همان پولها را صرف در امور مسجد مثل بلندگو و تعمیر و مرمت ساختمان و دیگر مایحتاج مسجد نمائیم چون اگر در این امور صرف نشود حیف و میل میشود. و آیا میشود از بلندگوهای مسجد در حسینیه و از بلندگوهای حسینیه در مسجد استفاده کنیم لازم به ذکر است عمده عزاداری و سینه زنی ماه محرم در مسجد واقع میشود. ضمناً مسجد نوسازی است احتیاج به پول دارد، صرف پولها در مسجد چگونه است؟
- [آیت الله بروجردی] این جانب در حدود دو سال است که در آمریکا مشغول تحصیل بوده و تا توانستهام در اجرای دستورات دین مبین اسلام کوشیدهام، قبل از این که از ایران حرکت نمایم به حضور یکی از علمای دین مشرّف شده تا وظایف دین خود را در یک مملکت غیر مسلمان بدانم، یکی از دستورات ایشان آن بود که گوشت و ماهی نخورم و چندی قبل در قرآن مجید به این آیات مبارکه برخوردم( حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ )(100)،( وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ )(101) و آیه مبارکه دیگر( الْیَوْمَ اُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَطَعامُ الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ حِل لَکُمْ وَطَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ )(102)، اوّلاً مسیحیها غیر خدا را در موقع ذبح نام نمیبرند و در ثانی جزء کسانی هستند که کتاب به آنها عطا شده است، این جانب دلیلی نمیبینم که گوشت نخورم. چنان چه بفرمایید که این جانب اشتباه درک نموده است تقاضا مینماید که این جانب را روشن فرمایید که باعث سپاسگزاری خواهد بود. دیگر آن که این جانب تا بیست سالگی وقتی نماز میخواندم معنی آن راندانستهام و نفهمیدم که چه میگویم، ولی بعد از این که به معنی بزرگ آن واقف شدم از نماز خواندن چندان بار بیشتر لذّت میبرم، آیا بهتر نیست که هر کسی نماز را به زبان محلّی خود گفته و از ادای آن چندین بار بیشتر لذّت ببرد؟ چرا اصلاً قرآن مجید را به فارسی ساده ننوشته و در دسترس مردم گذارده تاهم عالیترین کتاب را برای هدایت جامعه مسلمان ایران هدیه کرده و هم مردم از خواندن آن لذّت برده و با گفتههای پروردگارشان آشنا شوند؟ مردم قرآن مجید را تلاوت کرده و از افراد بیخبر معانی آن را میپرسند که به جای هدایت باعث گمراهی میشود، اگر دلائل مخالفی وجود دارد که در قرآن مجید گفته شده تقاضا مینماید که ذکر نام سوره و شماره آیه را فرموده و این جانب را از بیخبری نجات دهید.
- [سایر] چند روایت محدود (چهار یا پنچ) روایت به این مضمون وجود دارد که: حضرت امام حسن و امام حسین (ع) بر سینه پیامبر (ص) بازی می کردند یا در برخی از روایات وارد شده است که در هنگام کودکی بر سینه پیامبر (ص) بول (ادرار) می کردند، یا درباره امام صادق (ع) چنین وارد شده است که زمان کودکی بعضی از پرندگان مانند پرستو را در صحن مسجد الحرام اذیت می کردند، به طوری که امام سجاد یا امام باقر (ع) ایشان را از این کار نهی می کردند. این دسته از روایات که دلالت بر افعال بچه گانه از طرف امامان معصوم (ع) در زمان طفولیت آنان دارد چگونه است؟ با این که در برخی دیگر از روایات مانند روایت امام رضا (ع) یا در برخی از آیات قرآن که از انبیا و زندگی آنان صحبت به میان آمده است؛ مانند حضرت عیسی، حضرت یحیی، حضرت یوسف و حضرت سلیمان آیاتی وارد شده است که چنین مطالبی در آن نیست. آیا رویاتی نداریم که در آن در ضمن شمردن علامات امام معصوم (ع) می فرماید: طهارت ولادت (حلال زاده بودن)، داشتن آثار فضل و کمال از کودکی، و اهل لهو و لعب نبودن. یا امیر المؤمنین (ع) در بیان این خصوصیات می فرمایند: ( امامی که شایسته مقام امامت است دارای علاماتی است؛ از آن جمله این که از تمام گناهان کوچک و بزرگ معصوم باشد، لغزشی در فتوا نداشته باشد و جواب خطا ندهد و در نهایت سهو و نسیان نداشته و لهو و بازی در امور دنیا ندارد. همان طور که می دانیم بدرستی که برخی از امامان ما در کودکی به امامت رسیدند؛ از جمله امام جواد (ع) و حضرت حجت (عج) و ما هم در زیارت جامعه کبیره آنان را مورد خطاب قرار می دهیم که "او شما را بعلم خود برگزیده، و برای خزانه داری مخازن غیب خود پسندیده، و برای پاسداری سرّ خود انتخاب کرده، و بقدرت خود اختیار فرموده، و به هدایت خود عزیز ساخته، و به برهان خود اختصاص داده، و برای مشعل داری نور خود برگماشته، و به روح خود تأیید فرموده، و بخلافت شما در زمین خودش، رضایت داده، و شما را حجّت های خود بر خلق خویش و یاران دین و حافظان سرّ و خازنان علم، و ودیعت گاه حکمت، و مترجمان وحی، و ارکان توحید، و شاهدان بر خلق، و نشانههای راهنما برای بندگان، و نورافکنها در شهرها، و راهنمایان به صراط خود قرار داده است. او شما را از لغزش ها مصون داشته، و از دستبرد فتنهها ایمنی بخشیده، و از پلیدی ها پاک ساخته، و ناپاکی را از ساحت قدستان دور گردانده، و شما را بینهایت پاکیزه داشته، و از این رو، شما جلالش را عظیم داشتید، و شأنش را بزرگ ساختید، و کرمش را تمجید کردید، و ذکرش را دوام بخشیدید، و پیمانش را مؤکّد نمودید، و ..). امیدوارم به طور مفصل پاسخ دهید، چرا که این شبهه در میان شیعیان پخش شده و برخی که خودشان را به شیعه منسوب می کنند و مقام ائمه را در سطح یک مفتی یا مبلغ می دانند با تفسیر این روایات در صدد تقلیل مقام و شأن ائمه و امامان معصوم (ع) هستند. مجددا از شما می خواهم با دادن پاسخ دقیق و عمیق به این شبهه، آن را از اذهان شیعیان پاک کنید. با تشکر
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.