مجسمه بودا که در افغانستان بدست طالبان تخریب گردید در چه زمانی و توسط چه کسانی ساخته شده بود؟ آیا این مجسمه به عنوان بت پرستیده می‌شد؟
آئین بودا در2500 سال تاریخ خود، راه پر پیچ و خم بسیاری را پیموده است از هند تا ژاپن از مغولستان تا افغانستان و در هر سرزمینی که قدم گذاشته، بناهای مذهبی، معابد و پیکره‌ها و آثار دیگر فرهنگی بر جای نهاده است. اگر چه در آن سرزمین از معتقدان آن فرهنگ و آئین کسی باقی نمانده باشد. مجسمه‌های بامیان افغانستان هم یادگاری بود از دورانی که راهبان بودایی برای رهایی از رنج و رسیدن به نیروانای مطلق این بدی ستوه‌ها[1] را در دل کوههای بامیان تراشیدند. در اینکه در چه زمانی و توسط چه کسانی ساخته شده، باید گفت باور رایج عمومی در منطقه در مقابل این سؤال، آن را به دوران حکومت کوشانی‌ها نسبت داده و قرن سوم میلادی را قرن ساخته شدن آنها می‌داند. اما نظریه‌های باستان‌شناسانه و علمی به گونه‌ای دیگر می‌گویند. پرفسور هاکن در کتاب آثار عتیقه بامیان در هزارستان می‌گوید: ملتفت باید بود که این موضوع تفصیل می‌خواهد که باید ناگفته نماند، زیرا سؤال عادی که هر کس می‌پرسد همین است که اصنام بزرگ 35 و 53 متری (و دهها مجسمة دیگر از بودا و غارها و حفره‌های دست ساز) کی ساخته شده و بانی آن چه کسی بوده است؟ به صورت عمومی قبل از همه باید دانست که آثار بامیان کار یک روز و یک سال و یک قرن نیست، بلکه قرنها چکش و قلم هیکل‌تراشان در آن مصروف بوده، معلومات تاریخی یا کتیبه‌ای که به طور واضح به بانی عمرانات آن اشاره می‌کند، تا به حال در دست نیست. قدیمی‌ترین منبع تاریخی یادداشت هِیوان تِه سنگ زوار چینی است که در سال 632 م وارد بامیان شده و اولین آبادی این درّه شهیر را که آن هم نه مجسمه‌های بزرگ بلکه یک استوپه[2] و معبدی در هوای آزاد بود که آن را به یک نفر پادشاه قدیم نسبت می‌دهد. حالا که سخن بدین جا رسید، ناگفته نباید گذاشت که قدیمی‌ترین آبادی که از نقطه نظر بودایی در بامیان بنا شده به علاوه یک معبد که از هوای آزاد در پای جدار کبیر بین دو مجسمة عظیم الجثّه وجود داشت تعمیر یک استوپه بود که در هوای آزاد در پای جدار کبیر در نزدیکی مجسمة 35 متری بنا یافته بود، چنانچه بقیه سنگ و خاک آن فعلاً در میان مزارع در محل معیّنه فوق الذکر موجود است. در این وقت جدار کبیر بامیان که به واسطة وجود هزاران سموچ (حفره) سوراخ سوراخ معلوم می‌شود، دست نخورده و به شکل طبیعی خود باقی بود و هنوز چنین سوراخ سوراخ نشده بود وقتی که راهبین مدتی در بامیان ماندند و به آب و هوا و فصول (منطقه) آشنا شدند در قسمت شرقی جدار کبیر شروع به حفر سموچ نمودند. تا در زمستان از سرما و در تابستان از بادهای سرد که از شمال هندوکش می‌وزید در امان باشند. پس به شرحی که گذشت عمرانات بامیان اول در فضای آزاد شروع شده و متعاقب آن فوراً یک نوع سبک کار مخصوصی که عبارت از سموچ‌کنی و تراش مجسمه‌های عظیم الجثه باشد، روی کار آمد و کار هم واضحاً از قسمت شرقی جدار شروع و به منتها الیه غربی آن تمام گردیده است. و به این ترتیب اول بت 35 متری و معابد مجاور آن و بعد از آن هیکل 53 متری و آبدات متصل آن ساخته شده است. و قرار تخمینی که نموده‌اند اولی در قرن اوّل مسیحی ممکن در عصر کنیشکا و دومی بین قرن 2 و 3 در زمان احفار سلسلة او تراش شده است.[3] در مورد قسمت دوّم سؤال که آیا این مجسمه‌ها به عنوان بت پرستیده می‌شده است باید گفت: (مسلّم است در آغاز کار که انبوه خلایق به بودا گرویدند شریعت اوّلیه او نزد ایشان چون مکتب فلسفی تلقّی گردید ولی اندک اندک آن را تغییر داده به صورت مذهب و دینی درخور حوائج و نیازمندی خود درآوردند. مردم عوام مانند پیروان اغلب مذاهب بزرگ دست به دامان شارع آن زدند و خدا را در وجود او متجلی دانستند و بعثت او را در جهان مایه و سبب نجات و خلاصی شمردند. پس در برابر او به عنوان پرستش به سجده افتادند.)[4] در دو مکتب مهم آئین بودا که عبارت از ماهایانه (ارّابه بزرگ) و هینه‌یانه (ارابه کوچک) باشند مجسمه‌ها که بدی ستوه نامیده می‌شوند از احترامی پرستش گونه برخوردارند و یکی از راههای رهایی در متون دینی آنها معرفی شده‌اند. و در این زمینه چنین آمده است: (راه بدی ستوه یعنی اعتماد داشتن به آمادگی بدی ستوگان در یاری به جویندگان رهایی و آن توانایی انتقال نیکی کرمه‌ای به دیگران است. پذیرفتن یاری از بدی ستوه، جوینده را زیر این تعهد اخلاقی می‌برد که خود برای بدی ستوگی بکوشد تا در آزاد کردن موجودات دیگر از رنج یاری کند. بدی ستوگی چون یک مقصد دینی وجه مشخص مهایانه است تا آنجا که در متن‌های آن اغلب به آن نام ارانه بدی ستوه‌ها داده‌اند.)[5] که در هینه‌یانه هم همین مطلب به شکل دیگری موجود است، زیرا (هر پیرو آسیایی هینه‌یانه بر آن است که صاحب آن صورت و تمثال نمایندة موجودی است حیّ، دانا و دارای شخصیتی فوق طبیعی که مناجاتها را می‌شنود و دعاها را اجابت می‌کند و راهبان دانشمند و عالم، بهتر به حقایق عالی دینی آگاه هستند و او می‌تواند به آواز، سؤالات و دعاها جواب بدهد.)[6] آنان پیکره‌های او را به اندازه‌های گوناگون از مجسمة بسیار ریز تا هیکل‌های عظیم الجثه ساخته و پرداخته‌اند و در حقیقت آنان را می‌پرستند.[7] پس پرستش مجسمه در میان بودائیان واقعاً وجود دارد. اما اینکه مجسمه‌های بامیان در زمان حملة طالبان پرستنده‌ای داشته است به طور قطع در میان مردم افغان که تعصب شدیدی به اسلام دارند، زمان تخریب چنین چیزی وجود نداشته است. دکتر مهین دخت صدیقیان در سفرنامة خود مردم ساکن در اطراف بودای بزرگ که نزد مردم به خنگ بت و صلصال شهرت دارد چنین توصیف می‌کند: ... مرد بامیانی از من پرسید تو مسیحی هستی؟ می‌گویم: نه مسلمانم، باور نمی‌‌کند. می‌گوید: اگر مسلمانی به من بگو از کدام دسته‌ای؟ چهار تایی یا پنج تایی؟ اول مقصودش را نمی‌فهمم... ناگهان در خاطرم می‌گذرد، شاید اصول دین می‌پرسد و می‌گویم پنج تایی (یعنی شیعه) به رویم می‌خندد و با من دست می‌دهد و می‌گوید من هم مثل تو هستم اما به هیچ کس در این باره حرفی نزن اذیتت می‌کنند... سه فرانسوی مهمان یک قندهاری می‌شوند. شب به فتوای یک مفتی که کُشتن آنها غذا (جنگ با کفار در حضور پیامبر(ص)) به حساب می آید سرهاشان را بر دامن‌هاشان می‌نهد.[8] احتمالاً بتهای بودا در بامیان یکی از زیارتگاه‌های بودایی بوده است که راهبان برای رسیدن به نیروانا و رهایی از فضای ساکت و دور از دسترس آن سود بسیار می‌برده‌اند. در دو سده نخست پس از مرگ بودا زیارت جزء سازندة مهمی از حیات انجمن بودایی شده بود، طی این سده‌ها نخستین تاریخ بودایی، چهار مرکز عمدة بودایی وجود داشته است: 1. لومبنی، محل تولد بودا 2. بُدگهه محل به روشنی رسیدن بودا 3. چراگاه گوزن در وارانی بنارس محل نخستین موعظة بودا 4. دهکدة کومناره که محل پری نیروانه شناخته شده بود و محل سوزانده شدن جسد بودا.[9] البته زیارتگاه‌های دیگری هم وجود داشته که از اهمیّت کمتری برخوردار بوده است ولی امروزه شاید صدها و بلکه هزاران زیارتگاه در اقصی نقاط جهان موجود باشد، که زمانی زیارتگاه بامیان از آنها بود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. آثار عتیقة بامیان در هزارستان، موسیو و مادام گودار، پرفسور هاکن. 2. آشنایی با ادیان هند، مهرداد یزدان پناه. 3. آئین بودا، هانس ولفگانگ شومان، ع پاشایی (ترجمه). [1] . بدی ستوه‌: مجسمه‌های بودا که در اشکال مختلف و حالات گوناگون موجود است. [2] . استوپه، بنای مجلل هندی است که جهت نگهداری خاکستر و آثار مقدسین بودا. بودائیان در اطراف این بناها گرد می‌آیند تا در تشریفات و مراسم مربوط به نجات دهنده شرکت جویند. نقل از ایزدپناه، مهرداد، ادیان هند، تهران، انتشارات محور، چاپ اول، 1381، ص 115. [3] . موسیو و مادام گودار و پرفسور هاکن، آثار عتیقة بامیان در هزارستان، ترجمة احمد علی خان، نشر اسماعیلیان، 1382، ص21 و 20. [4] . جان بی‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، 1377، ص 205. [5] . هانس ولفگانگ شومان، آئین بودا، ترجمة ع پاشایی، تهران، انتشارات مروارید، 1362، ص 204. [6] . تاریخ جامع ادیان، ص 214. [7] . جان بی‌ناس، پیشین، ص 212. [8] . صدیقیان، مهین دخت، سفرنامه افغانستان، شماره سوم، نشریة راه سوم ، فروردین 81، مؤسسة فرهنگی پژوهشی نواندیشی دینی. [9] . فرانک رینولز، آئین ‌های کنفوسیوس،تائو، بودا، ترجمه غلامرضا شیخ زین الدین، تهران، فیروزه، چاپ اول 1379، ص 381. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

مجسمه بودا که در افغانستان بدست طالبان تخریب گردید در چه زمانی و توسط چه کسانی ساخته شده بود؟ آیا این مجسمه به عنوان بت پرستیده می‌شد؟


پاسخ:

آئین بودا در2500 سال تاریخ خود، راه پر پیچ و خم بسیاری را پیموده است از هند تا ژاپن از مغولستان تا افغانستان و در هر سرزمینی که قدم گذاشته، بناهای مذهبی، معابد و پیکره‌ها و آثار دیگر فرهنگی بر جای نهاده است. اگر چه در آن سرزمین از معتقدان آن فرهنگ و آئین کسی باقی نمانده باشد.
مجسمه‌های بامیان افغانستان هم یادگاری بود از دورانی که راهبان بودایی برای رهایی از رنج و رسیدن به نیروانای مطلق این بدی ستوه‌ها[1] را در دل کوههای بامیان تراشیدند.
در اینکه در چه زمانی و توسط چه کسانی ساخته شده، باید گفت باور رایج عمومی در منطقه در مقابل این سؤال، آن را به دوران حکومت کوشانی‌ها نسبت داده و قرن سوم میلادی را قرن ساخته شدن آنها می‌داند. اما نظریه‌های باستان‌شناسانه و علمی به گونه‌ای دیگر می‌گویند. پرفسور هاکن در کتاب آثار عتیقه بامیان در هزارستان می‌گوید:
ملتفت باید بود که این موضوع تفصیل می‌خواهد که باید ناگفته نماند، زیرا سؤال عادی که هر کس می‌پرسد همین است که اصنام بزرگ 35 و 53 متری (و دهها مجسمة دیگر از بودا و غارها و حفره‌های دست ساز) کی ساخته شده و بانی آن چه کسی بوده است؟ به صورت عمومی قبل از همه باید دانست که آثار بامیان کار یک روز و یک سال و یک قرن نیست، بلکه قرنها چکش و قلم هیکل‌تراشان در آن مصروف بوده، معلومات تاریخی یا کتیبه‌ای که به طور واضح به بانی عمرانات آن اشاره می‌کند، تا به حال در دست نیست. قدیمی‌ترین منبع تاریخی یادداشت هِیوان تِه سنگ زوار چینی است که در سال 632 م وارد بامیان شده و اولین آبادی این درّه شهیر را که آن هم نه مجسمه‌های بزرگ بلکه یک استوپه[2] و معبدی در هوای آزاد بود که آن را به یک نفر پادشاه قدیم نسبت می‌دهد.
حالا که سخن بدین جا رسید، ناگفته نباید گذاشت که قدیمی‌ترین آبادی که از نقطه نظر بودایی در بامیان بنا شده به علاوه یک معبد که از هوای آزاد در پای جدار کبیر بین دو مجسمة عظیم الجثّه وجود داشت تعمیر یک استوپه بود که در هوای آزاد در پای جدار کبیر در نزدیکی مجسمة 35 متری بنا یافته بود، چنانچه بقیه سنگ و خاک آن فعلاً در میان مزارع در محل معیّنه فوق الذکر موجود است.
در این وقت جدار کبیر بامیان که به واسطة وجود هزاران سموچ (حفره) سوراخ سوراخ معلوم می‌شود، دست نخورده و به شکل طبیعی خود باقی بود و هنوز چنین سوراخ سوراخ نشده بود وقتی که راهبین مدتی در بامیان ماندند و به آب و هوا و فصول (منطقه) آشنا شدند در قسمت شرقی جدار کبیر شروع به حفر سموچ نمودند. تا در زمستان از سرما و در تابستان از بادهای سرد که از شمال هندوکش می‌وزید در امان باشند.
پس به شرحی که گذشت عمرانات بامیان اول در فضای آزاد شروع شده و متعاقب آن فوراً یک نوع سبک کار مخصوصی که عبارت از سموچ‌کنی و تراش مجسمه‌های عظیم الجثه باشد، روی کار آمد و کار هم واضحاً از قسمت شرقی جدار شروع و به منتها الیه غربی آن تمام گردیده است. و به این ترتیب اول بت 35 متری و معابد مجاور آن و بعد از آن هیکل 53 متری و آبدات متصل آن ساخته شده است. و قرار تخمینی که نموده‌اند اولی در قرن اوّل مسیحی ممکن در عصر کنیشکا و دومی بین قرن 2 و 3 در زمان احفار سلسلة او تراش شده است.[3]
در مورد قسمت دوّم سؤال که آیا این مجسمه‌ها به عنوان بت پرستیده می‌شده است باید گفت:
(مسلّم است در آغاز کار که انبوه خلایق به بودا گرویدند شریعت اوّلیه او نزد ایشان چون مکتب فلسفی تلقّی گردید ولی اندک اندک آن را تغییر داده به صورت مذهب و دینی درخور حوائج و نیازمندی خود درآوردند. مردم عوام مانند پیروان اغلب مذاهب بزرگ دست به دامان شارع آن زدند و خدا را در وجود او متجلی دانستند و بعثت او را در جهان مایه و سبب نجات و خلاصی شمردند. پس در برابر او به عنوان پرستش به سجده افتادند.)[4]
در دو مکتب مهم آئین بودا که عبارت از ماهایانه (ارّابه بزرگ) و هینه‌یانه (ارابه کوچک) باشند مجسمه‌ها که بدی ستوه نامیده می‌شوند از احترامی پرستش گونه برخوردارند و یکی از راههای رهایی در متون دینی آنها معرفی شده‌اند. و در این زمینه چنین آمده است:
(راه بدی ستوه یعنی اعتماد داشتن به آمادگی بدی ستوگان در یاری به جویندگان رهایی و آن توانایی انتقال نیکی کرمه‌ای به دیگران است. پذیرفتن یاری از بدی ستوه، جوینده را زیر این تعهد اخلاقی می‌برد که خود برای بدی ستوگی بکوشد تا در آزاد کردن موجودات دیگر از رنج یاری کند. بدی ستوگی چون یک مقصد دینی وجه مشخص مهایانه است تا آنجا که در متن‌های آن اغلب به آن نام ارانه بدی ستوه‌ها داده‌اند.)[5]
که در هینه‌یانه هم همین مطلب به شکل دیگری موجود است، زیرا (هر پیرو آسیایی هینه‌یانه بر آن است که صاحب آن صورت و تمثال نمایندة موجودی است حیّ، دانا و دارای شخصیتی فوق طبیعی که مناجاتها را می‌شنود و دعاها را اجابت می‌کند و راهبان دانشمند و عالم، بهتر به حقایق عالی دینی آگاه هستند و او می‌تواند به آواز، سؤالات و دعاها جواب بدهد.)[6]
آنان پیکره‌های او را به اندازه‌های گوناگون از مجسمة بسیار ریز تا هیکل‌های عظیم الجثه ساخته و پرداخته‌اند و در حقیقت آنان را می‌پرستند.[7]
پس پرستش مجسمه در میان بودائیان واقعاً وجود دارد. اما اینکه مجسمه‌های بامیان در زمان حملة طالبان پرستنده‌ای داشته است به طور قطع در میان مردم افغان که تعصب شدیدی به اسلام دارند، زمان تخریب چنین چیزی وجود نداشته است. دکتر مهین دخت صدیقیان در سفرنامة خود مردم ساکن در اطراف بودای بزرگ که نزد مردم به خنگ بت و صلصال شهرت دارد چنین توصیف می‌کند: ... مرد بامیانی از من پرسید تو مسیحی هستی؟ می‌گویم: نه مسلمانم، باور نمی‌‌کند. می‌گوید: اگر مسلمانی به من بگو از کدام دسته‌ای؟ چهار تایی یا پنج تایی؟ اول مقصودش را نمی‌فهمم... ناگهان در خاطرم می‌گذرد، شاید اصول دین می‌پرسد و می‌گویم پنج تایی (یعنی شیعه) به رویم می‌خندد و با من دست می‌دهد و می‌گوید من هم مثل تو هستم اما به هیچ کس در این باره حرفی نزن اذیتت می‌کنند...
سه فرانسوی مهمان یک قندهاری می‌شوند. شب به فتوای یک مفتی که کُشتن آنها غذا (جنگ با کفار در حضور پیامبر(ص)) به حساب می آید سرهاشان را بر دامن‌هاشان می‌نهد.[8]
احتمالاً بتهای بودا در بامیان یکی از زیارتگاه‌های بودایی بوده است که راهبان برای رسیدن به نیروانا و رهایی از فضای ساکت و دور از دسترس آن سود بسیار می‌برده‌اند. در دو سده نخست پس از مرگ بودا زیارت جزء سازندة مهمی از حیات انجمن بودایی شده بود، طی این سده‌ها نخستین تاریخ بودایی، چهار مرکز عمدة بودایی وجود داشته است:
1. لومبنی، محل تولد بودا 2. بُدگهه محل به روشنی رسیدن بودا 3. چراگاه گوزن در وارانی بنارس محل نخستین موعظة بودا 4. دهکدة کومناره که محل پری نیروانه شناخته شده بود و محل سوزانده شدن جسد بودا.[9]
البته زیارتگاه‌های دیگری هم وجود داشته که از اهمیّت کمتری برخوردار بوده است ولی امروزه شاید صدها و بلکه هزاران زیارتگاه در اقصی نقاط جهان موجود باشد، که زمانی زیارتگاه بامیان از آنها بود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آثار عتیقة بامیان در هزارستان، موسیو و مادام گودار، پرفسور هاکن.
2. آشنایی با ادیان هند، مهرداد یزدان پناه.
3. آئین بودا، هانس ولفگانگ شومان، ع پاشایی (ترجمه).


[1] . بدی ستوه‌: مجسمه‌های بودا که در اشکال مختلف و حالات گوناگون موجود است.
[2] . استوپه، بنای مجلل هندی است که جهت نگهداری خاکستر و آثار مقدسین بودا. بودائیان در اطراف این بناها گرد می‌آیند تا در تشریفات و مراسم مربوط به نجات دهنده شرکت جویند. نقل از ایزدپناه، مهرداد، ادیان هند، تهران، انتشارات محور، چاپ اول، 1381، ص 115.
[3] . موسیو و مادام گودار و پرفسور هاکن، آثار عتیقة بامیان در هزارستان، ترجمة احمد علی خان، نشر اسماعیلیان، 1382، ص21 و 20.
[4] . جان بی‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، 1377، ص 205.
[5] . هانس ولفگانگ شومان، آئین بودا، ترجمة ع پاشایی، تهران، انتشارات مروارید، 1362، ص 204.
[6] . تاریخ جامع ادیان، ص 214.
[7] . جان بی‌ناس، پیشین، ص 212.
[8] . صدیقیان، مهین دخت، سفرنامه افغانستان، شماره سوم، نشریة راه سوم ، فروردین 81، مؤسسة فرهنگی پژوهشی نواندیشی دینی.
[9] . فرانک رینولز، آئین ‌های کنفوسیوس،تائو، بودا، ترجمه غلامرضا شیخ زین الدین، تهران، فیروزه، چاپ اول 1379، ص 381.
( اندیشه قم )





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین