طبیعت و آفرینش ویژه انسان، سن ازدواج را تعیین کرده و آن، هنگامِ بلوغ است. چون پسر در شانزده سالگی و دختر در ده سالگی به بلوغ می رسند، شرعاً می توانند ازدواج کنند. ولی بهتر است ازدواج را تا 17 یا 18 سالگی در پسر و 14 یا 15 سالگی در دختر به تأخیر بیندازند، زیرا پسر و دختر در اوایل بلوغ رشد و تعقل کافی ندارند، و برای انجام مسئولیت های خانوادگی آماده نیستند و ازدواج در این سنین ممکن است مشکلاتی را به همراه داشته باشد. به علاوه، در دو یا سه سال اول بلوغ، غریزه جنسی کاملاً بیدار نشده و چندان فشاری به نوجوان وارد نمی سازد و تحمل آن، چندان برایش دشوار نخواهد بود. بنابراین می توان گفت: مناسب ترین سنین ازدواج در پسران 17 یا 18 سالگی و برای دختران 14 یا 15 سالگی است.تأخیر ازدواج از سنین مذکور صلاح نیست و ممکن است عوارض سوء جسمانی یا روانی یا اجتماعی را به همراه داشته باشد، در این سنین، غریزه جنسی کاملاً بیدار شده، با تمام قدرت تحریک می شود و جوان را تحت فشار قرار می دهد. و جز ارضای مشروع چاره ای نیست.نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذاست. مگر به یک انسان گرسنه یا تشنه می توان گفت: از خوردن آب و غذا خودداری کن؟ مگر کار دیگری، حتی ورزش و تفریح و بازی می تواند انسان گرسنه و تشنه را از فکر غذا و آب منصرف سازد؟ نیاز جنسی هم مانند گرسنگی و تشنگی، بلکه به مراتب شدیدتر و نیرومندتر می باشد. اگر از طریق مشروع ارضا نشد ممکن است جوان را به انحراف و گناه بکشد و مهار کردن آن بسیار دشوار است. از عواقب سوء دنیوی و اخروی انحرافات جنسی نباید غفلت کرد. بر فرض این که جوان توانست با نیروی ایمان و عفت و حیا غریزه جنسی را مهار کند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد، اما با عواقب سوء روانی و جسمانی آن باید چه کرد؟ بنابراین، در سنین معین جز ازدواج چاره ای نیست، و باید هر چه زودتر ازدواج کرد. تذکر این نکته را لازم می دانم که آن چه درباره سن ازدواج گفته شد حکم کلی و نسبی است. واقع مطلب این است که زمان بلوغ و بیدار شدن کامل نیروی جنسی در افراد یک سان نیست، بلکه افراد در این جهت متفاوت اند. این تفاوت ها می تواند معلول ویژگی های جسمی یا آب و هوای منطقه زندگی، یا کیفیت شرکت بانوان در اجتماع، یا رفتار پدر و مادر و مقدار تحفظ آنها در امور جنسی باشد. بنابراین مناسب ترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار می شود و آنان را تحت فشار قرار می دهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند. پدر و مادر نیز وظیفه دارند به یاری فرزندشان بشتابند و به وسیله ازدواج، جوانان خود را از عوارض سوء انحرافات جنسی مصون سازند. امام رضا علیه السلام فرمود: (جبرئیل بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: پروردگارت سلام می رساند و می گوید: دختران باکره همانند میوه درختان هستند، وقتی میوه رسید جز چیدن آن چاره ای نیست، اگر به موقع چیده نشد به وسیله آفتاب و باد فاسد می گردد. دختران نیز وقتی به سنین ازدواج رسیدند باید ازدواج کنند وگرنه ممکن است به فساد کشیده شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را به مسجد دعوت کرد و بر فراز منبر دستور خدا را به آنان ابلاغ نمود.(1)) پی نوشت: 1 . میزان الحکمه ، ج 2، ص 1181: (نزل جبرئیل علی النبی صلی الله علیه و آله فقال: یا محمد انّ ربّک یُقرئک السلام و یقول: انّ الابکار مِن النساء بمنزلة الثمر علی الشجر فَإذا أینَعَ الثمرُ فلادواءله الاّ اجتناءهُ و الاّ أفسَدتْهُ الشمس و غیرته الریحُ و انّ الابکار اذا ادرکنَ ما تُدرک النساء فلا دواءَ لَهن الاّ البُعُولُ و الاّ لَم یؤمنْ علیهن الفتنةُ فصعد رسول اللّه صلی الله علیه و آله المنبر فجمع الناس ثم أعلَمَهم ما أمر اللّهُ عزّوجلَّ به). منبع: makarem.ir
طبیعت و آفرینش ویژه انسان، سن ازدواج را تعیین کرده و آن، هنگامِ بلوغ است. چون پسر در شانزده سالگی و دختر در ده سالگی به بلوغ می رسند، شرعاً می توانند ازدواج کنند. ولی بهتر است ازدواج را تا 17 یا 18 سالگی در پسر و 14 یا 15 سالگی در دختر به تأخیر بیندازند، زیرا پسر و دختر در اوایل بلوغ رشد و تعقل کافی ندارند، و برای انجام مسئولیت های خانوادگی آماده نیستند و ازدواج در این سنین ممکن است مشکلاتی را به همراه داشته باشد. به علاوه، در دو یا سه سال اول بلوغ، غریزه جنسی کاملاً بیدار نشده و چندان فشاری به نوجوان وارد نمی سازد و تحمل آن، چندان برایش دشوار نخواهد بود. بنابراین می توان گفت: مناسب ترین سنین ازدواج در پسران 17 یا 18 سالگی و برای دختران 14 یا 15 سالگی است.تأخیر ازدواج از سنین مذکور صلاح نیست و ممکن است عوارض سوء جسمانی یا روانی یا اجتماعی را به همراه داشته باشد، در این سنین، غریزه جنسی کاملاً بیدار شده، با تمام قدرت تحریک می شود و جوان را تحت فشار قرار می دهد. و جز ارضای مشروع چاره ای نیست.نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذاست. مگر به یک انسان گرسنه یا تشنه می توان گفت: از خوردن آب و غذا خودداری کن؟ مگر کار دیگری، حتی ورزش و تفریح و بازی می تواند انسان گرسنه و تشنه را از فکر غذا و آب منصرف سازد؟ نیاز جنسی هم مانند گرسنگی و تشنگی، بلکه به مراتب شدیدتر و نیرومندتر می باشد. اگر از طریق مشروع ارضا نشد ممکن است جوان را به انحراف و گناه بکشد و مهار کردن آن بسیار دشوار است. از عواقب سوء دنیوی و اخروی انحرافات جنسی نباید غفلت کرد. بر فرض این که جوان توانست با نیروی ایمان و عفت و حیا غریزه جنسی را مهار کند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد، اما با عواقب سوء روانی و جسمانی آن باید چه کرد؟ بنابراین، در سنین معین جز ازدواج چاره ای نیست، و باید هر چه زودتر ازدواج کرد.
تذکر این نکته را لازم می دانم که آن چه درباره سن ازدواج گفته شد حکم کلی و نسبی است. واقع مطلب این است که زمان بلوغ و بیدار شدن کامل نیروی جنسی در افراد یک سان نیست، بلکه افراد در این جهت متفاوت اند. این تفاوت ها می تواند معلول ویژگی های جسمی یا آب و هوای منطقه زندگی، یا کیفیت شرکت بانوان در اجتماع، یا رفتار پدر و مادر و مقدار تحفظ آنها در امور جنسی باشد. بنابراین مناسب ترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار می شود و آنان را تحت فشار قرار می دهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند. پدر و مادر نیز وظیفه دارند به یاری فرزندشان بشتابند و به وسیله ازدواج، جوانان خود را از عوارض سوء انحرافات جنسی مصون سازند.
امام رضا علیه السلام فرمود: (جبرئیل بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: پروردگارت سلام می رساند و می گوید: دختران باکره همانند میوه درختان هستند، وقتی میوه رسید جز چیدن آن چاره ای نیست، اگر به موقع چیده نشد به وسیله آفتاب و باد فاسد می گردد. دختران نیز وقتی به سنین ازدواج رسیدند باید ازدواج کنند وگرنه ممکن است به فساد کشیده شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را به مسجد دعوت کرد و بر فراز منبر دستور خدا را به آنان ابلاغ نمود.(1))
پی نوشت:
1 . میزان الحکمه ، ج 2، ص 1181: (نزل جبرئیل علی النبی صلی الله علیه و آله فقال: یا محمد انّ ربّک یُقرئک السلام و یقول: انّ الابکار مِن النساء بمنزلة الثمر علی الشجر فَإذا أینَعَ الثمرُ فلادواءله الاّ اجتناءهُ و الاّ أفسَدتْهُ الشمس و غیرته الریحُ و انّ الابکار اذا ادرکنَ ما تُدرک النساء فلا دواءَ لَهن الاّ البُعُولُ و الاّ لَم یؤمنْ علیهن الفتنةُ فصعد رسول اللّه صلی الله علیه و آله المنبر فجمع الناس ثم أعلَمَهم ما أمر اللّهُ عزّوجلَّ به).
منبع: makarem.ir
- [آیت الله سیستانی] بهترین سن برای ازدواج چه سنی است؟
- [آیت الله بهجت] از نظر شرع مقدس، بهترین سن ازدواج برای دختران چه سنی می باشد؟
- [سایر] سن مناسب برای ازدواج پسر؟ تفاوت سنی دختر با پسر (اگر دختر 4 سال از پسر بزرگ باشد مشکل دارد)؟
- [سایر] چگونه می توان یک مرد سنی را شیعه کرد؟ آیا یک دختر شیعه می تواند با مردی از اهل سنت ازدواج کند و هر کدام بعد از ازدواج تابع دین خود باشند؟
- [آیت الله بهجت] مراد از سن تمییز چه سنّی است؟
- [آیت الله سیستانی] مراد از سن تمییز چه سنی است ؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنی چه طور؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زن کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، بلکه جواز ازدواج آنان به طور دائم نیز خالی از قوت نیست، ولی در صورت تمکن از ازدواج با مسلمه کراهت شدیده دارد، بلکه در این صورت احتیاط ترک نشود.