در مکتب تابناک اسلام علما ودانشمندان از مقامی بس عظیم برخوردار و با اوصافی متعالی ستوده شدهاند که بعد از پیامبران و امامان (علیهم السلام) کسی را یاری برابری درشأن ومرتبه با آنان نیست، که البته مراد دانشمندانی هستند که وجودشان سرشار از عشق به پروردگار، خدمت به بشریت و هدایت مردم است و عمل به علم را سرلوحة کار خود قراردادهاند. آیات نورانی قرآن و روایات معصومین گویای صادق بر این مدعاست . خداوند در قرآن میفرماید: (یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ)(1)(خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده اند و دانشمندان رادرجاتی برتری دهد.) (هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ)(2) (آیا صاحبان علم و دانش با آنان که نمی دانند یکسان هستند) ( إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ)(3) (از بندگان خدا تنها علماء هستند که از خدا می ترسند). و امام صادق(علیه السلام) در مورد مقام عالمان دین فرمودند: (ملائکه بالهای خود را برای طالب علم میگسترانند و موجودات زمین و آسمان، حتیّ ماهیان دریا برای او استغفار می کنند، فضیلت عالم بر عابد همانند ماه شب چهارده بر بقیة ستارگان است و (انّما العلماء ورثةالانبیاء) ( و به تحقیق دانشمندان وارثان انبیاء الهی هستند( 4) حال با توجّه به عظمت مقام عالمان رباّنی، لزوم تکریم ایشان امری بدیهی و اجتناب ناپذیر است وتکریم ایشان تکریم حضرت حق(جل و علی)، انبیاء الهی و ائمه است، لذا امیرمومنان(ع) فرمودند: (مَن وقَّرَ عالمِاً وَقَّرَ رَبَّه)(5) (کسی که عالمی را گرامی بدارد و تعظیم نماید، پروردگارش را گرامی و بزرگ داشته است. از همین رو در روایات اهل بیت(علیهم السلام) بر احترام بر عالمان دین و احتراز از تحقیر و توهین به ایشان تأکید فراوان شده است. (تواضَعُوا لِمَن طلبتم منه العلم)(6) ( نسبت به کسی که از او علم می آموزید فروتن باشید.) امام صادق(علیه السلام): (اذا رأیتَ عالماً فکُن لَهُ خادماً)(7) (زمانی که به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش) و در بیان دیگری امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: (از تحقیر و کوچک کردن علماء بپرهیزید که این عمل موجب خوار شدن انسان و کوچک شدن در چشم دیگران و گمان بد بردن نسبت به شخص خواهد شد.)(8)سیرة عملی بزرگان نیز بر احترام و تکریم علماء و دانشمندان بوده که برآن اصرار فراوان داشته و پیوسته به طلّاب نیز سفارش می نمودند چرا که از اسباب مهمّ توفیق، تکریم بزرگان و به خصوص اساتید است. چگونه به علما احترام کنیم؟ 1- با تکذیب نکردن آنان: گفتهی علما را به مجرد اینکه با فکر و عقیدهی شما جور در نمیآید، تکذیب نکنید. امام صادق ( علیه السّلام ) فرمود: در برابر عالم زیاد نگویید که (قال فُلان و قال فُلان خلافاً لقوله؛ فلان عالم چه فرموده و فلان عالم دیگر چه مطلبی بر خلاف گفتهی شما فرموده است). 2- با خدمت کردن به آنان؛ علی ( علیه السّلام ) فرمود: (إذا رَأَیْتَ عالِماً فَکُنْ لَه خادِماً ؛اگر عالمی را دیدی به او خدمت کن. 3- با دیدار و زیارت آنان: پیامبر( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: (مَنْ زارَ الْعُلَماء فَقَدْ زارَنِی وَ مَن جالَس الْعُلَماء فَقَد جالَسَنِی وَ مَنْ جالَسَنِی فَکَأَنَّما جالس رَبِّی ؛ کسی که به دیدن علما برود، گویا به دیدن من آمده و کسی که همنشین علما شود، گویا همنشین من شده و کسی که همنشین من باشد، گویا همنشین خداوند و مأنوس با اوست. ) و در روایت دیگر، پیامبر ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمود: (زیارت کردن علما نزد خدا محبوبتر است از هفتاد حج و عمره مقبول و خداوند هفتاد درجه، مقام زائر علما را بالا میبرد و رحمتش را بر او نازل میکند.) 4- بیشتر شنیدن: امام باقر ( علیه السّلام ) فرمود: (إذا جَلَسْتَ إلی عالِم فَکُنْ عَلی اَنْ تَسْمَعَ أحْرص مِنْکَ عَلی أن تَقُول ؛ هرگاه با دانشمندی همنشین شدی، سعی کن بیشتر از آنکه سخن بگویی، گوش کنی). اما در مورد راه شناخت علم عالم به چند مطلب اشاره می شود: دراین مورد می توان بااستفاده از شهادت دو نفر عادل اهل خبره مبنی بر علم آن عالم ویا یقین پیاده نمودن خود شخص به علم آن عالم ،اساتید آن عالم ، شاگردانی که تربیت نموده،کتب وآثاری را که تألیف نموده ویاتقریر کرده، ویا میزان پایبندی عملی عالم به آنچه خود می گویدیا نوشته به علم آن عالم، تا حدودی پی برد تکریم علمای دین در کلام بزرگان : آیة الله شیخ محمّد بهاری همدانی(ره): (از برای طالب علم شروطٌ لابدّ من مراعاتها... وأن یکونَ معظِّماً لِلعلمِ والعلماء (یکی از آن شروط اینکه؛ دانش ودانشمندان را بزرگ بدارد) خدا را حقیر نشمارد، اوّل عیبی که سالک پیدا کند، آن است که علماء ظاهر پیش او حقیر و کوچک گردند(9) علامه میرزا ابوالحسن شعرانی(ره): ایشان در شرح کتاب تبصره المتعلمین می نویسد: (... و آخرین نصیحت آن که علم بی تقوی و ورع را به چیزی نشمرند و سخن علمای دین راپست نگیرند و تعظیم آنان را چه مرده و چه زنده موجب مزید توفیق دانند(10) آیةالله شهید دستغیب(ره): ایشان در کتاب گناهان کبیره اینگونه آورده است:(برای کفران نعمتِ وجودِ علماء عقوبتهای شدیدی وعده داده شده است، از آن جمله پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید: زمانی بیاید که مردم از علماء فرار می کنند مانند فرار کردن گوسفندان از گرگ، در نتیجه خداوند آنها را به سه بلا مبتلا می فرماید؛ برکت را از دارائیشان بر می دارد، سلطان ظالمی را برای آنها مسلّط می فرماید و بی ایمان از دنیا می روند. نا گفته نماند که طلاب علوم دینی چون در طریق رسیدن به مقام شامخ نیابت اند، وجودشان نیز نعمت و گرامی داشتنشان بر همه لازم و کفران وجود ایشان به هتک وبی احترامی حرام می باشد.(11) شهید ثانی (ره): ایشان در بحث آداب تعلیم و تعلّم و لزوم تکریم استاد اینگونه می نویسد: (شاگرد و دانشجو باید با دیدة تکریم و احترام به استاد خویش بنگرد و از عیوب او چشم پوشی کند ... او باید فزونتر از آنچه که مأمور به تواضع و فروتنی نسبت به علما و دانشمندان و دیگر اصناف مردم است، در برابر استاد خود، متواضع و فروتن باشد. او باید در برابر مقام علم و دانش نیز اظهار خاکساری کند تا در سایة این فروتنی که خود نوعی عزّت و سرافرازی است، به علم و معرفت دست یابد...)(12) سیرة عملی بزرگان در تکریم علمای دین : حضرت امام خمینی(ره): آیة الله مظاهری در مورد این خصلت امام می فرمایند: (خصلت احترام به علمای اسلام همیشه در امام جلوهای خاص داشت، نه فقط به مثل شیخ طوسیها، صاحب جواهرها، شیخ انصاریها... احترام خاص می نهادند وبا تجلیل از آنان یاد می کردند بلکه دربارة مثل مؤسس حوزة علمیه قم شیخنا العلّامه و دربارة مثل آیة العظمی بروجردی بارها می فرمودند: (در سر حّد کرامت است یک پیرمرد به این خوبی حوزة علمیه را بلکه عالم تشیّع را اداره می کند.)(13) حضرت امام (ره) نسبت به اهانت به علماء و غیبت بزرگان معاصرین خودشان شدیداً موضع میگرفتند: به طوری که حرام کرده بودند کسی در بیت ایشان بیاید و پشت سر علماء چیزی بگوید. و وقتی شنیده بودند برخی حرف ملا صدرا را نفهمیده به ایشان جسارت کرده اند، شدیداً در سر درس موضع گرفته می فرمایند:(و ما ادراک ما ملا صدرا؟ مسائلی که بوعلی از حلّ آنها عاجز مانده، ملاصدرا حل کرده، چرا ما مواظب زبانمان نیستیم ؟!(14) آیة الله وحید بهبهانی (ره) احیاگرعلم اصول: از ایشان پرسیدند چگونه به این مقام علمی و عزت و شرف و مقبولیت رسیدهای؟ در جواب نوشتند: من ابداً خود را چیزی نمی دانم و در ردیف علمای موجود به شمار نمی آورم و آنچه ممکن است مرا به این مقام رسانده باشد این است که هیچ گاه از تعظیم و بزرگداشت علماء و نام آنان را به نیکی بردن خودداری ننمودم وهیچ وقت اشتغال به تحصیل را تا آنجا که مقدورم بود ترک نکرده، آن را بر تمام کارها مقدم داشتم(15) خواجه نصیرالدین طوسی (ره) و صلوات فرستادن به روح سید مرتضی (ره): هر گاه در مجلس درس ایشان نامی از مرحوم سید مرتضی (ره) به میان می آمد، خواجه می گفت ( صلوات الله علیه ) و رو به مدرسین و قضاتی که در درسش حاضر بودند، می فرمود: (کیف لایُصَلّی علی المرتضی؟) چگونه بر سید مرتضی با آن مقام بلند علمی و تقوائی درود فرستاده نشود؟(16) مرحوم حاجی کلباسی (ره) از علماء بزرگ اصفهان: آورده اند که ایشان وقتی به قم آمد و به مزار آن شهر رفت، پا برهنه راه را می پیمود و می فرمود: این مزار پر است از علماء و راویان احادیث؛ از این رو برای ادب نمی خواهم با کفش روی قبورشان بروم . (وقتی حاکم اصفهان به ایشان جسارت و بی احترامی کرد، مرحوم کلباسی(ره) او را نفرین کرد. چیزی نگذشت که آن حاکم برکنار و بدبخت و بیچاره شد. شیخ کلباسی نامهای به حاکم بیچاره نوشت ودر آن نامه این بیت را آورد: دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند)17) شیخ اعظم، شیخ مرتضی انصاری (ره): در کتاب لمعات دربارة ایشان آمده است: (ایشان نسبت به علماء بسیار تعظیم و توقیر می نمود و بعد از ذکر اسامی آنها از آنها تجلیل می کرد. وقتی صاحب جواهر (ره) از دنیا رفت و پسرش شیخ عبدالحسین جواهری در درس شیخ انصاری حاضر می شد، ایشان به خاطر بزرگداشت صاحب جواهر به وی احترام می گذاشت و حتی اگر در بین درس می آمد، از بالای منبر از وی تجلیل نموده و بلند می شد.))(18( آیة الله العظمی حائری یزدی(ره): فرزند ایشان، از پدرش نقل کرده که فرمود: (توفیقاتی که در زندگی نصیب من شد و در پرتو آنها توانستم حوزه را تشکیل بدهم، همه مرهون خدماتی است که به استادم، مرحوم سید محمد فشارکی(ره) کردهام. زمانی ایشان به شدّت بیمار شدند و کار بدان جا کشید که من مدّت شش ماه، برای قضای حاجت ایشان ، طشت مهیّا و بدین عمل افتخار می کردم.(19) آیة الله العظمی بهاء الدینی(ره): روش ومنش ایشان احترام به علماء و تعظیم بزرگان و به خصوص اساتیدشان بود. این فقیه فرزانه با وجود اینکه خودشان از لحاظ فقاهت در سطح بالائی بودند به طوری که در سنّ 25 سالگی اجازة اجتهاد گرفتند و از ابتدای طلبگی همدرس و هم حجرة امام خمینی(ره) بودند، ولی همیشه از ایشان با احترام و عظمت نام می بردند و دیگران را در امر تقلید به ایشان ارجاع می دادند از جمله اینکه در موردایشان می فرمود: (اعتقاد ما این است که مثل امام خمینی در زمان فعلی نداریم. وی فهم معصوم را پیدا کرده، درک او فوق درکها و شجاعت او فوق شجاعتهاست. پای خود را جای پای معصوم گذارده است ... مثل ایشان در تاریخ شیعه در حد نایاب است.) (20) آیة الله العظمی گلپایگانی(ره): ایشان به علماء بزرگ احترام خاصّی می نهادند، مقیّد بودند که همیشه قبل از درس به روح استادشان آیةالله العظمی حائری یزدی (ره) فاتحه بفرستد و اگر در ابتدا فراموش می کردند، در وسط درس فاتحه می خواندند. و بعد از زیارت حضرت معصومه (س) همیشه بر سر قبر ایشان حاضر می شدند و تجلیل می کردند. این عالم ربانی در زمان حضرت امام (ره) با اینکه خود از مراجع بودند و مقلّدین بسیاری داشتند، دائماً به مردم، مسئولین و اطرافیان خود سفارش حضرت امام(ره)را می کردند و می فرمودند: ایشان را تقویت کنید. و وقتی حضرت امام(ره) از دنیا رفتند، پیام عجیبی در تجلیل از ایشان صادر کردند: (شخصیتی دعوت حق را لبیک گفت که با مجاهدت بزرگ و فداکاریها و رهبریهای قاطع و محکم خود اسلام را در عالم معاصر زنده کرد... فقیهی بزرگ و مرجعی مسلّم به جهان باقی شتافت که در زهد و عبادت و شب زنده داری وخوف از خدا و حق گوئی و حقیقت طلبی و صفات ممتازة دیگر از آیات الهی بود(21( نهایت احترام به بزرگان و اساتید : حضرت امام خمینی(ره) وقتی در آثارشان نامی از استاد خود مرحوم آیة الله شاه آبادی می آورد، می نویسد: شیخ عارف کامل (روحی فداه ). و شهید مطهری (ره) نیز وقتی از علامه طباطبائی(ره) نام می برد اینگونه می نگارد: (حضرت استاد علّامة طباطبائی روحی فداه)و برخی از بزرگان دیگر نیز با عباراتی مشابه از مقام اساتید و بزرگان خویش تجلیل می نمودند.(22) حال، وقتی استوانه های علم و معرفت و تقوی، اینگونه نسبت به عالمان دین و اساتید خویش اظهار کوچکی نموده و از آنها با احترام یاد می کنند و تمام پیشرفت خود را مدیون آنها می دانند، تکلیف طالبان معرفت و پویندگان راه کمال واضح و روشن خواهد بود. پی نوشتها: (1)-مجادله /11 (2)- زمر/ 9 (3)- فاطر /25 (4)- الاصول من الکافی – ج1- ص36 (دو جلدی) حدیث 1 باب ثواب العالم . از کتاب فضل العلم - مرحوم کلینی ، باتصحیح و تعلیق علی اکبرغفاری ناشر مکتبة الصدوق /تهران / چاپ دوّم/ 1381 ه ق (5)- تصنیف غررالحکم ودررالکلم ص47 ج218 عبدالواحد آمدی دفتر تبلیغات اسلا می چاپ اول (بی تا) )6)- اصول کافی همان باب صفة العلماء ، ج1، ص36 (7)-غررالحکم (همان ) ص47 ، حدیث 217 (8)-غررالحکم (همان -( ص47 ج 216 (9)-تذ کرة المتقین، ص127 ، شیخ محمد بهاری همدانی (ره) ، انتشارات نهاوندی – 1376 / چاپ دوّم . (10)-سیمای فرزانگان ص263 ، رضا مختاری ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم –1374، چاپ هشتم (11)-گناهان کبیره، ج2، ص335 و 336 ، عبدالحسین دستغیب ، 2جلد، تهران ، کانون ابلاغ اندیشه های اسلامی ، 1361 ه . ق. (12)- آداب تعلیم و تعلم در اسلام (ترجمه کتاب منیة المرید شهید ثانی ) ص323 324 سید محمد باقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، خرداد 1359 (13)-سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی (ره) ج5 ، ص165 ، گرد آوری: رضا شعرباف ، انتشارات پیام آزادی ، هشتم / 1374 (14)- سیمای فرزانگان / ص252 (15)-همان / 253 (16)-همان / 257 (17)-سیمای فرزانگان ص260 (18)- همان ص261 (19)- همان ص269 (20)-حاج آقا رضا بهاءالدینی، آیت بصیرت ص140 (21)- کتاب: آیة الله گلپایگانی ، فروغ فقاهت صفحات ، 57 و 88 94 ناصر الدین انصاری قمی سازمان تبلیغات اسلامی بهار 373 / چاپ اوّل. (22)- سیمای فرزانگان /ص268 www.dte.ir
در زمینۀ احترام به علماء و روحانیون (برخورد - رابطه - دوست - پی به علم بردن) توضیحی دهید؟
در مکتب تابناک اسلام علما ودانشمندان از مقامی بس عظیم برخوردار و با اوصافی متعالی ستوده شدهاند که بعد از پیامبران و امامان (علیهم السلام) کسی را یاری برابری درشأن ومرتبه با آنان نیست، که البته مراد دانشمندانی هستند که وجودشان سرشار از عشق به پروردگار، خدمت به بشریت و هدایت مردم است و عمل به علم را سرلوحة کار خود قراردادهاند.
آیات نورانی قرآن و روایات معصومین گویای صادق بر این مدعاست . خداوند در قرآن میفرماید: (یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ)(1)(خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده اند و دانشمندان رادرجاتی برتری دهد.) (هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ)(2) (آیا صاحبان علم و دانش با آنان که نمی دانند یکسان هستند) ( إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ)(3) (از بندگان خدا تنها علماء هستند که از خدا می ترسند). و امام صادق(علیه السلام) در مورد مقام عالمان دین فرمودند: (ملائکه بالهای خود را برای طالب علم میگسترانند و موجودات زمین و آسمان، حتیّ ماهیان دریا برای او استغفار می کنند، فضیلت عالم بر عابد همانند ماه شب چهارده بر بقیة ستارگان است و (انّما العلماء ورثةالانبیاء) ( و به تحقیق دانشمندان وارثان انبیاء الهی هستند( 4)
حال با توجّه به عظمت مقام عالمان رباّنی، لزوم تکریم ایشان امری بدیهی و اجتناب ناپذیر است وتکریم ایشان تکریم حضرت حق(جل و علی)، انبیاء الهی و ائمه است، لذا امیرمومنان(ع) فرمودند: (مَن وقَّرَ عالمِاً وَقَّرَ رَبَّه)(5) (کسی که عالمی را گرامی بدارد و تعظیم نماید، پروردگارش را گرامی و بزرگ داشته است. از همین رو در روایات اهل بیت(علیهم السلام) بر احترام بر عالمان دین و احتراز از تحقیر و توهین به ایشان تأکید فراوان شده است. (تواضَعُوا لِمَن طلبتم منه العلم)(6) ( نسبت به کسی که از او علم می آموزید فروتن باشید.) امام صادق(علیه السلام): (اذا رأیتَ عالماً فکُن لَهُ خادماً)(7) (زمانی که به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش) و در بیان دیگری امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: (از تحقیر و کوچک کردن علماء بپرهیزید که این عمل موجب خوار شدن انسان و کوچک شدن در چشم دیگران و گمان بد بردن نسبت به شخص خواهد شد.)(8)سیرة عملی بزرگان نیز بر احترام و تکریم علماء و دانشمندان بوده که برآن اصرار فراوان داشته و پیوسته به طلّاب نیز سفارش می نمودند چرا که از اسباب مهمّ توفیق، تکریم بزرگان و به خصوص اساتید است.
چگونه به علما احترام کنیم؟
1- با تکذیب نکردن آنان:
گفتهی علما را به مجرد اینکه با فکر و عقیدهی شما جور در نمیآید، تکذیب نکنید.
امام صادق ( علیه السّلام ) فرمود: در برابر عالم زیاد نگویید که (قال فُلان و قال فُلان خلافاً لقوله؛ فلان عالم چه فرموده و فلان عالم دیگر چه مطلبی بر خلاف گفتهی شما فرموده است).
2- با خدمت کردن به آنان؛
علی ( علیه السّلام ) فرمود: (إذا رَأَیْتَ عالِماً فَکُنْ لَه خادِماً ؛اگر عالمی را دیدی به او خدمت کن.
3- با دیدار و زیارت آنان:
پیامبر( صلّی الله علیه و آله ) فرمود: (مَنْ زارَ الْعُلَماء فَقَدْ زارَنِی وَ مَن جالَس الْعُلَماء فَقَد جالَسَنِی وَ مَنْ جالَسَنِی فَکَأَنَّما جالس رَبِّی ؛ کسی که به دیدن علما برود، گویا به دیدن من آمده و کسی که همنشین علما شود، گویا همنشین من شده و کسی که همنشین من باشد، گویا همنشین خداوند و مأنوس با اوست. )
و در روایت دیگر، پیامبر ( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) فرمود: (زیارت کردن علما نزد خدا محبوبتر است از هفتاد حج و عمره مقبول و خداوند هفتاد درجه، مقام زائر علما را بالا میبرد و رحمتش را بر او نازل میکند.)
4- بیشتر شنیدن:
امام باقر ( علیه السّلام ) فرمود: (إذا جَلَسْتَ إلی عالِم فَکُنْ عَلی اَنْ تَسْمَعَ أحْرص مِنْکَ عَلی أن تَقُول ؛ هرگاه با دانشمندی همنشین شدی، سعی کن بیشتر از آنکه سخن بگویی، گوش کنی).
اما در مورد راه شناخت علم عالم به چند مطلب اشاره می شود: دراین مورد می توان بااستفاده از شهادت دو نفر عادل اهل خبره مبنی بر علم آن عالم ویا یقین پیاده نمودن خود شخص به علم آن عالم ،اساتید آن عالم ، شاگردانی که تربیت نموده،کتب وآثاری را که تألیف نموده ویاتقریر کرده، ویا میزان پایبندی عملی عالم به آنچه خود می گویدیا نوشته به علم آن عالم، تا حدودی پی برد
تکریم علمای دین در کلام بزرگان :
آیة الله شیخ محمّد بهاری همدانی(ره): (از برای طالب علم شروطٌ لابدّ من مراعاتها... وأن یکونَ معظِّماً لِلعلمِ والعلماء (یکی از آن شروط اینکه؛ دانش ودانشمندان را بزرگ بدارد) خدا را حقیر نشمارد، اوّل عیبی که سالک پیدا کند، آن است که علماء ظاهر پیش او حقیر و کوچک گردند(9)
علامه میرزا ابوالحسن شعرانی(ره): ایشان در شرح کتاب تبصره المتعلمین می نویسد: (... و آخرین نصیحت آن که علم بی تقوی و ورع را به چیزی نشمرند و سخن علمای دین راپست نگیرند و تعظیم آنان را چه مرده و چه زنده موجب مزید توفیق دانند(10)
آیةالله شهید دستغیب(ره): ایشان در کتاب گناهان کبیره اینگونه آورده است:(برای کفران نعمتِ وجودِ علماء عقوبتهای شدیدی وعده داده شده است، از آن جمله پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید: زمانی بیاید که مردم از علماء فرار می کنند مانند فرار کردن گوسفندان از گرگ، در نتیجه خداوند آنها را به سه بلا مبتلا می فرماید؛ برکت را از دارائیشان بر می دارد، سلطان ظالمی را برای آنها مسلّط می فرماید و بی ایمان از دنیا می روند. نا گفته نماند که طلاب علوم دینی چون در طریق رسیدن به مقام شامخ نیابت اند، وجودشان نیز نعمت و گرامی داشتنشان بر همه لازم و کفران وجود ایشان به هتک وبی احترامی حرام می باشد.(11)
شهید ثانی (ره): ایشان در بحث آداب تعلیم و تعلّم و لزوم تکریم استاد اینگونه می نویسد: (شاگرد و دانشجو باید با دیدة تکریم و احترام به استاد خویش بنگرد و از عیوب او چشم پوشی کند ... او باید فزونتر از آنچه که مأمور به تواضع و فروتنی نسبت به علما و دانشمندان و دیگر اصناف مردم است، در برابر استاد خود، متواضع و فروتن باشد. او باید در برابر مقام علم و دانش نیز اظهار خاکساری کند تا در سایة این فروتنی که خود نوعی عزّت و سرافرازی است، به علم و معرفت دست یابد...)(12)
سیرة عملی بزرگان در تکریم علمای دین :
حضرت امام خمینی(ره): آیة الله مظاهری در مورد این خصلت امام می فرمایند: (خصلت احترام به علمای اسلام همیشه در امام جلوهای خاص داشت، نه فقط به مثل شیخ طوسیها، صاحب جواهرها، شیخ انصاریها... احترام خاص می نهادند وبا تجلیل از آنان یاد می کردند بلکه دربارة مثل مؤسس حوزة علمیه قم شیخنا العلّامه و دربارة مثل آیة العظمی بروجردی بارها می فرمودند: (در سر حّد کرامت است یک پیرمرد به این خوبی حوزة علمیه را بلکه عالم تشیّع را اداره می کند.)(13)
حضرت امام (ره) نسبت به اهانت به علماء و غیبت بزرگان معاصرین خودشان شدیداً موضع میگرفتند: به طوری که حرام کرده بودند کسی در بیت ایشان بیاید و پشت سر علماء چیزی بگوید. و وقتی شنیده بودند برخی حرف ملا صدرا را نفهمیده به ایشان جسارت کرده اند، شدیداً در سر درس موضع گرفته می فرمایند:(و ما ادراک ما ملا صدرا؟ مسائلی که بوعلی از حلّ آنها عاجز مانده، ملاصدرا حل کرده، چرا ما مواظب زبانمان نیستیم ؟!(14)
آیة الله وحید بهبهانی (ره) احیاگرعلم اصول: از ایشان پرسیدند چگونه به این مقام علمی و عزت و شرف و مقبولیت رسیدهای؟ در جواب نوشتند: من ابداً خود را چیزی نمی دانم و در ردیف علمای موجود به شمار نمی آورم و آنچه ممکن است مرا به این مقام رسانده باشد این است که هیچ گاه از تعظیم و بزرگداشت علماء و نام آنان را به نیکی بردن خودداری ننمودم وهیچ وقت اشتغال به تحصیل را تا آنجا که مقدورم بود ترک نکرده، آن را بر تمام کارها مقدم داشتم(15)
خواجه نصیرالدین طوسی (ره) و صلوات فرستادن به روح سید مرتضی (ره): هر گاه در مجلس درس ایشان نامی از مرحوم سید مرتضی (ره) به میان می آمد، خواجه می گفت ( صلوات الله علیه ) و رو به مدرسین و قضاتی که در درسش حاضر بودند، می فرمود: (کیف لایُصَلّی علی المرتضی؟) چگونه بر سید مرتضی با آن مقام بلند علمی و تقوائی درود فرستاده نشود؟(16)
مرحوم حاجی کلباسی (ره) از علماء بزرگ اصفهان: آورده اند که ایشان وقتی به قم آمد و به مزار آن شهر رفت، پا برهنه راه را می پیمود و می فرمود: این مزار پر است از علماء و راویان احادیث؛ از این رو برای ادب نمی خواهم با کفش روی قبورشان بروم . (وقتی حاکم اصفهان به ایشان جسارت و بی احترامی کرد، مرحوم کلباسی(ره) او را نفرین کرد. چیزی نگذشت که آن حاکم برکنار و بدبخت و بیچاره شد. شیخ کلباسی نامهای به حاکم بیچاره نوشت ودر آن نامه این بیت را آورد:
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند)17)
شیخ اعظم، شیخ مرتضی انصاری (ره): در کتاب لمعات دربارة ایشان آمده است: (ایشان نسبت به علماء بسیار تعظیم و توقیر می نمود و بعد از ذکر اسامی آنها از آنها تجلیل می کرد. وقتی صاحب جواهر (ره) از دنیا رفت و پسرش شیخ عبدالحسین جواهری در درس شیخ انصاری حاضر می شد، ایشان به خاطر بزرگداشت صاحب جواهر به وی احترام می گذاشت و حتی اگر در بین درس می آمد، از بالای منبر از وی تجلیل نموده و بلند می شد.))(18(
آیة الله العظمی حائری یزدی(ره): فرزند ایشان، از پدرش نقل کرده که فرمود: (توفیقاتی که در زندگی نصیب من شد و در پرتو آنها توانستم حوزه را تشکیل بدهم، همه مرهون خدماتی است که به استادم، مرحوم سید محمد فشارکی(ره) کردهام. زمانی ایشان به شدّت بیمار شدند و کار بدان جا کشید که من مدّت شش ماه، برای قضای حاجت ایشان ، طشت مهیّا و بدین عمل افتخار می کردم.(19)
آیة الله العظمی بهاء الدینی(ره): روش ومنش ایشان احترام به علماء و تعظیم بزرگان و به خصوص اساتیدشان بود. این فقیه فرزانه با وجود اینکه خودشان از لحاظ فقاهت در سطح بالائی بودند به طوری که در سنّ 25 سالگی اجازة اجتهاد گرفتند و از ابتدای طلبگی همدرس و هم حجرة امام خمینی(ره) بودند، ولی همیشه از ایشان با احترام و عظمت نام می بردند و دیگران را در امر تقلید به ایشان ارجاع می دادند از جمله اینکه در موردایشان می فرمود: (اعتقاد ما این است که مثل امام خمینی در زمان فعلی نداریم. وی فهم معصوم را پیدا کرده، درک او فوق درکها و شجاعت او فوق شجاعتهاست. پای خود را جای پای معصوم گذارده است ... مثل ایشان در تاریخ شیعه در حد نایاب است.) (20)
آیة الله العظمی گلپایگانی(ره): ایشان به علماء بزرگ احترام خاصّی می نهادند، مقیّد بودند که همیشه قبل از درس به روح استادشان آیةالله العظمی حائری یزدی (ره) فاتحه بفرستد و اگر در ابتدا فراموش می کردند، در وسط درس فاتحه می خواندند. و بعد از زیارت حضرت معصومه (س) همیشه بر سر قبر ایشان حاضر می شدند و تجلیل می کردند.
این عالم ربانی در زمان حضرت امام (ره) با اینکه خود از مراجع بودند و مقلّدین بسیاری داشتند، دائماً به مردم، مسئولین و اطرافیان خود سفارش حضرت امام(ره)را می کردند و می فرمودند: ایشان را تقویت کنید. و وقتی حضرت امام(ره) از دنیا رفتند، پیام عجیبی در تجلیل از ایشان صادر کردند: (شخصیتی دعوت حق را لبیک گفت که با مجاهدت بزرگ و فداکاریها و رهبریهای قاطع و محکم خود اسلام را در عالم معاصر زنده کرد... فقیهی بزرگ و مرجعی مسلّم به جهان باقی شتافت که در زهد و عبادت و شب زنده داری وخوف از خدا و حق گوئی و حقیقت طلبی و صفات ممتازة دیگر از آیات الهی بود(21(
نهایت احترام به بزرگان و اساتید :
حضرت امام خمینی(ره) وقتی در آثارشان نامی از استاد خود مرحوم آیة الله شاه آبادی می آورد، می نویسد:
شیخ عارف کامل (روحی فداه ). و شهید مطهری (ره) نیز وقتی از علامه طباطبائی(ره) نام می برد اینگونه می نگارد: (حضرت استاد علّامة طباطبائی روحی فداه)و برخی از بزرگان دیگر نیز با عباراتی مشابه از مقام اساتید و بزرگان خویش تجلیل می نمودند.(22)
حال، وقتی استوانه های علم و معرفت و تقوی، اینگونه نسبت به عالمان دین و اساتید خویش اظهار کوچکی نموده و از آنها با احترام یاد می کنند و تمام پیشرفت خود را مدیون آنها می دانند، تکلیف طالبان معرفت و پویندگان راه کمال واضح و روشن خواهد بود.
پی نوشتها:
(1)-مجادله /11
(2)- زمر/ 9
(3)- فاطر /25
(4)- الاصول من الکافی – ج1- ص36 (دو جلدی) حدیث 1 باب ثواب العالم . از کتاب فضل العلم - مرحوم کلینی ، باتصحیح و تعلیق علی اکبرغفاری ناشر مکتبة الصدوق /تهران / چاپ دوّم/ 1381 ه ق
(5)- تصنیف غررالحکم ودررالکلم ص47 ج218 عبدالواحد آمدی دفتر تبلیغات اسلا می چاپ اول (بی تا)
)6)- اصول کافی همان باب صفة العلماء ، ج1، ص36
(7)-غررالحکم (همان ) ص47 ، حدیث 217
(8)-غررالحکم (همان -( ص47 ج 216
(9)-تذ کرة المتقین، ص127 ، شیخ محمد بهاری همدانی (ره) ، انتشارات نهاوندی – 1376 / چاپ دوّم .
(10)-سیمای فرزانگان ص263 ، رضا مختاری ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم –1374، چاپ هشتم
(11)-گناهان کبیره، ج2، ص335 و 336 ، عبدالحسین دستغیب ، 2جلد، تهران ، کانون ابلاغ اندیشه های اسلامی ، 1361 ه . ق.
(12)- آداب تعلیم و تعلم در اسلام (ترجمه کتاب منیة المرید شهید ثانی ) ص323 324 سید محمد باقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، خرداد 1359
(13)-سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی (ره) ج5 ، ص165 ، گرد آوری: رضا شعرباف ، انتشارات پیام آزادی ، هشتم / 1374
(14)- سیمای فرزانگان / ص252
(15)-همان / 253
(16)-همان / 257
(17)-سیمای فرزانگان ص260
(18)- همان ص261
(19)- همان ص269
(20)-حاج آقا رضا بهاءالدینی، آیت بصیرت ص140
(21)- کتاب: آیة الله گلپایگانی ، فروغ فقاهت صفحات ، 57 و 88 94 ناصر الدین انصاری قمی سازمان تبلیغات اسلامی بهار 373 / چاپ اوّل.
(22)- سیمای فرزانگان /ص268
www.dte.ir
- [سایر] با سلام خدمت اقای مسکنی.6ساله که ازدواج کردم مشکلی که با شوهرم دارم لجبازیشه و اینکه دوست نداره من با خونوادم رابطه داشته باشم به خصوص که 7 ماهه بچه دار هم شدیم میگه دوست ندارم بچم با خونوادت رابطه داشته باشه در صورتی که من خیلی به خونوادم وابسته ام منم مجبورم پنهانی خونوادمو ببینم چون اگه بفهمه منو توی خونه راه نمی ده اما هر شب خودش به خونوادش سر می زنه درکل سر همه چی به من زور میگه و خیلی خود خواهه ومن حق اعتراض ندارم.لطفا به من بگین چه جوری باهاش برخورد کنم .ممنون
- [سایر] با سلام به طور خلاصه پی بردم که همسرم با خانمی رابطه جنسی برقرار کرده و در واقه به من خیانت کرده.نمیدانم چه بکنم آیا به رویش بیاورم یا نه چگونه دیگر شوهرم را دوست داشته باشم و به او محبت کنم. دیگربه او اعتماد ندارم.زندگیم مختل شده لطفا راهنماییم کنید 4 ساله ازدواج کردم و یک فرزند 10 ماهه دارم آیا به کسی مثلا مادرش بگویم که با او صحبت کند؟ممنون
- [سایر] با سلام و خسته نباشد سوال مادر شوهرم فرزند پسری دارم 25 ساله کارمند و رسمی با دختر 28 ساله بدون رضایت خانواده عقد کردن و ما از ناچاری با این ازدواج موافقت کردیم. احترام گذاشتیم و از محبت کردن کم نذاشتیم و اجازه ای رفت و امد دادیم ،طی 3 مرحله که عروس خانواده بد رفتاری و بی احترامی کرد ما بزگترها چندین بار بخشیدیم و حالا دوباره ی چندین مرحله بی احترامی از رفت و امد جلوگیری شد در ضمن پسرم به خاطره همسرش دوست دارد جدا باشد ،حالا نظر شما درمورد ارتباط مجدد برای چندمین بار یا قطع رابطه مثل این چندمین بار چیست . با تشکر
- [سایر] با سلام و عرض ادب خدمت شما دوستی دارم که 4سال پیش ازدواج کرده و همسراو از هر نظر فرد مناسبی است؛ در یک کلام مرد زندگی است. ولی این خانم مدتی است که با یکی از پسرهای کلاس رابطه دارد. اخیرا متوجه شدیم که رابطه آنها از تلفن و ملاقات فراتر رفته و مشکل دار شده است.فقط من و دو دوست دیگرم از این ماجرا اطلاع داریم. از نصیحت و تهدید نتیجه ای نگرفتیم.لطفا ما را راهنمایی کنید. در ضمن مشکل بچه دار نشدن همسر این خانم بهانه ای شده تا حرف از جدایی بزند.از نگاههایشان مشخص است که این دو چه احساسی نسبت به هم دارند.لطفا راه حلی بدهید تا بتوانیم مانع رابطه آنها بشویم. با تشکر.التماس دعا
- [سایر] سلام حاج آقا! اگه یه دختری مثل من تو سن 19 سالگی عاشق بشه گناهه؟؟ پسری رو دوست دارم که از خودم 4 سال بزرگ تره از اقوام هم هست! پدر و مادر این آقا از علاقه ی ما به هم با خبرند و همچنین پدر من ! هیچ ممانعت و مخالفتی پدرم نداره چون این آقا پسر از لحاظ اخلاقی و مذهبی خیلی خوبه! اما الان بخاطر یه سری شرایط خاص و کوچیک مثل مدرسه و... موقعیت خواستگاری و رسمی شدن این ماجرا نیست الان هم رابطه ی ما فقط در حد تلفن و ملاقات های خانوادگیه ! نهایتا ممکنه فقط واسه 3-4 دقیقه خارج منزل باشه که اون هم پدرم و مادر ایشون در جریان هستن و حقیقتا هم خدا رو گواه میگیرم که گناه و برخورد فیزیکی نداشتیم تازه این ملاقات خارج منزل خیلی خیلی کمه! حالا بگذریم میخوام ببینم گناهه دوست داشتن توی این سن و سال؟؟
- [سایر] سلام . اول بابت بی دقتی خودم و این که ناخواسته و سهوا\" به جای به کار بردن فامیلی جنابعالی در پیام قبلی نام کوچک شما رابرده بودم عذرخواهی می کنم . دوم : از تمام دوستان محترمی که در پاسخ پیام من اظهار نظر کرده سپاسگزارم . اما سئوالم از شما این است ؟ آیا واقعا\" در پیام من زشتی و بی انصافی بود . جناب آقای مرادی بنده برای شما احترام خاصی قائلم و خواهم بود و فکر می کنم وقتی شخصی برای آدم خیلی قابل احترام و ارزشمند است توقع بیشتری هم از او دارد من هم به این دلیل از شما توقع بیشتری داشتم نه فقط برای خودم برای تمام کسانی که به دنبال خیلی جواب هاهستند و در عین حال شخص قابل اعتمادی را نمی یابند که پاسخ خود را دریافت کنند حال اگر من به خاطر این که شما و عقایدتان را قبول دارم و دست یاری به سمت شما گرفتم این طور مورد اتهام قرار بگیرم که زشتی در بیانم بوده واقعا\" بی انصافی نیست ؟ این که دوستانی به شدت از من انتقاد کردند و شما هم در پاسخ واژه (تحمل) را مطرح کردید برای من بسیار جای تعجب داشت.چرا که من فقط مخلصانه درد و دلی خدمتتان کردم .جناب اقای مرادی من همیشه صحبت های دلنشین شما و نحوه برخورد متفاوت شما نسبت به مسایل در مقایسه با بعضی از روحانیون محترم دیگر ، را تحسین نموده و همواره از فرمایشات شما استفاده برده ام .حال اگر باعث کدورت خاطر دوستان محترم شده ام دیگر مزاحمتان نمی شوم و به حال تمامی این دوستان که راه خود را پیدا کرده و هیچ سئوال بی جوابی ندارند قبطه می خورم و برای آنها و جنابعالی سلامتی وموفقیت از خداوند صابر و مهربان خواستارم . التماس دعا
- [سایر] هو الرب سلام مهربون بنده ی خدا که سرتون خیلی شلوغه! اول از همه یه پیشنهاد(یه بزرگی بهم گفت صبح ها برا اینکه زمانت برکت دار شه تا بتونی به همه کارات برسی 19 تا صلوات بفرست/شما هم امتحان کنید.شاید این جوری وقت بشه به سوال های من هم جواب بدید انشا الله!) 1_اگه کسی پی درمانشو نگیره و این کار منجر به مرگش شه گناه کرده؟ 2_کسی می تونه در قید حیاتش چشم هاش رو اهدا کنه؟ 3_اعمال ماتاخر خیر به کسی که خودکشی کرده می رسه؟ 4_درحال نوشتن مقاله ای در رابطه با رشد و سن تکلیف هستم/منابعی رو می شناسید که بتونه تو بعد دینیش بهم کمک کنه؟ 5_زندگی بهتر کارگاه های آموزشی برای دانشجویان روانشناسی داره؟ 6_هوارتا مرسی بابت چشم/حوصله و زمانی که گذاشتید! 7_الهی همیشه همین جور خوب و صبور و دوست داشتنی بمونید!(آمین) 8_فردوس نصیبتون(انشا الله) یا حق!
- [سایر] سلام من با شخصی آشنا شدم که به راحتی با جنس مخالف خودشون ارتباط با قرار می کنن و این را بدین صورت ترجمه می کنند که شخص اجتماعی هستند همین کارشون باعث اعصاب خوردی من هست ایشون از لحاظ حجاب در سطح خوبی هستند و خانواده مومنی دارند! اما همین تماس ها و راحتی کلام موجب نگرانی من از این شده است که آیا ایشون قبلا با کسی بوده اند یا خیر.(راحتی به حدی که دیگران را اگر دوست در کلاس و یا در مکان دیگری می بینند به راحتی شروع به بحث و خنده می کنند).. و همچنین چه عواملی باعث می توانسته بشود که ایشون اینقدر راحت بتوانند با دیگران برخورد کنند ؟ ایشون به من علاقه دارند من هم به همچنین اما این رفتار ها و اخلاقشون کمی باعث دودلی من شده است . ممنونم
- [سایر] سلام و ممنون از اینکه مشلانت جونها را حل میکنید دختری 24 ساله هستم حدود 5-6 ماه است با پسری 28 ساله آشنا شدم فردی متشخص و دارای شغل اجتماعی بالایی است به من پیشنها دوستی داد و اینکه من زید ایشون باشم در ابتدایی آشنیی به من گفت که من دوست دختر زیاد دارم ولی فقط به عنوان دوست و همکار من چون شخصیت اجتماعی داشت قبول کردم و در همون ابتدا گفتم دوستیمون باید حد و اندازه داشته باشه ایشون هم قبول کردند ولی این اواخر طوری باهام رفتار میکرد و صحبت میکرد که باعث شد رابطمون بیشتر و بیشتر بشه طوری که با هم س ک س انجام دادیم و این تازمانی که کنارش بودم احساس خوبی داشتم ولی زمانیکه از ش دور شدم احساس گناو و عذاب وجدان داشتم به خودشم گفتم تو اولین کسی بودی که تو زندگی من بودی و بهش اجازه همچین کاری دادم ولی من به این خاطر بهش اجازه دادم که اختمال دادم به من پیشنهاد ازدواج دهد ولی تا حالا هیچ حرفی از ازدواج بین ما پیش نیومده خیلی نگرانم چطور بهش بفهمونم من از این دخترهای بد نیستم چون می دونم پسرها کسی که باهاشون س ک س کنه با احتمال کمتری سراغش میرن بهش پیشنهاد ازدواج میدن حتی چند وقت پیش فهمیدم که با دوستهای دخترش خیلی راحت و این منا خیلی آزار داد بهش گفتم و اون خودش به اشتباهش پی برد و بهم قول ذاد که فقط برای من باشه - خیلی داغونم نمیدونم چطوری و چه چیزهایی بهش بگم که این اشتباهی را کردم جبران کنم؟ به نظرتون ایشون من را به خاطر این رابطه می خواسته ؟ چطور بفهمم ایشون من را برای ازدواج می خواهد ویا چیز دیگه ای؟ خودم احساس میکنم ایشون فقط میخواهند ی رابطه دوستی و زید بین ما باشه چطور بفهمم دلم دوست ندارم خودم بحث ازدواج وسط بکشم چی بهش بگم ؟خواهش میکنم کمکم کنید خیلی خیلی ممنون خواهش می کنم توی قسمت عمومی نمایش بدین فکر کنم میلم غیر فعال ممنون
- [سایر] سلام دختری هستم که 1 خواستگار پولداری دارم اما این آقا حرفاش طوری هست که باعث شد من از یه روانشناس کمک بگیرم.نمیخوام به مشکل من به دید مذهبی نگاه بشه فقط میخوام از نظر علمی و علم روانشناسی به مشکلم رسیدگی بشه.برای این فرد غیرت تعریف نشده یعنی هیچ جایی تو زندگی ایشون نداره.صریح تر بهتون میگم این آقا حتی با این شرایط که من باید بادوستاشون راحت باشم چه از نظر لباس و چه از نظر ارتباط جنسی.هیچ محدودیتی برای خانومشون قایل نیستن خیلی فکرشون باز هست وهیچ محدودیت وحدومرزی برای من و ارتباطم با نامحرم وجود نداره.ایشون ازمن میخوان راحت راحت باشم چه بادوستای ایشون و چه خودم دوست پسری پیداکنم اما واسه خودشون خیلی محدودیت قائلن و گفتن که من خودم به هیچ عنوان بادختری رابطه برقرار نمیکنم اما دلم میخواد زنم خیلی راحت باشه حتی سکس سه نفره رو من دوس دارم.این آقا میلیاردر هم هستن شرایط مالی شون بسیار عالی عاشق من هم شدن به گفته خودشون، برای ازدواج با من هم خیلی عجله دارن حدود چندماه میگن آشنایی بعد ازدواج.تمام رویاهای من برای مراسم و زندگی آنچنانی رو فراهم میکنن و از همه لحاظ مشوق من هستن و به حرفام گوش میدن جز همین یه مورد.ببینین خیلی مرد مهربون و باشخصیتی هستن خیلی خوب صحبت میکنن احترام میذارن.من از نظر مذهبی نمیخوام نظرتونو بگید فقط میخوام بدونم از نظر علمی ایشون مشکل روانشناسی دارن و میشه درمان بشن یا خیر؟ و من چی کار کنم؟ممنونم