با سلام خدمت اقای مسکنی.6ساله که ازدواج کردم مشکلی که با شوهرم دارم لجبازیشه و اینکه دوست نداره من با خونوادم رابطه داشته باشم به خصوص که 7 ماهه بچه دار هم شدیم میگه دوست ندارم بچم با خونوادت رابطه داشته باشه در صورتی که من خیلی به خونوادم وابسته ام منم مجبورم پنهانی خونوادمو ببینم چون اگه بفهمه منو توی خونه راه نمی ده اما هر شب خودش به خونوادش سر می زنه درکل سر همه چی به من زور میگه و خیلی خود خواهه ومن حق اعتراض ندارم.لطفا به من بگین چه جوری باهاش برخورد کنم .ممنون
با سلام و وقت بخیر از باب تاخیر در پاسخ عذر خواهم.خانم محترمه جند نکته را دقت داشته باشید:1-قطعا در ابتدای ازدواج برخورد همسرتان اینچنین نبوده پس در یک زمانی که آرامش دارید زندگی شش ساله اتان را مرور کنید ببینید از چه زمانی تغییر رفتار همسرتان شروع شده است چرا که تا درد را نشناسید درمان مشخص نخواهد شد منصفانه و منطقی بررسی کنید در ایجاد این اختلافات چند درصد سهم داشتید و چقدر همسرتان .2- بدنبال ریشه اختلاف باشید نه فرار یا پاک کردن صورت مسئله.3- یادتان باشد وقتی شوهری بهنه جویی یا لجبازی میکند بدانید که کودک درون او چیزی میخواسته یا انتظاری داشته است که بر آورده نشده ویا به ان نرسیده لذا اعتراض خود را به این طریق نشان میدهد. وگاه بدلیل غرور و یا دلایل دیگر از عنوان کردن صریح این اعتراض خودداری میکند. 4- دقت داشته باشید علاقه و وابستگی شما به خانوادتون ممکن است حس حسادت کودک درون شوهرتان را برانگیخته و حتی خانواده شما را رقیب خود میداند یادتان باشد که آقایان خیلی ازاینکه مورد توجه همسرشان قرار گیرند برایشان لذتبخش است .پس از به این نیز کودک درون همسرتا پاسخ مثبت دهید. 5- بررسی کنید ریشه این اختلاف شوهرتان با خانواده شما چیست بیشترین انتقادی که از خانواده شما دارد چیست و چرا اینچنین موضع گیری میکند وسعی در ایجاد روابط همسرتان با خانواده اتان نمایید حساسیت شوهرتان را در مورد رفتنتان به خان مادرتان کاهش بدید . اقدامات فوق را انجام بدید ونتیجه را با مشاوره مطرح نمایید از خداوند هم کمک بخواهید . اگر ابهامی در پاسخ داشتید مجدد مطرح نمایید . به امید موفقیت شما . (مسکنی)
عنوان سوال:

با سلام خدمت اقای مسکنی.6ساله که ازدواج کردم مشکلی که با شوهرم دارم لجبازیشه و اینکه دوست نداره من با خونوادم رابطه داشته باشم به خصوص که 7 ماهه بچه دار هم شدیم میگه دوست ندارم بچم با خونوادت رابطه داشته باشه در صورتی که من خیلی به خونوادم وابسته ام منم مجبورم پنهانی خونوادمو ببینم چون اگه بفهمه منو توی خونه راه نمی ده اما هر شب خودش به خونوادش سر می زنه درکل سر همه چی به من زور میگه و خیلی خود خواهه ومن حق اعتراض ندارم.لطفا به من بگین چه جوری باهاش برخورد کنم .ممنون


پاسخ:

با سلام و وقت بخیر از باب تاخیر در پاسخ عذر خواهم.خانم محترمه جند نکته را دقت داشته باشید:1-قطعا در ابتدای ازدواج برخورد همسرتان اینچنین نبوده پس در یک زمانی که آرامش دارید زندگی شش ساله اتان را مرور کنید ببینید از چه زمانی تغییر رفتار همسرتان شروع شده است چرا که تا درد را نشناسید درمان مشخص نخواهد شد منصفانه و منطقی بررسی کنید در ایجاد این اختلافات چند درصد سهم داشتید و چقدر همسرتان .2- بدنبال ریشه اختلاف باشید نه فرار یا پاک کردن صورت مسئله.3- یادتان باشد وقتی شوهری بهنه جویی یا لجبازی میکند بدانید که کودک درون او چیزی میخواسته یا انتظاری داشته است که بر آورده نشده ویا به ان نرسیده لذا اعتراض خود را به این طریق نشان میدهد. وگاه بدلیل غرور و یا دلایل دیگر از عنوان کردن صریح این اعتراض خودداری میکند. 4- دقت داشته باشید علاقه و وابستگی شما به خانوادتون ممکن است حس حسادت کودک درون شوهرتان را برانگیخته و حتی خانواده شما را رقیب خود میداند یادتان باشد که آقایان خیلی ازاینکه مورد توجه همسرشان قرار گیرند برایشان لذتبخش است .پس از به این نیز کودک درون همسرتا پاسخ مثبت دهید. 5- بررسی کنید ریشه این اختلاف شوهرتان با خانواده شما چیست بیشترین انتقادی که از خانواده شما دارد چیست و چرا اینچنین موضع گیری میکند وسعی در ایجاد روابط همسرتان با خانواده اتان نمایید حساسیت شوهرتان را در مورد رفتنتان به خان مادرتان کاهش بدید . اقدامات فوق را انجام بدید ونتیجه را با مشاوره مطرح نمایید از خداوند هم کمک بخواهید . اگر ابهامی در پاسخ داشتید مجدد مطرح نمایید . به امید موفقیت شما . (مسکنی)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین