حقیقت این است که اسلام به همان میزان که به انعقاد پیمان زناشویی اهمیت میدهد، از شکسته شدن آن ناخشنود است; چنانکه قرآن کریم در بسیاری از آیات به اهمیت ازدواج اشاره کرده و از مؤمنان میخواهد مقدمات ازدواج افرادی را که همسر ندارند، فراهم کنند.(ر.ک: سوره نور، 32 / سوره نحل، 72 و... .) رسول اکرمنیز میفرمایند: "هیچ چیز، در پیشگاه خدا محبوبتر از خانهای که به ازدواج آباد شده نیست و هیچ چیز در پیشگاه خدا منفورتر از خانهای که در اسلام به جدایی (طلاق) ویران شود، نیست.(وسائلالشیعه، ج 16، ص 266 و 267.) ولی گاهی عدم تفاهم و توافق زن و شوهر، چنان به اوج میرسد که نه داوران خانوادگی و نه خود زوجین، از عهده رفع آن بر نمیآیند; اینجاست که راه جدایی برای آنها باز گذاشته شده; چرا که زندگی خانوادگی، نیاز به وحدت و مودت دارد و این هم چیزی نیست که یک طرفه و یک جانبه، باشد; بلکه باید جذب و کشش از هر دو طرف باشد. با زور و اجبار "قانونی" میتوان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکاری کنند و پیمان همکاری خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکاری خود ادامه دهند; امّا ممکن نیست با زور و اجبار قانونی دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند; نسبت به همدیگر صمیمیت داشته باشند و... بنابراین، هنگامی که محبت زن از قلب مرد خارج شد یا زن حاضر به ادامه زندگی با مرد نبود، اسلام آنها را وادار به ادامه زندگی نمیکند; اگرچه اسلام انواع تدابیر اخلاقی و اجتماعی را برای حفظ این کانون از خطر انحلال به کار برده و به هر وسیلهای متوسل شده است; به جز زور و قانون. لذا اگر کار به جایی برسد که سازش میان همسران به هیچ وجه میسر نباشد، خداوند راه طلاق، یعنی جدا شدن زوجین را به عنوان آخرین راه حل باز گزارده است. خداوند طلاق را برای کسانی قرار داده است که هیچ راهی برای ادامه زندگی مشترک و حل مشکلات و اختلافهای خود، در پیش رو ندارند و محیط خانواده نیز برای آنها به صورتی غیر قابل تحمل در آمده که ادامه آن زندگی را بر انسان تلخ و دشوار می سازد. البته قبل از تصمیم به طلاق حتما باید این مراحل را طی شده باشد. 1- گفتگوی جدی و به دور از جدال و کشمکش و نرسیدن به نتیجه.در واقع زن و شوهر در این مرحله نتوانسته اند خودشان مشکلشان را حل کنند. البته باید مورد اختلاف و نزاع از مسائل مهم و اساسی زندگی باشد که بدون آن ادامه زندگی بسیار مشکل باشد. وگرنه مسائل جزئی بسیاری ممکن است وجود داشته باشد که علیرغم نرسیدن به نتیجه و تفاهم با گذشت و عفو قابل چشم پوشی است و زندگی هم ممکن است. هر چند برای این مشکلات کوچک نیز نباید بی تفاوت بود و برای آنها نیز باید چاره ای اندیشید. 2- اگر خدای نخواسته زندگی شما نه به تشخیص خودتان که عصبانی و احساساتی هستید، بلکه به تشخیص خیر اندیشان و مصلحان به چنین درجهای از ناسازگاری رسید و جدّاً نتوانستید زندگی کنید راه باز است. لذا تنها به نظر خود در این زمینه اکتفا نکنید و قبل از هر گونه تصمیم برای جدایی ابتدا به مشاور مراجعه کنید چه بسا راهکارهایی هنوز برای ادامه زندگی وجود داشته باشد و مشکل شما قابل حل باشد. 3- زن و شوهری که در صدد جدایی هستند اگر دارای فرزند هستند باید به فکر آنها نیز باشند.آسایش و خوشی بچه در اینست که پدر و مادرش با هم باشند تا او زیر سایه پدر و در دامن عطوفت مادرپرورش یابد. اگر این زندگی مشترک از هم پاشید کانون امید بچه واژگون گشته دوران خوشی او خاتمه می یابد.اگر پدر از او نگهداری کند از مهر ومحبتهای بی شائبه مادر محروم میگردد و بسا اوقات زیر دست نامادری می شود.تکلیف نامادری هم روشن است.زیرا او از بچه هووی سابق خودش خوشش نمی آید و او را مزاحم و سربار خویشتن محسوب میدارد. (1) پی نوشت: 1-آیین همسرداری، ابراهیم امینی www.morsalat.com
حقیقت این است که اسلام به همان میزان که به انعقاد پیمان زناشویی اهمیت میدهد، از شکسته شدن آن ناخشنود است; چنانکه قرآن کریم در بسیاری از آیات به اهمیت ازدواج اشاره کرده و از مؤمنان میخواهد مقدمات ازدواج افرادی را که همسر ندارند، فراهم کنند.(ر.ک: سوره نور، 32 / سوره نحل، 72 و... .) رسول اکرمنیز میفرمایند: "هیچ چیز، در پیشگاه خدا محبوبتر از خانهای که به ازدواج آباد شده نیست و هیچ چیز در پیشگاه خدا منفورتر از خانهای که در اسلام به جدایی (طلاق) ویران شود، نیست.(وسائلالشیعه، ج 16، ص 266 و 267.)
ولی گاهی عدم تفاهم و توافق زن و شوهر، چنان به اوج میرسد که نه داوران خانوادگی و نه خود زوجین، از عهده رفع آن بر نمیآیند; اینجاست که راه جدایی برای آنها باز گذاشته شده; چرا که زندگی خانوادگی، نیاز به وحدت و مودت دارد و این هم چیزی نیست که یک طرفه و یک جانبه، باشد; بلکه باید جذب و کشش از هر دو طرف باشد. با زور و اجبار "قانونی" میتوان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکاری کنند و پیمان همکاری خود را بر اساس عدالت محترم بشمارند و سالیان دراز به همکاری خود ادامه دهند; امّا ممکن نیست با زور و اجبار قانونی دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند; نسبت به همدیگر صمیمیت داشته باشند و...
بنابراین، هنگامی که محبت زن از قلب مرد خارج شد یا زن حاضر به ادامه زندگی با مرد نبود، اسلام آنها را وادار به ادامه زندگی نمیکند; اگرچه اسلام انواع تدابیر اخلاقی و اجتماعی را برای حفظ این کانون از خطر انحلال به کار برده و به هر وسیلهای متوسل شده است; به جز زور و قانون.
لذا اگر کار به جایی برسد که سازش میان همسران به هیچ وجه میسر نباشد، خداوند راه طلاق، یعنی جدا شدن زوجین را به عنوان آخرین راه حل باز گزارده است. خداوند طلاق را برای کسانی قرار داده است که هیچ راهی برای ادامه زندگی مشترک و حل مشکلات و اختلافهای خود، در پیش رو ندارند و محیط خانواده نیز برای آنها به صورتی غیر قابل تحمل در آمده که ادامه آن زندگی را بر انسان تلخ و دشوار می سازد.
البته قبل از تصمیم به طلاق حتما باید این مراحل را طی شده باشد.
1- گفتگوی جدی و به دور از جدال و کشمکش و نرسیدن به نتیجه.در واقع زن و شوهر در این مرحله نتوانسته اند خودشان مشکلشان را حل کنند. البته باید مورد اختلاف و نزاع از مسائل مهم و اساسی زندگی باشد که بدون آن ادامه زندگی بسیار مشکل باشد. وگرنه مسائل جزئی بسیاری ممکن است وجود داشته باشد که علیرغم نرسیدن به نتیجه و تفاهم با گذشت و عفو قابل چشم پوشی است و زندگی هم ممکن است. هر چند برای این مشکلات کوچک نیز نباید بی تفاوت بود و برای آنها نیز باید چاره ای اندیشید.
2- اگر خدای نخواسته زندگی شما نه به تشخیص خودتان که عصبانی و احساساتی هستید، بلکه به تشخیص خیر اندیشان و مصلحان به چنین درجهای از ناسازگاری رسید و جدّاً نتوانستید زندگی کنید راه باز است. لذا تنها به نظر خود در این زمینه اکتفا نکنید و قبل از هر گونه تصمیم برای جدایی ابتدا به مشاور مراجعه کنید چه بسا راهکارهایی هنوز برای ادامه زندگی وجود داشته باشد و مشکل شما قابل حل باشد.
3- زن و شوهری که در صدد جدایی هستند اگر دارای فرزند هستند باید به فکر آنها نیز باشند.آسایش و خوشی بچه در اینست که پدر و مادرش با هم باشند تا او زیر سایه پدر و در دامن عطوفت مادرپرورش یابد.
اگر این زندگی مشترک از هم پاشید کانون امید بچه واژگون گشته دوران خوشی او خاتمه می یابد.اگر پدر از او نگهداری کند از مهر ومحبتهای بی شائبه مادر محروم میگردد و بسا اوقات زیر دست نامادری می شود.تکلیف نامادری هم روشن است.زیرا او از بچه هووی سابق خودش خوشش نمی آید و او را مزاحم و سربار خویشتن محسوب میدارد. (1)
پی نوشت:
1-آیین همسرداری، ابراهیم امینی
www.morsalat.com
- [آیت الله بهجت] زنی با شوهرش اختلاف دارد و با هم متارکه کرده اند. شوهر اصلاً طلاق نمی دهد و زن در عسر و حرج به سر می برد، آیا زن می تواند خودش به طلاق اقدام نماید؟ تکلیفش چیست؟
- [آیت الله بروجردی] شخصی که زوجهاش را میخواهد طلاق دهد در حضور عدلین، باید عدالت آنها به نظر زوج مُحرَز باشد، یا این که به نظر وکیل زوج در طلاق؟ و با اختلاف نظر زوج و وکیل در عدالت، میزان چیست؟
- [آیت الله بهجت] در محاکم قضایی، زوجه به جهت وطی در دُبُر و نارضایتی وی، دادخواست طلاق غیابی و یا حضوری شوهر داده است، در حالی که شوهر به طلاق راضی نیست. آیا عنوان مذکور مجوّز طلاق می باشد؟ و در صورت صدور طلاق توسّط قاضی، آیا زوجه می تواند ازدواج مجدّد کند؟
- [آیت الله بهجت] مرد و زن در وقوع طلاق اختلاف دارند؛ مرد مدّعی وقوع طلاق و زن منکر آن است. قول کدام یک مقدّم است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن و شوهری اختلاف پیدا می کنند، بدین جهت زن علیه شوهر شکایت می نماید. پس از مراجعات زیاد، دادگستری دستور حلّ اختلاف را از طریق کدخدا منشی صادر می کند. جمعی به همراه زن و شوهر به محضر حاکم شرع محل می روند. پس از مشخّص شدن حقوق شرعی زن (مهریّه، نفقه، و مانند آن) حاکم شرع از شوهر وکالت شرعی گرفته، و اقرار نامه ای جهت اجرای صیغه طلاق تهیّه، و به امضای زن و شوهر و حاضرین در جلسه می رساند. زن تمام حقوق شرعی خود، حتّی اُجرت انجام صیغه طلاق را از شوهر می گیرد. شوهر در این مورد و در این مدّت نه به زن، و نه به حاکم شرع، رجوع ننموده است. پس از گذشت 7 سال، زن ادّعای جاری نشدن صیغه طلاق را دارد، و نفقه و مخارج چند ساله خود را از شوهر مطالبه می نماید. حاکم شرع نیز اعتراف دارد که صیغه طلاق را اجرا نکرده است. در این مدّت طولانی، اجرا نشدن صیغه طلاق به صورت یک راز بین زن و حاکم شرع پنهان بوده، و به شوهر اطلاع نداده اند! زن مجدّداً علیه شوهر شکایت نموده، و شوهر محکوم به خسارات و مجازاتی می شود. حکم مسأله را بیان فرمایید.
- [آیت الله اردبیلی] آیا احتمال ضرر، مجوّز خوردن روزه میشود یا این که اطمینان به ضرر لازم است؟ میزان در مقدار ضرر چیست؟
- [سایر] در موارد اختلاف بین زن و شوهر چگونه باید این اختلافات را حل کرد؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا بعد از انکه زن و شوهر از هم طلاق گرفتند، شوهر به مادر زن قبلی خود محرم هست؟
- [سایر] اختلاف بین زن و شوهر در خانه معلول چه عواملی است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] میزان نفقه با توجّه به وضعیت زن تعیین میشود یا رعایت حال شوهر معیار و ملاک است و آیا زن مالک نفقه میشود یا فقط حقّ انتفاع دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر در حال بیماری زن خود را طلاق دهد و پیش از تمام شدن دوازده ماه قمری بمیرد، زن با سه شرط از او ارث میبرد: اوّل: آن که زن در این مدّت شوهر دیگری نکرده باشد.دوم: زن به واسطه بیمیلی به شوهر، مالی به او نداده باشد که به طلاق دادن راضی شود، بلکه اگر چیزی هم به شوهر ندهد، ولی طلاق به تقاضای زن باشد، باز هم ارث بردن او اشکال دارد.سوم: شوهر در همان مرضی که زن را طلاق داده، به واسطه آن بیماری یا به جهت دیگری بمیرد؛ پس اگر از آن بیماری خوب شود و به جهت دیگری از دنیا برود، زن از او ارث نمیبرد.
- [آیت الله اردبیلی] کفن زن بر عهده شوهر است، اگرچه خود زن دارای اموال باشد و همچنین اگر زن را به شرحی که در کتاب طلاق گفته میشود طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، بنابر احتیاط واجب شوهر باید کفن او را بدهد، و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولیّ شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد ، آن طلاق را مُبارات گویند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند، و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گویند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مهر خود یا مال دیگری را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گویند.
- [آیت الله بروجردی] اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گویند.
- [امام خمینی] اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گویند.
- [آیت الله سبحانی] اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گویند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر زن و شوهر از یکدیگر کراهت داشته باشند و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد ان طلاق را مبارات گویند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد؛ آن طلاق را مبارات گویند.