اولا توجه داشته با شیم که احکام اسلام در مورد خانواده و روابط درونی آن را باید در مجموعه احکام ملاحظه نمود نه در یک زاویه و یک بعد آن. مثلا در اسلام حق ولایت و سرپرستی بر دوش مرد گذاشته شده؛ چون حق نفقه و تا مین هزینه نیز بر دوش او نهاده شده است. ثانیاً گرچه از جنبه برخی حقوق مرد دارای امتیازاتی است ولی از نظر روحی و روانی فرزند وابستگی شدیدی به مادر دارد به گونه‌ای‌که نوعا فرزندان در کنار مادر می‌مانند و روابط خود را با او حفظ می‌کنند. ثالثا سفارش‌هایی که در مورد مادر و حفظ حرمت و رعایت او شده است قابل مقایسه با آنچه در مورد پدر آمده است نیست. رابعاً مساله نزاع بر سر سرپرستی فرزند بالاخره باید به نوعی حل شود یا باید فرزند را در اختیار مادر گذاشت و یا در اختیار پدر یاجد پدری او؛ چون بر فرض جدایی یا فوت یکی ، راهی جز این نیست که در اختیار یک نفر باشد. در این بین اسلام در مقاطع خاصی فرزند را تحت حضانت مادر و در دیگر موارد او را تحت سرپرستی پدر دانسته است. گرچه در مواردی این موضوع ممکن است موجب رنجش مادر گردد ولی از سوی دیگر او را آزاد نموده تا بتواند راه زندگی خود را انتخاب کند و مرد نیز نتواند از مسو ولیت خود شانه خالی نماید. در حکم (نگه‌داری بچه توسط پدر)، هیچ مشکل عقلی وجود ندارد؛ بلکه مصلحت‌های مهمی نیز در نظر گرفته شده است. اسلام حق نگه‌داری دختر را تا هفت سالگی و پسر را تا دو سالگی به مادر داده است؛ یعنی، اگر مادر مایل باشد می‌تواند پسر یا دختر خود را تا این سن‌ها (با پرداخت هزینه آن توسط مرد) نگه‌داری کند و بعد از آن متوقف بر توافق طرفین است. در این حکم هم مراعات مسائل تربیتی و عاطفی شده است؛ چرا که اوج نیاز عاطفی به محبت مادر در این سن‌ها است و هم مراعات مصحلت زن؛ چرا که اگر نگه‌داری بچه‌ها همیشه بر عهده زن می‌بود، در تشکیل زندگی و ازدواج مجدد وی مشکلات فراوانی ایجاد می‌گشت و مسلماً صلاح یک زن نیست که با اولین شکست در زندگی خود، برای همیشه از داشتن یک زندگی گرم و پُرمحبت محروم بماند و متحمل سختی‌ها و دشواری‌های فراوان گردد. بنا براین, در مسئله حضانت، اموری چند مورد توجه است؛ از جمله: عواطف مادر، عواطف پدر، عواطف فرزند (با توجّه به روان‌شناسی دختر و پسر)، مسائل مربوط به آینده فرزند (مانند شیوه‌ها و مدل‌های الگوگیری در زندگی)، مسائل تربیتی فرزند، حقوق اقتصادی و تأمین نیازهای مادی فرزند، زندگی آینده پدر و مادر و ... .حضانت مادر نسبت به فرزند، به نحو (حق) است و از حقوق او به شمار می‌آید؛ ولی تأمین مخارج و حضانت پدر به نحو (تکلیفی) است. از این رو مادر هرگاه بخواهد می‌تواند از عهده‌داری امور فرزند شانه خالی کند؛ ولی مرد هرگز چنین حقی ندارد. حکمت احکام حضانت‌ 1. فرزند در نخستین دوران زندگی خویش، نیاز شدیدی به مهر مادر و مراقبت‌های ویژه او دارد؛ به گونه‌ای که هیچ چیز، جایگزین عواطف و مراقبت‌های او در این دوران نمی‌شود. مادر نیز دغدغه فوق‌العاده‌ای در این باره دارد؛ بنابراین حکمت حضانت مادر در این دوران کاملاً آشکار است. 2. فرزند در دوران کودکی، به الگوگیری پرداخته و به تدریج شخصیت‌اش شکل گرفته و سامان می‌یابد. از طرف دیگر به طور طبیعی دختر باید با رفتارهای زنانه، مادرانه و عاطفی خو بگیرد و شخصیت‌پذیری متناسب با جنسیت خود داشته باشد. از این رو بهتر است مدت بیشتری با مادر زندگی کند تا شخصیت او، بر اساس الگوی جنسی مناسب خود پرورش یابد. در مقابل، پسر نیز باید الگوی جنسی مناسب خود را یافته و متناسب با آن رشد کند. لازمه این مسئله نیز آن است که پسر، مدت بیشتری با پدر زندگی کند و هر چه زودتر به پدر ملحق شود. 3. حق‌گونه بودن حضانت مادر و محدودیت نسبی دوران آن، موجب می‌شود که زن از آزادی، فراغت و شرایط کافی برای زندگی مجدد برخوردار شود. در حالی که اگر حضانت فرزند برای زن تکلیف‌آور و طولانی مدت باشد؛ چه بسا دیگر نتواند موفق به ازدواج مجدد گردد و شکست او در زندگی نخستین، به ناکامی همیشگی او مبدل شود؛ زیرا بسیاری از مردان مایل به حضور فرزند دیگری در خانه خود نیستند. اما زن از این جهت مشکل چندانی ندارد و زنان بسیاری به جهت روحیات عاطفی، آماده پذیرش فرزندان مرد می‌باشند. دراخیر توجه به این نکته لازم است : حضانت عبارت از اقتداری است که قانون به منظورنگهداری وتربیت اطفال به پدر ومادر آنان اعطا کرده است،بنا براین فلسفه ومبنای حضانت حمایت، تربیت ومواظبت ازکودک است،لذا این اقتدارتا زمانی ادامه دارد که طفل نیازمند به ان است؛اما همین که طفل کبیرشد(تکمیل9سال قمری در دخترو15سال درپسر) ورشد لازم رایافت یعنی اعمال ورفتاراومورد پسند وتصدیق عقلا واقع گردید ازتحت ولایت وحضانت خارج می شود ومی تواند پیش پدریا مادریا شخص ثالثی که بیگانه یا ازبستگانش باشد زندگانی کند ومختار خواهد بودٰ زیرا بعد از رسیدن به سن بلوغ ورشد دیگر نمی توان فرزند خانواده را کودک یا طفل نامید وحضانت مخصوص اطفال است چنان چه در قانون مدنی ماده1168 آمده است:( نگهداری اطفال هم حق وهم تکلیف ابوین است) پس حضانت با بلو غ ورشد پایان می پذیرد؛بنا پسر ها بعد از این که 15 سال قمری انها کامل شد ودختران پس ازتکمیل نه سال به بلوغ شرعی می رسند `و پس از رسیدن به سن بلوغ ،فرزند میتواند مستقل باشد ،بلی اگر رشید نباشدیعنی صلاح وفساد خودرا تشخیص ندهد از نظر مالی باید زیر نظر پدر یا جد و با اجازه او اقدام کند. امیدوارم موفق باشید برای آگاهی بیشتررجوع کنید:دکترناصر کاتوزیان ٰ، حقوق خانواده، شرکت انتشار، چاپ سوم، 1372 ص135 www.porseman.org
اولا توجه داشته با شیم که احکام اسلام در مورد خانواده و روابط درونی آن را باید در مجموعه احکام ملاحظه نمود نه در یک زاویه و یک بعد آن. مثلا در اسلام حق ولایت و سرپرستی بر دوش مرد گذاشته شده؛ چون حق نفقه و تا مین هزینه نیز بر دوش او نهاده شده است.
ثانیاً گرچه از جنبه برخی حقوق مرد دارای امتیازاتی است ولی از نظر روحی و روانی فرزند وابستگی شدیدی به مادر دارد به گونهایکه نوعا فرزندان در کنار مادر میمانند و روابط خود را با او حفظ میکنند.
ثالثا سفارشهایی که در مورد مادر و حفظ حرمت و رعایت او شده است قابل مقایسه با آنچه در مورد پدر آمده است نیست.
رابعاً مساله نزاع بر سر سرپرستی فرزند بالاخره باید به نوعی حل شود یا باید فرزند را در اختیار مادر گذاشت و یا در اختیار پدر یاجد پدری او؛ چون بر فرض جدایی یا فوت یکی ، راهی جز این نیست که در اختیار یک نفر باشد. در این بین اسلام در مقاطع خاصی فرزند را تحت حضانت مادر و در دیگر موارد او را تحت سرپرستی پدر دانسته است. گرچه در مواردی این موضوع ممکن است موجب رنجش مادر گردد ولی از سوی دیگر او را آزاد نموده تا بتواند راه زندگی خود را انتخاب کند و مرد نیز نتواند از مسو ولیت خود شانه خالی نماید. در حکم (نگهداری بچه توسط پدر)، هیچ مشکل عقلی وجود ندارد؛ بلکه مصلحتهای مهمی نیز در نظر گرفته شده است. اسلام حق نگهداری دختر را تا هفت سالگی و پسر را تا دو سالگی به مادر داده است؛ یعنی، اگر مادر مایل باشد میتواند پسر یا دختر خود را تا این سنها (با پرداخت هزینه آن توسط مرد) نگهداری کند و بعد از آن متوقف بر توافق طرفین است. در این حکم هم مراعات مسائل تربیتی و عاطفی شده است؛ چرا که اوج نیاز عاطفی به محبت مادر در این سنها است و هم مراعات مصحلت زن؛ چرا که اگر نگهداری بچهها همیشه بر عهده زن میبود، در تشکیل زندگی و ازدواج مجدد وی مشکلات فراوانی ایجاد میگشت و مسلماً صلاح یک زن نیست که با اولین شکست در زندگی خود، برای همیشه از داشتن یک زندگی گرم و پُرمحبت محروم بماند و متحمل سختیها و دشواریهای فراوان گردد.
بنا براین, در مسئله حضانت، اموری چند مورد توجه است؛ از جمله: عواطف مادر، عواطف پدر، عواطف فرزند (با توجّه به روانشناسی دختر و پسر)، مسائل مربوط به آینده فرزند (مانند شیوهها و مدلهای الگوگیری در زندگی)، مسائل تربیتی فرزند، حقوق اقتصادی و تأمین نیازهای مادی فرزند، زندگی آینده پدر و مادر و ... .حضانت مادر نسبت به فرزند، به نحو (حق) است و از حقوق او به شمار میآید؛ ولی تأمین مخارج و حضانت پدر به نحو (تکلیفی) است. از این رو مادر هرگاه بخواهد میتواند از عهدهداری امور فرزند شانه خالی کند؛ ولی مرد هرگز چنین حقی ندارد.
حکمت احکام حضانت
1. فرزند در نخستین دوران زندگی خویش، نیاز شدیدی به مهر مادر و مراقبتهای ویژه او دارد؛ به گونهای که هیچ چیز، جایگزین عواطف و مراقبتهای او در این دوران نمیشود. مادر نیز دغدغه فوقالعادهای در این باره دارد؛ بنابراین حکمت حضانت مادر در این دوران کاملاً آشکار است.
2. فرزند در دوران کودکی، به الگوگیری پرداخته و به تدریج شخصیتاش شکل گرفته و سامان مییابد. از طرف دیگر به طور طبیعی دختر باید با رفتارهای زنانه، مادرانه و عاطفی خو بگیرد و شخصیتپذیری متناسب با جنسیت خود داشته باشد. از این رو بهتر است مدت بیشتری با مادر زندگی کند تا شخصیت او، بر اساس الگوی جنسی مناسب خود پرورش یابد. در مقابل، پسر نیز باید الگوی جنسی مناسب خود را یافته و متناسب با آن رشد کند. لازمه این مسئله نیز آن است که پسر، مدت بیشتری با پدر زندگی کند و هر چه زودتر به پدر ملحق شود.
3. حقگونه بودن حضانت مادر و محدودیت نسبی دوران آن، موجب میشود که زن از آزادی، فراغت و شرایط کافی برای زندگی مجدد برخوردار شود. در حالی که اگر حضانت فرزند برای زن تکلیفآور و طولانی مدت باشد؛ چه بسا دیگر نتواند موفق به ازدواج مجدد گردد و شکست او در زندگی نخستین، به ناکامی همیشگی او مبدل شود؛ زیرا بسیاری از مردان مایل به حضور فرزند دیگری در خانه خود نیستند. اما زن از این جهت مشکل چندانی ندارد و زنان بسیاری به جهت روحیات عاطفی، آماده پذیرش فرزندان مرد میباشند.
دراخیر توجه به این نکته لازم است : حضانت عبارت از اقتداری است که قانون به منظورنگهداری وتربیت اطفال به پدر ومادر آنان اعطا کرده است،بنا براین فلسفه ومبنای حضانت حمایت، تربیت ومواظبت ازکودک است،لذا این اقتدارتا زمانی ادامه دارد که طفل نیازمند به ان است؛اما همین که طفل کبیرشد(تکمیل9سال قمری در دخترو15سال درپسر) ورشد لازم رایافت یعنی اعمال ورفتاراومورد پسند وتصدیق عقلا واقع گردید ازتحت ولایت وحضانت خارج می شود ومی تواند پیش پدریا مادریا شخص ثالثی که بیگانه یا ازبستگانش باشد زندگانی کند ومختار خواهد بودٰ زیرا بعد از رسیدن به سن بلوغ ورشد دیگر نمی توان فرزند خانواده را کودک یا طفل نامید وحضانت مخصوص اطفال است چنان چه در قانون مدنی ماده1168 آمده است:( نگهداری اطفال هم حق وهم تکلیف ابوین است) پس حضانت با بلو غ ورشد پایان می پذیرد؛بنا پسر ها بعد از این که 15 سال قمری انها کامل شد ودختران پس ازتکمیل نه سال به بلوغ شرعی می رسند `و پس از رسیدن به سن بلوغ ،فرزند میتواند مستقل باشد ،بلی اگر رشید نباشدیعنی صلاح وفساد خودرا تشخیص ندهد از نظر مالی باید زیر نظر پدر یا جد و با اجازه او اقدام کند. امیدوارم موفق باشید
برای آگاهی بیشتررجوع کنید:دکترناصر کاتوزیان ٰ، حقوق خانواده، شرکت انتشار، چاپ سوم، 1372 ص135
www.porseman.org
- [سایر] حضانت اطفال به چه معنا است؟ و حکمت آن چیست؟ در دوران جدایی و طلاق حق حضانت فرزندان با پدر است یا مادر؟
- [سایر] حضانت اطفال به چه معنا است؟ و حکمت آن چیست؟ در دوران جدایی و طلاق حق حضانت فرزندان با پدر است یا مادر؟
- [آیت الله سبحانی] بر فرض وقوع تغییر جنسیت و وقوع فسخ نکاح، مسأله حضانت اطفال به چه شکل است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر اطفال غیر ممیز پسر یا دختر را پدر و یا مادر در سفر مکه معظمه همراه ببرند ایاواجب است که پدر یا مادر در صورت تمکن اطفال خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمایند و یا خود پدر و مادر و یا نایب ایشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا اورند و اگر هیچکدام از کارهای مذکور فوق را پدر و مادر و اطفال عملی نکنند ایا این اطفال بعد از بلوغ و رشد می توانند ازدواج کنند و یا باید به مکه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمایند و یا تنها طواف نساء بر گردن انان است
- [آیت الله مکارم شیرازی] از آنجا که موضوع تحقیق بنده وضعیت فقهی و حقوقی اطفال نامشروع می باشد نظر حضرتعالی را در مورد وضعیت این اطفال از لحاظ ارث و حضانت و نفقه و ولایت و حرمت نکاح و... خواستارم.
- [آیت الله بهجت] آیا ولیّ قهری اطفال بعد از فوت پدر آن ها می تواند از حضانت آن ها توسّط مادرشان به علّت ازدواج بعدی مادر و یا هر علّت دیگر ممانعت به عمل آورد؟
- [آیت الله نوری همدانی] امروزه حضات اطفال درمانده طبق قوانین جمهوری اسلامی توسط اشخاص داوطلب هنگامی میسر است که نبودن سرپرستی از اقربای طفل برای دادگاه محرز شود و معمولاً افرادی که اقدام به سرپرستی اینگونه اطفال میکنند برای ایجاد محرومیت دو راه در پیش پا دارند:
- [آیت الله بهجت] خانمی است غیر سیده که سرپرستی اطفال سید خود را به عهده دارد، آیا می تواند از سهم سادات برای مخارج خود و فرزندان خود استفاده کند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خانمی است غیرسیده که سرپرستی اطفال سیّد خود را به عهده دارد، آیا می تواند از سهم سادات برای مخارج خود و فرزندان استفاده کند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] خانمی است غیر سیّده که سرپرستی اطفال سیّد خود را به عهده دارد آیا میتواند از سهم سادات برای مخارج خود و فرزندانش استفاده کند یا خیر؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خوردن و آشامیدن عین نجس مثل مردار و شراب و خورانیدن آن حتی به اطفال، حرام است. بلکه باید طفل را از خوردن آن منع نمایند، و خوردن و آشامیدن چیزی که نجس شده و خورانیدن آن به اشخاص بالغ و هم چنین خورانیدن متنجسی که ضرر دارد به اطفال، حرام است. و با عدم ضرر هم، احتیاط مستحب ترک خورانیدن به اطفال است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اول: خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است و خورانیدن عین نجس، مانند مسکرات به اطفال نیز حرام می باشد و بنابر احتیاط واجب باید از خورانیدن غذایی که نجس شده به اطفال نیز خودداری کرد، اما آنچه بر اثر نجس بودن دست خود آنها نجس می شود، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] خوردن و آشامیدن چیز نجس و نیز خورانیدن عین نجس به اطفال حرام است. ولی خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل حرام نیست.
- [آیت الله مظاهری] کافری که مسلمان شود اطفال نابالغ او در احکام اسلام تابع او میباشند و همچنین است اگر جد طفل نابالغ یا مادر یا جده او مسلمان شود گرچه پدر او کافر باشد و همچنین است طفل کافری که به دست مسلمان اسیر شود. 9 - بر طرف شدن عین نجاست:
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کفار حق ندارند در بلاد اسلام، مدرسه دایر کنند و تعلیم و تربیت اطفال مسلمانان را عهده دار شوند، و جایز نیست مسلمانان فرزندان خود را به مدارس و کودکستان های آنها بفرستند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است و نیز خورانیدن عین نجس به اطفال حرام می باشد، ولی اگر خود طفل غذای نجس را بخورد یا با دست نجس غذا را نجس کند و بخورد جلوگیری از او لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است و خورانیدن عین نجس به اطفال یا دیوانهها اگر ضرر داشته باشد مانند مسکرات نیز جایز نیست ولی خورانیدن غذاهایی که نجس شده به آنها اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] واجب است انسان عورت خود را از دیگران بپوشاند، چه در موقع تخلی و چه در مواقع دیگر، خواه بیننده محرم او باشد (مانند خواهر و مادر) یا نامحرم، بالغ باشد یا غیر بالغ، حتی از اطفال ممیز که خوب و بد را می فهمند. ولی زن و شوهر لازم نیست خود را از یکدیگر بپوشانند.
- [آیت الله بهجت] حق سرپرستی طفل، پسر باشد یا دختر، بنابر اظهر تا دو سال برای مادر است، اما بعد از دو سال تا هفت سال پدر هم حق سرپرستی دارد، و در این پنج سال احوط آن است که حق سرپرستی پسر با پدر و دختر با مادر است، ولی بعد از هفت سال حق سرپرستی، فقط از آن پدر است.
- [آیت الله اردبیلی] مادر در (حِضانت) نوزاد پسر تا دو سال و نوزاد دختر تا هفت سال اولویّت دارد، به شرط آن که مادر مسلمان، عاقل و آزاد باشد و به دیگری شوهر نکرده باشد، در غیر این صورت پدر مقدّم است و پس از این مدّت، حضانت با پدر است، ولی اگر پدر مرده باشد یا واجد شرایط لازم برای حضانت بچّه نباشد، مادر هرچند شوهر کرده باشد بر جدّ و دیگران مقدّم است، واگر مادر در زمانی که مسئول حضانت و نگهداری کودک است بمیرد، پدر بر دیگران در حضانت کودک مقدّم است.