جوانی هستم که هر گاه به ارتباط دختر و پسر فکر می کنم، به آن علاقه مندم، آما اجازه ی این کار را به خود نمی دهم؛ چه کنم؟
کشش درونی به جنس مخالف و میل به دوستی و مصاحبت با آنان، امری طبیعی است، اما نکته ی مهم در این است که آیا ارتباط و دوستی، نیازهای روحی و روانی شما را به طور کامل ارضا می نماید و یا این که برای حلّ یک مشکل، گرفتار مشکلات متعدّدی می گردید؟ اگر تا کنون به این کار اقدام نکرده اید و به خود اجازه ی ایجاد رابطه نداده اید، از این تصمیم درست خود، خرسند باشید؛ زیرا جوانانی که به این راه کشیده می شوند، اوّلین چیزی که از دست می دهند، گوهر ارزشمند عفاف و پاکی است. در پاسخ به پرسش های قبلی درباره ی آثار و پیامدهای منفی این گونه روابط، به اندازه ی کافی سخن گفتیم که از جمله ی آن ها، کاهش آرامش روانی، استواری اجتماع، تزلزل کانون خانواده و افزایش فساد و انحرافات را می توان نام برد. بنابراین درست است که جوانان بعد از بلوغ و بیداری غرایز، به طور طبیعی به جنس مخالف علاقه مند می گردند و خواستار ایجادِ روابط دوستانه می شوند تا روح و جسم آنان را آرامش بخشد، اما دوستی های خیابانی و ... پاسخ درستی نبوده، مشکل جوانان را حل نمی کند و همان گونه که گفتیم، ازدواج، صحیح ترین راه است. جوان با پذیرش پیمانِ زناشویی و با مورد اعتماد قرار گرفتن، پیوسته احساس ارزشمندی می نماید، و شخصیّت او تثبیت و استعدادهایش شکوفا می گردد. این تحوّل، جوان را از انحرف در هرزگی و بی برنامگی و اسراف و فرو رفتن در لاک خود باز می دارد. پسری که ازدواج نموده است، دیگر در هیچ غروبی دلش نمی گیرد و در روز تعطیل، بی حوصله و سر در گم نمی ماند. بلکه در کنار همسر و فرزند خود، در کنار همه ی عشق و امید و در دنیایی از احساسات پاک، شادمانه پرواز می کند و اگر برای جوانی، شرایط ازدواج فراهم نیامده و یا فردِ مورد نظر را نیافته است، باید با عفاف و خویشتن داری و پرهیز از محرّکات جنسی، از گوهر طهارت و سلامت پاسداری کند تا به لطف و یاری پروردگار، در زندگی، موفّق و سربلند باشد. منبع: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380)
عنوان سوال:

جوانی هستم که هر گاه به ارتباط دختر و پسر فکر می کنم، به آن علاقه مندم، آما اجازه ی این کار را به خود نمی دهم؛ چه کنم؟


پاسخ:

کشش درونی به جنس مخالف و میل به دوستی و مصاحبت با آنان، امری طبیعی است، اما نکته ی مهم در این است که آیا ارتباط و دوستی، نیازهای روحی و روانی شما را به طور کامل ارضا می نماید و یا این که برای حلّ یک مشکل، گرفتار مشکلات متعدّدی می گردید؟ اگر تا کنون به این کار اقدام نکرده اید و به خود اجازه ی ایجاد رابطه نداده اید، از این تصمیم درست خود، خرسند باشید؛ زیرا جوانانی که به این راه کشیده می شوند، اوّلین چیزی که از دست می دهند، گوهر ارزشمند عفاف و پاکی است. در پاسخ به پرسش های قبلی درباره ی آثار و پیامدهای منفی این گونه روابط، به اندازه ی کافی سخن گفتیم که از جمله ی آن ها، کاهش آرامش روانی، استواری اجتماع، تزلزل کانون خانواده و افزایش فساد و انحرافات را می توان نام برد. بنابراین درست است که جوانان بعد از بلوغ و بیداری غرایز، به طور طبیعی به جنس مخالف علاقه مند می گردند و خواستار ایجادِ روابط دوستانه می شوند تا روح و جسم آنان را آرامش بخشد، اما دوستی های خیابانی و ... پاسخ درستی نبوده، مشکل جوانان را حل نمی کند و همان گونه که گفتیم، ازدواج، صحیح ترین راه است.
جوان با پذیرش پیمانِ زناشویی و با مورد اعتماد قرار گرفتن، پیوسته احساس ارزشمندی می نماید، و شخصیّت او تثبیت و استعدادهایش شکوفا می گردد.
این تحوّل، جوان را از انحرف در هرزگی و بی برنامگی و اسراف و فرو رفتن در لاک خود باز می دارد. پسری که ازدواج نموده است، دیگر در هیچ غروبی دلش نمی گیرد و در روز تعطیل، بی حوصله و سر در گم نمی ماند. بلکه در کنار همسر و فرزند خود، در کنار همه ی عشق و امید و در دنیایی از احساسات پاک، شادمانه پرواز می کند و اگر برای جوانی، شرایط ازدواج فراهم نیامده و یا فردِ مورد نظر را نیافته است، باید با عفاف و خویشتن داری و پرهیز از محرّکات جنسی، از گوهر طهارت و سلامت پاسداری کند تا به لطف و یاری پروردگار، در زندگی، موفّق و سربلند باشد.
منبع: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین