در این باره باید دانست که: شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می‌ برید، بلکه افراد زیادی هستند که دچار این گونه افکار یا مشابه آن هستند؛ به خصوص در دوران نوجوانی و جوانی که از یک سو وابستگی انسان به خانواده و پدر و مادر کم می شود و از سوی دیگر هنوز دلبسته به خانواده جدید نشده است و از جهت روحی یک دوران معلق را می گذراند. علاوه بر این که در این دوران انسان روحیه سنت شکنی و اعتراض در او به اوج می رسد ولی این که شما سعی کرده‌ اید با چاره ‌جویی ‌های مختلف آن را درمان کنید، گام مهمی را برداشته‌ اید. شرط اساسی کنترل و درمان این گونه افکار مزاحم، همکاری صمیمانه و نزدیک شماست؛ تا تدریجا بر آن مسلط شوید و از نفوذ آن افکار جلوگیری کنید. نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پی‌گیری مستمر، می‌توان یک شبه، همه ‌ی آن افکار را از ذهن خود دور کرد. آری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی ‌ای از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمی ‌گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق ‌تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که می‌ بیند در بسیاری از موارد قادر نمی باشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین می‌ شود و احساس می ‌کند که از او دور افتاده است. اصلی‌ ترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق ‌تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمی ‌باشد. با ادراک وجود حق ‌تعالی است که انسان درمی یابد او حقیقت تمامی زندگی است،حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد. اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق‌ تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستی‌ اش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس می ‌نماییم و همچون حضرت ابراهیم(ع) از مشکلات و حسدها و حسرت‌ ها نمی‌ هراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده می ‌کنیم. در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیرو سلوک (یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش) می‌ باشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن می ‌بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر می‌دارد و هر سخنی که می ‌گوید و هر برنامه ‌ای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن می‌ باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: (کمال در این است که انسان خواسته‌ هایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید وپس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدم‌ های اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحله ‌ای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزون‌تر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنان که در سوره (انفال آیه 29) آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم ویغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم؛ ای اهل ایمان! اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدی‌های شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدم ‌های اولیه برداشته شود زمینه‌ ای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم می‌ شود. به قول شاعر: گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت تو پای در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفت و به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛ کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راه‌های خویش هدایت می‌کنیم، (عنکبوت، آیه 69). برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است: 1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آن که از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: (به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر می‌ شود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار می ‌کنم). خداوند نیز در سوره (نجم آیه 29) می‌ فرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یردالا الحیوه الدنیا ؛ پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا رانخواستند اعراض کن و روی بگردان. 2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته ‌ای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد. 3- بهره‌ گیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت می‌دهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی می ‌باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه‌ هایی است برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد. 4- بهره‌ گیری از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره‌ گیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمی‌ توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ‌ایم ولی جوابی نگرفته ‌ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارندکسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمی‌ آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمت‌ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت. eporsesh.com
گاه گاه دچار این حس می شوم که تنها هستم در حالی که واقفم که تنها نیستم و دارای رب و دوستی می باشم برای رفع این مشکل چه کنم؟
در این باره باید دانست که:
شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می برید، بلکه افراد زیادی هستند که دچار این گونه افکار یا مشابه آن هستند؛ به خصوص در دوران نوجوانی و جوانی که از یک سو وابستگی انسان به خانواده و پدر و مادر کم می شود و از سوی دیگر هنوز دلبسته به خانواده جدید نشده است و از جهت روحی یک دوران معلق را می گذراند. علاوه بر این که در این دوران انسان روحیه سنت شکنی و اعتراض در او به اوج می رسد ولی این که شما سعی کرده اید با چاره جویی های مختلف آن را درمان کنید، گام مهمی را برداشته اید.
شرط اساسی کنترل و درمان این گونه افکار مزاحم، همکاری صمیمانه و نزدیک شماست؛ تا تدریجا بر آن مسلط شوید و از نفوذ آن افکار جلوگیری کنید. نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پیگیری مستمر، میتوان یک شبه، همه ی آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
آری واقعا گمشده انسان خدا است و تا انسان دریافت درست و حقیقی ای از مبدأ و معبود خود نداشته باشد، دلش آرام نمی گیرد. انسان به دنبال این حقیقت است که به نوعی حضور حق تعالی را در زندگی خویش احساس نماید و از این که می بیند در بسیاری از موارد قادر نمی باشد که حضور او را در زندگی خویش ادراک نماید، به شدت غمگین می شود و احساس می کند که از او دور افتاده است.
اصلی ترین راه رسیدن به احساس حضور خداوند در زندگی، چیزی جز معرفت صحیح و تصور و شناخت حقیقی از حق تعالی که همان هستی محض، فراگیری و یکدانه عالم است، نمی باشد. با ادراک وجود حق تعالی است که انسان درمی یابد او حقیقت تمامی زندگی است،حقیقت انسان است و حقیقت هر چیزی است که وجود دارد.
اگر این حقیقت را باور نماییم و ببینیم که حق تعالی، همان هستی و وجودی است بر درون و بیرون ما احاطه دارد و هر چه که هست، هستی اش از او وابسته به اوست و تأثیر هر چیز از سوی اوست، در این صورت است که حضورش را در تمامی زندگی احساس می نماییم و همچون حضرت ابراهیم(ع) از مشکلات و حسدها و حسرت ها نمی هراسیم و گلستان شدن زندگی در میان آماج خطرات را به چشم مشاهده می کنیم.
در هر صورت برای درمان غفلت اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیرو سلوک (یقظه و بیداری از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش) می باشد. خوشبختانه شما این احساس را دارید که ان شأالله شروع خوب و مبارکی برایتان خواهد بود. پس از آن می بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهی باشد. چه در اموری عبادی و چه در امور اجتماعی و دیگر ابعاد زندگی. هر قدمی که بر میدارد و هر سخنی که می گوید و هر برنامه ای که دارد نخست ببیند آیا رضای خداوند در آن می باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید. در حدیثی آمده است: (کمال در این است که انسان خواسته هایش را در مسیر الهی قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید وپس از مدتی که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شده خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدی در قدم های اولیه آثار سوئی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهی در هر مرحله ای خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزونتر و توجه و تقرب والاتری به ذات باری تعالی خواهد بود. چنان که در سوره (انفال آیه 29) آمده است: یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم ویغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم؛ ای اهل ایمان! اگر پرهیزگار بوده و تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار داده و بدیهای شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند دارای فضل و رحمت بزرگ است. آری اگر قدم های اولیه برداشته شود زمینه ای برای دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم می شود. به قول شاعر:
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای در راه نه و هیچ مترس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
و به تعبیر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛ کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راههای خویش هدایت میکنیم، (عنکبوت، آیه 69).
برای تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1- پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آن که از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: (به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر می شود و برای جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار می کنم). خداوند نیز در سوره (نجم آیه 29) می فرماید: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یردالا الحیوه الدنیا ؛ پس از کسانی که از یاد ما روی گرداندند و جز زندگی دنیا رانخواستند اعراض کن و روی بگردان.
2- محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسی نماید و به تعبیری به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته ای انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافی شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3- بهره گیری از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن. چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت میدهد و هم آشنایی با معارف آن (هرکسی در حد خودش حتی در حد ترجمه) موجب رشد روحی می باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایی است برای درمان دردها و مشکلات. گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتاری گردد.
4- بهره گیری از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالی و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیری بیشتر از فیض ربوبی و کسب توفیقات بیشتر. بنابراین نمی توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ایم ولی جوابی نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دوری از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهی و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارندکسانی که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمی آیند. از این رو باید سپاسگزار نعمتها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
eporsesh.com
- [آیت الله سیستانی] من برای وضوگرفتن در هنگام مسح سر دچار مشکل هستم چرا که من دارای موهای بلندی هستم وفرقم هم از وسط سرم نیست با این تفاسیر طریقه درست مسح سر برای موهای بلند را توضیح دهید؟
- [سایر] به نام خدا باسلام هربارباخوردن گوشت ماهی دچارحالت تهوع وگاهی اوقات سنگینی سروسرگیجه میشم واین حالت تاچندساعت طول میکشد،باوجوداینکه همراه باغذاماست و..میل نمیکنم وحتی بعدازخوردن ماهی،خرمااستفاده کردم بازم این مشکلم رفع نشد!(آزمایش کلی دادم وهیچ مشکلی ندارم-دارای طبعی گرم نیزمیباشم.)دلیل این مشکل چیست وچه بایدبکنم؟ باتشکر
- [آیت الله اردبیلی] خانه ای بیست سال قبل ساخته شده و دارای حیاط است. جدیداً تعدادی مجتمع مسکونی چند طبقه دور تا دور این خانه ساخته شده و تسلط واحدهای مجتمع های مسکونی به حیاط و داخل خانه از طریق پنجره ها، موجب سلب آسایش و امنیت ساکنان این خانه که خانواده ای مذهبی و متشرّع اند گشته است. تنها راه حل رفع این مشکل، ساخت حصار و حفاظ دور تا دور خانه است. متأسفانه این خانواده تمکن مالی برای این کار را ندارند و انتظار دارند با توجه به ایجاد عسر و حرج از سوی مجتمع های مسکونی که باعث ایجاد مزاحمت و تسلط نامحرم به خانه و شکستن حریم خصوصی شده است، آنها (مجتمع های جدیدالاحداث) هزینه رفع این مشکل را تقبّل کنند. لذا از حضرتعالی تقاضا می شود بفرمایید که از منظر شرع مقدّس تکلیف چیست و رفع این مشکل به عهده چه کسی است؟
- [سایر] با سلام. من دانشجوی رشته ادبیات و زبان انگلیسی هستم. در طول دوران تحصیل همواره شاگرد ممتاز بودم مشکل اینجاست قادر به حفظ کردن اشعار و یا اسامی نویسندگان و شاعران نیستم. به طور کلی حس می کنم حافظه ام را به کلی از دست داده ام یعنی قدرت حفظ کردن و به خاطر سپردن مطالب را ندارم. از شما می خواهم در این رابطه به من کمک کرده و راهکارهایی برای افزایش حافظه ام را به من معرفی کنید. با تشکر shaya
- [سایر] من در مورد نحوه ارتباط با همسرم دچار مشکل هستم. بگونهای که حس میکنم نمیتوانم آنگونه که باید به او توجه داشته باشم و نیازهای عاطفی و روانی او را براورده نمایم. البته این مسئله در برخی موارد مرا بهانهجو و حساس نموده است و باعث شده در پارهای از اوقات تندخو و عصبانی باشم و حتی در جمع خانوادگی نیز ناراحتی خود را بروز دهم.
- [سایر] سلام آقای شهاب مرادی.می خواستم کمی با شما درددل کنم.راستش من پس از سفری که پارسال با راهیان نور به مناطق جنگی رفتم واقعن دچار تحول بسیار خوبی شدم.از هر جهت که در نظر بگیرید من خوب بودم تا اینکه پس از چند ماه واقعن از هر چه دین بود خسته شدم شاید به خاطر این که قلب خود را خسته کردم بسیار دلتنگم.حالا که پر حرفی کردم بگذارید یک مشکل دیگرم را نیز بگویم.من دچار لکنت زبان هستم و نمی توانم با دیگران دوست شوم آیا اگر همین روند(تنهایی و دوست نداشتن)را ادامه دهم از نظر شما درست است یا اینکه بدنبال افراد خوب برای دوستی باشم؟
- [سایر] با عرض سلام وخسته نباشید خواب من خیلی زیاد است ودائما درحال خمیازه کشیدن هستم اغلب اوقات فاصله خمیازه آنقدر کم است که فکم خسته میشود وبه دنبال کشیدن این خمیازه های عمیق بدنم دچار کرخی وبیحالی میشود پلکهایم سنگین وخسته میشوند هر زمانی هم که بخواهم از خواب بلند شوم بیدار شدن وبرخاستن از خواب برایم خیلی مشکل است جکار کنم عاجزانه از شما کمک میخواهم چون در حال خواب بی حالی هستم متشکرم
- [سایر] با سلام خدمت مشاور محترم بنده در بیان کلماتی که دارای حروف (س) و (ز) دچار مشکل هستم یعنی سر زبانی صحبت میکنم و از دوران بچگی دچار این مشکل هستم که والدینم علت آن را تزریق دارو برای درمان زردی در دوران نوزادی بیان کرده اند من به این مشکل زیاد اهمیت نمی دادم هر چند که دوستانم گاهی مرا مسخره می کردند اما توجه نمی کردم تا زمانی که وارد دبیرستان شدم و پدرم اصرار داشت که به نزد متخصص گفتار درمانی بروم اوایل از رفتن به گفتار درمانی طفره می رفتم اما با اصرار پدرم حساسیت من نسبت به این موضوع زیاد شد و بالاخره به نزد متخصص رفتم و ایشان یکسری تمرین به من آموزش دادند و گفتند که بعد از 2یا 3 ماه به صورت عادی صحبت میکنم هفته اول این تمرینها را انجام میدادم اما به خودم میگفتم که من که به اختیار خودم ایطور حرف نمی زنم برای چه به خودم سختی بدهم و دیگر تمرین نکردم حدود یکسالی از رفتن به گفتار درمانی می گذرد از آن زمان من اعتماد به نفس را تا حدودی از دست داده ام به گونه ای که سعی میکنم در محافل عمومی زیاد صحبت نکنم زیرا فکر میکنم دیگران مرا مسخره میکنند بعد از اتمام امتحانانات مدرسه تصمیم گرفته ام که تمرینات رو شروع کنم اما نمیتوانم و میگویم من که نمی خواستم اینگونه حرف بزنم لطفا مرا راهنمایی کنید و بگویید برای رفع این مشکل چه کنم و چگونه اراده ام را قوی کنم
- [سایر] با سلام امیدوارم همیشه سالم و شاداب باشید. بدون مقدمه میرم سراغه مشکلم . من چند سالیه با این مشکل دست و پنجه نرم می کنم و همیشه باعث مشکلات زیادی برای من شده. من الآن دانشجو هستم و این مشکل از دبیرستان تا الآن با من بوده ولی هیچ وقت به درمانش فکر نکردم. راستش مشکل من اینه که وقتی قراره توی یه جمعی صحبت کنم یا به سوال استادم جواب بدم ویا اینکه یه تحقیق ارائه بدم استرس خیلی خیلی شدیدی بهم دست میده بطوریکه تنم مخصوصا دستام بلرزه در میاد و تپش شدید قلبی میگیرم بطوری که حرکت قلبمو توی سینم حس می کنم . نفسم میگیره و نمی تونم صحیت کنم . همین موضوع باعث شده مه توی ادامه تحصیلم باوجود اینکه به درس علاقه دارم دچار مشکل بشم
- [سایر] سلام ببخشید من یه چیز هایی هست که نمی تونم به کسی بگم ولی به شما می گم می خواستم بگم که من حس می کنم که نمی تونم دوست صمیمی داشته باشم که باهاش درد دل کنم حرف بزنم و فکر می کنم این مشکل از خودم هست و توانایی ارتباط داشتن با دیگران را ندارم نمی دونم در موقعیت های مختلف چطوری حرف بزنم یا چه جور شروع به دوستی کنم نمی دونم چه جوری ولی میخام از این وضعیت رها بشم لطفا کمکم کنید