همهی رفتارها و عملکردهای انسان، ناشی از عقاید و ایمانی است که او نسبت به معاد و مبدأ دارد؛ اما اینکه تأثیر این ایمان تا چه حد است، محل تأمل است. در این که آیا ایمان به قیامت، اثر اخلاقی بر جای میگذارد یا خیر، دو اشکال مهم وارد شده است: یک اشکال این است که اگر ایمان در رفتار مؤثر باشد، پس چرا برخی از معتقدین به خدا و قیامت، رفتاری عادلانه و برخوردی خدا پسندانه و اخلاقی دینی ندارند؟ اشکال دیگر این است که ایمان به قیامت موجب انحطاط و عقب ماندگی و مانع پیشرفت تمدن بشری میگردد؛ چون ذکر و یاد مرگ به انسان اجازه نمیدهد که به فعالیتهای اجتماعی دست زند. پس تأثیر ایمان یک تأثیر منفی است نه مثبت. قبل از تبیین بحث، ابتدا پاسخ این دو شبهه را داده، سپس وارد اصل موضوع میشویم. پاسخ اشکال اول این است که رفتار ناشایست از فردی که دارای اعتقاد و ایمان به خدا و قیامت است، دلیل بر بیاعتقادی او نیست؛ بلکه دلالت بر ضعف ایمان وی دارد. شکی نیست که ایمان دارای مراتب است و به مقدار درجه و مرتبهی ایمان، تأثیراتی در رفتار حاصل میشود. هر چه ایمان و اعتقاد قویتر و مستحکمتر باشد، مطابقت عمل با آن بیشتر است و هر چه قدر پایهی اعتقادی ضعیفتر باشد، پیوند عمل با ایمان کمتر است. بنابراین، عمل با اعتقاد پیوند و ارتباط نزدیک دارد و این پیوند دارای مراتبی است. پاسخ اشکال دوم این است که اعتقاد به آخرت نه تنها موجب انزوا و دوری فرد از اجتماع و یا باعث رکود اخلاقی فرد نمیشود، بلکه بهترین عامل و انگیزه برای نشاط و شادابی زندگی و هدفمند شدن حیات انسانی میگردد. این ادعا، هم با منطق و عقل قابل اثبات است و هم با نقل. دلیل عقلی بر اثبات کلام ما این است که هرگاه دو قانون وجود داشته باشد که یکی محدود به زندگی مادی انسان باشد و شامل نیازهای چند روزهی دنیا بشود و همهی هستی او را در این دنیا فرض نماید و قانون دیگری هم باشد که همهی نیازهای او را لحاظ نموده و جنبههای معنوی و روحی را علاوه بر ابعاد مادی او مورد توجه قرار دهد، قطعاً عقل، آن قانونی را پذیرا است که کلیتر و عامتر باشد، و وقتی قانونی حیات را جاوید میداند برای ساختن آخرتی بهتر، باید در دنیا به دنبال خیر و منفعت رساندن به خلق خدا بود. دلیل نقلی ما این است که آیات و روایات زیادی وجود دارد که با صراحت بیان میکنند حیات طیبه و پاک در پیروی از قوانین الهی و تعالیم انبیاست. اگر انسان بخواهد به کمال و سعادت برسد، لازمهاش تبعیت از قوانینی است که خداوند برای او تشریع نموده است، نه مقررات و قوانینی که ساخته و پرداختهی فکر بشر باشد. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به چیزی فرا میخوانند که مایهی حیات شماست.[1] یعنی دعوت اسلام، در حقیقت دعوت به سوی حیات اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و معنوی و در یک جمله، دعوت به سوی زندگی واقعی انسانی است. پس آیین آسمانی، حیات انسانی را یک زندگی جاوید و بینهایت تشخیص میدهد که هرگز با مرگ قطع نشده و برای همیشه باقی و پایدار است؛ به گونهای که خوشبختی و بدبختی آن سرای وی به تناسب صلاح و فساد اعمال این سرای اوست و به همین جهت برای انسان برنامهی حیات تعقلی تنظیم میکند نه حیات عاطفی.[2] قوانین الهی به تمام ابعاد وجودی انسان توجه دارد و به همین خاطر آنان که به این قانون پایبند بوده باشند، از هر جهت یک انسان کامل و واقعبین خواهند بود. چنین قانونی نه تنها در فکر و روح تأثیر میگذارد بلکه در اعمال فردی و اجتماعی انسان مؤثر واقع میشود. تأثیر همین ایمان است که جلوی افراط در مادیت و شهوتپرستی و خودکشی و ... را میگیرد و بسیار روشن است که چنین اعتقادی هرگز مانع نشاط کار و فعالیت اجتماعی و بروز رفتارهای اخلاقی نخواهد شد؛[3] بلکه بهترین شادابی و امید را در تمامی ابعاد زندگی انسان به ارمغان خواهد آورد. پی نوشتها: [1]. سوره‌ی انفال، آیه‌ی 24. [2]. فرازهایی از اسلام، ص167. [3]. همان، ص170. منبع: جوانان و پرسشهای اخلاقی، مصطفی خلیلی، ناشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه) بهار 1381(
همهی رفتارها و عملکردهای انسان، ناشی از عقاید و ایمانی است که او نسبت به معاد و مبدأ دارد؛ اما اینکه تأثیر این ایمان تا چه حد است، محل تأمل است.
در این که آیا ایمان به قیامت، اثر اخلاقی بر جای میگذارد یا خیر، دو اشکال مهم وارد شده است: یک اشکال این است که اگر ایمان در رفتار مؤثر باشد، پس چرا برخی از معتقدین به خدا و قیامت، رفتاری عادلانه و برخوردی خدا پسندانه و اخلاقی دینی ندارند؟ اشکال دیگر این است که ایمان به قیامت موجب انحطاط و عقب ماندگی و مانع پیشرفت تمدن بشری میگردد؛ چون ذکر و یاد مرگ به انسان اجازه نمیدهد که به فعالیتهای اجتماعی دست زند. پس تأثیر ایمان یک تأثیر منفی است نه مثبت.
قبل از تبیین بحث، ابتدا پاسخ این دو شبهه را داده، سپس وارد اصل موضوع میشویم.
پاسخ اشکال اول این است که رفتار ناشایست از فردی که دارای اعتقاد و ایمان به خدا و قیامت است، دلیل بر بیاعتقادی او نیست؛ بلکه دلالت بر ضعف ایمان وی دارد. شکی نیست که ایمان دارای مراتب است و به مقدار درجه و مرتبهی ایمان، تأثیراتی در رفتار حاصل میشود. هر چه ایمان و اعتقاد قویتر و مستحکمتر باشد، مطابقت عمل با آن بیشتر است و هر چه قدر پایهی اعتقادی ضعیفتر باشد، پیوند عمل با ایمان کمتر است. بنابراین، عمل با اعتقاد پیوند و ارتباط نزدیک دارد و این پیوند دارای مراتبی است.
پاسخ اشکال دوم این است که اعتقاد به آخرت نه تنها موجب انزوا و دوری فرد از اجتماع و یا باعث رکود اخلاقی فرد نمیشود، بلکه بهترین عامل و انگیزه برای نشاط و شادابی زندگی و هدفمند شدن حیات انسانی میگردد. این ادعا، هم با منطق و عقل قابل اثبات است و هم با نقل.
دلیل عقلی بر اثبات کلام ما این است که هرگاه دو قانون وجود داشته باشد که یکی محدود به زندگی مادی انسان باشد و شامل نیازهای چند روزهی دنیا بشود و همهی هستی او را در این دنیا فرض نماید و قانون دیگری هم باشد که همهی نیازهای او را لحاظ نموده و جنبههای معنوی و روحی را علاوه بر ابعاد مادی او مورد توجه قرار دهد، قطعاً عقل، آن قانونی را پذیرا است که کلیتر و عامتر باشد، و وقتی قانونی حیات را جاوید میداند برای ساختن آخرتی بهتر، باید در دنیا به دنبال خیر و منفعت رساندن به خلق خدا بود.
دلیل نقلی ما این است که آیات و روایات زیادی وجود دارد که با صراحت بیان میکنند حیات طیبه و پاک در پیروی از قوانین الهی و تعالیم انبیاست. اگر انسان بخواهد به کمال و سعادت برسد، لازمهاش تبعیت از قوانینی است که خداوند برای او تشریع نموده است، نه مقررات و قوانینی که ساخته و پرداختهی فکر بشر باشد.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به چیزی فرا میخوانند که مایهی حیات شماست.[1]
یعنی دعوت اسلام، در حقیقت دعوت به سوی حیات اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و معنوی و در یک جمله، دعوت به سوی زندگی واقعی انسانی است.
پس آیین آسمانی، حیات انسانی را یک زندگی جاوید و بینهایت تشخیص میدهد که هرگز با مرگ قطع نشده و برای همیشه باقی و پایدار است؛ به گونهای که خوشبختی و بدبختی آن سرای وی به تناسب صلاح و فساد اعمال این سرای اوست و به همین جهت برای انسان برنامهی حیات تعقلی تنظیم میکند نه حیات عاطفی.[2]
قوانین الهی به تمام ابعاد وجودی انسان توجه دارد و به همین خاطر آنان که به این قانون پایبند بوده باشند، از هر جهت یک انسان کامل و واقعبین خواهند بود. چنین قانونی نه تنها در فکر و روح تأثیر میگذارد بلکه در اعمال فردی و اجتماعی انسان مؤثر واقع میشود.
تأثیر همین ایمان است که جلوی افراط در مادیت و شهوتپرستی و خودکشی و ... را میگیرد و بسیار روشن است که چنین اعتقادی هرگز مانع نشاط کار و فعالیت اجتماعی و بروز رفتارهای اخلاقی نخواهد شد؛[3] بلکه بهترین شادابی و امید را در تمامی ابعاد زندگی انسان به ارمغان خواهد آورد.
پی نوشتها:
[1]. سورهی انفال، آیهی 24.
[2]. فرازهایی از اسلام، ص167.
[3]. همان، ص170.
منبع: جوانان و پرسشهای اخلاقی، مصطفی خلیلی، ناشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه) بهار 1381(
- [سایر] شک چه اثری بر ایمان دارد؟
- [سایر] لبخند زدن به روی مومن چه اثری دارد؟
- [سایر] آیا اخلاق بدون پشتوانه ایمان وجود خواهد داشت؟
- [سایر] آثار تربیتی ایمان به قیامت در زندگی فردی و اجتماعی چیست؟
- [سایر] آثار تربیتی ایمان به قیامت در زندگی فردی و اجتماعی چیست؟
- [سایر] آثار تربیتی ایمان به قیامت در زندگی فردی و اجتماعی چیست؟
- [سایر] من برای انتخاب همسر بعد از ایمان و اخلاق خیلی قیافه همسر برایم مهم است. همه هم به من توصیه میکنند که قیافه مهم نیست اما من پافشاری میکنم. نظر شما را میخواستم؟
- [سایر] در مورد آیه 18 سوره شوری سؤالی داشتم؛ اینکه گفته میشود (کسانی که ایمان آوردهاند، پیوسته در انتظار قیامت هستند و میخواهند هرچه سریعتر دنیا به پایان برسد؟)، آیا این جمله با مفهوم آیه 18 سوره شوری در تضاد نیست؟
- [سایر] با سلام منظور از ایه ی62 سوره ی بقره: {هر مسلمان و یهود و نصارا و ستاره پرست که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کندالبته از خدا پاداش نیک یابد و هیچگاه بیناک نخواهد بود } در قران مجید چیه؟ ( چطور یک ستاره پرست که از روی حقیقت به خدا ایمان داره از یک مسلمان که از روی حقیقت ایمان نداره، جایگاه بالاتری داره؟ اون حقیقت چیه؟ ). با تشکر از شما و شغل باارزشتون....
- [سایر] درباره اخلاق توضیح دهید. اخلاق یعنی چه؟
- [امام خمینی] - ترجمه سوره حمد (بسم الله الرحمن الرحیم ) یعنی ابتدا می کنم بنام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم می کند و در آخرت بر مؤمن رحم می نماید. (الحمد لله رب العالمین ) یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.(الرحمن الرحیم ) یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم می کند.(مالک یوم الدین ) یعنی پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است. (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. (اهدنا الصراط المستقیم ) یعنی هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام است. (صراط الذین انعمت علیهم ) یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) یعنی نه به راه کسانی که غضب کرده ای بر ایشان و نه آن کسانی که گمراهند.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (ثنا و ستایش مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.) (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند.) (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ) یعنی: (صاحب اختیار روز قیامت است.) (إیّاکَ نَعْبُدُ وَإیّاکَ نَسْتَعینُ) یعنی: (فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم.) (إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) یعنی: (ما را به راه راست (دین اسلام) هدایت کن.) (صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) یعنی: (به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (راه پیامبران و جانشینان آنان و شهداء و صدیقان).) (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ) یعنی: (نه به راه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه آنانی که گمراهند.)
- [آیت الله سیستانی] حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد مانند مار و سوسمار ، مرده آن پاک است ، پس شکار یا سر بریدن آن اثری ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خواستگار از جهت دیانت و اخلاق پسندیده باشد مستحب است در شوهر دادن دختری که بالغه است عجله کنند
- [آیت الله سیستانی] اگر دیانت و اخلاق خواستگار مورد رضایت باشد ، بهتر آن است که رد نشود ؛ از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده که : هر گاه خواستگاری برای دختر شما آمد که اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود ، دختر را به ازدواج او در آورید ، اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین بپا خواهد شد .
- [آیت الله اردبیلی] بازگشت حقّ حضانت منحصر به موردی که در مسأله قبل گفته شد، نمیباشد؛ بلکه چنانچه حقّ حضانت به سبب سوء اخلاق، عدم توانایی جسمی به سبب مریضی و مانند آن، از کسی سلب شود، پس از آن که این موانع برطرف شد، مثلاً دارای اخلاق نیک گردید یا توانایی حضانت طفل را پیدا نمود، حقّ حضانت به وی باز میگردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کافر شهادتین نگوید، ولی قلباً به معنی آن ایمان داشته باشد مسلمان است، اما اگر بر زبان جاری کند و یقین باشد که قلباً به آن ایمان ندارد احتیاط واجب آن است که از او اجتناب شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فرزندان نابالغ کفار بعد از ایمان آوردن پدران آنها پاک می شوند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مثلاً در یک خوشه غوره یکدانه یا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته میشود، آبغوره بگویند و اثری از شیرینی انگور در آن نباشد و بجوشد پاک و خوردن آن حلال است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در فرض قبل اگر بدانند که با تفحص اثری از او پیدا نمی شود، تفحص ساقط است ولی حتماً باید چهار سال صبر کنند و بعد از آن حاکم می تواند زن را طلاق دهد.