عقیده به جهان باز پسین یک باور فطری و طبیعی است و بر روح و فکر انسان تحمیل نشده و نقش منفی ندارد. عقیده به زندگی آخرت از کهن ترین عقایدی است که در فرهنگ و معارف بشر نقش بسته و هیچ فرهنگ و فلسفه ای در تاریخ یافت نمی شود، مگر آن که ایمان به قیامت در آن تأثیر داشته است. اصولاً انکار و عصیان علیه این باور، نشانۀ حاکمیت این عقیده در فرهنگ اقوام و ملت ها است. در حقیقت ایمان به حیات بعد از مرگ پاسخ مثبت به نیاز طبیعی بشری است. برخلاف عقیدۀ مادی گراها که می گویند ایمان به حیات باز پسین در امور فردی و اجتماعی اثرات منفی می گذارد و قدرت تحرک و نشاط را از آدمی سلب کرده و او را به انزوای سیاسی و اجتماعی می کشاند، ولی به اعتقاد ما حق این است که: ایمان به آخرت نه تنها آثار منفی ندارد بلکه آثار بسیار مثبت و سازنده ای در زندگی فردی اجتماعی دارد. نقش معاد در فکر، روح، اخلاق و اعتقادات فردی کاملا روشن است؛ زیرا انسان معتقد به معاد در امور فکری، خود و جهان را با دیدی واقع بینانه می نگرد و خویشتن را یک موجود چند روزه ای می داند که به همراه کاروان جهانیان به سوی جهانی پاینده و ابدی در حرکت است. با این باور و اندیشه او از محدودۀ محسوسات آزاد می شود تا به معقولات برسد و به مسائل غیبی و پنهانی دست پیدا کند. نقش معاد در قلمرو اخلاق و روحیات نیز روشن است؛ زیرا این واقع بینی و طرز تفکر، احساسات درونی را تعدیل کرده و آن را با خط مشی معقولی که با هدف نهائی سازگار است محدود می سازد. کسی که معتقد است همچون پرکاهی است که بر روی امواج جهان هستی قرار دارد و به طرف هدف نهائی آفرینش می رود غرایز او؛ نظیر ریاست طلبی، خود خواهی، مال دوستی، شهوت و غضب طغیان نمی کند، تا باعث سرکشی و تجاوز به حدود و حقوق دیگران شود، و انسان برای رسیدن به شکم و شهوت، خود را تبدیل به یک موجود بی اراده نمی سازد، بلکه لحظات حساس زندگی خود را در راه ایثار و فداکاری، خدمات اجتماعی و تلاش های پر ثمر صرف می کند، تا ضمن تأمین نیازمندی های محدود خود، در راه حق و سعادت عمومی گام بردارد و حیات ابدی خود را تأمین نماید، و در این راه اگر جانش را فدا کند چه بهتر؛ زیرا حیات غم انگیز را داده و زندگی پر فروغ و لذت بخش باز پسین را به دست آورده است. بنابراین، تصور مرگ و جهان پس از آن نه تنها نشاط و پویایی را از انسان نمی گیرد؛ چرا که فعالیت انسان مولود حس احتیاج و عشق به بقا است و با اعتقاد به قیامت این نیاز طبیعی از بین نمی رود. ایمان به معاد دامنۀ نیاز انسان را به بی نهایت می رساند و دنیا را کشتگاه آخرت می سازد، همان گونه که در نظام طبیعت گندم از گندم می روید جو از جو، و نباید از مکافات عمل غافل شد، اعمال پلید؛ مانند ظلم استثمار و بی عدالتی که از عقاید کثیف نشأت می گیرد، نتایج زیانباری در زندگی جاودانی می گذارد و در جهان پهناور آخرت مفقود نمی شود. در روز قیامت همه نهان ها آشکار گردیده و انسان پاداش اعمال و کیفر کردارش را می یابد؛ پس طبعاً هر چه اعمال خوب و خدمات اجتماعی انسان خالصانه و آگاهانه و بیش تر باشد، بدون شک پاداش آن نیز افزون تر خواهدبود. از این رو معتقدیم که ایمان به زندگی جاودانی بر فعالیت و نشاط پر بار انسان می افزاید. به هر حال آثار معاد در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی است. مقصود از آثار فردی، آن دسته از آثاری است که در زندگی خصوصی و شخصی هر فردی متجلی می شود، اما آثار اجتماعی، آثاری است که لازمۀ ظهور آن گردآمدن افراد به دور یک محور بوده و تا افراد نباشند آن آثار بروز نخواهد کرد. الف. آثار تربیتی معاد در افراد برخی از مهم ترین تأثیرات معاد باوری در انسان از این قرار است: 1. ایمان به رستاخیز اثر عمیقی در تربیت انسان ها دارد، به آنها شهامت و شجاعت می‌بخشد؛ از او یک انسانی می سازد که " شهادت" در راه یک هدف مقدس الاهی را محبوب ترین چیزها و آغازی برای یک زندگی ابدی و جاودانی می داند. 2. ایمان به قیامت می تواند یک عامل باز دارندۀ قوی در برابر گناه و خطا کاری باشد و انسان را در برابر گناه کنترل ‌کند، و یک عامل محرک نیرومند برای تشویق سرمایه گذاری مادی و معنوی در راه خدمت به مردم. به تعبیر دیگر، گناهان ما با ایمان به خدا و آخرت نسبت معکوس دارند، به هر نسبت که ایمان قوی تر باشد گناه کمتر است. خداوند خطاب به حضرت داود (ع) می‌فرماید: "ای داوود! ما تو را خلیفه (نماینده خود) در زمین قرار دادیم پس در میان مردم به حق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند".[1] 3. دیگر این که اعتقاد به معاد و یا حتی قبول احتمالی آن، در انسان ایجاد مسئولیت و تعهد می‌کند، و او را به اندیشه و جست و جوگری حق وادار می‌سازد، و این مطلبی بود که برای سردمداران کفر سخت خطرناک محسوب می‌شد، لذا اصرار داشتند به هر طریقی شده فکر معاد و پاداش و کیفر اعمال را از مغز مردم بیرون کنند. 4. امنیت روانی (آرامش): اگر کسی واقعاً از عمق جان به معاد و آخرت ایمان داشته باشد، و معتقد باشد اعمالی را که انجام می دهد، در قیامت همراه او خواهد بود، چنین کسی به نظام هستی و عالم وجود خوش بین خواهد شد، زندگی برایش معنا پیدا می کند و در آرامش زندگی خواهد کرد[2] و از آینده، نگرانی و اضطراب ندارد، بلکه همیشه روحش سرشار از بهجت و سرور است.[3] 5. اعتقاد به معاد به منزلۀ امیدوار بودن به لنگر گاهی مطمئن و پهلو گرفتن کشتی در ساحل نجات است. لذا در قرآن کریم از آن به دار قرار تعبیر شده است: " ای قوم من! این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است و آخرت سرای همیشگی است".[4] ب. آثار تربیتی معاد در اجتماع هر انسانی طبق تفکرات و باورهایش عمل می کند. اعمال فردی و جمعی زادۀ عقیده و ایمان است. تحول تاریخ و سرنوشت هر جامعه به دگرگونی عقائد و فرهنگ آنان بستگی دارد؛ زیرا استثمار اقتصادی و سیاسی را باید نخست در استثمار فکری و فرهنگی آن جامعه یافت. استقلال سیاسی و اقتصادی بدون استقلال فرهنگی امکان پذیر نیست و ساختار اجتماعی الگویی از بافت ذهنی جامعه است. زمینه های فکری و فرهنگی، سازندۀ شکل عینی و عملی جوامع بشری است. از این رو ایمان به زندگی واپسین، می تواند بافت فکری جامعه را تغییر دهد. سپس ساختار اجتماعی را بسازد و در شئون فردی و اخلاقی و اجتماعی اثرات سودمندی به جای گذارد. آنان که زندگی دنیا را آخرین مرحله حیات می دانند، چهرۀ مرگ برای آنها مهیب و وحشتناک خواهد بود، ولی کسانی که دنیا را گذرگاه و معبری برای رسیدن به ابدیت دانسته و معتقدند با تحقق مرگ، هنگام بهره برداری از ثمرات اعمال می رسد، برای آنها مرگ تجسمی روحبخش و شاعرانه خواهد داشت. یک کشاورز که بذر پاشیده و زحمات طاقت فرسایی کشیده، منتظر است محصولش را بچیند و تصور نتیجه کار برای او دل انگیز و زیبا است. با این مقدمه باید گفت: بی گمان باور و اعتقاد به معاد در اصلاح اخلاق اجتماعی نقش اساسی دارد، آثار این باور و نقش ویژه اش در سیره و منش امام عارفان امام علی (ع) تبلور پیدا می کند. از این رو است که امام علی (ع) در فرمان های حکومتی و قوانین اداری خود، بر یاد حق و یاد معاد تأکید می فرماید و کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری خود را با توجه دادن به ناظر حقیقی و یاد آوردن حساب رسی دقیق الاهی به پای بندی به اصول اخلاق اداری فرا می خواند. کسی که رستاخیز را باور دارد و حساب و کتاب دقیق الاهی را بر کردار و رفتار خود حاکم می داند، بی گمان به آن چه از او صادر می شود توجهی دقیق می نماید. آن حضرت به مالک اشتر سفارش می نماید که بازگشت به سوی پروردگار را بسیار به یاد آرد، تا بتواند به درستی عمل نماید و از بی انصافی و ستمگری، و از تندی و سرکشی خود را به دور نگه دارد.[5] بنابراین، از نگاه امام علی (ع) از مهم ترین عوامل باز دارندۀ آدمی، یاد آوری پیوستۀ معاد است. حضرت در جای جای فرمان حکومتی اش به مالک، مسئلۀ معاد را یا آور می شود.[6] آن جا که می فرماید: "ستم راندن بر بندگان بدترین توشه برای آن جهان است"[7] . "... پس باید حقوق آنان را تمام به آنان برسانی و گرنه به روز رستاخیز از کسانی می باشی که بیشترین دشمنان را داری".[8] با این بیانات و این همه تأکید به نقش ارزشی معاد باوری در رفتار اجتماعی پی می بریم. 1. در بعد اجتماعی نقش سازندۀ ایمان به معاد، این است که توازن مادی و معنوی را در جامعه حفظ می کند. بدون تردید در دنیای کنونی تعادل مادی و معنوی به هم خورده و تکامل ابزار جای تکامل انسان را گرفته و انسان از خود بی گانه شده است. امروزه گرایش بشر به جنبه های مادی باعث شده که شخصیت انسان (روح) به فراموشی سپرده شود که به فرمودۀ قرآن نتیجۀ آن خود فراموشی است.[9] دلیل این مطلب روشن است؛ زیرا خداشناسی و ایمان به معاد در عمق جان انسان نهاده شده، فراموش کردن خدا و معاد در واقع فراموش کردن ذات و حقیقت خود است. به ویژه که خود واقعی انسان، روح است، نه جسم. 2. نقش معاد در مسائل اقتصادی و مالی: قرآن به کسانی که داد و ستد دارند می گوید: "وای بر کم‌فروشان* آنان که وقتی برای خود پیمانه می‌کنند، حق خود را به طور کامل می‌گیرند* امّا هنگامی که می‌خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می‌گذارند! * آیا آنها گمان نمی‌کنند که برانگیخته می‌شوند،* در روزی بزرگ* روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می‌ایستند".[10] در این جا قرآن با یاد قیامت جلوی کم فروشان را می گیرد، البته این نمونه ای از نقش معاد است و گرنه ایمان به معاد در تمام مسائل اقتصادی اعم از تولید و توزیع و مصرف و مدیریت و بازرگانی و هر نوع فعالیت دیگر، به ویژه در مسئلۀ اسراف، نقش اساسی دارد.[11] 3. تعدیل غرائز و رشد فضایل اخلاقی در جامعه: یکی از آثار اجتماعی معاد این است که امیال طوفانی و تند و سرکش مهار می شود اعم از غریزۀ جنسی، غریزۀ حب جاه و مقام، قدرت طلبی و... . 4. یاد قیامت ریشۀ غفلت ها را از بین می برد: خداوند در قران می فرماید: "شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند".[12] غفلت همۀ وجود شان را فراگرفت و بر آنان چیره گشت و یاد خدا را از یادشان برد؛ و چون یاد معاد همان یاد مبدأ است، با نسیان مبدأ جریان معاد هم فراموش می شود.[13] 5. ره آورد دیگر ایمان به معاد، صداقت و وفای به عهد و دوری از خدعه، نیرنگ و خیانت به مردم است.[14] 6. ایمان به آخرت باعث جلوگیری از تضییع حقوق و ظلم و ستم به دیگران می شود. معاد باوری انسان را به جایی می رساند که می گوید: "به خدا سوگند اگر شب ها تا به صبح بستر من نوک خارهای جان گداز باشد، و روزها زنجیر در دست و پای من نهند و در کوچه و بازار بکشانند، از آن خوش ترم که در دادگاه بزرگ پروردگار خویش حاضر شوم، در حالی که ستمی بر بندهایی از بندگان خدا کرده باشم و حق کسی را غصب نموده باشم".[15] به همین دلیل همۀ ادیان و مذاهب الاهی برای تربیت افراد و اصلاح اجتماعات، کوشش وسیعی برای پرورش ایمان به قیامت، در دل مردم به عمل آورده اند. به ویژه در قرآن کریم بخش مهمی از مسائل تربیتی از همین راه تعقیب می شود. جالب است بدانیم که قرآن می فرماید: نه تنها ایمان و یقین برای تربیت انسان کافی است، بلکه ظن و گمان به آن هم اثر عمیق دارد: " آیا آنها گمان نمی‌کنند که برانگیخته می‌شوند،* در روزی بزرگ* روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می‌ایستند".[16] قرآن در موارد مختلفی تأکید می کند که تنها امید و رجاء به آن جهان برای جلوگیری از طغیان انسان در برابر حق و انجام کارهای نیک کافی است[17]: "... پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند".[18] بدین ترتیب این آموزه ها موجی از احساس مسئولیت در برابر همۀ رویدادهای زندگی در اعماق روح انسان که مؤمن به زندگانی پس از مرگ است به وجود می آورد.[19] پی نوشتها: [1] ص، 26. [2] رعد، 28، "الا بذکرالله تطمئن القلوب". [3] صالحی مازندرانی، اسماعیل، معاد، صالحی مازندرانی، محمد علی، ص 57، قم، صالحان، چاپ اول، 1384. [4] غافر، 39. "وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرار". [5] نهج البلاغة، نامه 53، "... و لن تحکم ذلک من نفسک حتی تکثر همومک بذکر المعاد الی ربک". [6] بئس الزاد الی المعاد العدوان علی العباد". همان. [7] نهج البلاغة، حکمت 220. [8] نهج البلاغة، نامه 26. [9] توبه، 67، "نسوا الله...". [10] مطففین، 1- 7. [11] قرائتی، محسن، معاد، ص 47-48، قم، مؤسسه در راه حق. [12] مجادله، 19. [13] جوادی آملی، عبد الله، معاد در قرآن، ج 4، ص 29، قم، نشر اسراء، چاپ اول، 1380. [14] نهج البلاغة، خ 41." ایها الناس ان الوفاء توأم الصدق، و لا اعلم جنة اوقی منه و ما یغدر ن علم کیف المرجع و لقد اصبحنا فی زمان قد اتخذ". [15] نهج البلاغة، خ 214. برای آشنایی بیشتر در باره آثار معاد گرایی در زندگی، می توانید به نهج البلاغة نامه 31مراجعه کنید. [16] مطففین، 5- 7. [17] لازم به ذکر است که در مفهوم امید و رجاء قطع و یقین نهفته نیست. [18] کهف، 110. [19] مکارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان پس از مرگ، ص 75- 76، قم، مطبوعاتی هدف، چاپ دوم. 1336هجری. منبع: http://farsi.islamquest.net
عقیده به جهان باز پسین یک باور فطری و طبیعی است و بر روح و فکر انسان تحمیل نشده و نقش منفی ندارد. عقیده به زندگی آخرت از کهن ترین عقایدی است که در فرهنگ و معارف بشر نقش بسته و هیچ فرهنگ و فلسفه ای در تاریخ یافت نمی شود، مگر آن که ایمان به قیامت در آن تأثیر داشته است. اصولاً انکار و عصیان علیه این باور، نشانۀ حاکمیت این عقیده در فرهنگ اقوام و ملت ها است. در حقیقت ایمان به حیات بعد از مرگ پاسخ مثبت به نیاز طبیعی بشری است.
برخلاف عقیدۀ مادی گراها که می گویند ایمان به حیات باز پسین در امور فردی و اجتماعی اثرات منفی می گذارد و قدرت تحرک و نشاط را از آدمی سلب کرده و او را به انزوای سیاسی و اجتماعی می کشاند، ولی به اعتقاد ما حق این است که: ایمان به آخرت نه تنها آثار منفی ندارد بلکه آثار بسیار مثبت و سازنده ای در زندگی فردی اجتماعی دارد.
نقش معاد در فکر، روح، اخلاق و اعتقادات فردی کاملا روشن است؛ زیرا انسان معتقد به معاد در امور فکری، خود و جهان را با دیدی واقع بینانه می نگرد و خویشتن را یک موجود چند روزه ای می داند که به همراه کاروان جهانیان به سوی جهانی پاینده و ابدی در حرکت است. با این باور و اندیشه او از محدودۀ محسوسات آزاد می شود تا به معقولات برسد و به مسائل غیبی و پنهانی دست پیدا کند. نقش معاد در قلمرو اخلاق و روحیات نیز روشن است؛ زیرا این واقع بینی و طرز تفکر، احساسات درونی را تعدیل کرده و آن را با خط مشی معقولی که با هدف نهائی سازگار است محدود می سازد. کسی که معتقد است همچون پرکاهی است که بر روی امواج جهان هستی قرار دارد و به طرف هدف نهائی آفرینش می رود غرایز او؛ نظیر ریاست طلبی، خود خواهی، مال دوستی، شهوت و غضب طغیان نمی کند، تا باعث سرکشی و تجاوز به حدود و حقوق دیگران شود، و انسان برای رسیدن به شکم و شهوت، خود را تبدیل به یک موجود بی اراده نمی سازد، بلکه لحظات حساس زندگی خود را در راه ایثار و فداکاری، خدمات اجتماعی و تلاش های پر ثمر صرف می کند، تا ضمن تأمین نیازمندی های محدود خود، در راه حق و سعادت عمومی گام بردارد و حیات ابدی خود را تأمین نماید، و در این راه اگر جانش را فدا کند چه بهتر؛ زیرا حیات غم انگیز را داده و زندگی پر فروغ و لذت بخش باز پسین را به دست آورده است.
بنابراین، تصور مرگ و جهان پس از آن نه تنها نشاط و پویایی را از انسان نمی گیرد؛ چرا که فعالیت انسان مولود حس احتیاج و عشق به بقا است و با اعتقاد به قیامت این نیاز طبیعی از بین نمی رود. ایمان به معاد دامنۀ نیاز انسان را به بی نهایت می رساند و دنیا را کشتگاه آخرت می سازد، همان گونه که در نظام طبیعت گندم از گندم می روید جو از جو، و نباید از مکافات عمل غافل شد، اعمال پلید؛ مانند ظلم استثمار و بی عدالتی که از عقاید کثیف نشأت می گیرد، نتایج زیانباری در زندگی جاودانی می گذارد و در جهان پهناور آخرت مفقود نمی شود. در روز قیامت همه نهان ها آشکار گردیده و انسان پاداش اعمال و کیفر کردارش را می یابد؛ پس طبعاً هر چه اعمال خوب و خدمات اجتماعی انسان خالصانه و آگاهانه و بیش تر باشد، بدون شک پاداش آن نیز افزون تر خواهدبود. از این رو معتقدیم که ایمان به زندگی جاودانی بر فعالیت و نشاط پر بار انسان می افزاید.
به هر حال آثار معاد در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بررسی است.
مقصود از آثار فردی، آن دسته از آثاری است که در زندگی خصوصی و شخصی هر فردی متجلی می شود، اما آثار اجتماعی، آثاری است که لازمۀ ظهور آن گردآمدن افراد به دور یک محور بوده و تا افراد نباشند آن آثار بروز نخواهد کرد.
الف. آثار تربیتی معاد در افراد
برخی از مهم ترین تأثیرات معاد باوری در انسان از این قرار است:
1. ایمان به رستاخیز اثر عمیقی در تربیت انسان ها دارد، به آنها شهامت و شجاعت میبخشد؛ از او یک انسانی می سازد که " شهادت" در راه یک هدف مقدس الاهی را محبوب ترین چیزها و آغازی برای یک زندگی ابدی و جاودانی می داند.
2. ایمان به قیامت می تواند یک عامل باز دارندۀ قوی در برابر گناه و خطا کاری باشد و انسان را در برابر گناه کنترل کند، و یک عامل محرک نیرومند برای تشویق سرمایه گذاری مادی و معنوی در راه خدمت به مردم. به تعبیر دیگر، گناهان ما با ایمان به خدا و آخرت نسبت معکوس دارند، به هر نسبت که ایمان قوی تر باشد گناه کمتر است. خداوند خطاب به حضرت داود (ع) میفرماید: "ای داوود! ما تو را خلیفه (نماینده خود) در زمین قرار دادیم پس در میان مردم به حق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند".[1]
3. دیگر این که اعتقاد به معاد و یا حتی قبول احتمالی آن، در انسان ایجاد مسئولیت و تعهد میکند، و او را به اندیشه و جست و جوگری حق وادار میسازد، و این مطلبی بود که برای سردمداران کفر سخت خطرناک محسوب میشد، لذا اصرار داشتند به هر طریقی شده فکر معاد و پاداش و کیفر اعمال را از مغز مردم بیرون کنند.
4. امنیت روانی (آرامش): اگر کسی واقعاً از عمق جان به معاد و آخرت ایمان داشته باشد، و معتقد باشد اعمالی را که انجام می دهد، در قیامت همراه او خواهد بود، چنین کسی به نظام هستی و عالم وجود خوش بین خواهد شد، زندگی برایش معنا پیدا می کند و در آرامش زندگی خواهد کرد[2] و از آینده، نگرانی و اضطراب ندارد، بلکه همیشه روحش سرشار از بهجت و سرور است.[3]
5. اعتقاد به معاد به منزلۀ امیدوار بودن به لنگر گاهی مطمئن و پهلو گرفتن کشتی در ساحل نجات است. لذا در قرآن کریم از آن به دار قرار تعبیر شده است: " ای قوم من! این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است و آخرت سرای همیشگی است".[4]
ب. آثار تربیتی معاد در اجتماع
هر انسانی طبق تفکرات و باورهایش عمل می کند. اعمال فردی و جمعی زادۀ عقیده و ایمان است. تحول تاریخ و سرنوشت هر جامعه به دگرگونی عقائد و فرهنگ آنان بستگی دارد؛ زیرا استثمار اقتصادی و سیاسی را باید نخست در استثمار فکری و فرهنگی آن جامعه یافت. استقلال سیاسی و اقتصادی بدون استقلال فرهنگی امکان پذیر نیست و ساختار اجتماعی الگویی از بافت ذهنی جامعه است. زمینه های فکری و فرهنگی، سازندۀ شکل عینی و عملی جوامع بشری است.
از این رو ایمان به زندگی واپسین، می تواند بافت فکری جامعه را تغییر دهد. سپس ساختار اجتماعی را بسازد و در شئون فردی و اخلاقی و اجتماعی اثرات سودمندی به جای گذارد.
آنان که زندگی دنیا را آخرین مرحله حیات می دانند، چهرۀ مرگ برای آنها مهیب و وحشتناک خواهد بود، ولی کسانی که دنیا را گذرگاه و معبری برای رسیدن به ابدیت دانسته و معتقدند با تحقق مرگ، هنگام بهره برداری از ثمرات اعمال می رسد، برای آنها مرگ تجسمی روحبخش و شاعرانه خواهد داشت. یک کشاورز که بذر پاشیده و زحمات طاقت فرسایی کشیده، منتظر است محصولش را بچیند و تصور نتیجه کار برای او دل انگیز و زیبا است.
با این مقدمه باید گفت: بی گمان باور و اعتقاد به معاد در اصلاح اخلاق اجتماعی نقش اساسی دارد، آثار این باور و نقش ویژه اش در سیره و منش امام عارفان امام علی (ع) تبلور پیدا می کند.
از این رو است که امام علی (ع) در فرمان های حکومتی و قوانین اداری خود، بر یاد حق و یاد معاد تأکید می فرماید و کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری خود را با توجه دادن به ناظر حقیقی و یاد آوردن حساب رسی دقیق الاهی به پای بندی به اصول اخلاق اداری فرا می خواند. کسی که رستاخیز را باور دارد و حساب و کتاب دقیق الاهی را بر کردار و رفتار خود حاکم می داند، بی گمان به آن چه از او صادر می شود توجهی دقیق می نماید. آن حضرت به مالک اشتر سفارش می نماید که بازگشت به سوی پروردگار را بسیار به یاد آرد، تا بتواند به درستی عمل نماید و از بی انصافی و ستمگری، و از تندی و سرکشی خود را به دور نگه دارد.[5]
بنابراین، از نگاه امام علی (ع) از مهم ترین عوامل باز دارندۀ آدمی، یاد آوری پیوستۀ معاد است.
حضرت در جای جای فرمان حکومتی اش به مالک، مسئلۀ معاد را یا آور می شود.[6] آن جا که می فرماید: "ستم راندن بر بندگان بدترین توشه برای آن جهان است"[7] . "... پس باید حقوق آنان را تمام به آنان برسانی و گرنه به روز رستاخیز از کسانی می باشی که بیشترین دشمنان را داری".[8]
با این بیانات و این همه تأکید به نقش ارزشی معاد باوری در رفتار اجتماعی پی می بریم.
1. در بعد اجتماعی نقش سازندۀ ایمان به معاد، این است که توازن مادی و معنوی را در جامعه حفظ می کند. بدون تردید در دنیای کنونی تعادل مادی و معنوی به هم خورده و تکامل ابزار جای تکامل انسان را گرفته و انسان از خود بی گانه شده است. امروزه گرایش بشر به جنبه های مادی باعث شده که شخصیت انسان (روح) به فراموشی سپرده شود که به فرمودۀ قرآن نتیجۀ آن خود فراموشی است.[9] دلیل این مطلب روشن است؛ زیرا خداشناسی و ایمان به معاد در عمق جان انسان نهاده شده، فراموش کردن خدا و معاد در واقع فراموش کردن ذات و حقیقت خود است. به ویژه که خود واقعی انسان، روح است، نه جسم.
2. نقش معاد در مسائل اقتصادی و مالی: قرآن به کسانی که داد و ستد دارند می گوید: "وای بر کمفروشان* آنان که وقتی برای خود پیمانه میکنند، حق خود را به طور کامل میگیرند* امّا هنگامی که میخواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم میگذارند! * آیا آنها گمان نمیکنند که برانگیخته میشوند،* در روزی بزرگ* روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند".[10]
در این جا قرآن با یاد قیامت جلوی کم فروشان را می گیرد، البته این نمونه ای از نقش معاد است و گرنه ایمان به معاد در تمام مسائل اقتصادی اعم از تولید و توزیع و مصرف و مدیریت و بازرگانی و هر نوع فعالیت دیگر، به ویژه در مسئلۀ اسراف، نقش اساسی دارد.[11]
3. تعدیل غرائز و رشد فضایل اخلاقی در جامعه: یکی از آثار اجتماعی معاد این است که امیال طوفانی و تند و سرکش مهار می شود اعم از غریزۀ جنسی، غریزۀ حب جاه و مقام، قدرت طلبی و... .
4. یاد قیامت ریشۀ غفلت ها را از بین می برد: خداوند در قران می فرماید: "شیطان بر آنان مسلّط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده آنان حزب شیطانند! بدانید حزب شیطان زیانکارانند".[12] غفلت همۀ وجود شان را فراگرفت و بر آنان چیره گشت و یاد خدا را از یادشان برد؛ و چون یاد معاد همان یاد مبدأ است، با نسیان مبدأ جریان معاد هم فراموش می شود.[13]
5. ره آورد دیگر ایمان به معاد، صداقت و وفای به عهد و دوری از خدعه، نیرنگ و خیانت به مردم است.[14]
6. ایمان به آخرت باعث جلوگیری از تضییع حقوق و ظلم و ستم به دیگران می شود. معاد باوری انسان را به جایی می رساند که می گوید: "به خدا سوگند اگر شب ها تا به صبح بستر من نوک خارهای جان گداز باشد، و روزها زنجیر در دست و پای من نهند و در کوچه و بازار بکشانند، از آن خوش ترم که در دادگاه بزرگ پروردگار خویش حاضر شوم، در حالی که ستمی بر بندهایی از بندگان خدا کرده باشم و حق کسی را غصب نموده باشم".[15] به همین دلیل همۀ ادیان و مذاهب الاهی برای تربیت افراد و اصلاح اجتماعات، کوشش وسیعی برای پرورش ایمان به قیامت، در دل مردم به عمل آورده اند. به ویژه در قرآن کریم بخش مهمی از مسائل تربیتی از همین راه تعقیب می شود. جالب است بدانیم که قرآن می فرماید: نه تنها ایمان و یقین برای تربیت انسان کافی است، بلکه ظن و گمان به آن هم اثر عمیق دارد: " آیا آنها گمان نمیکنند که برانگیخته میشوند،* در روزی بزرگ* روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند".[16] قرآن در موارد مختلفی تأکید می کند که تنها امید و رجاء به آن جهان برای جلوگیری از طغیان انسان در برابر حق و انجام کارهای نیک کافی است[17]: "... پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند".[18] بدین ترتیب این آموزه ها موجی از احساس مسئولیت در برابر همۀ رویدادهای زندگی در اعماق روح انسان که مؤمن به زندگانی پس از مرگ است به وجود می آورد.[19]
پی نوشتها:
[1] ص، 26.
[2] رعد، 28، "الا بذکرالله تطمئن القلوب".
[3] صالحی مازندرانی، اسماعیل، معاد، صالحی مازندرانی، محمد علی، ص 57، قم، صالحان، چاپ اول، 1384.
[4] غافر، 39. "وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرار".
[5] نهج البلاغة، نامه 53، "... و لن تحکم ذلک من نفسک حتی تکثر همومک بذکر المعاد الی ربک".
[6] بئس الزاد الی المعاد العدوان علی العباد". همان.
[7] نهج البلاغة، حکمت 220.
[8] نهج البلاغة، نامه 26.
[9] توبه، 67، "نسوا الله...".
[10] مطففین، 1- 7.
[11] قرائتی، محسن، معاد، ص 47-48، قم، مؤسسه در راه حق.
[12] مجادله، 19.
[13] جوادی آملی، عبد الله، معاد در قرآن، ج 4، ص 29، قم، نشر اسراء، چاپ اول، 1380.
[14] نهج البلاغة، خ 41." ایها الناس ان الوفاء توأم الصدق، و لا اعلم جنة اوقی منه و ما یغدر ن علم کیف المرجع و لقد اصبحنا فی زمان قد اتخذ".
[15] نهج البلاغة، خ 214. برای آشنایی بیشتر در باره آثار معاد گرایی در زندگی، می توانید به نهج البلاغة نامه 31مراجعه کنید.
[16] مطففین، 5- 7.
[17] لازم به ذکر است که در مفهوم امید و رجاء قطع و یقین نهفته نیست.
[18] کهف، 110.
[19] مکارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان پس از مرگ، ص 75- 76، قم، مطبوعاتی هدف، چاپ دوم. 1336هجری.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] آثار تربیتی ایمان به قیامت در زندگی فردی و اجتماعی چیست؟
- [سایر] آثار تربیتی ایمان به قیامت در زندگی فردی و اجتماعی چیست؟
- [سایر] آثار فردی و اجتماعی دعا کدامند؟
- [سایر] آثار فردی و اجتماعی حضور در مسجد چیست؟
- [سایر] آثار فردی و اجتماعی شرم و حیا چیست؟
- [سایر] انتظار در زندگی اجتماعی و فردی انسان چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی را تبیین کنید؟
- [سایر] اثرات تربیتی، اجتماعی و بهداشتی روزه چیست؟
- [سایر] اثرات تربیتی، اجتماعی و بهداشتی روزه چیست؟
- [سایر] اثرات تربیتی، اجتماعی و بهداشتی روزه چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)
- [امام خمینی] - ترجمه سوره حمد (بسم الله الرحمن الرحیم ) یعنی ابتدا می کنم بنام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم می کند و در آخرت بر مؤمن رحم می نماید. (الحمد لله رب العالمین ) یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.(الرحمن الرحیم ) یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم می کند.(مالک یوم الدین ) یعنی پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است. (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. (اهدنا الصراط المستقیم ) یعنی هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام است. (صراط الذین انعمت علیهم ) یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) یعنی نه به راه کسانی که غضب کرده ای بر ایشان و نه آن کسانی که گمراهند.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (ثنا و ستایش مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.) (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند.) (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ) یعنی: (صاحب اختیار روز قیامت است.) (إیّاکَ نَعْبُدُ وَإیّاکَ نَسْتَعینُ) یعنی: (فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم.) (إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) یعنی: (ما را به راه راست (دین اسلام) هدایت کن.) (صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) یعنی: (به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (راه پیامبران و جانشینان آنان و شهداء و صدیقان).) (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ) یعنی: (نه به راه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه آنانی که گمراهند.)
- [آیت الله اردبیلی] (معروف) یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است و (منکر) یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبیح و حرام یا مکروه است و از این نظر فرقی میان امور فردی و اجتماعی نیست. بنابر این امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است و حکومتها و افراد مردم، همه در برابر یکدیگر مسئولیت دارند و باید به این وظیفه عمل نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] انواع مسابقات ورزشی مانند شنا، دو، کُشتی و فوتبال، جایز است بلکه برای حفظ سلامت و ایجاد نشاط فردی و اجتماعی در حدّ معقول پسندیده میباشد، به شرط این که ضرر جسمی یا روانی قابل توجّه نداشته باشند و بدون شرطبندی انجام شوند و همراه با اعمال نامشروع نباشند، هر چند اگر شخص سوم یا مؤسّسهای و یا دولت به برندگان، جوایز نقدی یا غیر نقدی اهدا کنند، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] فردی که به حد تکلیف رسیده ولی معترف به وجود خدا و یا وحدانیّت و یا نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) یا معاد(روز قیامت) نباشد بنابر احتیاط واجب نجس است. و همچنین اگر کسی یکی از احکام ضروری اسلام (مانند وجوب نماز و روزه و حج) را انکار کند و در نظر او ملازم با انکار یکی از امور یادشده باشد، نیز نجس می باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله بروجردی] آشامیدن شراب حرام و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است.از حضرت امام جعفر صادق عَلَیْهِ السَّلَام روایت شده است که فرمودند:شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمیکند و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون میآید و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله خوئی] آشامیدن شراب، حرام است و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است، و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است. از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: شراب ریش بدیها، و منشأ گناهان است، و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، و احترام هیچکس را نگه نمیدارد، و حق خویشان نزدیک را رعایت نمیکند، و از زشتیهای آشکار، رو نمیگرداند، و روح ایمان و خداشناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است، در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین، او را لعنت میکنند، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود، و روز قیامت روی او سیاه است، و زبان از دهانش بیرون میآید، و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)