اصلاح به همان نسبت که حقیقتی است لازم و بایسته، حرکتی سرنوشت ساز و حساس نیز به شمار میآید. حرکتهای شعار گونه و فارغ از هرگونه محتوای درست و خردمندانه با انگیزههای ابهامدار و مریض نمیتواند حرکت اصلاحی به معنای واقعی باشد. حرکت اصلاحی مفید و هدایتگر، حرکتی است که بر مبانی صحیح استوار بوده و از روشها و راهکارهای معقول پیروی کند. در اجرای اندیشه اصلاح در جامعه دینی، اضافه بر شناخت عمیق از دستورات اجتماعی دین، آشنایی با گزارههای اثرگذار در انجام بهینه اصلاح، نقشی فوق العاده دارد. در این راستا رهیافت اصلاحی امام علی -علیه السلام- از آن لحاظ که دستاورد یک دوره پنج ساله تجربه حکومتی و مدیریتی معصوم است، منعی بسیار مناسب و راهگشا برای استنباط اصول و راهکارهای اصلاح در جامعه اسلامی می باشد. روشها و شیوههای اصلاحی امام علی -علیه السلام-: میدانیم در هر زمانی جامعه نیاز به سازمان اداری و نهادهای حکومتی، ویژهای دارد که امور مملکت را سامان میدهند. از این روی در سیره و روش امام علی-علیه السلام- روی سازمان خاصی تاکید نشده است بلکه آن حضرت روی اصول و شیوههایی تاکید دارد که میتواند الهام بخش حاکمان در هر زمان باشد. در سیره و روش امام علی -علیه السلام- دو راه برای اصلاحات پیش بینی و بدان عمل شده است. 1. راه کوتاه مدت: در این مشی امام -علیه السلام- کارگزارانی را که دارای سابقه سوء بودند و با اهداف و آرمانهای والای حکومت علوی هماهنگی نداشتند از کار برکنار و شایستگان را به کار گرفت. امام با حرکت دقیق و حساب شده ملت را از دست کارگزاران اموی رهایی بخشید.[1] این اقدام اصلاحی امام -علیه السلام- کاری بود، بسیار دشوار در عین حال لازم چه این که بسیاری از کارگزاران حکومت سابق نه تنها براساس شایسته سالاری گزینش نشده بودند بلکه چنان در باتلاق فساد فرو افتاده بودند و کارها از طریق اعتدال خارج شده بود که امام ناگزیر از اقدام اصلاح گرایانه فوری بود. مردمی که برتریهای ناروا، بذل و بخشش بیحساب و به تاراج رفتن بیت المال و در یک کلام نابسامانی های عصر تاریک را دیده بودند. اکنون از علی علیه السّلام انتظارهایی داشتند. از این روی از همان روزهای آغازین امام علی علیه السّلام تبدیل ساختار اداری را در دستور کار قرار داد. چون از منظر امام علی (علیه السلام) اصلاح مردم و اصلاح والیان در کنار هم و همزمان باید انجام میگرفت.[2] امام علی -علیه السلام- در اصلاح کوتاه مدت خود روش انقلابی و اصلاحگرایانهای در پیش گرفت، زیرا وقتی مصالح مردم و حقوق عمومی در میان باشد، نرمش و حرکت تدریجی گام به گام سودی ندارد.[3] شیوه انقلابی آن حضرت در برابر مفسدان سیاسی که منجر به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین گردید، از این زاویه قابل تبیین و بررسی است. 2. راه دراز مدت: بعد از اولین اقدام اصلاح گرایانه (برکناری کارگزاران فاسد) گام بعدی که عبارت است از اصلاحات دراز مدت انجام می گرفت، در این مرحله، ساختار اداری اصطلاح می کرد، چون فساد اداری و کم کاری همان گونه که توسط کارگزاران پدید میآید، ممکن است برخاسته از سیستم ناکار آمد اداری باشد و امام علی -علیه السلام- با توجه به شرایط و مقتضیات زمان ادارههایی را با برنامهها و وظایف جدید بنیان گذارد که پیش از عصر ایشان سابقه نداشت. برای دستیابی به طرح نوین اداری امام علی (علیه السلام) دو راه در پیش داریم یکی سخنان آن حضرت، دیگری سیره عملی ایشان.[4] آنچه از فرمان حکومتی امام علی علیه السّلام به مالک اشتر و سیره عملی ایشان استفاده میشود، حاکی از دانش والا و آینده نگری، آشنایی به رمز و رموز کشور داری و شخصیتی است که بنیان گذار تمدن نوین در بین مردمی است که با تمدن ناآشنا و با حکومت مرکزی ناسازگار بودند، به گفته (زرکلی): شگفت آور است در این عهدنامه که در سال چهارم هجری یا حدود آن نگاشته شده که عرب هیچ گونه پیوندی با تمدن دیگر نداشته است، چگونه عقل و هوش عربی (علی) توانا بوده که معانی را با آراستگی و شیوایی بیان کرده و امور حکومتی دولت را به بهترین شیوه در جایگاه مناسب خود قرار داده که امروز در دفترها و قوانین وجود دارد.[5] امام علی -علیه السلام- در این عهدنامه، اصولی را در راستای اصلاحات دراز مدت به کار گرفته است که در بهینهسازی و ساماندهی حکومت علوی نقش بنیادین داشته است و اگر امروز نیز دقیق مورد استفاده قرار بگیرد، در سالم سازی نظام جامعه کارآیی فوق العاده خواهد داشت، مهمترین اصول به کار گرفته در مشی دراز مدت اصلاحات علوی عبارتند از: الف) شایسته سالاری: امام علی -علیه السلام- با بیان ویژگی هایی برای زمامداران همانند صداقت، امانت، تعهد، تجربه کاری داشتن، دلسوز مردم بودن، و در عمل نیز کسانی را که دارای این ویژگیها بودند به کار گمارد، تا زمینه اصلاح نهاد در ادارههای حکومتی فراهم گردد.[6] ب) تدوین آیین نامه کارگزاران: شایسته گزینی با تمام اهمیتی که دارد به تنهایی کافی نیست؛ یک مقام و مدیر در صورتی توفیق خواهد داشت که چهارچوب روشن و معیارهای دقیق فراروی خود داشته باشد تا بداند از او چه می خواهد و باید چگونه عمل کند، لذا امام علی علیه السّلام پس از رعایت اصل شایسته گزینی برای هر کارگزار با توجه به شرایط زمانی و مکانی محل ماموریت بایدها و نبایدهایی را در چارچوب آییننامه اجرایی یادآور میشد.[7] چون هر انسان شایسته و نیکومنشی ممکن است از راه حق به کژراهی برود. امام علی علیه السّلام برای همیشه شایسته نگهداشتن کارگزارانش و هم برای سالم نگهداشتن جامعه اصل نظارت را به خوبی اعمال میکرد.[8] اضافه بر این اصول، تشویق[9] و تنبیه[10] کارگزاران، در شیوة اصلاحات علوی مورد توجّه و اهتمام بوده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران، علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین، (قم، دفتر تبلیغات اسلامی 1375)، ج 1، 2. 2. رسول جعفریان، تاریخ و سیره سیاسی امیر مؤمنان علی بن ابیطالب، قم، دیماه 1380). 3. مجلة حوزه، شمارة 102 101 (ویژه اصلاحات علوی)، 1379. 4. فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شمارة 13، بهار 1380، (سیاست در موسوعه امام علی علیه السّلام ). -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر. ک. ذاکری، علی اکبر، سیمای کاگزاران علی بن ابیطالب امیر المومنین -علیه السلام-، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1375، ص 55 77. [2] . نهج البلاغه، خطبة 216، ترجمه محمد دشتی، قم، آل طه، 1379. [3] . همان، خطبة 15، دربارة بازگذداندن بیت المال از ناروایان بیمعیار. [4] . مجله حوزه، شمارة 101 102، بهمن و اسفند 1379، ص 241 242. [5] . قاسمی، ظافر، نظام الحکم فی الشریعه و التاریخ، بیروت، دار النفاس، چاپ اول، بیتا، ج 2، ص 103. [6] . البلاغه، پیشین، نامه 53، و ذاکری، علی اکبر، پیشین، ص 81 به بعد. [7] . نهج البلاغه، همان. [8] . ر. ک: ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزان علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین، چاپ اول، ج 12، ص 131 به بعد،. [9] . همان، ص 142، نهجالبلاغه، پیشین، نامة 53. [10] . ذاکری، علی اکبر، پیشین، چاپ اول، ج1، ص 359.
اصلاح به همان نسبت که حقیقتی است لازم و بایسته، حرکتی سرنوشت ساز و حساس نیز به شمار میآید. حرکتهای شعار گونه و فارغ از هرگونه محتوای درست و خردمندانه با انگیزههای ابهامدار و مریض نمیتواند حرکت اصلاحی به معنای واقعی باشد. حرکت اصلاحی مفید و هدایتگر، حرکتی است که بر مبانی صحیح استوار بوده و از روشها و راهکارهای معقول پیروی کند.
در اجرای اندیشه اصلاح در جامعه دینی، اضافه بر شناخت عمیق از دستورات اجتماعی دین، آشنایی با گزارههای اثرگذار در انجام بهینه اصلاح، نقشی فوق العاده دارد. در این راستا رهیافت اصلاحی امام علی -علیه السلام- از آن لحاظ که دستاورد یک دوره پنج ساله تجربه حکومتی و مدیریتی معصوم است، منعی بسیار مناسب و راهگشا برای استنباط اصول و راهکارهای اصلاح در جامعه اسلامی می باشد.
روشها و شیوههای اصلاحی امام علی -علیه السلام-:
میدانیم در هر زمانی جامعه نیاز به سازمان اداری و نهادهای حکومتی، ویژهای دارد که امور مملکت را سامان میدهند. از این روی در سیره و روش امام علی-علیه السلام- روی سازمان خاصی تاکید نشده است بلکه آن حضرت روی اصول و شیوههایی تاکید دارد که میتواند الهام بخش حاکمان در هر زمان باشد.
در سیره و روش امام علی -علیه السلام- دو راه برای اصلاحات پیش بینی و بدان عمل شده است.
1. راه کوتاه مدت: در این مشی امام -علیه السلام- کارگزارانی را که دارای سابقه سوء بودند و با اهداف و آرمانهای والای حکومت علوی هماهنگی نداشتند از کار برکنار و شایستگان را به کار گرفت. امام با حرکت دقیق و حساب شده ملت را از دست کارگزاران اموی رهایی بخشید.[1] این اقدام اصلاحی امام -علیه السلام- کاری بود، بسیار دشوار در عین حال لازم چه این که بسیاری از کارگزاران حکومت سابق نه تنها براساس شایسته سالاری گزینش نشده بودند بلکه چنان در باتلاق فساد فرو افتاده بودند و کارها از طریق اعتدال خارج شده بود که امام ناگزیر از اقدام اصلاح گرایانه فوری بود. مردمی که برتریهای ناروا، بذل و بخشش بیحساب و به تاراج رفتن بیت المال و در یک کلام نابسامانی های عصر تاریک را دیده بودند. اکنون از علی علیه السّلام انتظارهایی داشتند. از این روی از همان روزهای آغازین امام علی علیه السّلام تبدیل ساختار اداری را در دستور کار قرار داد. چون از منظر امام علی (علیه السلام) اصلاح مردم و اصلاح والیان در کنار هم و همزمان باید انجام میگرفت.[2]
امام علی -علیه السلام- در اصلاح کوتاه مدت خود روش انقلابی و اصلاحگرایانهای در پیش گرفت، زیرا وقتی مصالح مردم و حقوق عمومی در میان باشد، نرمش و حرکت تدریجی گام به گام سودی ندارد.[3] شیوه انقلابی آن حضرت در برابر مفسدان سیاسی که منجر به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین گردید، از این زاویه قابل تبیین و بررسی است.
2. راه دراز مدت: بعد از اولین اقدام اصلاح گرایانه (برکناری کارگزاران فاسد) گام بعدی که عبارت است از اصلاحات دراز مدت انجام می گرفت، در این مرحله، ساختار اداری اصطلاح می کرد، چون فساد اداری و کم کاری همان گونه که توسط کارگزاران پدید میآید، ممکن است برخاسته از سیستم ناکار آمد اداری باشد و امام علی -علیه السلام- با توجه به شرایط و مقتضیات زمان ادارههایی را با برنامهها و وظایف جدید بنیان گذارد که پیش از عصر ایشان سابقه نداشت. برای دستیابی به طرح نوین اداری امام علی (علیه السلام) دو راه در پیش داریم یکی سخنان آن حضرت، دیگری سیره عملی ایشان.[4]
آنچه از فرمان حکومتی امام علی علیه السّلام به مالک اشتر و سیره عملی ایشان استفاده میشود، حاکی از دانش والا و آینده نگری، آشنایی به رمز و رموز کشور داری و شخصیتی است که بنیان گذار تمدن نوین در بین مردمی است که با تمدن ناآشنا و با حکومت مرکزی ناسازگار بودند، به گفته (زرکلی): شگفت آور است در این عهدنامه که در سال چهارم هجری یا حدود آن نگاشته شده که عرب هیچ گونه پیوندی با تمدن دیگر نداشته است، چگونه عقل و هوش عربی (علی) توانا بوده که معانی را با آراستگی و شیوایی بیان کرده و امور حکومتی دولت را به بهترین شیوه در جایگاه مناسب خود قرار داده که امروز در دفترها و قوانین وجود دارد.[5]
امام علی -علیه السلام- در این عهدنامه، اصولی را در راستای اصلاحات دراز مدت به کار گرفته است که در بهینهسازی و ساماندهی حکومت علوی نقش بنیادین داشته است و اگر امروز نیز دقیق مورد استفاده قرار بگیرد، در سالم سازی نظام جامعه کارآیی فوق العاده خواهد داشت، مهمترین اصول به کار گرفته در مشی دراز مدت اصلاحات علوی عبارتند از:
الف) شایسته سالاری: امام علی -علیه السلام- با بیان ویژگی هایی برای زمامداران همانند صداقت، امانت، تعهد، تجربه کاری داشتن، دلسوز مردم بودن، و در عمل نیز کسانی را که دارای این ویژگیها بودند به کار گمارد، تا زمینه اصلاح نهاد در ادارههای حکومتی فراهم گردد.[6]
ب) تدوین آیین نامه کارگزاران: شایسته گزینی با تمام اهمیتی که دارد به تنهایی کافی نیست؛ یک مقام و مدیر در صورتی توفیق خواهد داشت که چهارچوب روشن و معیارهای دقیق فراروی خود داشته باشد تا بداند از او چه می خواهد و باید چگونه عمل کند، لذا امام علی علیه السّلام پس از رعایت اصل شایسته گزینی برای هر کارگزار با توجه به شرایط زمانی و مکانی محل ماموریت بایدها و نبایدهایی را در چارچوب آییننامه اجرایی یادآور میشد.[7]
چون هر انسان شایسته و نیکومنشی ممکن است از راه حق به کژراهی برود. امام علی علیه السّلام برای همیشه شایسته نگهداشتن کارگزارانش و هم برای سالم نگهداشتن جامعه اصل نظارت را به خوبی اعمال میکرد.[8] اضافه بر این اصول، تشویق[9] و تنبیه[10] کارگزاران، در شیوة اصلاحات علوی مورد توجّه و اهتمام بوده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران، علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین، (قم، دفتر تبلیغات اسلامی 1375)، ج 1، 2.
2. رسول جعفریان، تاریخ و سیره سیاسی امیر مؤمنان علی بن ابیطالب، قم، دیماه 1380).
3. مجلة حوزه، شمارة 102 101 (ویژه اصلاحات علوی)، 1379.
4. فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شمارة 13، بهار 1380، (سیاست در موسوعه امام علی علیه السّلام ).
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر. ک. ذاکری، علی اکبر، سیمای کاگزاران علی بن ابیطالب امیر المومنین -علیه السلام-، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1375، ص 55 77.
[2] . نهج البلاغه، خطبة 216، ترجمه محمد دشتی، قم، آل طه، 1379.
[3] . همان، خطبة 15، دربارة بازگذداندن بیت المال از ناروایان بیمعیار.
[4] . مجله حوزه، شمارة 101 102، بهمن و اسفند 1379، ص 241 242.
[5] . قاسمی، ظافر، نظام الحکم فی الشریعه و التاریخ، بیروت، دار النفاس، چاپ اول، بیتا، ج 2، ص 103.
[6] . البلاغه، پیشین، نامه 53، و ذاکری، علی اکبر، پیشین، ص 81 به بعد.
[7] . نهج البلاغه، همان.
[8] . ر. ک: ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزان علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین، چاپ اول، ج 12، ص 131 به بعد،.
[9] . همان، ص 142، نهجالبلاغه، پیشین، نامة 53.
[10] . ذاکری، علی اکبر، پیشین، چاپ اول، ج1، ص 359.
- [سایر] اگر شیوه خلفا صحیح نبود، چرا حضرت علی (ع) در زمان خلافت اصلاحی صورت نداد؟
- [سایر] شیوههای تربیتی امام هادی(علیه السلام) را بیان کنید.
- [سایر] شیوههای مبارزه امام رضا(ع) با افکار منحرف چگونه بود؟
- [سایر] (اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ) علی ابن الحسین کیست؟ علی اکبر یا امام سجاد؟ لطفا دلیل خود را بگویید. آیا قرائنی وجود دارد که نشان دهد منظور کیست؟
- [سایر] سفارش امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام ) به بازرگانان چیست؟
- [سایر] امیر المؤمنین علی(علیه السلام ) در مذمت فقر چه فرمودند؟
- [سایر] امیرالمؤمنین علی علیه السلام هنگام عبور از گورستان چه فرمودند؟
- [سایر] سفارش امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره ی همسایه چیست؟
- [سایر] غلو درباره امیر المؤمنین علی علیه السلام چه پیامدی دارد؟
- [سایر] امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) درباره ی قرض دادن چه سفارشی به امام حسن (علیه السلام) فرمودند؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود